کد مطلب : ۱۲۳۹۲
درباره مناسک آیینی
مردم شناسی- پیمان اسحاقی: واژه مناسک از نظر لغوی کلمهای است عربی و جمع مکسر آن مناسک است. برای فهم دقیق مناسک و در نتیجه مناسک آیینی در ابتدا باید به درکی صحیح از معنای مَنسَک برسیم.
منسک از ریشه مصدری «نسک» به معنای عبادت کردن(تاج المصادر بیهقی)، پرستیدن و پارسا گردیدن (منتهیالارب)، عبادت کردن و زهد ورزیدن و تقشف (ناظمالاطباء)، قرآن خواندن (غیاثاللغات)، قربانی لوجه اﷲ (کشاف اصطلاحاتالفنون)، قربانیکردن (اقربالموارد) و قربانی کردن برای خدای تعالی(تاج المصادر بیهقی) است. با نگاهی اجمالی به معنای مصدر «نسک» به این مهم میرسیم که این مصدر عبادت خدای متعال را به صورت مطلق و یا در قالب قربانی کردن نشان میدهد.
واژه «منسک» از همین مصدر مشتق میشود و معنای مکانی خاص را افاده میکند. این مکان در راستای معنای دوم مصدر نسک که همان قربانی اما با هدفی الهی بود به کار میرود.
به همین صورت، پژوهشگران معانی تقریباً مشترکی را برای این عبارت در نظر گرفتهاند که از آن جمله میتوان به قربانگاه (ترجمان القرآن)، آنجا که قربان کنند در حج (مهذب الاسماء)، قربانی جای (منتهی الارب)، جای قربانی حاجیان (غیاث اللغات) و طاعتگاه (دهار) اشاره کرد.
اما همانند مصدر این کلمه که عبادت را نشان میداد، این واژه در مقام اسم مکان، محل عبادت و فراتر از آن خود عبادت نیز معنا میدهد. به این صورت، عالمان لغتشناس منسک را جای عبادت (منتهی الارب) و روش عبادت (منتهی الارب و ناظم الاطباء) معنا کردهاند.
برای فهم محدوده معنایی این واژه کلام مؤلف «کشاف اصطلاحات الفنون» راهگشا است. او مینویسد: «منسک مصدر «نسک ﷲ» است؛ یعنی قربانی کردن لوجه اﷲ؛ پس از آن این لفظ را در مورد هر عبادتی استعمال کردند و از آن پس این لفظ عام به عبادت خاص حج مخصوص و مشهور شد.»
این واژه در صورتهای معنای مختلفش توسط بزرگان زبان فارسی مورد استفاده قرار گرفته است. به عنوان نمونه در اقبالنامه نظامی میخوانیم: (به مغرب گروهی است صحرا خرام/ مناسک رها کرده ناسک به نام / به مشرق گروهی فرشته سرشت /که جز منسکش نام نتوان نوشت...».
مرحوم وحید در حاشیه ٔ خود بر اقبالنامه در صفحه ۱۳۸ مینویسد:«... یعنی در طرف مغرب عالم گروهی هستند صحراگرد که منسک و جایگاه نسک و عبادت را ترک کرده و بیابانگرد شده و نام آنان ناسک است و در مشرق طایفه ٔ دیگری هستند که فرشته سرشت و پاک خوی می باشند و به سبب خوی پاک آنان را منسک و پرستشگاه عالمیان باید نام نهاد...»
معنای مناسک:
لغتشناسان تقریباً متفق هستند که مناسک جمع مَنسِک یا مَنسَک است. بدیهی است که مناسک به معنای عبادتها است اما میتواند به معنای عبادتی باشد که صورتی عرفی پذیرفته که شاید در نگاه اول دینی دیده نشود.
پس مناسک را میتوان عبادتی نمادین معرفی کرد. این استدلال به این گونه تقویت میشود که ما با نام جاافتادهای به نام «مناسک حج» مواجه هستیم.
این عنوان به شماری از کتابهای فقهی اطلاق می شود که نحوة به جا آوردن اعمال و عبادتهای حج را به مسلمانان میآموزد. در این کتابها انجام مراحل مختلف حج آموخته میشود و تنها به نحوه قربانی کردن توسط حجاج اشاره نمیشود.
در اینجا نیز میبینیم که واژه مناسک به صورت اعمالی که به هدف و انگیزة الهی صورت میگیرد و ثواب عبادت را دارد استفاده میشود.
مولفین غیاتاللغات و آنندراج به خوبی این امر را تشخصی داده و نوشتهاند که مناسک «به مجاز ذکر محل و اراده ٔحال، به معنی اعمال و افعال حج، چنانکه طواف کعبه و رمی الجمار و سعی میان صفا و مروه، یعنی دویدن میان صفا و مروه و وقوف عرفات، یعنی استادن در عرفات و قربانی و بستن احرام و غیر آن» اطلاق شده است.
اما مؤلف «کشاف اصطلاحات الفنون» بدون توجه به این مهم معنای مناسک را صرفاً اعمال راجع به گزاردن حج ذکر کرده است. مرحوم دکتر معین که منسک را جای قربانی کردن و راه و روش عبادت میداند، در معنای جمع آن یعنی مناسک، با ما همداستان است و مناسک را «آیینهای عبادی» میداند؛ در آینده خواهیم دید که آیینها در معنای اخیر خود به معنی «راه و روش» است. پیش از داوری دربارة معنای ترکیب «مناسک آیینی» لازم است، درباره معنای واژه آیین نکاتی را بدانیم.
معنای آیین:
واژه آیین دارای معانی متعددی است که در برخی موارد این معانی مکمل هم هستند. در کلیترین بررسی آیین گاه به معنی رسم، عادت، شیوه و روش و حتی تشریفات است و گاه به معنی مذهب و دین. عدم تفکیک میان این دو معنی گاه باعث بروز اشتباهاتی شده است. از آنجا که این واژه فارسی است، میباید آن را با دو ی و به صورت آیین نوشت.
آیین به معنای روش و آداب در اشعار شعرای کهن نیز استفاده شده است. رودکی، به عنوان نمونه، میسراید: همه شب بدی خوردن آیین او/ دل مهتران پر شد از کین او و یا فردوسی مینویسد: مزن رای جز با خردمند مرد/ ز آیین شاهان پیشین مگرد و یا ترا دانش و هوش و رای است و فر / بر آیین شاهان پیروزگر . در کتاب نوروزنامه آمده که: «آیین ملوک عجم از گاه کیخسرو تا بروزگار یزدجرد شهریار که آخر ملوک عجم بوده چنان بوده است که روز نوروز نخست کس از مردمان بیگانه موبد موبدان پیش ملک آمدی ... چون ایوان مداین تمام گشت نوروزکرد و رسم جشن بجای آورد چنانک آیین ایشان بود... وگفت این آیین بجا ماند.... و آیین او چنان بود که چون جنگی کردی سپاهی داشتی آراسته و ساخته و ایشان را جامه ٔ سیاه پوشانیده.
آیین به معنای شرع، شریعت، دین، کیش و سنت نیز در آثار ادبی کهن مورد استفاده قرار گرفته است. فردوسی میسراید: زخوردن همه روز بربسته لب / به پیش جهاندار برپای شب / همان بر دل هر کسی بود دوست / نماز شب و روزه آیین اوست و یا جای دیگر مینویسد: نیا را همین بود آیین و کیش / پرستیدن ایزدی بود پیش و یا اینکه ز یزدان بخواهید تا همچنین / دل ما بدارد به آیین و دین .
آیا تعبیر مناسک آیینی حشو است؟
همانگونه که دیدیم مناسک به اعمالی گفته میشود که انجام عملی دینی را در نظر داشته باشند. این اعمال میتوانند در شرع به صورت مستقیم آمده باشند و یا این که با انجام آنها، بتوان به ثواب دینی دست پیدا کرد.
به این معنی که بتوان با بجا آوردن آدابی نظر مثبت شارع را به دست آورد. در این صورت، مناسک را تنها میتوان به اعمالی اطلاق کرد که صورت و یا غایت دینی داشته باشند، از این رو میتوان به مناسک محرم، مناسک ماه رمضان و مناسک عید فطر و امثال آن این نام را اطلاق کرد. اما نمیتوان از مناسک سیزده بدر، مناسک عیدنوروز یا مناسک شب یلدا سخن گفت.
اما واژه آیینی در یکی از معانی خود که به معنای آداب و تشریفات است، بار معنایی مذهبی، غیر مذهبی و یا ضدمذهبی ندارد. یعنی میتوان آیین را هم شامل مسائل مذهبی و هم مسائل غیر آن دانست. کما آنکه بکار بردن عباراتی همچون آیینهای رمضان و آیینهای محرم به اندازه به کار بردن عبارت آیینهای نوروز صحیح است.
اما آیا میتوان عبارت آیین به معنای مذهب و آیینی در مقام صفت آن به معنای مذهبی را بر سر مناسک آورد؟ آیا به کار بردن مناسک آیینی صحیح است؟ اگر مناسک به معنای تشریفات دینی باشد، آوردن قید دینی بوسیله آیینی بر سر آن صحیح است؟ و آیا ترکیبی حشوی ساخته نمیشود؟ طبق تعریف اساتید، حشو «جمله یا کلمهای است که از نظر معنی غیر لازم است و اگر آن را حذف کنند به معنای سخن لطمهای نمیخورد» است.
یکی از نمونههای حشو استفاده از صفتی است که چیزی بر موصوف نمیافزاید. مانند رطب تازه، روغن چرب، کمدی خندهدار و امثال آن.
اما نکتهای که وجود دارد این است که مناسک در حال حاضر و در فهم عمومی و حتی در فهم تحصیلکردگان ایرانی به معنای رفتارها و تشریفات دینی در نظر گرفته نمیشود و با شنیدن مناسک به یاد برخی رفتارهای فرهنگی و سنتی میافتند، از این رو نمیتوان آن را به عنوان مسئلهای دینی درنظر گرفت.
علاوه بر آن برخی ترکیبات غیر دینی لاتین در علوم انسانی به صورت مناسک ترجمه شده و کاملا پذیرفته شده اند.
احتمالاً بهترین نمونه از این دست عبارت «Rites of Passage» باشد که «مناسک گذر» ترجمه شده و معنای مراسمی را دارد که در طی آن ورود فردی در قبائل ابتدائی به جرگة افراد بالغ صورتی مشروع مییابد. با این وصف ما معتقدیم که ترکیب مناسک آیینی، ترکیبی غلط نیست و در بدترین صورت میتوان آن را ترکیبی تأکیدی در نظر گرفت و تا به دست آوردن معادلی سرهتر از این ترکیب استفاده کرد.
مناسک آیینی را چگونه باید به انگلیسی ترجمه کرد؟
چنانکه دیدیم ترکیب مناسک آیینی به معنای رفتارهای فرهنگی که دارای صبغه دینی هستند، مورد پذیرش قرار گرفت.
بنابر این در ترجمه این عبارت باید مسئله دینی بودن این ترکیب مورد توجه قرار گیرد. در این صورت باید یکبار واژه مناسک را ترجمه کنیم و بار دیگر واژه آیین را به معنای دین. در این صورت و با در اختیار داشتن چند عبارت برای هر یک از دو واژه این ترکیب، صورتهای مختلفی از ترجمهها برای این ترکیب را در اختیار خواهیم داشت.
نیز ممکن است برخی واژگان را در زبان انگلیسی بیابیم که به تنهایی به معنای رفتارهای فرهنگی و رسوم دینی باشد.
از نظر مؤلف و با در نظر گرفتن مطالبی که فعالان عرصه ترجمه علوم انسانی در نظر گرفتهاند، میتوان از این ترکیبها و تک واژگان استفاده کرد. این ترکیبها از ترکیبهای احتمالی که میتوان از ترکیب مناسک و آیینی ساخت، مصطلحتر هستند:
Holy Rites
Ceremonies of Worship
Religious Rituals
Observances
منسک از ریشه مصدری «نسک» به معنای عبادت کردن(تاج المصادر بیهقی)، پرستیدن و پارسا گردیدن (منتهیالارب)، عبادت کردن و زهد ورزیدن و تقشف (ناظمالاطباء)، قرآن خواندن (غیاثاللغات)، قربانی لوجه اﷲ (کشاف اصطلاحاتالفنون)، قربانیکردن (اقربالموارد) و قربانی کردن برای خدای تعالی(تاج المصادر بیهقی) است. با نگاهی اجمالی به معنای مصدر «نسک» به این مهم میرسیم که این مصدر عبادت خدای متعال را به صورت مطلق و یا در قالب قربانی کردن نشان میدهد.
واژه «منسک» از همین مصدر مشتق میشود و معنای مکانی خاص را افاده میکند. این مکان در راستای معنای دوم مصدر نسک که همان قربانی اما با هدفی الهی بود به کار میرود.
به همین صورت، پژوهشگران معانی تقریباً مشترکی را برای این عبارت در نظر گرفتهاند که از آن جمله میتوان به قربانگاه (ترجمان القرآن)، آنجا که قربان کنند در حج (مهذب الاسماء)، قربانی جای (منتهی الارب)، جای قربانی حاجیان (غیاث اللغات) و طاعتگاه (دهار) اشاره کرد.
اما همانند مصدر این کلمه که عبادت را نشان میداد، این واژه در مقام اسم مکان، محل عبادت و فراتر از آن خود عبادت نیز معنا میدهد. به این صورت، عالمان لغتشناس منسک را جای عبادت (منتهی الارب) و روش عبادت (منتهی الارب و ناظم الاطباء) معنا کردهاند.
برای فهم محدوده معنایی این واژه کلام مؤلف «کشاف اصطلاحات الفنون» راهگشا است. او مینویسد: «منسک مصدر «نسک ﷲ» است؛ یعنی قربانی کردن لوجه اﷲ؛ پس از آن این لفظ را در مورد هر عبادتی استعمال کردند و از آن پس این لفظ عام به عبادت خاص حج مخصوص و مشهور شد.»
این واژه در صورتهای معنای مختلفش توسط بزرگان زبان فارسی مورد استفاده قرار گرفته است. به عنوان نمونه در اقبالنامه نظامی میخوانیم: (به مغرب گروهی است صحرا خرام/ مناسک رها کرده ناسک به نام / به مشرق گروهی فرشته سرشت /که جز منسکش نام نتوان نوشت...».
مرحوم وحید در حاشیه ٔ خود بر اقبالنامه در صفحه ۱۳۸ مینویسد:«... یعنی در طرف مغرب عالم گروهی هستند صحراگرد که منسک و جایگاه نسک و عبادت را ترک کرده و بیابانگرد شده و نام آنان ناسک است و در مشرق طایفه ٔ دیگری هستند که فرشته سرشت و پاک خوی می باشند و به سبب خوی پاک آنان را منسک و پرستشگاه عالمیان باید نام نهاد...»
معنای مناسک:
لغتشناسان تقریباً متفق هستند که مناسک جمع مَنسِک یا مَنسَک است. بدیهی است که مناسک به معنای عبادتها است اما میتواند به معنای عبادتی باشد که صورتی عرفی پذیرفته که شاید در نگاه اول دینی دیده نشود.
پس مناسک را میتوان عبادتی نمادین معرفی کرد. این استدلال به این گونه تقویت میشود که ما با نام جاافتادهای به نام «مناسک حج» مواجه هستیم.
این عنوان به شماری از کتابهای فقهی اطلاق می شود که نحوة به جا آوردن اعمال و عبادتهای حج را به مسلمانان میآموزد. در این کتابها انجام مراحل مختلف حج آموخته میشود و تنها به نحوه قربانی کردن توسط حجاج اشاره نمیشود.
در اینجا نیز میبینیم که واژه مناسک به صورت اعمالی که به هدف و انگیزة الهی صورت میگیرد و ثواب عبادت را دارد استفاده میشود.
مولفین غیاتاللغات و آنندراج به خوبی این امر را تشخصی داده و نوشتهاند که مناسک «به مجاز ذکر محل و اراده ٔحال، به معنی اعمال و افعال حج، چنانکه طواف کعبه و رمی الجمار و سعی میان صفا و مروه، یعنی دویدن میان صفا و مروه و وقوف عرفات، یعنی استادن در عرفات و قربانی و بستن احرام و غیر آن» اطلاق شده است.
اما مؤلف «کشاف اصطلاحات الفنون» بدون توجه به این مهم معنای مناسک را صرفاً اعمال راجع به گزاردن حج ذکر کرده است. مرحوم دکتر معین که منسک را جای قربانی کردن و راه و روش عبادت میداند، در معنای جمع آن یعنی مناسک، با ما همداستان است و مناسک را «آیینهای عبادی» میداند؛ در آینده خواهیم دید که آیینها در معنای اخیر خود به معنی «راه و روش» است. پیش از داوری دربارة معنای ترکیب «مناسک آیینی» لازم است، درباره معنای واژه آیین نکاتی را بدانیم.
معنای آیین:
واژه آیین دارای معانی متعددی است که در برخی موارد این معانی مکمل هم هستند. در کلیترین بررسی آیین گاه به معنی رسم، عادت، شیوه و روش و حتی تشریفات است و گاه به معنی مذهب و دین. عدم تفکیک میان این دو معنی گاه باعث بروز اشتباهاتی شده است. از آنجا که این واژه فارسی است، میباید آن را با دو ی و به صورت آیین نوشت.
آیین به معنای روش و آداب در اشعار شعرای کهن نیز استفاده شده است. رودکی، به عنوان نمونه، میسراید: همه شب بدی خوردن آیین او/ دل مهتران پر شد از کین او و یا فردوسی مینویسد: مزن رای جز با خردمند مرد/ ز آیین شاهان پیشین مگرد و یا ترا دانش و هوش و رای است و فر / بر آیین شاهان پیروزگر . در کتاب نوروزنامه آمده که: «آیین ملوک عجم از گاه کیخسرو تا بروزگار یزدجرد شهریار که آخر ملوک عجم بوده چنان بوده است که روز نوروز نخست کس از مردمان بیگانه موبد موبدان پیش ملک آمدی ... چون ایوان مداین تمام گشت نوروزکرد و رسم جشن بجای آورد چنانک آیین ایشان بود... وگفت این آیین بجا ماند.... و آیین او چنان بود که چون جنگی کردی سپاهی داشتی آراسته و ساخته و ایشان را جامه ٔ سیاه پوشانیده.
آیین به معنای شرع، شریعت، دین، کیش و سنت نیز در آثار ادبی کهن مورد استفاده قرار گرفته است. فردوسی میسراید: زخوردن همه روز بربسته لب / به پیش جهاندار برپای شب / همان بر دل هر کسی بود دوست / نماز شب و روزه آیین اوست و یا جای دیگر مینویسد: نیا را همین بود آیین و کیش / پرستیدن ایزدی بود پیش و یا اینکه ز یزدان بخواهید تا همچنین / دل ما بدارد به آیین و دین .
آیا تعبیر مناسک آیینی حشو است؟
همانگونه که دیدیم مناسک به اعمالی گفته میشود که انجام عملی دینی را در نظر داشته باشند. این اعمال میتوانند در شرع به صورت مستقیم آمده باشند و یا این که با انجام آنها، بتوان به ثواب دینی دست پیدا کرد.
به این معنی که بتوان با بجا آوردن آدابی نظر مثبت شارع را به دست آورد. در این صورت، مناسک را تنها میتوان به اعمالی اطلاق کرد که صورت و یا غایت دینی داشته باشند، از این رو میتوان به مناسک محرم، مناسک ماه رمضان و مناسک عید فطر و امثال آن این نام را اطلاق کرد. اما نمیتوان از مناسک سیزده بدر، مناسک عیدنوروز یا مناسک شب یلدا سخن گفت.
اما واژه آیینی در یکی از معانی خود که به معنای آداب و تشریفات است، بار معنایی مذهبی، غیر مذهبی و یا ضدمذهبی ندارد. یعنی میتوان آیین را هم شامل مسائل مذهبی و هم مسائل غیر آن دانست. کما آنکه بکار بردن عباراتی همچون آیینهای رمضان و آیینهای محرم به اندازه به کار بردن عبارت آیینهای نوروز صحیح است.
اما آیا میتوان عبارت آیین به معنای مذهب و آیینی در مقام صفت آن به معنای مذهبی را بر سر مناسک آورد؟ آیا به کار بردن مناسک آیینی صحیح است؟ اگر مناسک به معنای تشریفات دینی باشد، آوردن قید دینی بوسیله آیینی بر سر آن صحیح است؟ و آیا ترکیبی حشوی ساخته نمیشود؟ طبق تعریف اساتید، حشو «جمله یا کلمهای است که از نظر معنی غیر لازم است و اگر آن را حذف کنند به معنای سخن لطمهای نمیخورد» است.
یکی از نمونههای حشو استفاده از صفتی است که چیزی بر موصوف نمیافزاید. مانند رطب تازه، روغن چرب، کمدی خندهدار و امثال آن.
اما نکتهای که وجود دارد این است که مناسک در حال حاضر و در فهم عمومی و حتی در فهم تحصیلکردگان ایرانی به معنای رفتارها و تشریفات دینی در نظر گرفته نمیشود و با شنیدن مناسک به یاد برخی رفتارهای فرهنگی و سنتی میافتند، از این رو نمیتوان آن را به عنوان مسئلهای دینی درنظر گرفت.
علاوه بر آن برخی ترکیبات غیر دینی لاتین در علوم انسانی به صورت مناسک ترجمه شده و کاملا پذیرفته شده اند.
احتمالاً بهترین نمونه از این دست عبارت «Rites of Passage» باشد که «مناسک گذر» ترجمه شده و معنای مراسمی را دارد که در طی آن ورود فردی در قبائل ابتدائی به جرگة افراد بالغ صورتی مشروع مییابد. با این وصف ما معتقدیم که ترکیب مناسک آیینی، ترکیبی غلط نیست و در بدترین صورت میتوان آن را ترکیبی تأکیدی در نظر گرفت و تا به دست آوردن معادلی سرهتر از این ترکیب استفاده کرد.
مناسک آیینی را چگونه باید به انگلیسی ترجمه کرد؟
چنانکه دیدیم ترکیب مناسک آیینی به معنای رفتارهای فرهنگی که دارای صبغه دینی هستند، مورد پذیرش قرار گرفت.
بنابر این در ترجمه این عبارت باید مسئله دینی بودن این ترکیب مورد توجه قرار گیرد. در این صورت باید یکبار واژه مناسک را ترجمه کنیم و بار دیگر واژه آیین را به معنای دین. در این صورت و با در اختیار داشتن چند عبارت برای هر یک از دو واژه این ترکیب، صورتهای مختلفی از ترجمهها برای این ترکیب را در اختیار خواهیم داشت.
نیز ممکن است برخی واژگان را در زبان انگلیسی بیابیم که به تنهایی به معنای رفتارهای فرهنگی و رسوم دینی باشد.
از نظر مؤلف و با در نظر گرفتن مطالبی که فعالان عرصه ترجمه علوم انسانی در نظر گرفتهاند، میتوان از این ترکیبها و تک واژگان استفاده کرد. این ترکیبها از ترکیبهای احتمالی که میتوان از ترکیب مناسک و آیینی ساخت، مصطلحتر هستند:
Rites of Devotion
Sacred Rites Holy Rites
Ceremonies of Worship
Religious Rituals
Observances
باید در نظر داشت که مناسک کلمهای جمع است و در ترجمه به انگلیسی نیز باید به صورت جمع استفاده شود.
اما اگر خواسته باشیم که این واژهها را از متون انگلیسی به فارسی برگردانیم، اغلب مجبوریم این واژهها را با وجود صورت مفرد خود، به صورت جمع به فارسی ترجمه کنیم.
اما اگر خواسته باشیم که این واژهها را از متون انگلیسی به فارسی برگردانیم، اغلب مجبوریم این واژهها را با وجود صورت مفرد خود، به صورت جمع به فارسی ترجمه کنیم.