کد مطلب : ۱۶۲۸۹
جستوجوگري در مسير شدن
نجف لکزايي
انسانهای دسته اول، انسانهایی هستند که از آنها با عنوان انسانهای بیهدف یا انسانهایی که دنبال اهداف خیلی محدود و مادی هستند، ياد ميشود. اگر جامعهای و انسانی در این بخش قرار گیرد، طعمه دیگران میشود. «شهید صدر» در مثالی در اين مورد، جامعه اسلامی در قرن هفتم را شرح داده و بيان کرده: «میدانید چرا مسلمانها طعمة مغول شدند؟ سلطان محمد خوارزمشاه با صدهزار سپاهی در حال فرار بود و مغولها با دههزار نیرو در پی آنان بودند. البته وقتی سلطان محمد به آشوراده رسید، از آن صد هزار خبری نبود و مغولها به او دست یافتند و او را کشتند. سپاهيان سلطان فرار کردند چون هدف و چشماندازی نداشتند. هرکس به خانه خود رفته بود و میگفت به من چه ربطی دارد؟» جوامع بیهدف یا جوامعی که هدفشان فقط در حد خوردن و خوابیدن و پوشیدن خلاصه میشود، طعمه دیگران هستند.
دسته دیگر انسانهایی هستند که مطابق مد و شرایط دیگر و اوضاع و احوال زمانه، میچرخند. هر روز به یک قیافه درميآيند. منفعلاند. بسیار سریع تغییر میکنند. اگر به او بگوییم: «تو هم یک مد بساز»، میگوید: «نه؛ نمیشود.» یکی از مشکلات ما در کلاسهای دانشگاهی این است که اگر یک نظریه جدید مطرح کنیم، میگویند: «این را چه کسی گفته است؟» اگر اسم یک خارجی را بگوییم، ميپذيرند. اگر بگوییم: «من به نظرم رسیده است»، میگویند: «نه نمیشود.» چرا نمیشود؟ مشکل جهان سوم و کشورهای اسلامی را ببینید.
از جمله کتابهای آخري که «ذبیحالله منصوری» ترجمه کرده، رماني فلسفی و تاریخی به نام «ملاصدرا» نوشته «پروفسور هانری کربن» است. هانری کربن به ایران آمد و وقتي به او به خاطر اين کتاب که يک دوره عرفان و تفسير در آن آمده، تبريک گفتند، گفت: «ميخواهم مترجم کتاب را ببينم.» وقتي به مترجم اطلاع دادند که آقاي کربن ميخواهد او را ببيند، پرسيد: «مگر کربن زنده است؟» کربن از او پرسيد: «کتاب را شما ترجمه کردهايد؟» مترجم گفت: «بله؛ مقداري هم به آن افزودهام.» اين در حالي بود که اصل مطلب چند صفحه بيشتر نبوده است. وقتي از وي پرسيدند که چرا کتابهايش را با نام نويسنده خارجي به چاپ ميرساند؟ گفت: «اگر اسم خارجي بگذارم، کتاب بيشتر فروش ميکند.» هماکنون در زمينه لباس و کالا هم همين وضع برقرار است.
دسته سوم، معتقدند که ما باید در ساختن جامعه خود و جهان نقش داشته باشیم. نمیخواهند بیتفاوت باشند. در مقابل عدل و ظلم، مسائل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بیتفاوت نیستند. چه کسی مخاطب سیاست الهی حسینی است؟ کسی که نخواهد بیتفاوت باشد. حضرت فرمود: «ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر»؛ «قصد امر به معروف و نهی از منکر دارم.» میخواهم امت جدم را اصلاح کنم. مگر نمیبینید به حق عمل نمیشود؟ مگر نمیبینید فاتحه اسلام خوانده شده است؟ «و علی الاسلام السلام». مخاطب این پیامها کسی است که نخواهد بیهدف و منفعل باشد. در تاریخ معاصرِ خود ما، امام (ره) قهرمان این صحنه بود. تصمیم گرفت، حکومت را در ایران تغییر دهد، مستضعفان عالم را بیدار کند و در برابر امریکا بایستد. حال، ممکن است کسی بپرسد: «برای چه این همه خود را دردسر و زحمت بيندازيم؟» چند ماه پیش به امارات رفته بودم. کسی گفت: «حاج آقا ساختمانها را میبینی؟ همزمان با امریکا پیش میروند.» خب این یک مشت آهن است که بالا رفته، اما به چه قیمتی؟ آيا قيمتي که پرداخت ميشود، مهم نيست؟
مولوی میگوید:
«تا در پی یک لقمة نانی، نانی/تا در طلب گوهر کانی، کانی
این نکتة رمز اگر بدانی، دانی/آن چیز که در جستن آنی، آنی»
در جستجوی چه هستی؟ اصلاً در جستوجوی چیزی هستی یا نه؟ کسی که جستوجوگر است، مخاطب پیام سیاسی و فرهنگی امام حسین (ع) بوده و مخاطب مکتب حسینی است. همین شخص مخاطب مکتب علوی و قرآن و رسول خدا (ص) است.
امام حسین (ع) میخواست چگونه آیندهای بسازد؟ امام فرموده که میخواست امر به معروف کند و اين کار را هم انجام داد؛ آنقدر رسا که پیامش به تمام جهان اسلام رسید.