کد مطلب : ۱۷۶۴۶
رستاخیز؛ همه ناراضی، سازندگان راضی؟
پدرام الوندی
اكران محدود فيلم رستاخيز در جریان جشنواره فجر، توليدكنندگان اين فيلم را در معرض بازخوردهايي قرار داد كه احتمالا آماده روبروشدن با اين حجم نبودند. سكوت مطلق خبري روابط عمومي اين فيلم در مراحل توليد و تدوين و آمادهسازي و تلاش بسيار براي درزنكردن حتي يك فريم از فيلم به بيرون باعث شده بود پس از سالها انتظار توقع زيادي از اين فيلم ايجاد شود و با توجه به هزينه مادي و معنوي كه براي آن گذاشته شده است. بسياري براي ديدن يك اثر متفاوت پاي به سالنهاي سينما گذاشتند،. اما گویا نتيجه در همین ابتدا با انتظار توليدكنندگان فيلم فاصله زيادي دارد.
[درباره فیلم رستاخیز]
[مجموعه مطالب درباره فیلم رستاخیز را اینجا بخوانید]
همه ناراضی؟
دو گروه مخاطب اصلی فيلم رستاخيز در ايران از دو منظر متفاوت در روزهاي پس از اولين اكرانها، آن را به باد انتقاد گرفتهاند و اعلام نارضایتی کردهاند که نشان میدهد تجربه مخاطبان از این فیلم با توقعی که ایجاد شده بود همخوان نبوده است.
در حقیقت نام و آوازه درویش و تولید پرکار و مقدمات و مؤخرات مفصل فیلم به همراه تصویر کلی محصولات فرهنگی مشابه در ذهن مخاطب سبب این فاصله شده است، فاصلهای که مولد نارضایتی بوده است.
گروه اول مخاطبان منتقد، اهالي سينما و منتقدان سينمايي و هنري هستند كه از منظر چارچوبهاي سينمايي و با توجه به ظرفيتهاي بالايي كه سوژه اين فيلم براي پرداخت داشته است، محصول درويش را فيلمي ضعيف و دور از انتظار دانستهاند و بحث اصلي آنها توقعي است كه از كارگردان معتبر فيلم ميرفت و برآورده نشده است و عقیده دارند فيلم با وجود توقعي كه از آن ميرفت به لحاظ سينمايي قابليت عرضه در بازارهاي رقابتي جهاني را ندارد.
سخن گفتن و نقدهای درون متنی اين دسته، به دليل ساختار خاص سينما و طرح مباحث در رسانههاي مختلف تخصصي و عمومي معمولا صدايشان شنيده ميشود و توليدكنندگان سينما نيز در همه آثاري كه ساخته و عرضه ميشود با منتقدان فني و سينمايي روبرو هستند و نقد و نظر در اين حوزه هميشگي است و طبيعت سينما نيز با نقد آميخته است و نقد در اين حوزه بيشتر به ديدهشدن و گفتوگو برسر فيلم منجر ميشود تا ایجاد مشكلات جنبهاي و حاشيهاي براي توليدكنندگان فيلم.
دسته دوم، مخاطبان شريعتمدار و سنتگرايي هستند كه معمولا یا پيوندي با سينما و تئاتر ندارند ویا ارتباط کمی دارند، و به صورت عام مشتري دائم اين حوزه نيستند، اما تجربیات گذشته این نوع مخاطبان در فیلم روز واقعه، سفیر، و یا سريالهایي مانند مختارنامه، روایت عشق و دهها سريال و تلهفيلم و تئاتر آئيني كه در اين سالها با وفاداري به باورهاي این گروه ساخته شده است، آنها را پاي كار اين فيلم ميآورد.
هرچند باید واكنش گروه اصلی آنها را زمان اكران و توزيع فيلم سنجيد، ولي به نظر ميرسد در همين اكران محدود جشنواره فجر، فیلم جذابیت کمی برای طيف سنتي فيلم داشته است. مهمترين نشانه هم واكنشهای پیدا و پنهان مردمی و اعتراضهای فوري مداحان مشهور تهراني به اين فيلم و مصاحبه و همايش آنها عليه فيلم است.
نقد اين دسته، به نمايش تصاوير شخصيتهاي مقدس و محترم شيعيان در فيلم است و البته برخي صحنهها كه تعمدا با روايت و مقتلهايي كه به صورت متداول در روضهها نقل ميکنند، متفاوت است. به نظر میرسد تلاش نويسنده اين بوده است كه روایت خود را به منابعي ارجاع دهد كه مورد رجوع مداحان و عزاداران سنتي نيست و روايت خاصي را نيز برجاي ميگذارد كه با انتقاد گسترده در ميان اين طيف روبرو ميشود.
دومين گروه منتقدان فيلم رستاخيز علاوه بر مداحان، مراجع تقليد و شخصيتهاي مطرح مذهبي راهم در خود دارد. كساني كه نظرشان در اكران و توزيع فيلم به صورت رسمي در ايران اثر دارد و نشان دادن چهره شخصيتهايي چون حضرت عباس(ع) و حضرت علياكبر(ع) به فتواي بسياري از آنها جايز نيست. در حاليكه گمانهزنيهاي قبلي حاكي از جلب رضايت و نظر مراجع و حمايت برخي از چهرههاي سرشناس از رستاخيز بود، اما با مطرح شدن اولين موج انتقادها، اطلاعداشتن آيتالله سيستاني از جزئيات اين فيلم از سوي سازندگان اين فيلم تكذيب شد و این نشان میدهد كه رستاخيز در ميان اين دسته از منتقدان راه دشواري در پیش دارد.
سازندهها راضی؟
جداي از دو دسته مخاطبِ منتقدي كه رستاخيز با خود داشته است، واكنشهاي ديگري هم كه به فيلم شده است نشان ميدهد گروههاي مخاطب خاص اين فيلم مانند پژوهشگران حوزه عاشورا و مناسك آييني كه ميراثدار سالهاي سال مطالعه و تحقيق بر روي واقعه كربلا، ابعاد و تحريفهاي آن هستند نيز فيلم را به عنوان يك اثرهنري قابل ارائه كه به كمكشان بيايد، نيافتهاند.
زيرا مسير داستان به گونهاي انتخاب شده است كه عملا رويداد كربلا حاشيهاي است كه تا نيمساعت پاياني محوريت پيدا نميكند و فرصتي براي طرح دعوي عليه تحريفها و باورهاي غلط پيدا نميكند. البته این انتخاب در جای خودش محل نقد نیست اما تصویر ساخته شده از سریال در طول سالهایی که مراحل ساخت آن طی میشد خلاف این را نشان میداد.
خوب سوال اینجاست که آیا ممکن است تمام اینها ناشی از ندانستن و ناشیگری باشد؟ چرا سازندگان اين فيلم فكري براي آن نكردند؟ به نظر میرسد، آنچه که در این بین باعث وجود این نارضایتیها شده، ریشه در مسير خاصي دارد كه براي قصه انتخاب شده و حاوی روايت ویژهای از رويدادهاي مشهور عاشورا است. روایتی که قالبهای ذهنی مخاطبان سنتی را شکسته و خیلی به مذاق آنها خوش نیامده است. روایتی که نگاه خاص رستاخیز از عاشورا است و فارغ از قضاوت درباره نتیجه کار، قابل بحث و بررسی است.
روایت درویش از فیلم با وجود بیپرواییهای او در نزدیک شدن به برخی باورهای عرفی، روایتی کلان از عاشورا است و به خوبی در شعار انگلیسی آن نیز پیداست: «آنکه گفت نه» در حقیقت درویش تقابل اصلی کربلا را میان یزید و سلسله مراتب ظلمی که او در جهان اسلام به راه انداخته، در برابر امام حسین(ع) دیده است و باقی نفرات و رویدادها حاشیهای بر این تقابل تاریخی هستند؛ بخش ابتدایی فیلم با گفتارهای حضرت علی(ع) درباره و خطاب به معاویه شروع میشود و زمان نسبتا زیادی به شخصیتپردازی درباره یزید پرداخته میشود.
اثر شخصیت، اندیشه، رفتار و تصمیمات یزید در تمام فیلم جریان پیدا میکند و آنقدر ماندگار است که شخصیتهای منفی فرعیتری که در روایتهای سنتی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند, همچون «حرمله» و «خولی»، از صحنه حذف شدهاند و یا همچون «شمر» کمرنگ شدهاند. در حقیقت درویش، فارغ از اینکه چقدر موفق بوده است، همه خرده روایتها را فدای روایت اصلی فیلم کرده است که بر تقابل خیر و «شر بزرگ» و نه گفتن به او خلاصه میشود.