کد مطلب : ۲۴۶۰۶
آغازی دوباره برای انسان - مبعث در کلام رهبر انقلاب
روز مبعث، بىشك بزرگترين روز تاريخ بشر است؛ زيرا هم آن كسى كه طرف خطاب خداوند قرار گرفت و مأموريت بر دوش او گذاشته شد- يعنى وجود مكرم نبى بزرگوار اسلام صلىاللهعليهوآلهوسلم - بزرگترين انسان تاريخ و عظيم ترين پديدهى عالم وجود و مظهر اسم اعظم ذات اقدس الهى است؛ يا به تعبيرى خود اسم اعظم الهى وجود مبارك اوست و هم از اين جهت كه آن مأموريتى كه بر دوش اين انسان بزرگ گذاشته شد - يعنى هدايت مردم به سوى نور، برداشتن بارهاى سنگين از روى دوش بشر و تمهيد يك دنياى مناسب وجود انسان و بقيهى وظايف لايتناهى بعثت انبيا - وظيفهى بسيار بزرگى بود. يعنى هم مخاطب بزرگترين است؛ هم وظيفه بزرگترين است. پس، اين روز بزرگترين و عزيزترين روز تاريخ است.
اگر كسى بخواهد محتواى بعثت را در چارچوب آنچه كه با عقول ناقص خودمان برداشت مىكنيم، محصور كند، يقينا به مبعث و حقيقت بعثت و حقيقت اين رسالت ظلم شده است. نمىشود محتواى بعثت پيامبر را به حدود فهم و ديد ناقص ما محدود كرد؛ ولى اگر بخواهيم در يك جمله، بعثت و محدوده ىبعثت را - اگرچه لايتناهى است - تعريف اجمالى بكنيم، بايد عرض كنيم كه بعثت متعلق به انسان و براى انسان است؛ انسان هم لايتناهى است و ابعاد عظيمى دارد و محدود در جسم و در ماده و در زندگى چند روزه ىدنيا نيست؛ فقط محدود در معنويات هم نيست؛ محدود در يك قطعهى مشخصى از تاريخ هم نيست. انسان، هميشه و در همه حال انسان است و ابعاد وجودى او، ابعاد لايتناهى و ناشناختهاى است. هنوز هم انسان موجودى ناشناخته است. بعثت، براى اين انسان و براى سرنوشت اين انسان و براى هدايت اين انسان است.
اگر ما در بين حوادث تاريخ بشر -حوادثى كه براى انسانها پيش مىآيد -بعثت انبيا را از همهى اين حوادث، در سرنوشت بشر مهمتر و مؤثرتر بدانيم- كه همين هم هست، بعثت پيغمبر خاتم صلىاللهعليهوآلهوسلم از لحاظ اهميت، در رأس همهى حوادث بزرگ و كوچك تاريخ بشر قرار مىگيرد.
هيچ حادثهاى از قبيل انقلاب هاى بزرگ، مرگ ها و حيات هاى ملت ها، پديد آمدن اشخاص بزرگ، از بين رفتن اشخاص بزرگ و ظهور مكتب هاى گوناگون، اهميتش براى بشريت، به اندازه ىبعثت هاى انبيا نيست؛ همچنان كه امروز شما مىبينيد، ماندگارترين شكلهاى فكر و ذهن آحاد بشر، همان شكلهايى است كه اديان به آنها دادهاند و تا ابد هم همينطور خواهد بود. اگر چه امروز بسيارى از كسان در عالم هستند كه مستقيما خود را در پرتو اشعهى بعثت نبىاكرم قرار ندادهاند - يعنى غيرمسلمانان - اما همان ها هم از بركات اين بعثت، تاكنون منتفع شده اند.
بىشك علم و تمدن بشر، خلقيات نيكو در ميان انسانها، عادات خوب و بسيارى از اين مقوله چيزها، اگر ظاهرا هم به اديان متصل نباشد، در ريشهى اصلى، جوشيدهى از اديان و معارف الهى استو در رأس آنها بعثت نبىمكرم اسلام است؛ ليكن درعينحال همهى بشريت - در آينده هم بيشتر - از اين بركات استفاده خواهند كرد. بنابراين بزرگترين، مهمترين و برجستهترين حادثه در تاريخ بشر، اين بعثت است.
خداى متعال به بركت اسلام، به بركت توجه به معنويت اسلام و توجه به پيام سياسى اسلام، ما را از آن رنجها خلاص كرد؛ يعنى بعثت براى اين نبود كه يك عده مردم، عقيدهاى را در ذهن خودشان حفظ كنند و اعمال شخصى را انجام دهند، اما نظام اجتماعى، تحت حاكميت دشمنان خدا و ان دادالله باشد! بعثت آمد تا زندگى مردم را شكل دهد. بحمدالله اينكار در نظام اجتماعى اسلام انجام گرفت؛ ملت ما هم آثارش را مشاهده كرد و ثمرات شيرين آن را هم چشيد.
بنده احساس مىكنم كه ما احتياج داريم كه در زمينهى اخلاق و تزكيه و تهذيب، بر روى نفوس خودمان و نفوس ديگران كار كنيم. نوسازى معنوى نظام اسلامى و ملت مسلمان ايران، اين مجاهدت بزرگ را لازم دارد و اين هم يكى از پيامهاى مهم بعثت است.
اگر كسى بخواهد محتواى بعثت را در چارچوب آنچه كه با عقول ناقص خودمان برداشت مىكنيم، محصور كند، يقينا به مبعث و حقيقت بعثت و حقيقت اين رسالت ظلم شده است. نمىشود محتواى بعثت پيامبر را به حدود فهم و ديد ناقص ما محدود كرد؛ ولى اگر بخواهيم در يك جمله، بعثت و محدوده ىبعثت را - اگرچه لايتناهى است - تعريف اجمالى بكنيم، بايد عرض كنيم كه بعثت متعلق به انسان و براى انسان است؛ انسان هم لايتناهى است و ابعاد عظيمى دارد و محدود در جسم و در ماده و در زندگى چند روزه ىدنيا نيست؛ فقط محدود در معنويات هم نيست؛ محدود در يك قطعهى مشخصى از تاريخ هم نيست. انسان، هميشه و در همه حال انسان است و ابعاد وجودى او، ابعاد لايتناهى و ناشناختهاى است. هنوز هم انسان موجودى ناشناخته است. بعثت، براى اين انسان و براى سرنوشت اين انسان و براى هدايت اين انسان است.
اگر ما در بين حوادث تاريخ بشر -حوادثى كه براى انسانها پيش مىآيد -بعثت انبيا را از همهى اين حوادث، در سرنوشت بشر مهمتر و مؤثرتر بدانيم- كه همين هم هست، بعثت پيغمبر خاتم صلىاللهعليهوآلهوسلم از لحاظ اهميت، در رأس همهى حوادث بزرگ و كوچك تاريخ بشر قرار مىگيرد.
هيچ حادثهاى از قبيل انقلاب هاى بزرگ، مرگ ها و حيات هاى ملت ها، پديد آمدن اشخاص بزرگ، از بين رفتن اشخاص بزرگ و ظهور مكتب هاى گوناگون، اهميتش براى بشريت، به اندازه ىبعثت هاى انبيا نيست؛ همچنان كه امروز شما مىبينيد، ماندگارترين شكلهاى فكر و ذهن آحاد بشر، همان شكلهايى است كه اديان به آنها دادهاند و تا ابد هم همينطور خواهد بود. اگر چه امروز بسيارى از كسان در عالم هستند كه مستقيما خود را در پرتو اشعهى بعثت نبىاكرم قرار ندادهاند - يعنى غيرمسلمانان - اما همان ها هم از بركات اين بعثت، تاكنون منتفع شده اند.
بىشك علم و تمدن بشر، خلقيات نيكو در ميان انسانها، عادات خوب و بسيارى از اين مقوله چيزها، اگر ظاهرا هم به اديان متصل نباشد، در ريشهى اصلى، جوشيدهى از اديان و معارف الهى استو در رأس آنها بعثت نبىمكرم اسلام است؛ ليكن درعينحال همهى بشريت - در آينده هم بيشتر - از اين بركات استفاده خواهند كرد. بنابراين بزرگترين، مهمترين و برجستهترين حادثه در تاريخ بشر، اين بعثت است.
خداى متعال به بركت اسلام، به بركت توجه به معنويت اسلام و توجه به پيام سياسى اسلام، ما را از آن رنجها خلاص كرد؛ يعنى بعثت براى اين نبود كه يك عده مردم، عقيدهاى را در ذهن خودشان حفظ كنند و اعمال شخصى را انجام دهند، اما نظام اجتماعى، تحت حاكميت دشمنان خدا و ان دادالله باشد! بعثت آمد تا زندگى مردم را شكل دهد. بحمدالله اينكار در نظام اجتماعى اسلام انجام گرفت؛ ملت ما هم آثارش را مشاهده كرد و ثمرات شيرين آن را هم چشيد.
بنده احساس مىكنم كه ما احتياج داريم كه در زمينهى اخلاق و تزكيه و تهذيب، بر روى نفوس خودمان و نفوس ديگران كار كنيم. نوسازى معنوى نظام اسلامى و ملت مسلمان ايران، اين مجاهدت بزرگ را لازم دارد و اين هم يكى از پيامهاى مهم بعثت است.
مرجع : نشرنامه