کد مطلب : ۲۵۸۱
توحید، معاد ... و قمه!
نويسنده: مجيد مبيني
شاید اگر «محمد بن عبدالوهاب» نبود ما هنوز در جهالت خود سرگردان بودیم! شاید اگر «بنباز»های چشم بسته نبودند ما به این زودی و به این گستردگی متوجه خطای خود نمیشدیم.
اما این بار وهابیان - اگر چه ناجوانمردانه - به کمک شیعیان شتافتند و در پیراستن جوامع شیعی از این خطای عزاداری، قدمی بزرگ برداشتند.
هر سال عده ای از شیعیان قمه بر سر میکوبیدند تا به دشمنان مکتبشان بگویند: «ما را از چه می ترسانید؟ از مرگ؟ از تیر؟ از شمشیر؟ دیده بگشایید و ببینید که در دلهامان چیزی که نیست، ترس است.»
در این میان، وهابیان دوربین بر دوش گرفتند و تصاویر شیعیانی را که سرهاشان شکافته بود به کمک «الشرق الاوسط» و ... در غرب عالم پراکندند که «ببینید عقل مخالفان ما را!»
و سرانجام زحمات شبانه وهابیها و دلارهای نفتی آلسعود نتیجه داد، اما این بار معکوس. ولی امر مسلمین جهان، که از شیطنت پیروان شیطان، سخت رنجیده بود خروش برداشت که:
«نه! نمیشود در مقابل این کار غلط سکوت کرد، کار غلطی است که عدهای قمه به دست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند، این کار را میکنند که چه بشود؟ کجای این حرکت عزاداری است؟ امام حسین - علیه السلام- به این معنا راضی نیست.» (1373/3/17)
و بدین سان، موج دوم مبارزه با قمهزنی، به کمک وهابیان، در میان شیعیان به راه افتاد و به خواست خدا عدو سبب خیر شد؛ زعیمان و عالمان حوزه به پشتیبانی از حکم حکومتی حاکم اسلامی برخاستند و از شیعیان خواستند که قمه در غلاف کنند و در فرصتی مناسب، آن را بر سر دشمنان اهل بیت - علیهم السلام- فرو آورند.
پیش از این نیز، علامه «سید محسن امین» با نگارش «التنزیه لأعمال الشبیه» نهضت تنزیه را به منظور پیراستن آیینهای عزاداری ایجاد کرده بود، اما آن گونه که باید، به نتیجه نرسید.
بگذریم، پیش از این اندیشـۀ همیشهام این بود که وهابیت دیگر چه اختاپوسی بود که در این قرنهای یتیم بودن شیعیان، به جانمان افتاده است و هر روز یکی از امامانمان را شهید میکند؟ یکبار در سامرا، یکبار در کربلا ... و اگر دیگر دستش به خود ائمه – علیهم السلام- نرسد به سراغ شیعیانشان میرود، یکبار در یمن، یکبار در پاراچنار، یکبار در بغداد ... فریاد!
اما ظاهرا این سکه روی دیگری هم دارد، میشود از وهابیان به عنوان «خادمان شیعه» نیز بهره برد! آن هم خادمانی که نه مزد طلب میکنند و نه منت مینهند! این گونه که شبهات آنان بر ضد شیعه را هماره محکوم نکنیم، اندکی اندیشه کنیم، شاید از پس صدها هزار تهمت و دروغ و جعل و افترا و ناروا، بشود باز هم یکی از ناراستیهای دیگرمان را بیابیم و آن را بزداییم، تا چونان همیشه، شیـعه، برترین، پویاترین و خردورزترین مکتب اسلامی باشد.
اما این بار وهابیان - اگر چه ناجوانمردانه - به کمک شیعیان شتافتند و در پیراستن جوامع شیعی از این خطای عزاداری، قدمی بزرگ برداشتند.
هر سال عده ای از شیعیان قمه بر سر میکوبیدند تا به دشمنان مکتبشان بگویند: «ما را از چه می ترسانید؟ از مرگ؟ از تیر؟ از شمشیر؟ دیده بگشایید و ببینید که در دلهامان چیزی که نیست، ترس است.»
در این میان، وهابیان دوربین بر دوش گرفتند و تصاویر شیعیانی را که سرهاشان شکافته بود به کمک «الشرق الاوسط» و ... در غرب عالم پراکندند که «ببینید عقل مخالفان ما را!»
و سرانجام زحمات شبانه وهابیها و دلارهای نفتی آلسعود نتیجه داد، اما این بار معکوس. ولی امر مسلمین جهان، که از شیطنت پیروان شیطان، سخت رنجیده بود خروش برداشت که:
«نه! نمیشود در مقابل این کار غلط سکوت کرد، کار غلطی است که عدهای قمه به دست بگیرند و به سر خودشان بزنند و خون بریزند، این کار را میکنند که چه بشود؟ کجای این حرکت عزاداری است؟ امام حسین - علیه السلام- به این معنا راضی نیست.» (1373/3/17)
و بدین سان، موج دوم مبارزه با قمهزنی، به کمک وهابیان، در میان شیعیان به راه افتاد و به خواست خدا عدو سبب خیر شد؛ زعیمان و عالمان حوزه به پشتیبانی از حکم حکومتی حاکم اسلامی برخاستند و از شیعیان خواستند که قمه در غلاف کنند و در فرصتی مناسب، آن را بر سر دشمنان اهل بیت - علیهم السلام- فرو آورند.
پیش از این نیز، علامه «سید محسن امین» با نگارش «التنزیه لأعمال الشبیه» نهضت تنزیه را به منظور پیراستن آیینهای عزاداری ایجاد کرده بود، اما آن گونه که باید، به نتیجه نرسید.
بگذریم، پیش از این اندیشـۀ همیشهام این بود که وهابیت دیگر چه اختاپوسی بود که در این قرنهای یتیم بودن شیعیان، به جانمان افتاده است و هر روز یکی از امامانمان را شهید میکند؟ یکبار در سامرا، یکبار در کربلا ... و اگر دیگر دستش به خود ائمه – علیهم السلام- نرسد به سراغ شیعیانشان میرود، یکبار در یمن، یکبار در پاراچنار، یکبار در بغداد ... فریاد!
اما ظاهرا این سکه روی دیگری هم دارد، میشود از وهابیان به عنوان «خادمان شیعه» نیز بهره برد! آن هم خادمانی که نه مزد طلب میکنند و نه منت مینهند! این گونه که شبهات آنان بر ضد شیعه را هماره محکوم نکنیم، اندکی اندیشه کنیم، شاید از پس صدها هزار تهمت و دروغ و جعل و افترا و ناروا، بشود باز هم یکی از ناراستیهای دیگرمان را بیابیم و آن را بزداییم، تا چونان همیشه، شیـعه، برترین، پویاترین و خردورزترین مکتب اسلامی باشد.