کد مطلب : ۲۸۲۹
روضهای بر روزه
نويسنده: مجيد مبينی
همه چيز از آنجا شروع میشود که عبادت از تفکر فاصله میگیرد. اگر 1400 سال قبلتر از امروز، به شیوه پدران بت میپرسیدند و یقین کردند که دین در بتپرستی است، 1400 سال بعدتر از آن روز هم به شیوه پدران، خدایی را میپرستند که با رسیدن هر مشکلی در زندگی، یک بار شناسنامهاش را باطل میکنند.
در میزان الاهی، بین آن مشرک و این چنین موحدی چقدر فرق است؟ بین آن عرب بادیهنشینی که بوسه بر پیشانی سیاه معبود سنگی و سنگینش میزند، با موحدی که از آبایش إبا میکند و به رسم اجدادی روی ماه خداوندش را میبوسد، چقدر فرق است؟
قطعا فرق بسیار است، این قلم قصد آن ندارد که شرک و توحید
سلیمان دیلمی از پدر نقل میکند که: «به امام صادق - علیه السلام- عرض کردم: فلانی در عبادت و دینداری و فضیلت چنین و چنان است فرمود: عقلش در چه پایه است؟ گفتم: نمیدانم فرمود: ثواب به اندازه عقل است.»(کافی، کتاب عقل و جهل، حدیث 8)
مصيبتی که روزه و رمضان به آن مبتلا شدهاند، مصيبتی است که بر همه عبادات و مناسک دينی سايه افکنده است، مصيبت خالی شدن عبادات از پشتوانه اندیشه و تفکر. نمازی که قرار بود «تنهی عن الفحشاء و المنکر» باشد تنها در آن خلاصه میشود که «وقتی عده آنان از ده گذشت، اگر تمام آسمانها کاغد و درياها مرکب و درختان قلم، و جن و انس و ملائک، نويسنده شوند نمیتوانند ثواب يک رکعت آن را بنویسند.» آری نمیتوانند ثواب نماز مرا بنویسند، چون ثوابی نيست که بنویسند.
روزه هم بنا بود «لعلکم تتقون»مان شود. روز ألست، قرار خدا با ما اين بود، قرار بود عيد فطر، فطرت آدميان دوباره زنده شود و زمينیها آسمانی شوند، اما ... اما رمضان میآيد، میرود، و روحهای ما همچنان ساکن زمين است.