کد مطلب : ۳۱۵۸۲
غلط مصطلح با نام مراسم مناجاتخوانی
مناجات با خدا بدین معناست که با زبان خویش با خدا حرف بزنیم؛ گویی که خدا تنها مال خودمان است! در حدیث قدسی آمده که خداوند به بنده اش خطاب می کند: «وقتی با من مناجات می کنی، طوری صحبت های تو را می شنوم، گویی غیر از تو، بنده ای ندارم. مناجات یعنی بدون هیچ واسطه ای؛ دردت را با مولا در میان بگذاری!»
لغت مناجات که با کلمه «نجوا» هم خانواده است، در اصل لغت به معنای راز گفتن با کسی، در گوشی گفتن و خصوصی صحبت کردن است.(1) برخی اصل مناجات را رازگویی قرار داده اند. برخی بر خلوت بودنش تکیه کرده اند و گفته اند اصل معنا همان در خلوت بودن و خصوصی بودن صحبت است. اما وقتی در میان جمعی، دو نفر می خواهند خصوصی صحبت کنند که دیگری نشنود، ناچار آرام صحبت می کنند؛ پس صرف آرام صحبت کردن یا سرّی صحبت کردن، مناجات نیست. دو پایه مناجات «در خلوت بودن» و «آهسته صحبت کردن» است.
لذا مناجات یک ارتباط دو طرفه و محدود است و این که برخی مراسمات جمعی را «مناجات خوانی» یا «مناجات دسته جمعی» می خوانند، غلط مصطلح است.
فرق مناجات با دعا
مناجات با دعا فرق می کند. دعا در محاورات عامیانه به معنای طلب و درخواست توجه شخصی(دعوت شونده) به کسی است که او را می خواند و در اصطلاح شریعت اسلام نیز دعا به همین معناست؛ یعنی طلب و درخواست توجه خداوند(مدعّو) به کسی که او را می خواند و بنا بر تعاریف مشهور «درخواست شخصی پست و پایین، با خضوع و فروتنی، چیزی را از شخص بلند مرتبه دعا نامیده می شود.»(2) در مناجات تکلم «موضوعیت» دارد؛ حال آن که در دعا تکلم «طریقیت» داشته است. برای همین است که عمده مناجات هایی که از پیامبران از جمله حضرت موسی و عیسی(علی نبینا و آله و علیهم السلام) نقل شده، عاری از درخواست ها و حوائج بوده، بلکه غرض سخن گفتن با معبود است.
اشتیاق مسؤل به دیدار سائل
عقلاً لازم است شخص بلند مرتبه در دعا اجازه درخواست را به ما بدهد و این اجازه در مناجات با خدا اولویت دارد؛ اجازه ای که برای همه اوقات و زمان ها صادر شده است. «وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ؛ چون بندگان من در باره من از تو بپرسند، بگو که من نزدیکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهم.»(3) خداوند مسؤلی است که مشتاق دیدار سائل است.
در حدیث معراج(4)می خوانیم «اِذا تَلَذَّذَ اَهْلُ الْجَنّةِ بِالطّعامِ والشَّرابِ، تَلَّذَّذُوا اُولئِکَ بِذِکْرى وَ کَلامى وَ حَدیثى؛ آن گاه که اهل بهشت از طعام و شراب بهشتى لذت مىبرند، آنان از یاد، سخن و کلام من لذت مىبرند»!
این مطلب نشان می دهد تکلم و هم زبانی از نعمات ویژه خداوند در آخرت است. علامه مصباح یزدی در شرح این فقره از حدیث معراج می فرمایند: «اگر ما اصل نیاز و راه تأمین آن را درک کنیم، پى خواهیم برد که چه قدر مىتوان از ارتباط با خداوند لذّت برد.»(5)
خدا نیز در آیه57 سوره آل عمران از «عقوبت بزرگ» و اوج غضب خود نسبت به برخی از بندگان پرده برمی دارد «لاَ یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ وَلاَ یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ خدا در روز قیامت نه با آنان سخن می گوید و نه به آنان می نگرد»!(6)
شرایط مناجات
1- با حضور قلب باشد: امام صادق علیه السلام می فرمایند: خداوند دعای کسی را که بدون حضور قلب دعا می کند، مستجاب نمی کند.
2- در خلوت باشد: خداوند به حضرت عیسى(ع) وحى کرد: عیسى! مانند غریق غم زده که یاورى ندارد به درگاه من دعا و دلت را برایم خوار کن و در خلوت بسیار به یاد من باش و بدان من با چاپلوسى کردن تو، خوشحال مى شوم؛ با زنده دلى و نشاط این عمل را انجام بده و صداى غمناک خود را به من برسان.
3- همراه با اشک و آه باشد: گاهی زبان اشک، جانشین هزاران کلام است و پیامی به بلندای طولانی ترین کلمات خواهد شد. در لحظه های اوج گرفتن عرفان و سوز و گداز و تضرع به درگاه الهی، زبان کلام بریده شده و چشمه های زلال اشک پیام دل را تا کوی دوست به پیش می برد.
«ای آفریدگارم! دستم را بگیر تا تنها تو را ببینم و سخن تو را بشنوم و دل به تو بازم و زبان را با یاد تو گویا سازم!»(7)
منابع:
1-لغت نامه دهخدا
2-المراقبات،میرزاجواد ملکی تبریزی،صفحه 230
3-سوره بقرة آیه 186
4-که از جمله احادیث قدسی است پیامبر گرامی اسلام در این حدیث،پرسشهایی را به پیشگاه خداوند مطرح می کند و خداوند نیز پاسخ می دهد
5-راهیان کوی دوست،آیت الله مصباح یزدی، صفحه 96
6-سوره آل عمران آیه57
7-الهی نامه،آیت الله حسن زاده آملی
انتهای پیام/
لغت مناجات که با کلمه «نجوا» هم خانواده است، در اصل لغت به معنای راز گفتن با کسی، در گوشی گفتن و خصوصی صحبت کردن است.(1) برخی اصل مناجات را رازگویی قرار داده اند. برخی بر خلوت بودنش تکیه کرده اند و گفته اند اصل معنا همان در خلوت بودن و خصوصی بودن صحبت است. اما وقتی در میان جمعی، دو نفر می خواهند خصوصی صحبت کنند که دیگری نشنود، ناچار آرام صحبت می کنند؛ پس صرف آرام صحبت کردن یا سرّی صحبت کردن، مناجات نیست. دو پایه مناجات «در خلوت بودن» و «آهسته صحبت کردن» است.
لذا مناجات یک ارتباط دو طرفه و محدود است و این که برخی مراسمات جمعی را «مناجات خوانی» یا «مناجات دسته جمعی» می خوانند، غلط مصطلح است.
فرق مناجات با دعا
مناجات با دعا فرق می کند. دعا در محاورات عامیانه به معنای طلب و درخواست توجه شخصی(دعوت شونده) به کسی است که او را می خواند و در اصطلاح شریعت اسلام نیز دعا به همین معناست؛ یعنی طلب و درخواست توجه خداوند(مدعّو) به کسی که او را می خواند و بنا بر تعاریف مشهور «درخواست شخصی پست و پایین، با خضوع و فروتنی، چیزی را از شخص بلند مرتبه دعا نامیده می شود.»(2) در مناجات تکلم «موضوعیت» دارد؛ حال آن که در دعا تکلم «طریقیت» داشته است. برای همین است که عمده مناجات هایی که از پیامبران از جمله حضرت موسی و عیسی(علی نبینا و آله و علیهم السلام) نقل شده، عاری از درخواست ها و حوائج بوده، بلکه غرض سخن گفتن با معبود است.
اشتیاق مسؤل به دیدار سائل
عقلاً لازم است شخص بلند مرتبه در دعا اجازه درخواست را به ما بدهد و این اجازه در مناجات با خدا اولویت دارد؛ اجازه ای که برای همه اوقات و زمان ها صادر شده است. «وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ؛ چون بندگان من در باره من از تو بپرسند، بگو که من نزدیکم و به ندای کسی که مرا بخواند پاسخ می دهم.»(3) خداوند مسؤلی است که مشتاق دیدار سائل است.
در حدیث معراج(4)می خوانیم «اِذا تَلَذَّذَ اَهْلُ الْجَنّةِ بِالطّعامِ والشَّرابِ، تَلَّذَّذُوا اُولئِکَ بِذِکْرى وَ کَلامى وَ حَدیثى؛ آن گاه که اهل بهشت از طعام و شراب بهشتى لذت مىبرند، آنان از یاد، سخن و کلام من لذت مىبرند»!
این مطلب نشان می دهد تکلم و هم زبانی از نعمات ویژه خداوند در آخرت است. علامه مصباح یزدی در شرح این فقره از حدیث معراج می فرمایند: «اگر ما اصل نیاز و راه تأمین آن را درک کنیم، پى خواهیم برد که چه قدر مىتوان از ارتباط با خداوند لذّت برد.»(5)
خدا نیز در آیه57 سوره آل عمران از «عقوبت بزرگ» و اوج غضب خود نسبت به برخی از بندگان پرده برمی دارد «لاَ یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ وَلاَ یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ خدا در روز قیامت نه با آنان سخن می گوید و نه به آنان می نگرد»!(6)
شرایط مناجات
1- با حضور قلب باشد: امام صادق علیه السلام می فرمایند: خداوند دعای کسی را که بدون حضور قلب دعا می کند، مستجاب نمی کند.
2- در خلوت باشد: خداوند به حضرت عیسى(ع) وحى کرد: عیسى! مانند غریق غم زده که یاورى ندارد به درگاه من دعا و دلت را برایم خوار کن و در خلوت بسیار به یاد من باش و بدان من با چاپلوسى کردن تو، خوشحال مى شوم؛ با زنده دلى و نشاط این عمل را انجام بده و صداى غمناک خود را به من برسان.
3- همراه با اشک و آه باشد: گاهی زبان اشک، جانشین هزاران کلام است و پیامی به بلندای طولانی ترین کلمات خواهد شد. در لحظه های اوج گرفتن عرفان و سوز و گداز و تضرع به درگاه الهی، زبان کلام بریده شده و چشمه های زلال اشک پیام دل را تا کوی دوست به پیش می برد.
«ای آفریدگارم! دستم را بگیر تا تنها تو را ببینم و سخن تو را بشنوم و دل به تو بازم و زبان را با یاد تو گویا سازم!»(7)
منابع:
1-لغت نامه دهخدا
2-المراقبات،میرزاجواد ملکی تبریزی،صفحه 230
3-سوره بقرة آیه 186
4-که از جمله احادیث قدسی است پیامبر گرامی اسلام در این حدیث،پرسشهایی را به پیشگاه خداوند مطرح می کند و خداوند نیز پاسخ می دهد
5-راهیان کوی دوست،آیت الله مصباح یزدی، صفحه 96
6-سوره آل عمران آیه57
7-الهی نامه،آیت الله حسن زاده آملی
انتهای پیام/
مرجع : رسا نیوز