کد مطلب : ۳۲۱۲۶
تعزیه و تکیه
امیراسماعیل آذر
ابن اثیر در سده دهم در شهر بغداد بوده و خبر میدهد که برای مراسم محرم خیمهها برافراشته میشدند و سخن از فضایی میکند که مردم در آن اجتماع میکردند. یعنی فضایی باز و سرپناهی، برای مردم، نیز او از منازل و مکانهایی سخن به میان میآورد که خود مردم این مکانها را برای انجام عزاداری یا مراسم نمایشی(تعزیه) فراهم میآوردند.
آدام اولئاریوس Olearius که در زمره نخستین سفرنامهنویسان آلمانی بوده به مکانی در ولایت شیروان اشاره میکند که در ماه محرم برای عزاداری تدارک دیده بودند: «چوب بست سادهای که برای اقامت موقتی بزرگان ناحیه بود. هانری ماسه قدیمیترین مکان عزاداریهای ماه محرم را در استرآباد ذکر میکند و آن براساس ترجمه کتیبهای است که در سال 1786 میلادی ترجمه شده است. «بارویی لاجوردی است که از بهشت و آن روزی که سلطان کربلا کشته شد سخن میگوید. تکیهای است که غمنامههای بلند عاشقانه کربلایش حتی بر عرش نیز لرزه میافکند. طاق سردرش، تو گویی آسمانی است که از دود آه شبانه اسیران کربلا سیاه گشته است»
اهمیت این کتیبه در قطعیت تکیهای است برای انجام مراسم عاشورا، ویلیام فرانکلین هم از مجالس تعزیه در سال 1787 میلادی خبر میدهد. دو ایرانگرد دیگر هم به نامهای جیمز فراستر در سال 1833 و ویلیام همس (Willam Homes) در سال 1844 طی مسافرتشان در پناهگاههایی به ناچار چند شب بیتوته میکنند که برای تشریفات عزاداری ماه محرم آماده شده بود.
تکیه دولت: در سال 1873م ناصرالدینشاه به انگلستان سفر میکند. برای کنسرتی به البرت هال میرود. در بازگشت از مهندسان میخواهد تا شبیه آن را برای عزاداریها بسازند که حاصل تلاش آن، همین تکیه دولت است. پس از آن ساختن تکیههای دیگر متداول شد ازجمله تکیه معادن کرمانشاه که هنوز مانند نگینی زیبا میدرخشد.
عزاداری در تکیه دولت
در طول محرم خاصه دهه اول عزاداریها از چهار ساعت به ظهر شروع میشد و تا وقت نماز به طول میانجامید. نوبت بعد دو ساعت ازظهر گذشته آغاز و تا نماز مغرب و عشا ادامه میافته. سقاها میان مردم با جامهایی، آب خوردن میدادند و این شعار را تکرار میکردند: آبی بنوش و تشنه لبان را تو یاد کن/ لعنت به شمر و خولی و ابن زیاد کن. روز یازدهم ناصرالدین شاه در تکیه حاضر میشد و مداحان را صله میداد. طاقه شالهای ترمه، قوارههای پارچه ازجمله صلهها بودند. نیز القاب درباری هم رواج داشت و نوعی صله معنونی به حساب میآمد مانند: فخرالذاکرین، نقیبالسادات و معین بکا. در این روز وقتی تماشاچیان و عزاداران مجلس را ترک میکردند شعار میدادند ما دعا خواندیم و رفتیم زین عزا / اجر باقی با شهید کربلا.
ماخذ سفرنامه آدام اولئاریوس- ویلیام اوزلی سیاحتنامه ممالک مختلف مشرق زمین خاصه ایران. سفرنامه مازندران و استرآباد، سیاحتنامه ژان شارون- کامل ابن اثیر- نیایش و نمایش در ایران از پترجی. چلوکفسکی، ترجمه داوود حاتمی.
آدام اولئاریوس Olearius که در زمره نخستین سفرنامهنویسان آلمانی بوده به مکانی در ولایت شیروان اشاره میکند که در ماه محرم برای عزاداری تدارک دیده بودند: «چوب بست سادهای که برای اقامت موقتی بزرگان ناحیه بود. هانری ماسه قدیمیترین مکان عزاداریهای ماه محرم را در استرآباد ذکر میکند و آن براساس ترجمه کتیبهای است که در سال 1786 میلادی ترجمه شده است. «بارویی لاجوردی است که از بهشت و آن روزی که سلطان کربلا کشته شد سخن میگوید. تکیهای است که غمنامههای بلند عاشقانه کربلایش حتی بر عرش نیز لرزه میافکند. طاق سردرش، تو گویی آسمانی است که از دود آه شبانه اسیران کربلا سیاه گشته است»
اهمیت این کتیبه در قطعیت تکیهای است برای انجام مراسم عاشورا، ویلیام فرانکلین هم از مجالس تعزیه در سال 1787 میلادی خبر میدهد. دو ایرانگرد دیگر هم به نامهای جیمز فراستر در سال 1833 و ویلیام همس (Willam Homes) در سال 1844 طی مسافرتشان در پناهگاههایی به ناچار چند شب بیتوته میکنند که برای تشریفات عزاداری ماه محرم آماده شده بود.
تکیه دولت: در سال 1873م ناصرالدینشاه به انگلستان سفر میکند. برای کنسرتی به البرت هال میرود. در بازگشت از مهندسان میخواهد تا شبیه آن را برای عزاداریها بسازند که حاصل تلاش آن، همین تکیه دولت است. پس از آن ساختن تکیههای دیگر متداول شد ازجمله تکیه معادن کرمانشاه که هنوز مانند نگینی زیبا میدرخشد.
عزاداری در تکیه دولت
در طول محرم خاصه دهه اول عزاداریها از چهار ساعت به ظهر شروع میشد و تا وقت نماز به طول میانجامید. نوبت بعد دو ساعت ازظهر گذشته آغاز و تا نماز مغرب و عشا ادامه میافته. سقاها میان مردم با جامهایی، آب خوردن میدادند و این شعار را تکرار میکردند: آبی بنوش و تشنه لبان را تو یاد کن/ لعنت به شمر و خولی و ابن زیاد کن. روز یازدهم ناصرالدین شاه در تکیه حاضر میشد و مداحان را صله میداد. طاقه شالهای ترمه، قوارههای پارچه ازجمله صلهها بودند. نیز القاب درباری هم رواج داشت و نوعی صله معنونی به حساب میآمد مانند: فخرالذاکرین، نقیبالسادات و معین بکا. در این روز وقتی تماشاچیان و عزاداران مجلس را ترک میکردند شعار میدادند ما دعا خواندیم و رفتیم زین عزا / اجر باقی با شهید کربلا.
ماخذ سفرنامه آدام اولئاریوس- ویلیام اوزلی سیاحتنامه ممالک مختلف مشرق زمین خاصه ایران. سفرنامه مازندران و استرآباد، سیاحتنامه ژان شارون- کامل ابن اثیر- نیایش و نمایش در ایران از پترجی. چلوکفسکی، ترجمه داوود حاتمی.
مرجع : فرهیختگان