کد مطلب : ۳۲۱۹۵
«عاشورا» تهاجم فرهنگی انسان ساز
عاشورا ما را به سوی عملگرایی هدایت میکند، انفعال از مکتب اسلام به دور است، منفعل بودن هیچ تناسبی با آموزههای عاشورایی ندارد.
چنین فرهنگی میتواند با تهاجم سازنده خود، دنیا را متحول کند و موانع موجود بر سر راه انسان شدن و ترویج اسلام ناب محمدی(ص) را برچیند.
قیام ابا عبدالله الحسین(ع) نسخهای شفا بخش برای همگان است، عاشورا تنها برای شیعیان حسین(ع) نیست، دستورالعمل و راهی برای همگان است تا رهایی یافتن از بندها و زنجیرهای دنیا که بر دست و پاهای انسانیت زده شده است، برای پاره کردن این زنجیرها، به فرهنگی به نام مکتب حسین(ع) و عاشورا نیاز است.
عدد هواداران ظلم و ظالم، آنهایی که در لشکر باطل هستند، همواره بیشتر از لشکر حق بوده است، حقانیت به فزونی نفرات و عده و امکانات نیست، لشکر باطل فرماندهی دنیا طلب دارد که خود را به غفلتهای دنیایی فروخته و همپیمان شیطان گشته است. دنیاپرستیهای قومی که خود را به باطل میسپارد، آزادگی را رها کرده و تن به ذلت ظالم میدهد تا چند صباحی را در لذت دنیا غرق شود.
لشکر باطل شاید کمیت داشته باشد اما هیچگاه کیفیت در وجود آن دیده نمیشود، چرا امام حسین(ع) در هنگامه عاشورا فریاد میزند و لشکر یزید را خطاب قرار میدهد که « إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم»،«اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید.»
آزادگی. آزاد زیستن، به مفهوم واقعی آن، از بند هر گونه هوا و هوس دنیایی گسستن است، آنگاه که چنین آزادگیای در وجود هر انسانی شکل گیرد و رشد کند، اگر دین و آیینی هم نداشته باشد، رفتاری غیرانسانی از خود بروز نخواهد داد. آیا در عاشورا، لشکریان یزید، دین و آزادگی داشتند؟!
حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در آن خطابه میفرماید، اگر دین ندارید و از قیامت نمیترسید...، روی سخن ایشان به لشکری است که خود را مسلمان میداند،نماز میخواند و به ظاهر واجبات را انجام میدهد، امام(ع) را هم مسلمان نمیداند، همانگونه که پدر بزرگوارش را مسلمان نمیدانستند!
آنها نام اسلام و مسلمانی را به عاریه میکشیدند، دینداری قوم یزید، سرسپردگی به شیطانی است که باعث شده تا هر آنچه در وجود انسانیت انسان نهفته است، به پشیز دنیا پرستی فروخته شود. و اکنون نیز همچنان عاشورا و کربلا را تجربه میکنیم.
در مکتب عاشورا، قیام امام حسین(ع) علیه ظلم و ظالمی است که نه دین دارد و نه آزادگی میشناسد.
حسین(ع) هم پاسدار دین برتر جهان است، امام است و ولی، نواده پیامبر اکرم(ص) است و فرزند علی مرتضی(ع) و هم آزادگی در وجود او سرشار است، پس چرا قومی از لشکریان یزید کمر به قتل او میبندند و آن واقعه را میسازند؟
پاسخ به چرایی این مصیبت عظیم ساده است، حرامیان آن لشکریان که انسانیت را در عاشورا نابود کردند و برای چند روزی لذت دنیا را برگزیدند، شاید دنیای خود را آباد کردند اما، از آخرت برای خود جهنمی ساختند که تا ابد در آن در عذاب الهی هستند.
قیام ابا عبدالله در سرزمین کربلا و روز عاشورا اسلام را بار دیگر زنده کرد، هر دو طرف داعیه اسلام و مسلمانی داشتند اما، از آن روز واقعه چه به یادگار مانده است؟ لعن و نفرین ابدی برای یزید و یزدیان و قاتلان یاران حق، در مقابل ماندگاری ابدی و جاودانه تا قیام قیامت برای امام حسین(ع) و یارانش، جاودانگی قیام عاشورا اکنون جهانی شده است همگان حتی آنهایی که دین ندارند اما آزاده هستند از عاشورا و کربلا درس گرفتهاند، نبرد حق و باطل پایان ندارد و تا زمانی که منجی عالم، مصلح خدا، مهدی موعد(عج) ظهور کند، آنگاه نبردی سرنوشتساز آغاز خواهد شد.
همه انسانهایی که آزادگی را آموختهاند به سوی امام و ولی خود راهی میشوند و به او میپیوندند اما شیطانصفتان که همچنان دل در گرو دنیاپرستی خود دارند، به نبرد و جنگ با مهدی(عج) میآیند تا شاید بتوانند عاشورایی دیگر را رقم بزنند، شاید به گمان خود عاشورا را هم با پیروزی به پایان رسانند، اما قیام مهدی با شکست لشکر ظلم رقم خواهد خورد.
اکنون آنهایی که در قلب جهان اسلام به جنگ با اسلام ناب محمدی(ص) آمدهاند، همان یزیدیانی هستند که از وحشت آمدن سردار و امام همه آزادگان جهان آنهایی که انسانیت را در وجود خود زنده نگه داشتهاند و همه آنهایی که توحید را از اعماق وجود قلب خود باور دارند، خاصه مسلمانان و شیعیان جهان به جنگی آمدهاند که سرنوشت آن با ظهور فرزند زهرا(س) گره خورده است.
تکلیف ما شیعیان اباعبدالله الحسین(ع) ادامه راه عاشورایی او است، قیام امام حسین(ع) تنها یک قیام منطقهای و اسلامی نبود، قیامی جهانی است، قیامی که پس از ۱۴۰۰سال همچنان ادامه دارد و ما به عنوان شیعیان ایرانی او پیروان واقعی و به حق او در ادامه راه عاشورا گام نهادهایم و خود را فدایی حسین(ع) نمودهایم؛ این یعنی فرهنگ عاشورا، تهاجم سازنده و زندگیساز بشریت، این تفکر جهانی شده است و میرود تا به سر منزل مقصود برسد. ایران اسلامی پرچمدار قیام است، قیامی که قرنها است برای زنده ماندن آن خونهای زیادی ریخته شده تا «سرو» عاشورا همچنان سربلند و استوار باشد.
تکفیریان زمان، یزیدیان امروزی هستند، سردمدار آنها شیطان اکبر است، جنگ حق و باطل سرگرفته، مذاکره و گفتوگو راه به جایی نخواهد برد، آنهایی که میگویند امام حسین(ع) در کربلا مذاکره کرد، فهم درستی از قیام عاشورا ندارند، درک آنها از قیام ابا عبدالله الحسین(ع) همان دنیاپرستی است. تنها راه ادامه قیام عاشورا است.
چنین فرهنگی میتواند با تهاجم سازنده خود، دنیا را متحول کند و موانع موجود بر سر راه انسان شدن و ترویج اسلام ناب محمدی(ص) را برچیند.
قیام ابا عبدالله الحسین(ع) نسخهای شفا بخش برای همگان است، عاشورا تنها برای شیعیان حسین(ع) نیست، دستورالعمل و راهی برای همگان است تا رهایی یافتن از بندها و زنجیرهای دنیا که بر دست و پاهای انسانیت زده شده است، برای پاره کردن این زنجیرها، به فرهنگی به نام مکتب حسین(ع) و عاشورا نیاز است.
عدد هواداران ظلم و ظالم، آنهایی که در لشکر باطل هستند، همواره بیشتر از لشکر حق بوده است، حقانیت به فزونی نفرات و عده و امکانات نیست، لشکر باطل فرماندهی دنیا طلب دارد که خود را به غفلتهای دنیایی فروخته و همپیمان شیطان گشته است. دنیاپرستیهای قومی که خود را به باطل میسپارد، آزادگی را رها کرده و تن به ذلت ظالم میدهد تا چند صباحی را در لذت دنیا غرق شود.
لشکر باطل شاید کمیت داشته باشد اما هیچگاه کیفیت در وجود آن دیده نمیشود، چرا امام حسین(ع) در هنگامه عاشورا فریاد میزند و لشکر یزید را خطاب قرار میدهد که « إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم»،«اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، لااقل در دنیای خود آزاده باشید.»
آزادگی. آزاد زیستن، به مفهوم واقعی آن، از بند هر گونه هوا و هوس دنیایی گسستن است، آنگاه که چنین آزادگیای در وجود هر انسانی شکل گیرد و رشد کند، اگر دین و آیینی هم نداشته باشد، رفتاری غیرانسانی از خود بروز نخواهد داد. آیا در عاشورا، لشکریان یزید، دین و آزادگی داشتند؟!
حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در آن خطابه میفرماید، اگر دین ندارید و از قیامت نمیترسید...، روی سخن ایشان به لشکری است که خود را مسلمان میداند،نماز میخواند و به ظاهر واجبات را انجام میدهد، امام(ع) را هم مسلمان نمیداند، همانگونه که پدر بزرگوارش را مسلمان نمیدانستند!
آنها نام اسلام و مسلمانی را به عاریه میکشیدند، دینداری قوم یزید، سرسپردگی به شیطانی است که باعث شده تا هر آنچه در وجود انسانیت انسان نهفته است، به پشیز دنیا پرستی فروخته شود. و اکنون نیز همچنان عاشورا و کربلا را تجربه میکنیم.
در مکتب عاشورا، قیام امام حسین(ع) علیه ظلم و ظالمی است که نه دین دارد و نه آزادگی میشناسد.
حسین(ع) هم پاسدار دین برتر جهان است، امام است و ولی، نواده پیامبر اکرم(ص) است و فرزند علی مرتضی(ع) و هم آزادگی در وجود او سرشار است، پس چرا قومی از لشکریان یزید کمر به قتل او میبندند و آن واقعه را میسازند؟
پاسخ به چرایی این مصیبت عظیم ساده است، حرامیان آن لشکریان که انسانیت را در عاشورا نابود کردند و برای چند روزی لذت دنیا را برگزیدند، شاید دنیای خود را آباد کردند اما، از آخرت برای خود جهنمی ساختند که تا ابد در آن در عذاب الهی هستند.
قیام ابا عبدالله در سرزمین کربلا و روز عاشورا اسلام را بار دیگر زنده کرد، هر دو طرف داعیه اسلام و مسلمانی داشتند اما، از آن روز واقعه چه به یادگار مانده است؟ لعن و نفرین ابدی برای یزید و یزدیان و قاتلان یاران حق، در مقابل ماندگاری ابدی و جاودانه تا قیام قیامت برای امام حسین(ع) و یارانش، جاودانگی قیام عاشورا اکنون جهانی شده است همگان حتی آنهایی که دین ندارند اما آزاده هستند از عاشورا و کربلا درس گرفتهاند، نبرد حق و باطل پایان ندارد و تا زمانی که منجی عالم، مصلح خدا، مهدی موعد(عج) ظهور کند، آنگاه نبردی سرنوشتساز آغاز خواهد شد.
همه انسانهایی که آزادگی را آموختهاند به سوی امام و ولی خود راهی میشوند و به او میپیوندند اما شیطانصفتان که همچنان دل در گرو دنیاپرستی خود دارند، به نبرد و جنگ با مهدی(عج) میآیند تا شاید بتوانند عاشورایی دیگر را رقم بزنند، شاید به گمان خود عاشورا را هم با پیروزی به پایان رسانند، اما قیام مهدی با شکست لشکر ظلم رقم خواهد خورد.
اکنون آنهایی که در قلب جهان اسلام به جنگ با اسلام ناب محمدی(ص) آمدهاند، همان یزیدیانی هستند که از وحشت آمدن سردار و امام همه آزادگان جهان آنهایی که انسانیت را در وجود خود زنده نگه داشتهاند و همه آنهایی که توحید را از اعماق وجود قلب خود باور دارند، خاصه مسلمانان و شیعیان جهان به جنگی آمدهاند که سرنوشت آن با ظهور فرزند زهرا(س) گره خورده است.
تکلیف ما شیعیان اباعبدالله الحسین(ع) ادامه راه عاشورایی او است، قیام امام حسین(ع) تنها یک قیام منطقهای و اسلامی نبود، قیامی جهانی است، قیامی که پس از ۱۴۰۰سال همچنان ادامه دارد و ما به عنوان شیعیان ایرانی او پیروان واقعی و به حق او در ادامه راه عاشورا گام نهادهایم و خود را فدایی حسین(ع) نمودهایم؛ این یعنی فرهنگ عاشورا، تهاجم سازنده و زندگیساز بشریت، این تفکر جهانی شده است و میرود تا به سر منزل مقصود برسد. ایران اسلامی پرچمدار قیام است، قیامی که قرنها است برای زنده ماندن آن خونهای زیادی ریخته شده تا «سرو» عاشورا همچنان سربلند و استوار باشد.
تکفیریان زمان، یزیدیان امروزی هستند، سردمدار آنها شیطان اکبر است، جنگ حق و باطل سرگرفته، مذاکره و گفتوگو راه به جایی نخواهد برد، آنهایی که میگویند امام حسین(ع) در کربلا مذاکره کرد، فهم درستی از قیام عاشورا ندارند، درک آنها از قیام ابا عبدالله الحسین(ع) همان دنیاپرستی است. تنها راه ادامه قیام عاشورا است.
مرجع : سیاست روز