کد مطلب : ۳۲۳۲۴
نمايش قدرت دين در اربعين
حجت الاسلام سید رضا اکرمی
بعد از آزادي عراق از دست صدام و ارتباط نزديكتر دو كشور ايران و عراق مراسم اربعين با ابعاد گستردهتري برگزار شد. در مورد اربعيني كه در عراق برگزار و هر سال بر جمعيت شركتكنندگان افزوده ميشود سه نكته مهم قابل بيان است. نكته اول اينكه مذهب و دين و اسلام و امام حسين(ع) حرف مهمي ميزند و همه را مجذوب خود كرده؛ به طوري كه امام حسين(ع) ميفرمايد «ان الدمي لايسكن ابدا»يعني خون من از جوشش نميافتد يا پيغمبر اكرم فرمود «ان لقتل الحسين حرارتا في القلوب المومنين». شهادت امام حسين يك انرژي و شور و شوق و شعفي به وجود ميآورد كه دلهاي مومنين را گرم و پرانرژي قرار ميدهد.
همين است كه ميبينيم امام حسين(ع) به عنوان چراغ هدايت و كشتي نجات دلها را جذب خود ميكند و سال به سال جمعيت زايران اربعين بعد از آزادي عراق بيشتر ميشود. دومين نكتهاي كه از اربعين فرا ميگيريم، همايش و نمايش قدرت دين است. وقتي ميبينيم كه در يك هفته مرد و زن فاصله هشتاد كيلومتري را طي ميكنند و حتي بودايي، مسيحي، يهودي و سني و از كشورهاي مختلف دنيا به زيارت ميآيند، به بركت امام حسين(ع) است. اين مساله نشان ميدهد كه دين جاذبهاي به نام وحدت و معنويت دارد و اين جاذبه ميتواند افراد را ظرف يك هفته از يك مسافت طولاني گرد آورد. نكته سومي كه درباره اربعين قابل توجه است اين است كه بالاخره مردم نسبت به امام حسين(ع) صميميت و وحدت احساس ميكنند كه گويا براي او آفريده شدهاند.
امام حسين(ع) ميخواست با ظالم ستيز كند و از مظلوم حمايت كند. اين اجتماع هم به نوعي بيان همين هدف امام حسين(ع) است. آنچه مهم است اين كه اين معنويت و مجذوبيت واقعا يك جهت عمومي پيدا كند و درباره آن كار فرهنگي شود، بركات زياد سياسي، اقتصادي، اخلاقي و اجتماعي در جامعه خواهد داشت.
اگر مقداري تامل كنيم، ميبينيم كه امام حسين(ع) چگونه دو ملت عراق و ايران را كه زماني هشت سال در برابر هم جنگيدند و هر دو كشته و قرباني دادند، كنار هم قرار داده است.
معلوم ميشود كه امام حسين(ع) ميتواند دو دشمن را دوست كند؛ دو متخاصم را محب يكديگر كند و بعد معلوم ميشود كه كشورهايي كه ايران و عراق را در برابر هم قرار داد، اسراييل و امريكا بودند. نه اينكه مردم ايران و مردم عراق تقابل و تخاصم داشته باشند. شش امام معصوم ايرانيان در نجف، سامرا، كربلا و كاظمين را مشاهده ميكنند، معنا ندارد كه با مردم و كشور عراق مخاصمهاي داشته باشند.
معلوم ميشود كه اين صدام جاهطلب بود كه مردم را در مقابل همديگر قرار داد. امريكا بود كه از صدام حمايت كرد و ايراني كه تازه انقلاب كرده و آزاد شده بود، مقابل همديگر قرار دادند. ما الان فهميدهايم كه پيرو يك دين و قبله هستيم.
پيامبر و ائمه ما يكي است. لذا به همديگر نزديك شدهايم و بر سر سفره يكديگر مينشينيم. اگر راه چنين طولاني نبود و اگر هزينههاي رفت و آمد كمتر بود، يقينا ايرانيان بيش از دو ميليون نفر به عراق ميرفتند. آنوقت معلوم ميشد كه مردم مسلمان ميلياردي ميتوانند كنار همديگر باشند، چون اسلام دين صلح، سازش، صفا و صميميت است.
قصه اربعين را بايد كارشناسان بنشينند از نظر روانشناسي و جامعهشناسي و معنوي و اخلاقي و سياسي بررسي كنند. بالاخره يك دعوت اربعين است كه اين همه جمعيت را در كربلا جمع ميكند.
حتي در تبليغات ديدم كه ميگويند نگاه كنيد كه يك جابرابن عبدالله انصاري در ١٤٠٠ سال قبل اربعين
را از مدينه تا كربلا آمد و الان اين مراسم تداوم پيدا كرده است.
تاريخ امام حسين(ع) دلها را مجذوب خود ميكند اگر معنويت و اخلاق و انسانيت در افراد وجود داشته باشد. اين مراسم مردم را از كشورهايي چون پاكستان، افغانستان، عراق، آفريقا، امريكا و اروپا دور همديگر جمع ميكند. انسانيت، حمايت از مظلوم و تقابل با ظالم مهمترين اثر اين مراسم پربار است.
همين است كه ميبينيم امام حسين(ع) به عنوان چراغ هدايت و كشتي نجات دلها را جذب خود ميكند و سال به سال جمعيت زايران اربعين بعد از آزادي عراق بيشتر ميشود. دومين نكتهاي كه از اربعين فرا ميگيريم، همايش و نمايش قدرت دين است. وقتي ميبينيم كه در يك هفته مرد و زن فاصله هشتاد كيلومتري را طي ميكنند و حتي بودايي، مسيحي، يهودي و سني و از كشورهاي مختلف دنيا به زيارت ميآيند، به بركت امام حسين(ع) است. اين مساله نشان ميدهد كه دين جاذبهاي به نام وحدت و معنويت دارد و اين جاذبه ميتواند افراد را ظرف يك هفته از يك مسافت طولاني گرد آورد. نكته سومي كه درباره اربعين قابل توجه است اين است كه بالاخره مردم نسبت به امام حسين(ع) صميميت و وحدت احساس ميكنند كه گويا براي او آفريده شدهاند.
امام حسين(ع) ميخواست با ظالم ستيز كند و از مظلوم حمايت كند. اين اجتماع هم به نوعي بيان همين هدف امام حسين(ع) است. آنچه مهم است اين كه اين معنويت و مجذوبيت واقعا يك جهت عمومي پيدا كند و درباره آن كار فرهنگي شود، بركات زياد سياسي، اقتصادي، اخلاقي و اجتماعي در جامعه خواهد داشت.
اگر مقداري تامل كنيم، ميبينيم كه امام حسين(ع) چگونه دو ملت عراق و ايران را كه زماني هشت سال در برابر هم جنگيدند و هر دو كشته و قرباني دادند، كنار هم قرار داده است.
معلوم ميشود كه امام حسين(ع) ميتواند دو دشمن را دوست كند؛ دو متخاصم را محب يكديگر كند و بعد معلوم ميشود كه كشورهايي كه ايران و عراق را در برابر هم قرار داد، اسراييل و امريكا بودند. نه اينكه مردم ايران و مردم عراق تقابل و تخاصم داشته باشند. شش امام معصوم ايرانيان در نجف، سامرا، كربلا و كاظمين را مشاهده ميكنند، معنا ندارد كه با مردم و كشور عراق مخاصمهاي داشته باشند.
معلوم ميشود كه اين صدام جاهطلب بود كه مردم را در مقابل همديگر قرار داد. امريكا بود كه از صدام حمايت كرد و ايراني كه تازه انقلاب كرده و آزاد شده بود، مقابل همديگر قرار دادند. ما الان فهميدهايم كه پيرو يك دين و قبله هستيم.
پيامبر و ائمه ما يكي است. لذا به همديگر نزديك شدهايم و بر سر سفره يكديگر مينشينيم. اگر راه چنين طولاني نبود و اگر هزينههاي رفت و آمد كمتر بود، يقينا ايرانيان بيش از دو ميليون نفر به عراق ميرفتند. آنوقت معلوم ميشد كه مردم مسلمان ميلياردي ميتوانند كنار همديگر باشند، چون اسلام دين صلح، سازش، صفا و صميميت است.
قصه اربعين را بايد كارشناسان بنشينند از نظر روانشناسي و جامعهشناسي و معنوي و اخلاقي و سياسي بررسي كنند. بالاخره يك دعوت اربعين است كه اين همه جمعيت را در كربلا جمع ميكند.
حتي در تبليغات ديدم كه ميگويند نگاه كنيد كه يك جابرابن عبدالله انصاري در ١٤٠٠ سال قبل اربعين
را از مدينه تا كربلا آمد و الان اين مراسم تداوم پيدا كرده است.
تاريخ امام حسين(ع) دلها را مجذوب خود ميكند اگر معنويت و اخلاق و انسانيت در افراد وجود داشته باشد. اين مراسم مردم را از كشورهايي چون پاكستان، افغانستان، عراق، آفريقا، امريكا و اروپا دور همديگر جمع ميكند. انسانيت، حمايت از مظلوم و تقابل با ظالم مهمترين اثر اين مراسم پربار است.
مرجع : اعتماد