کد مطلب : ۳۲۸۶۶
درسگفتارِ درونمایه مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیباییشناسی و آرایهها
جلسة اول: نقد چیست؟
استاد اسماعیل امینی
درسگفتارِ درونمایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیباییشناسی و آرایهها
جلسة اول: نقد چیست؟
استاد اسماعیل امینی
در مورد شعر و روش شناخت شعر و روش نقد شعر، کتابهای متعددی وجود دارد. مباحث متعددی در جلسات شعر مطرح میشود، و در محافل و از شاعران باتجربه نیز نکاتی میشنویم. برخی از نوشتههای مطبوعاتی به موضوع نقد و تحلیل شعر میپردازند؛ و در نهایت، برای کسی که شعر کار میکند، برای کسی که شاعر است و علاقهمند به شعر است، این سؤال کلی مطرح میشود که وقتی شعری را نقد میکنیم، یعنی چهکار میکنیم؟
یک تصور معمولی این است که نقد کردن شعر، عبارت است از بیان ضعفها و قوتهای یک اثر شعری. اصطلاحاً میگویند: نقد جدا کردن سره از ناسره است. ولی همة این چیزهایی که در زبان معمولی دربارة نقد شنیدهاید، مثلاً اینکه نقد یعنی محک زدن، یا همین جدا کردن سره از ناسره، هیچکدام از اینها اساساً در حوزة اصطلاحات ادبی، مصداق ندارد. یا تحت تأثیر ادبیات رسانهای، نقد اصلاً به معنای انتقاد و خردهگیری است؛ مثلاً میگویند فلان نمایندة مجلس نسبت به عملکرد فلان وزارتخانه نقد دارد؛ یعنی اعتراضهایی دارد، اشکالهایی گرفته و خردهگیریهای کرده است. اما وقتی میگوییم نقد، در حوزة ادبیات، اصلاً با مقولة دیگری سر و کار داریم؛ اگرچه لفظ آن مشترک است. مثلاً در حوزة معاملات، کسی میگوید شما قسطی میخواهید یا نقد میخواهید؟ این لفظ با آن لفظ نقد که در حوزة ادبیات سیاسی مطرح میشود، مشترک است. اما آنجا به معنی انتقاد کردن و ارزیابی عملکرد است و در بازار، نقد به معنی دیگر است. نقد به این معنی است که پول را فیالمجلس بدهد. بنابراین با هم فرق میکنند. آنجا، نقد در مقابل نسیه است. این را عرض میکنم، بهخاطر اینکه خیلی از کسانی که دربارة شعر مینویسند و جلسة شعر دارند، متوجه این نیستند که حوزة اصطلاحات ادبی، با وجود اینکه الفاظ مشترکی ممکن است با حوزههای دیگر داشته باشد، یک علم جداگانه است. به همین دلیل هم، بر اساس همان صورت کلمه و صورت لفظ و حدسهایی که خودشان دارند و تجربیاتی که از این طرف و آن طرف کسب کردهاند، تصوری را اشاعه میدهند که آن تصور نادرستی است؛ ولی بهخاطر تکرار، کمکم در ذهنها مینشیند.
ما وقتی میگوییم یک اثر را نقد ادبی میکنیم، اصلاً مقصودمان این نیست که معایب یا محاسن آن را میگوییم. وقتی اثر ادبی را نقد میکنیم، بیشتر به این معنی است که آن را تحلیل میکنیم. یعنی با دقت بازخوانی میکنیم؛ برای اینکه واسطهای شویم میان مؤلف اثر که شاعر است و مخاطب اثر که خوانندة شعر است. و نقد، عبارت است از بازخوانی دقیق اثر برای اینکه نشان دهیم، آیا اجزای این اثر با هم سازگاری دارد یا ندارد. و حتماً کسی که کاری را نقد میکند، مبتنی بر یک نظریه این کار را میکند.
بدون نظریه، نقد انجام نمیشود. حالا ممکن است بگوییم پس کارهای دیگری که در جلسات ادبی میشود، اسمش چیست؟ آنها هم اصطلاحاً در زبان معمول، به نقد موسوم شدهاند. مثلاً کسی میگوید من شعری میخوانم و شما نقد کنید؛ ولی در واقع آن اظهار نظر است. اظهار نظر، چیزی غیر از نقد است. اینکه کسی شعر میخواند، مخاطب یا استاد میگوید خوب بود، یا نپسندیدم، یا اینجا اگر قافیه را چنین کنید بهتر میشود، اگر از این وزن استفاده نمیکردید بهتر بود، این بیتش اضافه است، این بیتش بهتر از بقیة ابیات است. به این کار اصطلاحاً در جلسات نقد میگویند؛ ولی این نقد نیست؛ این اظهار نظر است و شاید در اظهار نظر، نظریة پشتیبان مطرح نباشد. به همین دلیل هم هست که اظهار نظرها گاهی متناقض است. یعنی شما شعری میخوانید، کسی میگوید این خیلی خوب بود؛ کسی هم میگوید اصلاً شعر خوبی نبود. چون پشت آن نظریه نیست. میتواند بگوید من این را پسندیدم یا نپسندیدم. پسند کردن این یا آن، اظهار نظر کردن است؛ که ممکن است روی رشد شعر تأثیر داشته باشد، ولی به هر حال نقد حساب نمیشود. بنابراین وقتی میگوییم کاری را نقد میکنیم، حتماً مبتنی بر یک نظریه است و مهمترین ویژگی نقد، همین بازخوانی دقیق و تحلیل یک اثر است که حتماً هم نیازمند این است که مکتوب باشد، با دقت باشد، با تأمل باشد؛ برای کسانی که اهل تأمل هستند. بنابراین نقد با شتابزدگی و اظهار نظرهای یککلمهای و دو کلمهای، راه به جایی نخواهد برد.
استاد اسماعیل امینی
در مورد شعر و روش شناخت شعر و روش نقد شعر، کتابهای متعددی وجود دارد. مباحث متعددی در جلسات شعر مطرح میشود، و در محافل و از شاعران باتجربه نیز نکاتی میشنویم. برخی از نوشتههای مطبوعاتی به موضوع نقد و تحلیل شعر میپردازند؛ و در نهایت، برای کسی که شعر کار میکند، برای کسی که شاعر است و علاقهمند به شعر است، این سؤال کلی مطرح میشود که وقتی شعری را نقد میکنیم، یعنی چهکار میکنیم؟
یک تصور معمولی این است که نقد کردن شعر، عبارت است از بیان ضعفها و قوتهای یک اثر شعری. اصطلاحاً میگویند: نقد جدا کردن سره از ناسره است. ولی همة این چیزهایی که در زبان معمولی دربارة نقد شنیدهاید، مثلاً اینکه نقد یعنی محک زدن، یا همین جدا کردن سره از ناسره، هیچکدام از اینها اساساً در حوزة اصطلاحات ادبی، مصداق ندارد. یا تحت تأثیر ادبیات رسانهای، نقد اصلاً به معنای انتقاد و خردهگیری است؛ مثلاً میگویند فلان نمایندة مجلس نسبت به عملکرد فلان وزارتخانه نقد دارد؛ یعنی اعتراضهایی دارد، اشکالهایی گرفته و خردهگیریهای کرده است. اما وقتی میگوییم نقد، در حوزة ادبیات، اصلاً با مقولة دیگری سر و کار داریم؛ اگرچه لفظ آن مشترک است. مثلاً در حوزة معاملات، کسی میگوید شما قسطی میخواهید یا نقد میخواهید؟ این لفظ با آن لفظ نقد که در حوزة ادبیات سیاسی مطرح میشود، مشترک است. اما آنجا به معنی انتقاد کردن و ارزیابی عملکرد است و در بازار، نقد به معنی دیگر است. نقد به این معنی است که پول را فیالمجلس بدهد. بنابراین با هم فرق میکنند. آنجا، نقد در مقابل نسیه است. این را عرض میکنم، بهخاطر اینکه خیلی از کسانی که دربارة شعر مینویسند و جلسة شعر دارند، متوجه این نیستند که حوزة اصطلاحات ادبی، با وجود اینکه الفاظ مشترکی ممکن است با حوزههای دیگر داشته باشد، یک علم جداگانه است. به همین دلیل هم، بر اساس همان صورت کلمه و صورت لفظ و حدسهایی که خودشان دارند و تجربیاتی که از این طرف و آن طرف کسب کردهاند، تصوری را اشاعه میدهند که آن تصور نادرستی است؛ ولی بهخاطر تکرار، کمکم در ذهنها مینشیند.
ما وقتی میگوییم یک اثر را نقد ادبی میکنیم، اصلاً مقصودمان این نیست که معایب یا محاسن آن را میگوییم. وقتی اثر ادبی را نقد میکنیم، بیشتر به این معنی است که آن را تحلیل میکنیم. یعنی با دقت بازخوانی میکنیم؛ برای اینکه واسطهای شویم میان مؤلف اثر که شاعر است و مخاطب اثر که خوانندة شعر است. و نقد، عبارت است از بازخوانی دقیق اثر برای اینکه نشان دهیم، آیا اجزای این اثر با هم سازگاری دارد یا ندارد. و حتماً کسی که کاری را نقد میکند، مبتنی بر یک نظریه این کار را میکند.
بدون نظریه، نقد انجام نمیشود. حالا ممکن است بگوییم پس کارهای دیگری که در جلسات ادبی میشود، اسمش چیست؟ آنها هم اصطلاحاً در زبان معمول، به نقد موسوم شدهاند. مثلاً کسی میگوید من شعری میخوانم و شما نقد کنید؛ ولی در واقع آن اظهار نظر است. اظهار نظر، چیزی غیر از نقد است. اینکه کسی شعر میخواند، مخاطب یا استاد میگوید خوب بود، یا نپسندیدم، یا اینجا اگر قافیه را چنین کنید بهتر میشود، اگر از این وزن استفاده نمیکردید بهتر بود، این بیتش اضافه است، این بیتش بهتر از بقیة ابیات است. به این کار اصطلاحاً در جلسات نقد میگویند؛ ولی این نقد نیست؛ این اظهار نظر است و شاید در اظهار نظر، نظریة پشتیبان مطرح نباشد. به همین دلیل هم هست که اظهار نظرها گاهی متناقض است. یعنی شما شعری میخوانید، کسی میگوید این خیلی خوب بود؛ کسی هم میگوید اصلاً شعر خوبی نبود. چون پشت آن نظریه نیست. میتواند بگوید من این را پسندیدم یا نپسندیدم. پسند کردن این یا آن، اظهار نظر کردن است؛ که ممکن است روی رشد شعر تأثیر داشته باشد، ولی به هر حال نقد حساب نمیشود. بنابراین وقتی میگوییم کاری را نقد میکنیم، حتماً مبتنی بر یک نظریه است و مهمترین ویژگی نقد، همین بازخوانی دقیق و تحلیل یک اثر است که حتماً هم نیازمند این است که مکتوب باشد، با دقت باشد، با تأمل باشد؛ برای کسانی که اهل تأمل هستند. بنابراین نقد با شتابزدگی و اظهار نظرهای یککلمهای و دو کلمهای، راه به جایی نخواهد برد.