کد مطلب : ۳۲۹۶۱
درسگفتارِ درونمایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیباییشناسی و آرایهها
جلسة چهاردهم: تمهیدات هنری تلمیح کردن
استاد اسماعیل امینی
درسگفتارِ درونمایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیباییشناسی و آرایهها
جلسة چهاردهم: تمهیدات هنری تلمیح کردن
استاد اسماعیل امینی
دربارة تلمیح پیشتر به نکاتی اشاره کردیم. یک نکتة دیگر دربارة تلمیح این است که گاهی دربارة تلمیح، تصور شاعر این است که چون مخاطب شعر با واقعه آشناست، میشود با اشارهای کوچک و شاید سهلانگارانه از این زمینة ذهنی که در مخاطب وجود دارد، استفاده کنیم برای اینکه حرفی را که میخواهیم بزنیم به کرسی بنشانیم و گاهی بعضی از دوستان شاعر، خیلی به خودشان زحمت نمیدهند که این امکان را به شکل مناسب به خدمت شعر درآورند.
تازگیها رسم شده است که به جای تلمیح از «تضمین» استفاده میکنند. تضمین یعنی بهکار بردن عین عبارت دیگری؛ عین جملة دیگری در شعر. تضمین هم جزو آرایههای شعری است؛ اما اینگونه نیست که فقط درج کردن عبارت دیگران در شعر ـ که به هر حال چون شعرهایی آشناست و با واکنش مثبت مخاطب روبهرو میشود ـ خودبهخود کمکی به شعر کند؛ مگر اینکه ما بهرة جدیدی از معنای آن ببریم. در حال حاضر نیز در شعرهای عاشورایی که غالباً شعرهای خطابی هستند و با واکنش مثبت مخاطب هم روبهرو میشوند، شاعر وسط شعر میخواند:
زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
چون همه این شعر را شنیدهاند، میگویند: احسنت. در واقع، احسنت را به شاعر نمیگویند، به حافظ میگویند. یا مثلاً فرض کنید وسط شعر میخواند:
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
اگر خودبهخود، فقط درج شعر بزرگان، درج جملات مشهور در شعر، به قصد این باشد که توجه مخاطب را به شعرمان جلب کنیم، هیچ کمکی به شعر ما نمیکند؛ اما اگر از این استفادة معنایی جدید کنیم، به هر حال، کاری کردهایم. مثلاً ببینید شاعر به واقعة فتح خیبر چقدر سهلانگارانه نگاه کرده است. این شعر در مدح حضرت علیاکبر (ع) است:
میرفت تا فتح نمایانی نماید
فتحی علیوارانه، فتح خیبر از جنگ
این شعر از لحاظ جملهای هم اشکال دارد. فتح خیبر از جنگ! فتحی علیوارانه. به لحاظ تعبیر هم اشکال دارد و معلوم است که شاعر مقداری کمحوصله کار کرده است. یا مثلاً کسی برای تلمیح به چهار برادر شهید امام حسین (ع)، یعنی حضرت عباس (ع) و سه برادرش گفته است:
شب به خیر ای چهار توکایی
روز خوش ای چهار قرقاول
برای مدح شهدای کربلا، مخصوصاً مدح فرزندان علی (ع)، واقعاً استفاده از کلمة قرقاول یا توکایی چه کمکی میکند!؟ چه شأنی برای شهید ایجاد میکند؟ این به شیوة تلمیح است؛ ولی به نظر من هیچ کمکی به شعر نکرده است؛ مقداری هم موجب افت شعر شده است. یا مثلاً در این شعر در مدح حضرت عباس (ع)، شاعر خواسته به بخشندگی مولا علی (ع) تلمیح کند. به ماجرایی که در حال نماز، در رکوع، حضرت انگشتری به سائل بخشید؛ این واقعة مشهوری است. شاعر فکر کرده با گفتن دو کلمة خیلی ساده میتواند واقعه را دوباره در ذهن زنده کند؛ در حالی که تلمیح کردن، نیازمند تمهیدات هنری است.
حسین بعد از تو خونجگر شد
کنارت آمد شکستهتر شد
و سخّر الشمس و القمر شد
رکوع و سائل ابو الفضائل
رکوع و سائل، یعنی در حالت رکوع به سائل، انگشتری بخشیدن؛ که هیچ از این واقعه خبری نیست. به لحاظ زبانی و دستوری، فقط دو کلمه است: رکوع و سائل. چرا؟ چون شاعر به قافیه رسیده و در تنگنای وزن، معنا و سلامت زبانی را رها کرده است. این ممکن است برای کسی که فیالمجلس، شعر را میشنود خیلی مطرح نباشد؛ که فعل آن کو؟ ولی به هر حال کسی که شعر را در کتاب بادقت میخواند، متوجه این میشود که اینجا به لحاظ زبانی اشکال دارد.