تاریخ انتشار
چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۵۷
۲
کد مطلب : ۳۲۹۹۸
درس‌گفتارِ درون‌مایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیبایی‌شناسی و آرایه‌ها

جلسة نوزدهم: قواعد مربوط به شعر موزون و مقفی(۱)

استاد اسماعیل امینی
جلسة نوزدهم: قواعد مربوط به شعر موزون و مقفی(۱)

درس‌گفتارِ درون‌مایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیبایی‌شناسی و آرایه‌ها
 
جلسة نوزدهم: قواعد مربوط به شعر موزون و مقفی(۱)
استاد اسماعیل امینی
 
   دربارة قافیه و ردیف، قبلاً توضیحاتی داده شد. اشکالات خیلی رایجی در قافیه‌بندی هست. خیلی از کسانی که تازه شروع به شعر گفتن می‌کنند و گاهی حتی شاعران باتجربه، متوجه این اشکالات نیستند. مثلاً در ترکیب‌بند محتشم:
   این کشتة فتاده به هامون حسین توست
   این صید دست‌وپا زده در خون حسین توست
 
   جملة «حسین توست» که در شعر تکرار شده، ردیف شعر است. بنابراین اگر شاعر در شعرش ردیف داشت، ملتزم است که ردیف را در همة جاهایی که قافیه هست، عیناً تکرار کند؛ اما تکرار کردن ردیف، شعر را از قافیه بی‌نیاز نمی‌کند. بعضی از دوستان شاعر تصور می‌کنند، وجود ردیف در شعر کافی است و پیش از آن قافیه نمی‌آورند؛ مثلاً:
   این‌جا کربلای حسین است
   این‌جا شهادت‌گاه حسین است
 
   همین‌طوری! یعنی با این جملة «حسین
است» به عنوان ردیف شعر، پیش از آن هر جمله‌ای که دلش می‌خواهد می‌آورد و تصور می‌کند شعر گفته است. این عیبی است که در کار تازه‌کارها خیلی دیده می‌شود. یعنی ردیف را با قافیه اشتباه می‌گیرند؛ ردیف شعر را عیناً تکرار می‌کنند، بدون این‌که قافیه بیاورند. در حالی که مثلاً در مورد ذکر شده، «کربلا» و «شهادت‌گاه» نمی‌تواند با هم قافیه باشند. بنابراین شعرهایی که ردیف دارند، حتماً نیازمند قافیه نیز هستند. پیش از ردیف، حتماً باید قافیه بیاید. در همان بندی که از ترکیب‌بند محتشم خواندیم؛ یعنی:
   این کشتة فتاده به هامون حسین توست
   این صید دست‌وپا زده در خون حسین توست
   این ماهی فتاده به دریای خون که هست
   زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
 
کلمه‌هایی که با هم قافیه می‌شوند، پیش از ردیف آمده‌اند: هامون، خون، افزون و ... .
   عیب دیگری که در مورد قافیه هست، این است که بعضی از دوستان شاعر، کلماتی را که پسوند دارند، کنار هم می‌گذارند و خیال می‌کنند
قافیه درست کرده‌اند. مثلاً: از همه عاشق‌تر، از همه مهربان‌تر، از همه زیباتر. یعنی صفت‌های مختلف را با پسوند «تر» که برای صفت تفضیلی استفاده می‌شود، به‌کار می‌برند و خیال می‌کنند قافیه ساخته‌اند. در حالی که پسوندها، کلمات جداگانه‌ای حساب می‌شوند و در اصطلاح زبان‌شناسی به آنها تک‌واژ وابسته می‌گویند. اینها چون خودشان کلمات جداگانه‌ای حساب می‌شوند، نمی‌شود در شعر با تکرارشان قافیه بسازیم؛ مثلاً اگر می‌خواهیم با «مهربان‌تر» قافیه بسازیم، باید یا «تر» را مبنای قافیه قرار دهیم یا «مهربان» را. اگر مهربان را قافیه قرار دهیم، مثلاً بی‌نشان‌تر، یا بی‌کران‌تر، می‌توانند قافیه باشند، که در این صورت پسوند تر نیز تکرار شده است؛ اما خود پسوند نمی‌تواند مبنای قافیه قرار گیرد. این مشهورترین غلطی است که در قافیه وجود دارد؛ یعنی تکرار پسوند، وقتی که تکرار علامت جمع باشد؛ مثلاً علامت «ها» که در فارسی علامت جمع است، یا علامت «ان» که علامت
جمع است. به این ترتیب که مثلاً درختان و قهرمانان یا رودها و جنگل‌ها را به‌نادرستی با هم قافیه در نظر می‌گیرند. یا مثلاً قهرمانان کربلا، دلیران کربلا و شهیدان کربلا؛ که به عنوان قافیه صحیح نیستند؛ چون «ان» در قهرمان جزو کلمه است، اما در شهیدان علامت جمع است که به شهید اضافه شده است. در ادامه نیز دلیران کربلا، بزرگان کربلا و ... که قافیه‌های صحیحی نیستند و نمی‌شود به این شکل قافیه ساخت. یعنی پسوند را نمی‌توانیم مبنای قافیه قرار دهیم.
 
   به این اشکال اصطلاحاً «ایطا» و برخی نیز «قافیة شایگان» می‌گویند. ایطای جلی یعنی ایطای آشکار به معنای تکرار پسوندهاست، که نمی‌تواند مبنای قافیه قرار گیرد. یعنی کسی که می‌خواهد قافیه بسازد، نباید پسوندها را جزو اصل کلمه حساب کند. البته کلمه‌ای که پسوند دارد ممکن است یک بار در کنار کلمه‌ای که پسوند ندارد، کنار هم قافیه بسازد. مثلاً در شعر حسین منزوی:
   شتک زده‌ست به خورشید خون بسیاران
   بر آسمان که شنیده‌ست از زمین باران؟
 
  
«ان» در بسیاران علامت جمع و در باران جزو کلمه است؛ اما در کل شعر فقط یک بار «ان» پسوند نیست و در باقی ابیات و قافیه‌های این شعر، «ان» در کلمة قافیه پسوند است.
   شتک زده‌ست به خورشید خون بسیاران
   بر آسمان که شنیده‌ست از زمین باران؟
   هر آنچه هست به جز کُند و بند خواهد سوخت
   از آتشی که گرفته‌ست در گرفتاران
   ز شعر و زمزمه شوری چنان نمی‌شوند
   که رطل‌های گران‌تر کشند می‌خواران
 
   در این قافیه‌ها اگر علامت جمع را بر داریم، با کلماتی مواجه می‌شویم که آن کلمات با هم قافیه هستند: بسیار، گرفتار، می‌خوار و ... ؛ بنابراین کسی که دوست دارد شعر موزون و مقفی بگوید، مجبور است به قواعد آن ملتزم باشد؛ نمی‌تواند بگوید من از وزن و قافیه چیزی نمی‌دانم، ولی می‌خواهم غزل یا مثنوی بگویم، یا قصیده و ترکیب‌بند بسازم. آموختن این موارد خیلی هم ساده است. رعایت کردن قواعد مربوط به شعر موزون و مقفی کار دشواری نیست.
 
 
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما