کد مطلب : ۳۳۰۰۹
شعر براي محتواي دين و اخلاق قالب است
عنصر پیام در شعر آیینی
زهرا يزدينژاد
هر مقولهاي از هر که، در دل مردم جا باز کند و تاريخ بسازد بيآنکه توصيه، سفارش و پول پشتش باشد، تأثيرگذار است و بايد به عنوان ابزاري در راه رسيدن به سعادت بشري، دنيوي و اخروي بهطور صحيح بهکار گرفته شود.
ادبيات با روح و جان آدمي عجين است و بهترين وسيله و ابزار کارساز براي حرکت در جهت تعالي انسان و رسيدن به هدف نهايي و غايي آفرينش، يعني کمال انساني است؛ البته به شرط آنکه اين ابزار در معني و جايگاه اصلي خود، آنطور که بايد و شايد بهکار گرفته شود؛ مثلاً وقتي ميگوييم، شعر، واقعاً به معني اصلي کلمه، شعر باشد؛ با همة خصوصيات و ويژگيهاي شعري. نثر نباشد، نظم نباشد، خبر و اطلاعرساني نباشد. شعر باشد که تأثير شعري داشته باشد.
به واسطة تأثير شعر است که ميبينيم شعر به عنوان مؤثرترين ابزار، رواج عمومي يافته، بهويژه در تبليغات فروش کالاها، که به دليل جنسيت و موضوع کارشان، حتي نميتوانند عناصر شعري را بهکار گيرند و مطالب خود را در قالب نظم، خشک و بيروح، بيعاطفه، بياحساس، بيتصوير و خيال ارائه ميدهند که اگر موسيقي و وزن آن را برداريم جز نثري ساده، چيزي باقي نميماند، باز تأثير آن را مؤسسات تبليغاتي در رسيدن به هدفشان ميبينند و از آن استفاده ميکنند؛ اما دربارة اين موضوع مهم تا اينجا که بحث از اعتقادات و اخلاقيات است، آيا نبايد ريزترين و کوچکترين نکتهها و عوامل مؤثر را در رسيدن به هدف مدنظر داشت؟
شعر آييني بايد شعر باشد و آيين باشد نه شعر بهتنهايي، نه آيين بهتنهايي و شعرِ در خدمت اصول اعتقادي و مباني اخلاقي، وقتي ميتواند نقش خود را ايفا کند و تأثير بگذارد که واقعاً شعر باشد؛ با حضور عناصر شعري؛ تجلي صور خيال، عاطفه و تخيل، احساس، زبان و واژگان شعري و ... و مهمترين عنصر، يعني پيام که همان مفاهيم والاي اعتقادي است. شعر قالب است، براي محتواي دين و اخلاق و اين دو بايد هموزن و همشأن بيايند. قالب، ظرفيت و گنجايش اين محتواي والا و بالا را داشته باشد.
با وجود همشأني ظرف و مظروف، يعني قالب و محتوا (شعر و مفاهيم ديني) و در نتيجه، تأثيرگذاري شعر آييني و تأثيرپذيري انسان آييني ـ که دين فطري انسان است ـ ميتوان اميدوار بود که در مسير هستيم و به سوي هدف پيش ميرويم. اين از شعر که ميشود گفت وظيفة خود را تا اندازهاي انجام داده است؛ اما دربارة محتوا بايد وارد مقولة جديدي شد، که موضوع آموزش است. اگر در اشعار آييني دقيق شويم جنبة مدح و ذکر فضايل اخلاقي ائمة اطهار(ع) آن هم به صورت تلگرافي و در قالب واژهها مانند صبر، شجاعت، کرم، بخشش، گذشت و ... بر جنبههاي ديگر قضيه غالب است. در عين حال که ذکر و يادآوري اين سجاياي اخلاقي لازم است؛ اما کافي نيست و آن تأثيرگذاري اخلاقي و آگاهيبخشي را که هدف اصلي است در پي ندارد. اين واژههاي مقدس را ميبينيم و ميشنويم؛ اما بدون دقت نظر و ساده از آن ميگذريم، گويي حتي نشنيدهايم؛ اينگونه است که ما به محتوا نپرداختهايم؛ نه از اشعار آييني چيزي ميآموزيم و نه به ديگران یاد میدهیم و در نتيجه از عهدة مسئوليت بزرگ درسآموزي از سيرة ائمة اطهار(ع) و بزرگان ديني برنيامدهايم. براي رسيدن به اين هدف بزرگ که شعر آييني، شعر آييني شود، دو گروه مسئوليت خطير بر عهده دارند: ۱ـ دانشمندان ديني و ۲ـ شاعران.
دانشمندان ديني باید زندگاني ائمة اطهار(ع) و اهلبيت(ع) را که سراسر درس و عبرت است، مورد تحليل و بررسي قرار دهند و مطالب و مفاهيم را در اختيار هنرمندان قرار دهند تا در رشتههاي مختلف هنري عرضه شود؛ تا هر کس بنا بر ذوق و سليقة خود، فيلم، داستان، شعر و ... ببيند و درس بگيرد و با زندگاني ائمه(ع) آشنا شود.
فيلمساز فيلم بسازد و شاعر آييني با در دست داشتن مواد خام کافي و لازم که حاصل زحمات دانشمندان است، از تواناييهاي شعري خود بهره جويد و شعري آييني و قوي بسراید. اگر زندگاني اهلبيت(ع) اينگونه تحليل و بررسي شود و به صورت منابع در اختيار هنرمندان جامعه، از جمله شاعران آييني قرار گيرد، محتواي شعر آييني تکليف شب اول خود را انجام داده است و حال نوبت به شاعران آييني ميرسد که زيباتر و پرمحتواتر بنويسند.