کد مطلب : ۳۳۰۴۰
درسگفتارِ درونمایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیباییشناسی و آرایهها
جلسة بیستوسوم: علم بیان
استاد اسماعیل امینی
درسگفتارِ درونمایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیباییشناسی و آرایهها
جلسة بیستوسوم: علم بیان
استاد اسماعیل امینی
در این جلسه دربارة «بلاغت» و شاخهای از بلاغت که به «علم بیان» موسوم است صحبت میکنیم. در علم بیان صحبت از این است که چه شیوههایی برای صورتهای خیال وجود دارد. یعنی شاعر از چه شیوههایی استفاده میکند برای اینکه خیال شاعرانه و خیالانگیزی را در شعرش ظاهر کند. در گذشته ارکان اصلی علم بیان چهار رکن بوده است: تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز. در روزگار اخیر، مباحث دیگری به این موضوع اضافه شده است؛ مثل بحث دربارة نمادها و سمبلها و بحث دربارة کهنالگوها و آرکیتایپها.
آموختن دو مبحث تشبیه و استعاره در تحلیل شعر، کمک میکند هم شعرهایی را که میخوانیم بهتر بفهمیم، هم برای ارزیابی شعر خیلی اهمیت دارد؛ برای اینکه خودمان ارزیابی کنیم وقتی شعر میگوییم چقدر کارمان خلاقانه است و چقدر تکرار کار دیگران است. در این جلسه با بررسی بیتی از ترکیببند مشهور محتشم بحث دربارة تشبیه و استعاره را پی میگیریم.
تشبیه گاهی صورت خیلی سادهای دارد که به سادگی قابل تشخیص است. در این حالت ساده، چیزی را به چیزی مانند میکنند. ادعا میکنند چیزی شبیه چیز دیگر است؛ سپس از طریق فعلِ ربطی یا از طریق ادات تشبیه، این دو را به هم متصل میکنند. مثلاً در جملة «باران مانند گریه است» یا عکس آن، «گریه مانند باران است»، دو چیز، دو پدیده را ادعا میکنیم که به هم شباهت دارند. معمولاً از فعلهای ربطی یا از «مثل»، «مانند»، «همچون»، «چون»، «بسان» و ادات تشبیه نظیر اینها استفاده میکنند؛ برای اینکه ارتباط میان دو پدیده را بگویند. اما بعضی وقتها از طریق فعلهای دیگر و از طریق ساختهای دیگری ـ به لحاظ دستوری ـ استفاده میشود؛ اما وقتی شعر را میخوانیم، متوجه میشویم ادعای همانندی میان دو چیزی مطرح شده است. شاعر مدعی شده است که این دو مثل هم هستند. مثل این بیت از ترکیببند محتشم:
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
میخواهد بگوید ماه محرم شبیه دو چیز است: یکی رستاخیز، یعنی روز قیامت؛ و یکی هم قیامت دنیا. این دو چیز که یک چیز است، دو اسم برای یک پدیده، یعنی روز قیامت هستند. شاعر دربارة ماه محرم صحبت کرده است؛ یعنی ماه محرم مانند روز قیامت، مانند روز رستاخیز است. رستاخیز، فارسی و قیامت، عربی است؛ اما شاعر به این صورت گفته: گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست. گر خوانمش، یعنی من میگویم که اینگونه است، من این نام را به او اطلاق میکنم. من میگویم که ماه محرم، قیامت است؛ انگار قیامت شده است. چرا قیامت شده؟ به دلیل عظمت خبر، به دلیل عظمت واقعهای که اتفاق افتاده است.
دلیل شباهت محرم با قیامت را که اصطلاحاً «وجه شبه» میگویند، گاهی ممکن است بیان کنند و گاهی ممکن است بیان نکنند؛ مثلاً بگویند: «فرزند مانند گلی زیبا است». در این مثال زیبایی که ارتباط میان فرزند و گل و صفت مشترک میان این دو است، بیان شده است. اگر بیان نکنند، نشاندهندة این است که این صفت آنقدر مشهور است که خواننده با خواندن شعر خودش متوجه میشود که از چه نظر این صفت را اطلاق کردهاند؛ مثلاً در شعر محتشم بهرغم اینکه میدانیم روز قیامت روز رسیدگی به کارنامة اعمال هم هست، مقصود شعر این نیست که در ماه محرم به کارنامة اعمال رسیدگی میکنند؛ اما صفتهای دیگری که مشترک است، موضوعیت دارد؛ یکی اینکه خبر عظیمی است. روز قیامت اتفاق بزرگی است. عم یتسائلون عن النباء العظیم. در ماه محرم هم خبر عظیمی اتفاق افتاده است. دیگر اینکه روز قیامت، روزی است که اهل بهشت و اهل جهنم مشخص میشوند. معلوم میشود چه کسی اهل آتش است و چه کسی اهل نعیم بهشت است؛ انشاءالله. این نیز انگار یک شباهت میان این دو است؛ یعنی در ماه محرم، در روز عاشورا مشخص شد اهل آتش چه کسانی هستند و اهل بهشت چه کسانی هستند؛ صف کاملاً جدا شد. بنابراین اینکه دو صف اشقیاء و اولیای خدا از هم جدا شده، این نیز میتواند صفت مشترک اینها باشد. در این بیت با اینکه صورت تشبیه وجود ندارد، تشبیهی انجام شده است.