کد مطلب : ۳۳۲۲۸
غلبه حزن بر شادی در آیینهای مذهبی
رضا دستجردی
از جمله مهمترین مواردی که امروزه با گسترش متغیرهای فرهنگی و اجتماعی در برگزاری مراسمهای مذهبی سوگ و سرور به ذهن میرسد کیفیت برگزاری این دست آیینها و در این میان، توجه بیشتر و گستردهتر به برگزاری مناسک عزاداری و سوگواری است تا برگزاری مراسم جشن و سرور. گویی امروزه مرثیه و عزا بر مولودی و سرور غلبه جدی کرده است.
موافقان توجه ویژه به آیینهای سوگ معتقدند که فرهنگ غالب جامعه ما، فرهنگ غم و اندوه است، بنابراین آحاد جامعه ما بیشتر آماده سوگ اجتماعیاند تا سرور. این آمادگی تا حدودی برخاسته از این حقیقت است که تجربه زندگی اجتماعی در ایران چندان مطلوب نیست و خود به خود زمینهای نیز برای شادمانی و به تبع آن، انعکاس آن در آیینهای مذهبی وجود ندارد. این همه در حالیست که ائمه ما شیعیان را به سرور در ایام فرح فراخواندهاند. امام صادق (ع) در روایتی میفرمایند: «خوشا به حال شیعیان ما که در مصیبت و حزن ما محزوناند و در شادی و سرور ما شاد و مسرور».
از دیگر سو، از آنجا که بسط آموزههای آیینی ائمه اطهار علیهمالسلام همواره با مصائب و مظلومیتهای متعدد همراه بوده، یاد کردن مظلومیت آنها نیز معمولا با حزن و اندوه توام است، لذا تبیین این ظلمی که بر آنها رفته حائز اهمیت بسیاری است و توجیهگر غلبه غم و اندوه بر شادی و سرور است.
در این میان، برخی معتقدند برگزاری مراسم شادی و سرور ممکن است به علت فضای پدید آمده، جوی گناهآلود و توام با لهو و لعب ایجاد کند و جامعه از آن منظر احساس خطر نماید. این نکته به علاوه نبود برنامه جدی و مدون برای برگزاری مراسم شاد و جشن سبب شده که توان و امکان اقدام جدی در حوزه شادیبخشی در آیینهای بزرگداشت ائمه وجود نداشته باشد.
گفتههای منتقدین برگزاری آیینهای جشن و سرور در حالیاست که در کنار آیینهای عزاداری، اعیادی نیز وجود دارند که هر ساله با استقبال بینظیری از سوی پیروان ائمه برگزار میشوند.
یکی از نتایج قابل توجه شادی، نزدیکی دلها به یکدیگر است که نه تنها بهانه محبت، عاطفه و احترام در جامعه بشری است، که در روح، جسم و روان آدمی نیز تاثیرگذار است.
همچنین احکام اسلامی و فروعات دین، دستوراتی برای شاد بودن و شاد کردن دیگران دارند، از جمله آنکه تفاخر نکنید و یا دل دیگران را نشکنید، یا در اخلاقیات آمده که شادی مومن در صورتش و ناراحتیاش در قلبش است. اینها همه نشاندهنده آن است که اسلام از نظر اخلاقی اهمیت بسیاری برای شادی قائل است.
شهید مطهری معقتد است اسلام واقعی، اسلام مقدس مآبها و مومنان متظاهری نیست که مخالف شادیاند. به گفته ایشان، آیات و روایات فراوانی با تاکید بر مسافرت کردن، دیدار یکدیگر و مهمانی به عنوان یکی از نمونههای شادی تاکید فراوان شده است.
اگر امروزه به راستی شاهد تعداد بیشمار جلسات مذهبی توام با سوگ و عزا در قیاس با تعداد اندک مجالس سرور هستیم، میبایست علل آن را در اهمیت ندادن به این دست مجالس جست. از سوی دیگر، دستورالعمل جامع و مدونی از سوی علما و کارشناسان دینی برای برگزاری مجالس شادی وجود ندارد، لذا برخی متدینین از بیم آنکه مبادا این شادی، ناپسند و خلاف شرع مقدس اسلام باشد در آن شرکت نمیکنند. در این میان، اگرچه به تازگی تعادلی در برگزاری آیینهای شادی و عزاداری برای اهل بیت (ع) به وجود آمده و پوششهای خبری نسبتا مناسبی از سوی صدا و سیما و سایر وسایل ارتباط جمعی صورت میگیرد اما مشکل عمده همچنان محدودیت در شادی، تبلور غم دیرین و تاریخی در میان آحاد جامعه و عدم برنامهریزی مناسب در این خصوص است.
مختصر آنکه، امروزه با وجود تکثر گسترده فرهنگی و اجتماعی که با ابزارهای نوین تبلیغی و ارتباطی درآمیخته، جذب مخاطب از بیشترین درجه اهمیت برخوردار است. چرا که با مخاطب حداکثری، امکان تبلیغ و ترویج آموزههای دینی بیش از پیش وجود دارد، لذا توجه به ذائقه مخاطب کنونی، البته در چارچوب شرع مقدس اسلام، نه تنها بسیاری مومنان دلزده از حزن و اندوه را به آموزههای اصیل اسلامی باز میگرداند، که سبب ترویج روحیه امید، شادابی و سرزندگی در اجتماع میگردد که منافع و سودمندی آن در کلیه وجوه حیات فرهنگی و اجتماعی انسان قابل مشاهده است.
موافقان توجه ویژه به آیینهای سوگ معتقدند که فرهنگ غالب جامعه ما، فرهنگ غم و اندوه است، بنابراین آحاد جامعه ما بیشتر آماده سوگ اجتماعیاند تا سرور. این آمادگی تا حدودی برخاسته از این حقیقت است که تجربه زندگی اجتماعی در ایران چندان مطلوب نیست و خود به خود زمینهای نیز برای شادمانی و به تبع آن، انعکاس آن در آیینهای مذهبی وجود ندارد. این همه در حالیست که ائمه ما شیعیان را به سرور در ایام فرح فراخواندهاند. امام صادق (ع) در روایتی میفرمایند: «خوشا به حال شیعیان ما که در مصیبت و حزن ما محزوناند و در شادی و سرور ما شاد و مسرور».
از دیگر سو، از آنجا که بسط آموزههای آیینی ائمه اطهار علیهمالسلام همواره با مصائب و مظلومیتهای متعدد همراه بوده، یاد کردن مظلومیت آنها نیز معمولا با حزن و اندوه توام است، لذا تبیین این ظلمی که بر آنها رفته حائز اهمیت بسیاری است و توجیهگر غلبه غم و اندوه بر شادی و سرور است.
در این میان، برخی معتقدند برگزاری مراسم شادی و سرور ممکن است به علت فضای پدید آمده، جوی گناهآلود و توام با لهو و لعب ایجاد کند و جامعه از آن منظر احساس خطر نماید. این نکته به علاوه نبود برنامه جدی و مدون برای برگزاری مراسم شاد و جشن سبب شده که توان و امکان اقدام جدی در حوزه شادیبخشی در آیینهای بزرگداشت ائمه وجود نداشته باشد.
گفتههای منتقدین برگزاری آیینهای جشن و سرور در حالیاست که در کنار آیینهای عزاداری، اعیادی نیز وجود دارند که هر ساله با استقبال بینظیری از سوی پیروان ائمه برگزار میشوند.
یکی از نتایج قابل توجه شادی، نزدیکی دلها به یکدیگر است که نه تنها بهانه محبت، عاطفه و احترام در جامعه بشری است، که در روح، جسم و روان آدمی نیز تاثیرگذار است.
همچنین احکام اسلامی و فروعات دین، دستوراتی برای شاد بودن و شاد کردن دیگران دارند، از جمله آنکه تفاخر نکنید و یا دل دیگران را نشکنید، یا در اخلاقیات آمده که شادی مومن در صورتش و ناراحتیاش در قلبش است. اینها همه نشاندهنده آن است که اسلام از نظر اخلاقی اهمیت بسیاری برای شادی قائل است.
شهید مطهری معقتد است اسلام واقعی، اسلام مقدس مآبها و مومنان متظاهری نیست که مخالف شادیاند. به گفته ایشان، آیات و روایات فراوانی با تاکید بر مسافرت کردن، دیدار یکدیگر و مهمانی به عنوان یکی از نمونههای شادی تاکید فراوان شده است.
اگر امروزه به راستی شاهد تعداد بیشمار جلسات مذهبی توام با سوگ و عزا در قیاس با تعداد اندک مجالس سرور هستیم، میبایست علل آن را در اهمیت ندادن به این دست مجالس جست. از سوی دیگر، دستورالعمل جامع و مدونی از سوی علما و کارشناسان دینی برای برگزاری مجالس شادی وجود ندارد، لذا برخی متدینین از بیم آنکه مبادا این شادی، ناپسند و خلاف شرع مقدس اسلام باشد در آن شرکت نمیکنند. در این میان، اگرچه به تازگی تعادلی در برگزاری آیینهای شادی و عزاداری برای اهل بیت (ع) به وجود آمده و پوششهای خبری نسبتا مناسبی از سوی صدا و سیما و سایر وسایل ارتباط جمعی صورت میگیرد اما مشکل عمده همچنان محدودیت در شادی، تبلور غم دیرین و تاریخی در میان آحاد جامعه و عدم برنامهریزی مناسب در این خصوص است.
مختصر آنکه، امروزه با وجود تکثر گسترده فرهنگی و اجتماعی که با ابزارهای نوین تبلیغی و ارتباطی درآمیخته، جذب مخاطب از بیشترین درجه اهمیت برخوردار است. چرا که با مخاطب حداکثری، امکان تبلیغ و ترویج آموزههای دینی بیش از پیش وجود دارد، لذا توجه به ذائقه مخاطب کنونی، البته در چارچوب شرع مقدس اسلام، نه تنها بسیاری مومنان دلزده از حزن و اندوه را به آموزههای اصیل اسلامی باز میگرداند، که سبب ترویج روحیه امید، شادابی و سرزندگی در اجتماع میگردد که منافع و سودمندی آن در کلیه وجوه حیات فرهنگی و اجتماعی انسان قابل مشاهده است.