کد مطلب : ۳۳۵۱۶
یادداشت/ کوفه شیعهپرور چگونه بیوفا شد؟
حجتالاسلام محمدرضا هدایتپناه: تغییر هویت فرهنگی و مذهبی یک ملت راه دشوار و زمانبری است که باید بر اساس یک برنامه بسیار دقیق و حساب شده انجام گیرد؛ ولی نتایج بسیار مهمی را به دنبال خواهد داشت؛ حتی برخی سیاستمداران بهدلیل همان نتایج مهم و اثرگذار، حاضرند هزینه سنگین این سیاست راهبردی را هرچند برای دورهای خاص بپردازند. این سیاستی بود که معاویه در برههای از تاریخ اسلام برنامهریزی و عملیاتی کرد. برنامهای که تا زمان حال کاربرد دارد. او بعد از صلح با امام حسن (ع) و حاکمیت بلامنازع بر جهان اسلام، کوفه را که مرکز تشیع و دوستداران امیرالمؤمنین (ع) بود، مهمترین مانع اهداف خود میدید. از اینرو بایستی این دژ تشیع درهم کوبیده میشد امّا نه با تخریب فیزیکی بلکه با تخریب و تغییر هویت مذهبی آن. برنامههای او دقیق و حساب شده بود که بخشی از آنها عبارتند از:
1- بریدن مردم از گذشته مذهبی خود: کوفیان بایستی این گذشته را به فراموشی میسپردند تا خواستههای آنان در تقابل با خواستهها و اهداف سیاسی مذهبی دولت اموی نباشد. این مهم از راههای ذیل انجام شد:
الف) ممنوعیت هرگونه تبلیغ درباره امیرالمؤمنین (ع) و سایر اهلبیت (ع)؛ معاویه بخشنامهای صادر کرد که هر کس خلاف این دستور عمل کند، مجازات سنگینی خواهد دید. این برنامه برای جلوگیری از فعالیت فرهنگی نسل گذشته و خالی شدن اذهان نسل بعدی از مناقب و فضایل اهلبیت (ع) بود. برای نمونه معاویه اعلام کرد خون هر کسی که فضیلتی برای علی (ع) روایت کند، هدر است و حتی ابن عباس را از تفسیر قرآن در مکه نیز منع کرد؛ چون تفسیر آیات فراوانی از قرآن درباره فضیلت امام علی (ع) بود. بر اساس این سیاست و برنامه، ملت از تاریخ خودش منقطع میشود.
ب) این دستورالعمل با حضور رهبران و شخصیتها و نخبگان شیعه به نتیجه نمیرسید، از اینرو معاویه عدهای را به بهانههای واهی به شهادت رساند و عدهای را زندانی و گروه دیگری را تبعید کرد (حذف فیزیکی).
ج) از نگاه معاویه، نخبگان و شخصیتهای مورد احترام شیعه و در رأس همه امیرالمؤمنین (ع)، بایستی در اذهان نسل فعلی و نسل جدید بدنام شوند. این هدف با انتشار هزاران احادیث ساختگی و پر کردن تمام فضای جامعه از آنها عملیاتی شد. نسل جدید از نظر اعتقادی با نسل قبلی انقطاع دینی و مذهبی یافت و جامعه دو قطبی شد. حداقل وقتی روایات متضاد درباره مناقب امام علی (ع) انتشار مییافت، جامعه در یک بحران اطلاعاتی متناقض و متضاد گرفتار میشد. خوشبینانهترین اتفاقی که میافتاد، سردرگمی و گرفتن بصیرت از مردم و در نتیجه منزوی شدن آنان بود تا نسبت به حوادث سیاسی و مذهبی بیاراده و کنارهگیر باشند. در این حالت، میدان برای رقیب خالی خواهد شد و او بدون مانع میتواند برنامههای دیگر خود را پیاده کند.
د) از آنجایی که جمعیت انسانی، همیشه یک قدرت در معادلات سیاسی و نظامی است، دولت اموی علاوه بر حذف رهبران و نخبگان، اقدام به جابجایی جمعیت و تغییر آن در کوفه کرد. تابعیت جماعت و برخی قبایل شیعی را لغو و به جای آنان قبایلی از طرفداران امویان از نقاط دیگر را وارد کوفه کرد. معاویه تنها در یک مرحله، نزدیک به 50 هزار شیعه را از کوفه به خراسان تبعید و چندین هزار نفر دیگر را به مدائن منتقل کرد و به جای آنان از مردم رقه، قرقیسیا و شامات که تفکری ضد علوی داشتند را به کوفه آورد.
ه) سیاست حذف شیعیان علاوه بر موارد پیشین، شامل حذف به اصطلاح شهروندی شیعیان از کوفه نیز شد. بر این اساس حقوق آنان نادیده گرفته شد و شهادت آنان در محافل قضائی مقبول نبود.
2- سیاست راهبردی دولت اموی آن بود که علاوه بر حذف همهجانبه رهبران مذهبی شیعه و گروهها و قبایل شیعی، برای مردم و بهخصوص نسل جدید شخصیتسازی کند، یعنی تاریخسازی و ایجاد شناسنامه جعلی هویت برای مردم؛ افراد بدنام، منفور و بدسابقه را با سیاست جعل حدیث به افراد مقدس، خوشسابقه و محبوب تبدیل نماید. هر اندازه برای شخصیتسوزی رهبران و بزرگان شیعه، کارخانه حدیثسازی دولت اموی مشغول بود، چندین برابر آن برای شخصیتسازی افراد مورد نظر امویان جدیت میشد.
معاویه برای نفوذ و پذیرش هر چه بیشتر این احادیث ساختگی از چهرههای مطرح و مهم جامعه از جمله از برخی صحابه و تابعین و قراء و فقها استفاده میکرد. او برای انجام این برنامهها هزینه سنگینی را نیز پرداخت میکرد، برای نمونه تنها 400 هزار درهم به صحابی پیامبر (ص) یعنی «سمره بن جندب» داد تا بگوید آیه 204 و 205 سوره بقره که مضمون آن درباره حاکمان مفسد فیالارض است ،درباره امیرالمؤمنین (ع) نازل شده و آیه 207 سوره بقره که درباره افرادی است که جان خود را برای خشنودی خدا فدا میکنند، درباره ابن ملجم است.
معاویه برای اهداف خود کارگزارانی را انتخاب میکرد که بهطور دقیق تمام این برنامهها را اجرا کنند. نسل نوجوان و جوان دهه 40 و 50 هجری کوفه و عراق، در میان چنین فضای مسموم فرهنگی و سیاسی اموی قرار گرفت که در کربلا توانست آن جنایت عظیم را در حق اهلبیت (ع) انجام دهد.
* دانشیار گروه تاریخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
1- بریدن مردم از گذشته مذهبی خود: کوفیان بایستی این گذشته را به فراموشی میسپردند تا خواستههای آنان در تقابل با خواستهها و اهداف سیاسی مذهبی دولت اموی نباشد. این مهم از راههای ذیل انجام شد:
الف) ممنوعیت هرگونه تبلیغ درباره امیرالمؤمنین (ع) و سایر اهلبیت (ع)؛ معاویه بخشنامهای صادر کرد که هر کس خلاف این دستور عمل کند، مجازات سنگینی خواهد دید. این برنامه برای جلوگیری از فعالیت فرهنگی نسل گذشته و خالی شدن اذهان نسل بعدی از مناقب و فضایل اهلبیت (ع) بود. برای نمونه معاویه اعلام کرد خون هر کسی که فضیلتی برای علی (ع) روایت کند، هدر است و حتی ابن عباس را از تفسیر قرآن در مکه نیز منع کرد؛ چون تفسیر آیات فراوانی از قرآن درباره فضیلت امام علی (ع) بود. بر اساس این سیاست و برنامه، ملت از تاریخ خودش منقطع میشود.
ب) این دستورالعمل با حضور رهبران و شخصیتها و نخبگان شیعه به نتیجه نمیرسید، از اینرو معاویه عدهای را به بهانههای واهی به شهادت رساند و عدهای را زندانی و گروه دیگری را تبعید کرد (حذف فیزیکی).
ج) از نگاه معاویه، نخبگان و شخصیتهای مورد احترام شیعه و در رأس همه امیرالمؤمنین (ع)، بایستی در اذهان نسل فعلی و نسل جدید بدنام شوند. این هدف با انتشار هزاران احادیث ساختگی و پر کردن تمام فضای جامعه از آنها عملیاتی شد. نسل جدید از نظر اعتقادی با نسل قبلی انقطاع دینی و مذهبی یافت و جامعه دو قطبی شد. حداقل وقتی روایات متضاد درباره مناقب امام علی (ع) انتشار مییافت، جامعه در یک بحران اطلاعاتی متناقض و متضاد گرفتار میشد. خوشبینانهترین اتفاقی که میافتاد، سردرگمی و گرفتن بصیرت از مردم و در نتیجه منزوی شدن آنان بود تا نسبت به حوادث سیاسی و مذهبی بیاراده و کنارهگیر باشند. در این حالت، میدان برای رقیب خالی خواهد شد و او بدون مانع میتواند برنامههای دیگر خود را پیاده کند.
د) از آنجایی که جمعیت انسانی، همیشه یک قدرت در معادلات سیاسی و نظامی است، دولت اموی علاوه بر حذف رهبران و نخبگان، اقدام به جابجایی جمعیت و تغییر آن در کوفه کرد. تابعیت جماعت و برخی قبایل شیعی را لغو و به جای آنان قبایلی از طرفداران امویان از نقاط دیگر را وارد کوفه کرد. معاویه تنها در یک مرحله، نزدیک به 50 هزار شیعه را از کوفه به خراسان تبعید و چندین هزار نفر دیگر را به مدائن منتقل کرد و به جای آنان از مردم رقه، قرقیسیا و شامات که تفکری ضد علوی داشتند را به کوفه آورد.
ه) سیاست حذف شیعیان علاوه بر موارد پیشین، شامل حذف به اصطلاح شهروندی شیعیان از کوفه نیز شد. بر این اساس حقوق آنان نادیده گرفته شد و شهادت آنان در محافل قضائی مقبول نبود.
2- سیاست راهبردی دولت اموی آن بود که علاوه بر حذف همهجانبه رهبران مذهبی شیعه و گروهها و قبایل شیعی، برای مردم و بهخصوص نسل جدید شخصیتسازی کند، یعنی تاریخسازی و ایجاد شناسنامه جعلی هویت برای مردم؛ افراد بدنام، منفور و بدسابقه را با سیاست جعل حدیث به افراد مقدس، خوشسابقه و محبوب تبدیل نماید. هر اندازه برای شخصیتسوزی رهبران و بزرگان شیعه، کارخانه حدیثسازی دولت اموی مشغول بود، چندین برابر آن برای شخصیتسازی افراد مورد نظر امویان جدیت میشد.
معاویه برای نفوذ و پذیرش هر چه بیشتر این احادیث ساختگی از چهرههای مطرح و مهم جامعه از جمله از برخی صحابه و تابعین و قراء و فقها استفاده میکرد. او برای انجام این برنامهها هزینه سنگینی را نیز پرداخت میکرد، برای نمونه تنها 400 هزار درهم به صحابی پیامبر (ص) یعنی «سمره بن جندب» داد تا بگوید آیه 204 و 205 سوره بقره که مضمون آن درباره حاکمان مفسد فیالارض است ،درباره امیرالمؤمنین (ع) نازل شده و آیه 207 سوره بقره که درباره افرادی است که جان خود را برای خشنودی خدا فدا میکنند، درباره ابن ملجم است.
معاویه برای اهداف خود کارگزارانی را انتخاب میکرد که بهطور دقیق تمام این برنامهها را اجرا کنند. نسل نوجوان و جوان دهه 40 و 50 هجری کوفه و عراق، در میان چنین فضای مسموم فرهنگی و سیاسی اموی قرار گرفت که در کربلا توانست آن جنایت عظیم را در حق اهلبیت (ع) انجام دهد.
* دانشیار گروه تاریخ اسلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه