تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۴ تير ۱۴۰۱ ساعت ۱۶:۵۵
۰
کد مطلب : ۳۵۶۸۱

بررسی ضرورت پرداختن به اندیشه و قلم

قاسم رضایی
بررسی ضرورت پرداختن به اندیشه و قلم
قلم از منظر قرآن، سمبل تفکر و آگاهی بشر است و آنقدر مقدس است که خداوند بدان قسم یاد کرده است. اولین چیزی که خداوند خلق کرد، «قلم» بود. زبان (بیان) با گذشت زمان کهنه می‌شود و ماندگار نیست، اما قلم می‌تواند باعث ماندگاری و بقا گردد.

اصولاً آنچه فرهنگ انس آن‌ها را تا به امروز جاودانه، نگه داشته و موجب تعالی و رشد تمدن‌ها و فرهنگ ها شود، عمدتاً «قلم» بوده است. اقتدار و تداوم دین بر دو اصل «قلم و شمشیر» استوار است. زمانی که جنگجویان به شمشیر خویش قسم می خوردند و بدان افتخار می کردند، برای نویسندگان و اهل قلم همین افتخار بس که خداوند به قلم آنان سوگند یاد کرده است. در این نوشتارِ مختصر برآنیم که جایگاه «قلم» را در آموزه های اسلامی مورد بررسی قرار دهیم. ودر یابیم.

چگونه می‌شود در تزاحم دین ودنیا از طریق قلم و اندیشه در پرتو سایه بزرگترین رسانه شیعی یعنی هیاتهای مذهبی، به هویت دینی، اخلاقی وملی خود برگردیم. یا به عبارتی چگونه می‌توان به اصالت دینی خود بازگشت.
نقش قلم در زندگی انسان
یکی از مسائل مهم و ارزنده ای که هیچ ملتی ـ که به حیات و بقاء و تکامل خویش علاقه مند است ـ نمی‌تواند از آن غفلت نماید، مسئله نویسندگی است؛ زیرا نویسندگی هنری است که مادر بسیاری از هنرهای دیگر محسوب می‌شود؛ و از این ‌جهت که فن و هنر به شمار می آید، نقش بسزایی در رشد و تعالی افراد و جوامع دارد و زمینه ای برای هنرهای دیگر شناخته می شود. به‌عنوان نمونه؛ تئاتر، سینما و بسیاری از هنرهای دیگر احتیاج به نمایشنامه و سناریو دارد که قبلاً باید نوشته شود و این کار به وسیله نویسندگان انجام می گیرد. یکی از مهم‌ترین رویدادهای زندگی بشر، پیدایش خط بوده است؛ که نیات و منویات ارزشمند و یا بی ارزش بشر را ثبت نموده و برای آیندگان به یادگار گذاشته است.

قلم، سرچشمه تمدن‌های بشری و منشأ پیشرفت و تکامل علوم و بیداری اندیشه‌ها و افکار و شکل گرفتن مذاهب و منشأ هدایت و آگاهی بشر بوده است، بدان حد که دوران زندگی بشر با پیدایش قلم (خط) به دوران «تاریخی» و دوران «ما قبل تاریخ» تقسیم می‌شود. دوران تاریخ زندگی انسان از زمان اختراع خط آغاز می‌شود؛ زمانی که انسان توانست ماجرای زندگی اش را بر صفحات نقش نماید و سطوری بر صفحه کاغذ و شبیه آن به یادگار گذارَد.
قلم، حافظ علوم و معارف، پاسدار افکار اندیشمندان، حلقه اتصال فکری علما و پل ارتباطی گذشته و آینده است و حتی ارتباط آسمان و زمین نیز از طریق لوح و قلم حاصل شده است.
قلم، ابزاری است که انسآن‌های جدا از هم ـ از نظر زمان و مکان ـ را پیوند می‌دهد؛ به‌طوری که گویی همه متفکران اعصار گذشته را که در تمام نقاط زمین به سر می برند، در یک کتابخانه عظیم، جمع می بینیم.
قلم در آینه آیات قرآن
در عظمت و شأن قلم همین بس که در قرآن کریم، سوره ای به آن اختصاص داده شده و خداوند متعال به قلم و آثار قلم و سطرها و کلماتی که از نوک قلم بر صفحه کاغذ نقش می بندد، سوگند می خورد؛ «ن وَ القَلَمِ وَ ما یَسطُرون؛2 ن و سوگند به قلم و آنچه می نویسند».
آنچه در این جا بدان سوگند یاد شده است، ظاهراً موضوع کوچکی است: یک قطعه نی و یا هر چیزی شبیه به آن و کمی ماده سیاه رنگ و سپس سطرهایی که بر صفحه کاغذ ناچیز رقم زده می‌شود. امّا آنچه که باعث عظمت قلم و نگاشته های قلم است، سوگندی است که خداوند بدان خورده است؛ زیرا در قرآن کریم خداوند متعال همه جا به مظاهر عالم وجودی که خود خلق فرموده، قسم یاد می‌کند، مانند عصر، شب، فجر، خورشید، ماه و...
این ها همه مظاهر آفرینش اند، گردش منظم شب و روز، آفتاب و باران، آسمان و ستارگان، همه و همه، اهمیت دارند و در جهان عظیم خلقت نقشی ایفا می‌کنند و در زندگی انسان که گل سرسبد آفرینش است، تأثیر مستقیم و غیر مستقیم دارند، قلم نیز یکی از آن مظاهر هستی است.
این آیات شریفه، به روشنی، جایگاه قلم را در میدان تعلیم و تعلم بیان می‌کند. ازجمله نکات در خور توجه در این آیات شریفه این است که:
- عبارت «و ربک الاکرم الذی علم بالقلم» یعنی تربیت، پرورش و تکامل، در سایه صفت ربوبیت پروردگار، نسبت به «قلم» به کار رفته است و قلم جهت بر طرف کردن جهل بشر، ابزار تعلیم گردیده است. «عَلَّم الانسان ما لَم یَعلَم» یعنی همان خدایی که به وسیله «قلم» انسان را تعلیم داد و به او آنچه نمی دانست آموخت، قادر است به بنده ای درس نخوانده، مانند پیامبر (صلی‌الله علیه و اله) قرائت و تلاوت را بیاموزد.
- از «اَلَّذی عَلَّمَ بِالقَلَم» دو معنا می‌توان دریافت:
الف) خداوند، نوشتن را به انسان آموخت و توانایی این کار بزرگ را که مبدأ تاریخ بشر و سرچشمه علوم و فنون و تمدن‌هاست، در او ایجاد کرد.
ب) مراد این است که علوم و فنون و دانش ها را از این طریق به انسان آموخت.
و در واقع طبق یک تفسیر، منظور «تعلیم کتابت» است و طبق تفسیر دیگر، مراد، علومی است که از طریق «کتابت» به انسان رسیده است.3
- عظمت سوگند به قلم (در سوره قلم) هنگامی آشکارتر می‌شود که توجه داشته باشیم آن روزی که این آیه شریفه نازل گشت،
نویسنده و ارباب قلم در آن محیط وجود نداشت، بلکه عرب ها خواندن و نوشتن را حقیر می شمردند و آنچه در نظر آن‌ها مقدس بود، شمشیر و اسب بود و نه نوشته و قلم. چنان‌که در مقدمه ابن خلدون درباره آن‌ها آمده است: «این قوم بر حسب طبیعت، وحشی و یغماگر بودند و موجبات وحشیگری چنان در میان آن‌ها استوار بود که همچون خوی و سرشت آنان شده بود و از این خوی لذت می بردند؛ زیرا در پرتو آن از قیود فرمانبری حکام و قوانین سرباز می زدند و نسبت به سیاست و کشورداری، نافرمانی می کردند و پیداست که چنین خوی و سرشتی، با عمران و تمدن منافات دارد... خوی آن‌ها غارتگری بوده و هر چه را در دست دیگران می یافتند، می ربودند و تاراج می کردند...»4.
افزون بر این‌ها این آیات شریفه از زبان پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و اله) که «امّی»، یعنی درس نخوانده بود، تراوش نمود و آن‌هم در محیطی که جهل و نادانی آن را فراگرفته بود و نویسنده‌ای در آن وجود نداشت و اگر کسانی مختصر سواد خواندن و نوشتن داشتند، تعداد آنان در سراسر سرزمین «مکه» که مرکز عبادی و سیاسی و اقتصادی «حجاز» بود از بیست نفر تجاوز نمی‌کرد. نزول این آیات در آن محیط، بیانگر اهمیت ویژه خداوند به «علم و قلم» است.
شاعری از شعرای عرب با استناد به آیات یادشده می‌گوید:
اذا أقسم الابطال یوما بسیفهم و عدوّه مما یجلب المجد و الکرم
کفی قلم الکتاب فخرا و رفعةً مدی الدهر ان الله أقسم بالقلم!5
آن روز که جنگجویان قهرمان به شمشیرهای خود سوگند یاد کنند و آن را اسباب بزرگی و افتخار شمردند، برای قلم نویسندگان همین افتخار و سربلندی در تمام دوران جهان بس که خداوند سوگند به قلم یاد کرده است، نه به شمشیر.
آری؛ پیامبر (صلی‌الله علیه و اله) در آن اجتماع بی قلم و پر شمشیر، جامعه‌ای را پی‌ریزی می‌کند که «قلم» بر «شمشیر» ترجیح دارد و نظام اجتماعی آن بر آزادی بیان و قلم و تراوش فکر و اندیشه استوار است. پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و اله) فرمود: سه صدا است که حجاب‌ها را پاره می‌کند و به پیشگاه باعظمت خدا می‌رسد: «صریر الأقلام العلماء و وطی اقدام المجاهدین و صوت مغازل المحصنات؛ 6 صدای گردش قلم‌های دانشمندان به هنگام نوشتن و صدای قدم‌های مجاهدان در میدان جهاد و صدای چرخ نخ‌ریسی زنان پاک‌دامن».
قلم در آینه روایات
پیشوایان معصوم (علیهم‌السلام)،
این مفسران واقعی کلام وحی نیز درباره قلم سخنانی پربار به یادگار گذاشته‌اند که علاوه بر آنچه گذشت، برخی دیگر از آن‌ها را مرور می‌کنیم.
رسول اکرم (صلی‌الله علیه و اله) فرمود: «انّ اول ما خلق‌الله القلم، فقال له اکتب فجری بماهو کائن الی‌الابد؛7 به‌درستی که نخستین چیزی که خداوند آفرید، قلم بود؛ پس به او فرمان داد بنویس! و او آنچه را بوده و خواهد بود تا روز قیامت نوشت». گرچه قلم در این روایت اشاره به قلم تقدیر و قضا و قدر است، اما هر چه هست، نقش قلم را در سرنوشت بشر و مقدرات او روشن می‌سازد.8
هلال بن یسار می‌گوید که: دیدم پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و اله) برای اصحاب خود علم و حکمت بیان می‌کند. به او گفتم: ای رسول خدا! برای من آنچه را که به یاران خود فرمودی، تکرار کن. پیامبر (صلی‌الله علیه و اله) فرمود: آیا قلم و دوات همراه داری؟ گفتم: نه؛ فرمود: قلم و دوات را از خود جدا مکن که خیروبرکت تا روز قیامت در مرکب و قلم و نویسندگان آن است.9
و نیز در روایتی دیگر فرمود: علم و دانش را مهار کنید. گفته شد مهار علم چگونه است؟ رسول اکرم (صلی‌الله علیه و اله) فرمود: نوشتن آن 10.
در روایتی از امام حسن (علیه‌السلام) نقل شده که فرزندان خود و فرزندان برادرش را فراخواند و [به آنان] فرمود: هرچند شما اکنون به‌عنوان افراد خردسال قوم به شمار می‌آیید، ولی نزدیک است (و این امید وجود دارد) که در آینده از بزرگان قوم و قبیله خود شوید؛ بنابراین، بر شما لازم است که دانش را فراگیرید؛ پس هر کس از شما نتواند آن را حفظ کند، باید آن را بنویسد و در خانه خود قرار دهد.11
مفضل بن عمر از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: «اکتب و بث علمک فی أخوانک؛12 علم خویش را بنویس و میان برادرانت منتشر کن».
و همچنین از آن حضرت روایت شده که فرمود: «علی کل جزء من اجزائک زکاة واجبة لله عزوجل... و زکاة الید البذل و العطاء بما انعم الله علیک به و تحریکها بکتابة العلوم؛13 برای خداوند بر هر جزئی از اجزای تو زکاتی واجب است... و زکات دست، بخشش و بذل و سخاوت است ازآنچه خداوند به تو ارزانی داشته و حرکت دادن دست در نگارش علوم».
بزرگ‌ترین نمونه ارزشِ مافوق تصوری که اسلام به «قلم» می‌دهد، آن است که پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و اله) در آن هنگام که همه هدفش بسیج توده‌ها بود و بیش از همه به «مجاهد» و «مبارز» نیاز داشت، نه به «دانشمند» و «نویسنده»، اعلام فرمود که «مِداد العلماء أفضل من دماء الشهدا»؛ مرکّب قلم دانشمندان از خون شهیدان برتر است.
و نیز فرمود: «اذا کان یوم القیامة وزن مداد العلماء بدماء الشهداء فیرجح مداد العلماء بدماء الشهداء؛ فردای رستاخیز، مرکب «قلم» دانشمندان و خون شهیدان را باهم می‌سنجند، مرکب و تراوش قلمی دانشمندان و نویسندگان (متعهد و ارزش‌آفرین) بر خون شهیدان برتری می‌یابد»14.
امروز تمام تمدن‌ها و علوم و پیشرفت‌هایی که در هر زمینه نصیب بشر شده است مرهون تلاش بی‌دریغ نویسندگان گذشته است و به‌راستی «مداد علماء» بر «دماء شهدا» پیشی گرفته است؛ زیرا هم زیربنای خون شهید و هم پشتوانه آن، مرکب قلم‌های دانشمندان است و سرنوشت اجتماعات بشری در درجه نخست به قلم‌ها بستگی دارد.
آنچه از اندیشه‌ها بر روی سنگ یا پوست یا کاغذ ثبت می‌شود، همیشه پایدار می‌ماند، از نسلی به نسل دیگر می‌رسد و از دوره‌ای به دوره دیگر انتقال می‌یابد. سنگ‌نوشته‌هایی که بر دل کوه‌ها یا بر روی گورها و دیوارهای معابد و مساجد نقش بسته است، هزاران سال باقی‌مانده و همچنان باقی خواهد ماند و با آیندگان سخن خواهد گفت. بشر از قلم و آنچه بدان نوشته می‌شود، سود جسته است. تورات و انجیل، اگرچه به‌صورت اصیل برای پیروان ادیان یهود و نصارا باقی نمانده است، اما هر چه هست در سایه قلم و نگارش پایدار مانده است. از همه مهم‌تر، قرآن کریم، آخرین و کامل‌ترین کتاب خدا که در پانزده سده پیش بر آخرین و برترین پیامبران وحی شده است، توسط کاتبان وحی بر ابزارهای نوشتنی آن زمان نقش بست و هم‌اکنون مسلمانان سراسر جهان از آن بهره می‌برند. نیز سخنان انبیاء عظام الهی و گفتار گهربار معصومین (علیهم‌السلام) به‌وسیله قلم نویسندگان و گویندگان به اسلامیان رسیده است.
بعضی از دانشمندان گفته‌اند: «البیان بیانان: بیان اللسان و بیان البُنان. بیان اللسان تدرسه الأعوام و بیان الأقلام باق علی مرّ الأیام»؛15 بیان دو نوع است: بیان زبان و بیان قلم. بیان زبان با گذشت زمان کهنه می‌شود و از بین می‌رود؛ ولی بیان قلم‌ها تا ابد باقی است.
برای قلم امتیازاتی است که در بیان نیست؛ مهم‌ترین امتیازات قلم عبارت‌اند از:
الف) جاودانگی آثار قلم: سخن (بیان)، فرّار است، چنان‌که حفظ کردن مطالب نیز این‌گونه است. ولی نوشتن مطالب، موجب استقرار آن در ذهن است. ازاین‌روست که در روایات اسلامی به نوشتن تأکید شده است. چنان‌که رسول گرامی اسلام (صلی‌الله علیه و اله) فرمود: علم و دانش را مهار کنید، گفته شد مهار علم چگونه است؟ فرمود: نوشتن آن.
نکته شایان‌ذکر این‌که اگر در روایات درباره علما آمده: «العلماء باقون ما بقی الدهر»، به نظر نگارنده، مراد، علمای صاحب‌قلم است؛ آنان هستند که برای همیشه جاودانه می‌گردند و «اعیانهم مفقوده و امثالهم فی القلوب موجوده». افکار، آثار و کتب آن‌هاست که در دل‌ها می‌ماند. با مراجعه به تاریخ زندگی دانشمندان به‌ویژه در میان مسلمانان درمی‌یابیم که دانشمندان بزرگی وجود داشتند که در عرصه‌های مختلف علمی نسبت دیگران برجسته‌تر بودند، اما چون اهل‌قلم نبودند، هیچ آثاری از آن‌ها باقی نمانده است و با مرگ آنان زحمات چندین ساله و تمام علوم و تجربیات نافع آن‌ها به خاک سپرده‌شده است و فراموش‌شده‌اند که این خسارت بزرگی برای جوامع بشری است.
ب) امتیاز دوم نوشته، «دقیق بودن» آن است. امام علی (علیه‌السلام) فرمود: «کتاب الرجل ابلغ من نطقه»؛16 نوشتار انسان از گفتارش رساتر است.
ج) عمیق بودن: مطالب نوشته عمیق است؛ درحالی‌که سخن و بیان، کم محتوا است. نویسندگآنگاهی ساعت‌ها فکر می‌کنند تا یک سطر بنویسند؛ ولی در سخن، چنین دقتی نیست. ازاین‌رو، مصاحبه‌ها هیچ‌گاه ارزش اعلامیه‌ها ندارد. در اعلامیه‌ها دقت و ظرافتی به‌کاررفته که در سخن و بیان وجود ندارد و بر این اساس از سندیت قوی‌ای برخوردار است.
بنابراین، «بقاء»، «دقت و ظرافت» و «عمیق بودن» از مهم‌ترین امتیازات قلم (نوشته) است.
آیات و روایات یادشده هرکدام حاوی مطالب و نکات ژرف و مهمی است که نیاز به بررسی بیشتری دارند، اما در نگاهی گذرا به این جملات گران‌مایه به این حقیقت پی می‌بریم که قلم و نگارش مقامی بس بلند و قداستی آسمانی دارند.
البته تمام آنچه گفته شد، درباره قلم‌هایی است که در مسیر حق و عدالت گردش می‌کنند و فضائل انسانی را پاس می‌دارند و با ریاکاری و ظلم و ستم و تمام زشتی‌ها مبارزه می‌نمایند، اما قلم‌های مسموم و گمراه‌کننده، بزرگ‌ترین بلا و عظیم‌ترین خطر برای جوامع انسانی محسوب می‌شوند؛ زیرا همان‌گونه که اصلاحات جوامع بشری از قلم‌های نویسندگان مؤمن و معتقد برمی‌خیزد، فساد و تباهی نیز از قلم‌های مسموم و فاسد است.
پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و اله) درباره مسئولیت سنگین صاحبان قلم فرمود: «روز
قیامت صاحب‌قلم و نویسنده را در تابوتی از آتش که با قفل‌های آتشین بسته شده است می‌آورند، آنگاه نوشته‌های او ارزیابی می‌شود اگر آن را در راه هدایت مردم به‌سوی خدا و خواسته او به کار گرفته باشد، وی را از جایگاه آتشین آزاد نمایند و اگر قلم را در راه معصیت و فساد و ترویج افکار انحرافی استخدام نموده باشد در آن تابوت آتشین هفتاد سال در عذاب خواهد بود»17.
بزرگ معمار انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی (رحمة الله علیه) نیز درباره اهمیت و مسئولیت اهل‌قلم فرمود: «آن‌قدر که بشر از قلم‌های صحیح نفع برده است، از چیز دیگر نبرده است و آن‌قدر که ضرر کشیده است، از چیزهای دیگر نبرده است. قلم‌ها و بیان‌ها با مغزهای مردم رابطه دارند 18.»
و درباره مسئولیت اهل‌قلم فرمود: «کسی که قلم می‌گیرد، بداند که مورد سؤال قرار می‌گیرد که این‌که نوشتی چه بود؟ این قلم‌ها، بسیاری‌شان با اسم اسلام است و نه برای اسلام. این عهد بزرگی است به دوش شما و مسئولیتی بزرگ است و بدانید که یک روز از باب این مسئولیت سؤال خواهید شد 19».
قلم‌های نویسندگان حقیقت‌گرا و فضیلت‌خواه و واقع‌بین، عامل بقای قدرت سالم در حکومت‌اند و هرگز حکومت سالم به جنگ اهل‌قلم نمی‌رود و در حکومت سالم شمشیر و سرنیزه در مقابل «قلم» قرار نمی‌گیرد؛ زیرا همین‌که قلم‌ها شکسته شد و زبان مردان حق گو و حق‌شناس در دستان حامیان خنیاگری قرار گرفت، به‌جای غلبه شرف و فضیلت، باطل و رذیلت رشد می‌کند، حقْ خریدوفروش می‌شود، انصاف و مروت در اختیار وقاحت و نامردی قرار می‌گیرد و دلایل و شواهد فراوان وجود دارد که چنین جوامعی را اگر کوه‌های زر و طلای بی‌غش حمایت کنند در قِبال آتش‌فشان توفنده تاریخ یارای مقاومت نخواهد داشت و چون دودی بر هوا خواهد رفت.
حال وقتی قرار باشد این اندیشه و قلم می‌بایست در یکی از بهترین جایگاه‌های مکتب تشیع به کار گرفته شود قطعاً ارزش و اعتبار آن دوچندان می‌شود و نویسندگان فرهیخته و دلدادگان مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام باید دست بر قلم برده و آثار فاخری را راجع به همه عرصه‌های اعتقادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی جامعه به رشته تحریر درآورند تا در کنار امور تبلیغی و احیای شعایر مذهبی به حوزه تفکر، تعقل و اندیشه راه پیدا کنند.
« قلم» را رسالتی بس عظیم است تا جائی که مقسّم حق تعالی در قرآن کریم قرار گرفته است (ن و القلم و مایسطرون). علاوه بر آن، «قلم» این توان را دارد که آنچه را در فضای ذهن آدمی خطور می‌کند را به زیور طبع بیاراید و آنچه را بر جهان و جهانیان گذشته را بر صفحات کاغذین تاریخ ثبت و برای همیشه جاودانه سازد. قلم است که سیلان فکر را بر سفیدی کاغذ حک می‌کند تا در دفتر زمان ماندگار شود. لذا می‌توان از آن به‌عنوان حافظ علوم و دانش‌ها، پاسدار افکار اندیشمندان، حلقه اتصال فکری عالمان و پل ارتباطی گذشته و آینده بشر نیز یاد کرد.
«قلم» انسان‌های جدا از هم از نظر زمان و مکان را به یکدیگر پیوند می‌زند، چنانکه گویی شرح همه حوادث و اندیشه متفکران در تمام طول تاریخ را در یک کتابخانه بزرگ جمع می‌بینی!
«قلم» رازدار بشر و خزانه‌دار علوم و جمع‌آوری‌کننده تجربیات قرون و اعصار است و اگر قرآن به آن سوگند یاد می‌کند به همین دلیل است و البته قلم وسیله‌ای برای «ما یسطرون» و نوشته‌ها که قرآن به هر دو سوگند یاد کرده است؛ زیرا بر اساس یک تفسیر منظور از قلم «تعلیم کتابت» است و بر اساس تفسیر دیگر «علومی» است که از طریق کتابت به انسان می‌رسد.
بااین‌همه تفاسیر اگر «قلم» رسالت اصلی خود را فراموش کند و در خدمت اربابان زر و زور و تزویر قرار گیرد، قادر است جهانی را به آشوب کشیده و خون هزاران هزار انسان بی‌گناه را نقش بر زمین نماید.
قرآن کریم سودجویانی را که مطالب خود را برای کسب درآمد به خداوند نسبت می‌دهند، به‌شدت مورد عتاب و سرزنش قرار می‌دهد. (فویل للّذین یکتبون الکتاب بأیدیهم ثمّ‌یقولون هذا من عنداللّه لیشتروا به ثمناً‌قلیلاً فویل لهم ممّا کتبت أیدیهم وویل‌لهم ممّا یکسبون)؛ پس وای بر آن‌ها که مطالبی با دست خود می‌نویسند. سپس می‌گویند:‌از طرف خداست تا به بهای کمی آن را بفروشند. وای بر آن‌ها ازآنچه با دست خود نوشتند و وای بر آن‌ها ازآنچه از این راه به دست می‌آورند». (سوره، آیه 79) مفسّران گفته‌اند: که علمای یهود همه‌ساله مستمری و رشوه دریافت می‌کردند تا امت خویش را از رسول اکرم برگردانند و آن اوصافی که در تورات آمده بود وارونه کنند و اوصاف دیگری را جایگزین آن کنند و آنچه خودساخته‌اند، به نام دین به مردم القا کنند و اینان با دریافت آن مستمری چنین کردند و عده بسیاری را از پیروی رسول‌الله باز داشتند.
پیشینه قلم و نوشتار: تاریخ نوشتار در وسیع‌ترین مفهوم، به بیست هزار سال و با محدود ساختن به نظام‌های نوشتاری مدوّن به شش هزار سال بازمی‌گردد. ازجمله موادی که برای این امر بکار می‌رفته‌اند، سنگ، چوب، فلز، پوست حیوانات، برگ درختان، استخوان، صدف، گِل رُس، موم، کوزه، ابریشم، پنبه، کاغذ را می‌توان نام برد.
فرآیند علمی نوشتار را می‌توان به‌طورکلی در دو دسته تقسیم کرد. یک دسته خطوطی را شامل می‌شود که با استفاده از ابزارهای تیز چون سوزن، چاقو، قلم سنگ‌تراشی و جز آن بر سطح ماده نوشتاری کنده می‌شود. دسته دیگر شامل خطوطی است که به‌وسیله قلم پَر، قلم نی، چوب یا فلز، قلم‌مو و با استفاده از جوهر بر سطح ماده نوشتاری ترسیم می‌شود. نسخه‌برداری از نوشته‌ای بر سنگ یا فلز به‌طور منطقی درنهایت به اختراع چاپ منجر شد.
قلم در آیینه روایات
قید و العلم بالکتابه روایتی است منسوب به امام علی علیه‌السلام که فرمود علم را با نوشت به بند کشید. در بعضی از روایات آمده است که (انَّ اول ما خلق‌الله القلم) «نخستین چیزی که خدا آفرید قلم بود». این حدیث را محدثان شیعه از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده‌اند و در کتب اهل سنّت به‌عنوان یک خبر معروف نیز آمده است. در حدیث دیگری خداوند اولین خلق خود را گوهری می‌داند (اول ما خلق‌الله تعالی جوهره) «نخستین چیزی را که خداوند آفرید گوهری بود».
 از سوی دیگر برخی از روایات از «عقل و خرد» به‌عنوان اولین مخلوق خداوند یاد می‌کنند (ان ما خلق‌الله العقل) «نخستین چیزی را خدا آفرید عقل و خرد بود»؛ اما با توجه به پیوند ویژه‌ای که در میان گوهر، قلم و عقل است مفهوم «اول بودن» همه آن‌ها روشن می‌شود. لذا پیامبر «امی» (ص)، در نخستین آیات وحی (علق/آیات 1 تا 4) بر مسئله «علم و قلم» تأکید می‌ورزد و مهم‌ترین پیام الهی را از طریق «قلم» انتقال می‌دهد. پیشوایان اسلام در احادیث متعددی به یاران خود تأکید کردند که به حافظه خود قناعت نکنند و احادیث اسلامی و علوم الهی را به رشته تحریر درآورند و برای آیندگان به یادگار بگذارند. در شعری چنین آمده است که: «خداوند این‌گونه برای قلم از آن روز که تراشیده شد مقدر کرده است که شمشیرهای تیز خدمتگزار آن باشند.»
 این تعبیر اشاره لطیفی به تراشیدن قلم به‌وسیله چاقو و قرار گرفتن تیغه‌ای تیز در خدمت قلم از آغاز کار است و به‌راستی «مداد علما» بر «دماء شهداء» پیشی گرفته است.
قلم و جهان جدید:
در آغاز قرن بیستم، کسی این تردید را به خود راه نمی‌داد
که قلم و کاغذ را مهم‌ترین و مؤثرترین ابزار ذخیره‌سازی اطلاعات بداند، زیرا در آن زمان جوامع به لحاظ اقتصادی و فکری به جامعه‌های کاغذ مدار تبدیل شده بود، امّا پایه‌های این باور پس از چندی به لرزه درآمد و با ظهور رایانه، رشد سریع فنّاوری اطلاعات، تلویزیون، استفاده‌های گوناگون از فیلم ویدئو، ریزفیلم، ریزبرگه و ابزارهای الکتریکی، برتری بلا رقیب کاغذ و قلم به‌طورجدی به مبارزه طلبیده شده است.
اگرچه هنوز کتابخانه الکترونیکی و اداره بدون کاغذ و قلم و جامعه بدون کتاب نیامده است، اما موقعیت ابزار و مواد نوشتنی از بنیاد دگرگون شده است. بدین ترتیب فرهنگ حقیقی که از طریق تأثیر قلم بر کاغذ شکل می‌گرفت به فرهنگ مجازی یعنی ضربات نوری و صفحات مجازی رایانه تبدیل می‌شود و با تمام این دگرگونی‌ها هرروز بر رسالت مهم قلم؛ یعنی زبان آزادگی ما انس آن‌ها افزوده می‌شود.
قلم و اندیشه از منظر جامعه‌شناسی
اگر بپذیریم که قلم نمادی جدی برای اندیشیدن و انتقال اندیشه است آنگاه می‌توان در باب دشمنان آن نیز سخن گفت. در باب همه آن‌ها که در زمره تهدیدگران تفکر قرار می‌گیرند؛ اما آیا می‌توان برای قلم دشمن و تهدید در نظر گرفت؟ بلی! از این حیث که قلم و اندیشه با تغییر ذهن و رفتار، به ساختارهای اجتماعی و زیست سیاسی و اقتصادی جهت می‌دهد. این امر موجد منافع نو و از بین برنده منافع دیگری است این‌گونه دشمنان و تهدیدگران قلم پدیدار می‌شوند که به نظر می‌رسد در سطوح زیر قابل ارزیابی باشند
1. نهادهای قدر:
 به‌عنوان شاخص‌ترین تهدیدگران قلم در جهان شناخته می‌شوند تفکر و قلم آنجا که به افشاگری می‌پردازند، منافع اصحاب سیاست را به خطر می‌اندازند. روشنفکران و نظریه‌پردازان منبع ایجاد جنبش‌های اجتماعی فراوانی بوده‌اند که به تحولات سیاسی انجامیده است. تحولاتی که منافع سیاسی را تغییر داده است. ازاین‌جهت یکی از مهم‌ترین منابع تهدید قلم در جهان، حکومت‌ها هستند. آلمان نازی و شوروی کمونیستی، دو نمونه شاخص بودند که بیشترین تهدید را علیه قلم رقم زدند.
٢. بنگاه‌های اقتصادی:
در چند وجه می‌توانند منبع تهدید علیه قلم شمرده شوند
٢.١. در سطح کلان با دستگاه‌های سیاسی درهم‌تنیده هستند و تفکری که به تضعیف منافع مالی آن‌ها بیانجامد را حذف می‌کنند. ابزارهای مالی که در اختیاردارند به ابزار سرکوب ملحق می‌شود. تخریب محیط‌زیست در جهت منفعت‌طلبی بنگاه‌ها از این دسته است.
٢.٢. بنگاه‌های اقتصادی در سطح متوسط و خرد نیز می‌توانند منبع تهدید باشند. کالایی سازی دانش ازجمله این موارد است که در جهت منافع مالی به تأسیس دانشگاه‌های بی‌کیفیت و صدور مدرک مبادرت می‌نمایند. آن‌ها تهدیدگران تفکر و قلم هستند.
٣. دانشگاه و دانشگاهیان:
به طرز پارادوکسیکال سومین منبع تهدید علیه قلم هستند
 نهادی که بناست مهم‌ترین پایگاه تفکر و قلم باشد دچار کژ کارکرد می‌شود و به نقیض خود می‌انجامد. این تهدید دو شکل دارد:
٣.١. شیوه‌های متصل آموزشی است که یک دانشجوی کپی کار و مقلد تربیت می‌کند. فارغ‌التحصیلانی که توان و دانش یک متخصص را ندارند. این‌گونه نهاد دانشگاه به یک تهدید علیه خود مبدل می‌شود.
٣.٢. تهدید دوم مربوط به مافیای گروه‌های دانشگاهی، حسادت‌ها و زیرآب زنی‌هایی است که بین اساتید وجود دارد. به‌واسطه این روحیه، ورود نیروهای علمی جدید و متبحر بسیار دشوار می‌شود زیرا اعضای هیات علمی حلقه را تنگ نگه می‌دارند. آن‌ها حضور یا ورود یک استاد خلاق و قوی را خطری برای خود می‌دانند که ضعف‌هایشان را هویدا می‌کند. آن‌ها علیه او کارشکنی می‌کنند تا از حلقه حذف شود یا اساس وارد حلقه نشود. در کشورهای توسعه‌نیافته همچون ایران این فساد بیشتر است. بر راین اساس تنوع و چرخش نخبگان که لازمه تفکر و قلم قدرتمند است در نهاد علمی دانشگاه کمتر رخ می‌دهد. آن‌ها تهدیدگران تفکر و قلم هستند.
۴. لمپن‌های رسانه‌ای:
منبع دیگر تهدید علیه قلم هستند. آن‌ها پول می‌گیرند و مجیز می‌گویند. آن‌ها پول می‌گیرند و فحش می‌دهند. مستمر در حال رصد دیگران هستند تا با زدوبند، پست دریافت کنند یا با باج‌گیری، درآمدی برای خود ایجاد کنند. تخریب رقبا از طریق انتشار اخبار زرد شایع‌ترین ابزار لمپن‌های رسانه‌ای است. آن‌ها جایگاه قلم را به فحاشی فرو می‌کاهند. رسالت قلم را که روشنگری به نفع منافع عمومی، ترویج دانش و ارتقای معدل فرهنگی اجتماع است، زایل می‌نمایند. آن‌ها تهدیدگران تفکر و قلم هستند.
۵. نمایش‌دهنده‌ها:
 منبع نوظهور تهدید هستند که در جهان مجازی و شبکه‌های اجتماعی زیست می‌کنند. سلبریتی‌ها و خرده سلبریتی‌ها، شومن‌ها، شاخ‌های مجازی و… مخاطب را به موضوعات عمدتاً سطحی هدایت می‌کنند. دغدغه‌هایی ایجاد می‌کنند که کمتر ارتباطی به تفکر و قلم دارد. سلبریتی‌هایی که ازدواج و طلاقشان تبدیل به گفتگوی همگانی و مسئله روز می‌شود و شاخ‌های مجازی که با انواع چالش‌ها و حرکات نامتعارف میلیون‌ها مخاطب دارند. بقای آن‌ها درگرو لایک‌ها و کامنت‌هایی است که دریافت می‌کنند. آن‌ها به‌طور بالقوه تهدید علیه تفکر و قلم نیستند اما هنگامی‌که تبدیل به «مرجع اجتماعی» و الگوهای فکری و رفتاری می‌شوند، تهدیدی جدی برای اندیشه خواهند بود.
۶. می‌توان بر این پنج گروه، رده ششمی نیز افزود به نام «توده». جمعیتی بزرگ که مخاطب پنج محور فوق است. در سبد مصرف آن‌ها کالاهای فکری کمتری به چشم می‌خورد. هدیه دادن یا هدیه گرفتن کتاب جزو انتخاب‌هایشان نیست. دغدغه‌ای درباره مسائل اجتماعی ندارند و از صحبت کردن دراین‌باره بیزارند. آن‌ها اطلاعات دقیقی درباره «رل» زدن فلان خرده سلبریتی دارند اما از متفکران، روشنفکران و محققان کشورشان بی‌اطلاع هستند. آیا آن‌ها نیز تهدیدگران تفکر و قلم نیستند؟ هستند.
در یک جمع‌بندی، اگر پیامبران را اصلاح گران اجتماعی جهان کهن بدانیم، روشنفکران و اصحاب تعقل، پیامبران جهان مدرن هستند. آن‌ها راهبران فکری جامعه می‌باشند که با چراغ‌هایی در دست راه را روشن می‌کنند. حضور آن‌ها از هر طیفی و با هر نظریه‌ای مغتنم است. این تنوع اندیشه به تضارب آرا می‌انجامد و اندیشه را به شکل دیالکتیکی حرکت می‌بخشد. از این حیث حرکت روبه‌جلوی هر جامعه‌ای _تا حدود بسیار زیادی_ به ضریب اثرگذاری نخبگان فکری‌اش مربوط است. جایگاه متفکران در یک جامعه و اینکه چقدر محترم شمرده می‌شوند ارتباط مستقیم دارد با روند توسعه در آن جامعه. نخبگان تفکر و قلم که ناگزیر از رویارویی با منابع تهدید شش‌گانه هستند. ای رویارویی گریزناپذیر است.
پی‌نوشت‌ها:
1ـ علق/ 1-5.
2ـ قلم/ 1.
3ـ تفسیر نمونه، ج 27، ص 158، با اندکی دخل و تصرف.
4ـ ترجمه مقدمه ابن خلدون، ج 1، ص 285-286.
5ـ روح البیان، ج 10، ص 102.
6ـ الشهاب فی الحکم و الآداب، به نقل از تفسیر نمونه، ج 24، ص 377.
7ـ بحارالانوار، ج 57، ص 374.
8ـ تفسیر نمونه، ج 24، ص 375.
9ـ شرح آداب المتعلمین، خواجه نصیر، ص 112.
10ـ میزان الحکمه، ج 8، ص 324؛ منیة المرید، ص 163.
11ـ میزان الحکمه، ج 8، ص 324:
12ـ میزان الحکمة، ص 321.
13ـ بحارالانوار، ج 96، ص 7.
14ـ همان، ج 2، ص 16.
15ـ مجمع البیان، ج 10، ص 332.
16ـ بر ساحل سخن، سید ابوالقاسم حسینی، ص 269 به نقل از غرر و درر.
17ـ کنز العمال، ج 6، ص 86.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما