کد مطلب : ۳۶۳۹۱
فراگفتمان اربعین
نسیم کاهیرده
مناسک بخش جداییناپذیر هر دینی محسوب میشود و در میان ادیان مختلف، مؤمنان اعمال مذهبی ویژهای را در مکان و زمان خاصی به طور دستهجمعی انجام میدهند که بهصورت دورهای تکرار میشود. در مناسک، ثواب، طلب شفا و حاجت اصلیترین دلالتهای حضور مؤمنان محسوب میشوند.
در پیادهروی زیارتی اربعین هم بهعنوان یکی از فضاهای مناسکی مهم و هویتبخش تشیع، اگرچه دلالتهای مذکور مصداق دارند؛ اما علاوه بر آنها اهداف دیگری نیز مطرح است از جمله: عشق و ارادت به امام حسین بهعنوان انسان کامل، راهنما و نجاتبخش و تلاش برای نزدیکشدن به او، عمل به وظیفهٔ دینی و شرعی، عمل به وظیفهٔ سیاسی و تلاش برای تبلیغ و معرفی باورها و اعتقادات دینی و زمینهسازی ظهور منجی و امام زمان.
پروبلماتیک بودن پیادهروی اربعین چندبعدی است؛ هم به لحاظ دینی، فرهنگی، اجتماعی و هم سیاسی قابلبررسی است. اما قطعاًمردمی ماندن این حرکت عظیم تضمینکننده تداوم آن نیز هست. تجربه ثابت کرده است هر حرکتی که از دل جامعه بیرون میآید تا زمانی که پایگاههای خود را در بین مردم دارد، تداوم مییابد.
بدیهی است که دولتها میبایست؛ مانند همة عرصههای اجتماعی، نقش خدماترسانی و تأمین رفاه مردم را داشته باشد؛ ولی تلاش برای برجستهکردن گفتمانهای سیاسی، این جمعیت بینظیر و همبستگی آن را دچار آسیب و تفرقه میسازد و موجد تنازع گفتمانی است همان تنازعی که همیشه اسلام و تشیع را تهدید کرده است. چنانکه هرساله خبرهایی از حمله برخی گروهها به موکبها و مراکز تبلیغی ایرانی داشتهایم. از سوی دیگر مواردی هم گزارش شده است که در آن گروههای غیرشیعه هم در این دوره مناسکی در عراق مستقر میشوند و باهدف ایجاد تفرقه میان فرقههای مختلف و گفتمانهای سیاسی مخالف، کارهای تبلیغی گستردهای انجام میدهند.
در این میان نوک پیکان هجمه متوجه «دیگری» است که معمولاً برای عربها، «عجمها» مصداق بارزتر آن هستند و البته بالعکس آن. در این میان عراقیها مواردی مانند پایبندی کمتر ایرانیها نسبت به انجام واجباتی مثل نماز و حفظ حجاب، را مطرح میکنند و ایرانیها، مدام از کثیف بودن و بداخلاقی عراقیها میگویند.
در این میان مشکلاتی نیز وجود دارد که مربوط به ساماندهی و نظم برای ارائه خدمات است. بدیهی است؛ چون پیشازاین جمعیتی متعادلتر در این مناسک حضور مییافتند، خود مردم عراق بهتنهایی از عهدة ارائه خدمات به آنها برمیآمدند؛ ولی در شرایط کنونی بهواسطه تبلیغات گستردة رسانهای و افزایش قابلتوجه جمعیت زوار، شرایط طبیعی آن بهنوعی دستکاری و از تعادل خارج شده است و بعید نیست با افزایش بیشتر جمعیت، میزبانان عراقی از عهده ارائه خدمات بر نیایند.
در سالهای اخیر رسانههای متخاصم بر این مشکلات زمینهای و ذهنیتهای فرهنگی تمرکز کردهاند و مدام به آن شاخوبرگ میدهند و تلاش میکنند بر مشکلات موجود دامن بزنند؛ ازاینرو زمینة بروز آسیبهای مختلف در این فضای مناسکی فراهم است؛ ازجمله کمرنگشدن فلسفة مقدس و اصیل این حرکت معنوی و تبدیل آن به یک سیاحت و سفر تفریحی ارزانقیمت و نیز تغییر باورها و اعتقادات میزبانان عراقی و تشکیک آنها نسبت به اهداف حضور زائران ما در عراق؛ اهدافی غیر از زیارت!
البته نباید فراموش کرد که در این میدان، سوژههایی مؤمن از شیعیان ایرانی و عراقی هم هستند که از سطح تعصبات قومیتی و ملیتی عبور کردهاند و بهواسطة معرفت عمیقتر نسبت به نقطة اشتراک میان خود یعنی تلاش برای زنده نگاهداشتن راه و نام امام حسین (ع)، بهشدت با هم الفت و همبستگی دارند و ازاینرو نهتنها به شکافهای موجود میان ایرانیها و عراقیها دامن نمیزنند؛ بلکه کنشگرانی فعال برای ایجاد فضای همدلانه و مشارکتآمیز میان آنها هستند که طبیعتاً حضورشان در میدان مناسکی اربعین بسیار کمککننده است. این کنشگران میتوانند در دورة مناسکی اربعین که در عراق حضور دارند به ایجاد حلقههای معرفتی و آگاهیبخش کمک کنند. حلقههایی از جنس هیئتهای مذهبی.
البته علاوه بر این فعالیتها در سطح خرد، در مواجهه با شکاف فرهنگی_سیاسی دو ملت ایران و عراق که ریشههای تاریخی عمیقی هم دارد، در سطح کلان نیز باید راهبردهای اساسیتری در نظر داشت.
از جمله مهمترین راهبردهایی که به نظر میرسد بتواند مانع از افزایش این شکاف و فاصله شود؛ تدارک کار عمیق و گستردة رسانهای بر روی فضای افکار عمومی جامعة ایرانی و عراقی است. (همان رویة پروپاگاندایی که غرب در جهت تعمیق شکاف بین دو ملت ایران و عراق دنبال میکند) در این میان نکتهای کلیدی وجود دارد و آن اینکه رویکردهای تبلیغی در این فعالیت رسانهای کلان میبایست ذیل هدف افزایش همبستگی دو ملت و احترام به میزبانی عراقیها، باشد و حالت مداخلهگرانه و هژمونیک نداشته باشد.
البته نباید فراموش کرد که شرط داشتن خروجی موفق و قابلقبول از چنین کار رسانهای عظیمی، پرهیز از رویکرد قالبی و بخشنامهای و تلاش برای داشتن نگاهی جامعنگر با لحاظ نمودن سلائق مختلف و رویههای متکثر است. اتکا به پتانسیل هیئات مذهبی - بهعنوان مهمترین تشکلهای خودجوش و مردمی - است که فرهنگسازی را در سطح جامعه تسهیل میکنند از ضروریات راهبرد فوق است؛ چراکه هیئات بهعنوان حلقههای واسط مؤثر در میدان عمل قرار دارند که ارزشها و باورها و اعتقادات مردم را تقویت میکنند و هر چه این هیئات، مردمیتر و مستقلتر باشند، طیفهای بیشتری را تحتتأثیر خود قرار میدهند.
مصداق بارز این مدعا، حضور و خدمترسانی تعداد قابلتوجهی از هیئات ایرانی در عراق است که در کنار میزبانی از زائران و خدمت به آنها در ایام اربعین، محفلی میشوند برای آشنایی و دوستیهای جدید و ایجاد ارتباطات و تعاملات فرهنگی میان اقشار مختلف فارغ از جهتگیریهای سیاسی و قومیتیشان. در این فضای مناسکی که شوق و شور مذهبی حاکم است بهترین فرصت برای آگاهیبخشی و تبلیغ دینی و فرهنگی مهیا میشود.
در پیادهروی زیارتی اربعین هم بهعنوان یکی از فضاهای مناسکی مهم و هویتبخش تشیع، اگرچه دلالتهای مذکور مصداق دارند؛ اما علاوه بر آنها اهداف دیگری نیز مطرح است از جمله: عشق و ارادت به امام حسین بهعنوان انسان کامل، راهنما و نجاتبخش و تلاش برای نزدیکشدن به او، عمل به وظیفهٔ دینی و شرعی، عمل به وظیفهٔ سیاسی و تلاش برای تبلیغ و معرفی باورها و اعتقادات دینی و زمینهسازی ظهور منجی و امام زمان.
پروبلماتیک بودن پیادهروی اربعین چندبعدی است؛ هم به لحاظ دینی، فرهنگی، اجتماعی و هم سیاسی قابلبررسی است. اما قطعاًمردمی ماندن این حرکت عظیم تضمینکننده تداوم آن نیز هست. تجربه ثابت کرده است هر حرکتی که از دل جامعه بیرون میآید تا زمانی که پایگاههای خود را در بین مردم دارد، تداوم مییابد.
بدیهی است که دولتها میبایست؛ مانند همة عرصههای اجتماعی، نقش خدماترسانی و تأمین رفاه مردم را داشته باشد؛ ولی تلاش برای برجستهکردن گفتمانهای سیاسی، این جمعیت بینظیر و همبستگی آن را دچار آسیب و تفرقه میسازد و موجد تنازع گفتمانی است همان تنازعی که همیشه اسلام و تشیع را تهدید کرده است. چنانکه هرساله خبرهایی از حمله برخی گروهها به موکبها و مراکز تبلیغی ایرانی داشتهایم. از سوی دیگر مواردی هم گزارش شده است که در آن گروههای غیرشیعه هم در این دوره مناسکی در عراق مستقر میشوند و باهدف ایجاد تفرقه میان فرقههای مختلف و گفتمانهای سیاسی مخالف، کارهای تبلیغی گستردهای انجام میدهند.
در این میان نوک پیکان هجمه متوجه «دیگری» است که معمولاً برای عربها، «عجمها» مصداق بارزتر آن هستند و البته بالعکس آن. در این میان عراقیها مواردی مانند پایبندی کمتر ایرانیها نسبت به انجام واجباتی مثل نماز و حفظ حجاب، را مطرح میکنند و ایرانیها، مدام از کثیف بودن و بداخلاقی عراقیها میگویند.
در این میان مشکلاتی نیز وجود دارد که مربوط به ساماندهی و نظم برای ارائه خدمات است. بدیهی است؛ چون پیشازاین جمعیتی متعادلتر در این مناسک حضور مییافتند، خود مردم عراق بهتنهایی از عهدة ارائه خدمات به آنها برمیآمدند؛ ولی در شرایط کنونی بهواسطه تبلیغات گستردة رسانهای و افزایش قابلتوجه جمعیت زوار، شرایط طبیعی آن بهنوعی دستکاری و از تعادل خارج شده است و بعید نیست با افزایش بیشتر جمعیت، میزبانان عراقی از عهده ارائه خدمات بر نیایند.
در سالهای اخیر رسانههای متخاصم بر این مشکلات زمینهای و ذهنیتهای فرهنگی تمرکز کردهاند و مدام به آن شاخوبرگ میدهند و تلاش میکنند بر مشکلات موجود دامن بزنند؛ ازاینرو زمینة بروز آسیبهای مختلف در این فضای مناسکی فراهم است؛ ازجمله کمرنگشدن فلسفة مقدس و اصیل این حرکت معنوی و تبدیل آن به یک سیاحت و سفر تفریحی ارزانقیمت و نیز تغییر باورها و اعتقادات میزبانان عراقی و تشکیک آنها نسبت به اهداف حضور زائران ما در عراق؛ اهدافی غیر از زیارت!
البته نباید فراموش کرد که در این میدان، سوژههایی مؤمن از شیعیان ایرانی و عراقی هم هستند که از سطح تعصبات قومیتی و ملیتی عبور کردهاند و بهواسطة معرفت عمیقتر نسبت به نقطة اشتراک میان خود یعنی تلاش برای زنده نگاهداشتن راه و نام امام حسین (ع)، بهشدت با هم الفت و همبستگی دارند و ازاینرو نهتنها به شکافهای موجود میان ایرانیها و عراقیها دامن نمیزنند؛ بلکه کنشگرانی فعال برای ایجاد فضای همدلانه و مشارکتآمیز میان آنها هستند که طبیعتاً حضورشان در میدان مناسکی اربعین بسیار کمککننده است. این کنشگران میتوانند در دورة مناسکی اربعین که در عراق حضور دارند به ایجاد حلقههای معرفتی و آگاهیبخش کمک کنند. حلقههایی از جنس هیئتهای مذهبی.
البته علاوه بر این فعالیتها در سطح خرد، در مواجهه با شکاف فرهنگی_سیاسی دو ملت ایران و عراق که ریشههای تاریخی عمیقی هم دارد، در سطح کلان نیز باید راهبردهای اساسیتری در نظر داشت.
از جمله مهمترین راهبردهایی که به نظر میرسد بتواند مانع از افزایش این شکاف و فاصله شود؛ تدارک کار عمیق و گستردة رسانهای بر روی فضای افکار عمومی جامعة ایرانی و عراقی است. (همان رویة پروپاگاندایی که غرب در جهت تعمیق شکاف بین دو ملت ایران و عراق دنبال میکند) در این میان نکتهای کلیدی وجود دارد و آن اینکه رویکردهای تبلیغی در این فعالیت رسانهای کلان میبایست ذیل هدف افزایش همبستگی دو ملت و احترام به میزبانی عراقیها، باشد و حالت مداخلهگرانه و هژمونیک نداشته باشد.
البته نباید فراموش کرد که شرط داشتن خروجی موفق و قابلقبول از چنین کار رسانهای عظیمی، پرهیز از رویکرد قالبی و بخشنامهای و تلاش برای داشتن نگاهی جامعنگر با لحاظ نمودن سلائق مختلف و رویههای متکثر است. اتکا به پتانسیل هیئات مذهبی - بهعنوان مهمترین تشکلهای خودجوش و مردمی - است که فرهنگسازی را در سطح جامعه تسهیل میکنند از ضروریات راهبرد فوق است؛ چراکه هیئات بهعنوان حلقههای واسط مؤثر در میدان عمل قرار دارند که ارزشها و باورها و اعتقادات مردم را تقویت میکنند و هر چه این هیئات، مردمیتر و مستقلتر باشند، طیفهای بیشتری را تحتتأثیر خود قرار میدهند.
مصداق بارز این مدعا، حضور و خدمترسانی تعداد قابلتوجهی از هیئات ایرانی در عراق است که در کنار میزبانی از زائران و خدمت به آنها در ایام اربعین، محفلی میشوند برای آشنایی و دوستیهای جدید و ایجاد ارتباطات و تعاملات فرهنگی میان اقشار مختلف فارغ از جهتگیریهای سیاسی و قومیتیشان. در این فضای مناسکی که شوق و شور مذهبی حاکم است بهترین فرصت برای آگاهیبخشی و تبلیغ دینی و فرهنگی مهیا میشود.