کد مطلب : ۵۷۰۱
7 مسجد و آسیب ورود خرافه به دین
نویسنده:حجتالاسلام سيدمجيد حسيني
منظور از تربیت دینی واجد شدن ملاک های مشخص و معین در آموزه های دین در جنبه های مختلف و حیثیت های متفاوت توسط افراد و جامعه در همه حوزههای فرهنگی اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و... است.
چنین نگاهی به مقوله تربیت دینی چنانکه به وضوح شهود است، شانی بس عظیم و درخور اهمیت فراوان دارد.
لذا به این نکته مهم باید دقت داشت که دینداری، نتیجه و محصول کوشش های سخت و بی وقفه پیام آوران الهی، اوصیای ایشان و وارثان حقیقی آنها یعنی دانشمندان راستین امت اسلامی است.
بخصوص دینداری اسلامی که دین بصیرت و معقولیت است. از همین روی تحقق دین در سطوح گوناگون عام و خاص بشر در گرو دستیابی آنها به دین واقعی است و طبیعی است که روند دستیابی به دین حقیقی و به تعبیر امام خمینی (قدس سره)، اسلام ناب محمدی در معرض آفات و آسیبهای بزرگ و کوچک قرار گیرد که از آن تحت عنوان آسیب شناسی دینی یاد میشود.
از جمله این آسیب ها تحریف و بدعت و خرافه پردازی است که موجبات مشوش شدن دین راستین را فراهم میآورد و چه بسا آنچه از دین نیست، دینی پنداشته میشود.
به طور مثال، با پایان یافتن روز آخر ماه صفر و آغاز ماه ربیع الاول عده ای از عوام بدون هیچ مدرک و مبنایی و فقط بر اثر شنیدن شایعاتی به عنوان امری دینی به در هفت مسجد میروند و به اصطلاح آغاز ماه ربیع را مژده میدهند؛ درحالی که این موضوع در متون دینی و رسالههای عملیه علمای عالی مقام اسلام به هیچ وجه عنوان نشده است.
پس شایسته است تا خواص جامعه وظیفه خود بدانند که تمام تلاش خود را جهت زدودن خرافات از سطح جامعه اسلامی به کار گیرند و راه تعلیم صحیح و معقول مفاهیم راستین دینی را به جامعه نشان دهند.
خواص جامعه باید دقت نظر داشته باشند همانگونه که برداشتهای به اصطلاح روشنفکران و متجددانه از دین به نام برداشت های نو و اصلی تربیت و معرفت دینی و آموزههای عقلانی و معرفت بخش اسلامی را به التقاط میآراید و تاثیر سوء در تربیت دینی به جای میگذارد، همان طور نیز برداشت های متحجرانه و خرافی و بدعت آلود همچون مثال گذشته که هیچ پایه دینی ندارد، چهره دین را مخدوش کرده و به تربیت و معرفت دینی به ویژه در نسل جوان آسیب میرساند.
آنچه در این بخش از هر چیز دیگری خطرناک مینماید، این است که بدعت گذار برای خود منزلتی قائل است که شایان آن نیست زیرا شریعت گذار یگانه و یکتا برای همه بندگان، خداوند است پس چگونه شخصی با هر نیتی احکامی را از جانب خود به احکام خداوند ضمیمه می کند و برای امور مختلف حسن و قبح تعیین میکند؟ در حالیکه خداوند در بارهی آن دستوری نفرموده و در سنت صحیح در مورد آن ذکری به میان نیامده است.
به این ترتیب خطر بزرگ آنجاست که عدهای به خود اجازه دهند بسیاری از امور من درآوردی خود را وارد دین کنند و به بیان روشن تر راه را برای نفوذ و ورود خرافات و اساطیر بی پایه و اساس به ساحت دین باز کنند.
اگر با اینگونه تحریفات از سوی عالمان و رسانهها مقابله جدی نشود، چندی نمیپاید که این تحریفات در جامعه رسوخ کرده و چنان ریشه میدواند و قدرت میگیرد که اگر روزگاری افرادی درباره تاریخ پیدایش یا علل و عوامل ایجاد آن بحث کنند، به عنوان دین گریز قلمداد شوند، در این صورت باید پرسید از اسلام راستین چه باقی میماند لذا بر خواص عالمان و رسانههاست که با امر بدعت به صورت جدی مقابله کنند.