کد مطلب : ۷۱۵۸
درباره کتاب رسانه شیعه
راز حیات شیعه
حسامالدين آشنا
شرقشناسان یا ایرانشناسان معاصری که با سؤال بزرگِ چرایی وقوع انقلاب اسلامی مواجه شدند، ابتدا تلاش کردند پاسخهایی از جنس ارتباطات به چرایی وقوع انقلاب اسلامی بدهند. در اين باره رویکردهای مختلفی وجود داشت.
آنها بیان کردند که در شبکة اجتماعی-مذهبی ایرانیان امکانات بالقوهای وجود داشت که روحانیت انقلابی توانست در دهة ۵۰ آن را بالفعل کند و به سطح و توانمندی اجتماعی برساند به گونهای که بتواند تمام امکانات سومین سازمان رسانهای آسیا در آن دوران را کنار بزند. از این دیدگاه کتاب «رفتارهای کوچک و انقلاب بزرگ» متولد شد که به عنوان یکی از نظریات انقلاب اسلامی مطرح شد. اما سپس پیش از اینکه ما به مسئلة عزاداری و آیینهای شیعی بپردازیم، غربیها و ایرانشناسان این راه را ادامه دادند.
در ۱۹۸۳کنفرانسی در اسرائیل به نام «شیعه و مقاومت» تشکیل شد و دليل اصلی راز بقای شیعه «عزاداری» تلقی شد. از آن موقع اگر به مطالعات خاورمیانهشناسی اسرائیلیها نگاه کنید، بیشک قویترین مراکز شیعهشناسی و متبحرترین و معتبرترین چهرههای شیعهشناسی یا به طور مستقيم با اسرائیل مرتبطند یا اسرائیل به صورت غیر مستقیم با آنها رابطه دارد و کار میکند.
از جمله اقداماتي که من از آن خبر دارم و میتوانم گزارش کنم، کنفرانسی است که در واشنگتن برگزار شد و «برنارد لوئیس» آن را مدیريت کرد و موضوع آن همان مطالعات شیعهشناسی با تأکید بر مباحث مرتبط با جنبههای فرهنگ تشیع که مقاومت را ایجاد میکند، بود که هنوز ادامه دارد و روي آن موضوع کار ميکنند. چیزی که ما فاقد آن بودیم و هستیم، مطالعات بومی در مورد آن چیزی است که مداحانمان باید به آن بپردازند.
پس اهمیت اولیة کار آقای مظاهری توجه به یک مسئلة بسیار بنیادی در فرهنگ ما با رويکردهاي گوناگون است که کمتر به آن پرداخته شده است. سؤال بزرگی را از استادان و پژوهشگران میپرسم اين است که اصولاً پدیدة عزادرای و محرم و سوگواریها را میتوان صرفاً با رویکرد جامعهشناسانه بررسی کرد یا مطالعات مربوط به جامعهشناسی مذهبی واقعاً و حقيقتاً یک مطالعة میانرشتهای و چند رشتهای احتیاج دارد؟ ما قوتهای نسبی یک مطالعه جامعهشناسی را در اینجا میبینیم و اشکالات و مشکلاتی که در کار به نظرمان میآید، ناشی از کارهایی بود که نشده نه اینکه کارهایی که آقای مظاهری متولی انجام آن هستند.
اگر هیئتها را با رویکرد روانشناسی اجتماعی با تأکید بر مطالعات بنیادی گروهی مطالعه کنیم، اصلاً دنیای دیگری به رویمان باز میشود. سؤالمان این است که یک هیئت چگونه شکل میگیرد، رشد میکند و به بلوغ میرسد؟ همينطور چگونه افول میکند و از صحنة یک محله یا جامعه کنار میرود؟ از دید مطالعات گروهی، جاي مطالعة هیئت واقعاً خالی است. مطالعاتی که ممکن است با جنس کارهای آقای مظاهري نزدیک باشد؛ یعنی کار مشارکتی کاملاً معنا پیدا میکند.
ما میدانیم که آقای مظاهری بسیاری از گزارشهایی که در این کتاب به ما دادهاند، فاقد ارجاع است و در واقع ناشی از مشارکتها، مشاهدات و یادداشتهای میدانی ایشان است. اما اگر رویکرد روانشناسانة اجتماعی لحاظ ميشد، نوع گزارشها هم متفاوت میشد. پس نه آقای مظاهری بلکه روانشناسان اجتماعی نيز موظفاند به هیئتها نگاه کنند. ایشان خواستند در کار خود بار مطالعات تاریخی را بردارند. ما نباید انتظار داشته باشیم کار تاریخی ایشان با کار تاریخی یک محقق تاریخ مذهبی ایران برابری کند. باید از تاریخدانان سؤال کرد کار شما کجاست؟
مردمشناسان به این حوزه به صورت موردي پرداختهاند و نتوانستهاند یک روند تاریخی از رویکرد مردمشناسانه به سوگواری ارائه کنند. آنها هم باید کار خود را انجام دهند. کار ایشان بخشی از یک پروژة بزرگی است که ما باید انجام دهیم. ایشان به خاطر اینکه علاقه داشتند صبغة جامعهشناسانة خود را حفظ کنند، عملاً تلاش کردهاند که یک مدل تحلیلی یا چهارچوب تحلیلی در سطح ساختار مورد استفاده قرار دهند و در فصل دوم تلاش شده این مفاهیم پرورش پیدا کند و مورد استفاده قرار گیرد. فکر میکنم اگر فصل اول و دوم جابهجا میشد و با فصل دوم که بخش نظری به حساب ميآيد، در ابتداي کتاب مواجه میشدیم، بیشتر احساس میکردیم که با یک کار جامعهشناختی مواجه هستیم. با آن مدل تحلیل تاریخ را هم باید توضیح میدادند. الآن احساس میکنید بین تاریخ و تقسیمبندی و مدل تحلیلی همپوشانیهایی وجود دارد.
رویکرد ارتباطات دینی به هیئتهای مذهبی با رویکردی که امروز در این کتاب میبینیم، بسیار متفاوت است. آخرین عرضم، توجه به رويکرد روایتشناسانه در بررسی محتوای این هیئتها یا توجه به مسئلة قرائت در هیئتهاست.
آقای مظاهری در کتابشان به رویکردهای جامعهشناسانه برای فهم آن چیزی که به عنوان تحلیل بنمایة هیئتها به آن توجه میکنند، احتیاج دارند. ضمن آنکه فهم قرائتهای مختلف را هم بايد درنظر بگيرند.