تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۷ تير ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۱۲
۰
کد مطلب : ۷۲۰۵

عاشورا و سینما

احمد میراحسان
عاشورا و سینما
جهان مدرن، باوری به بنیادهای سنتی–الهی گذشته ندارد؛ برای عصر جدید، گذشته، گذشته است و فهم و درک سنتی، برداشتی ناروا از علل واقعی بوده و بیانگر اعتقادات متافیزیکی است؛ با این وصف مدرنیته، علاقمند به بازخوانی رویدادهای گذشته و تفسیر مجدد آن براساس قواره‌ای تفکر مدرن است.

جهان مدرن، هم جهان اسطوره‌ای و هم جهان دینی را، طوری بازکاوی می‌کند که از دل ادراک اسطوره‌ای و ادراک دینی استنباط نو خود را بازآفرینی نماید و بر پندارهای کهنه فائق آید و از نگاه مدرن، برای همین رویدادهای دینی که در ادامه رویدادهای اسطوره‌ای، تأویل‌هایی ماورایی و خیالی می‌یابند، شایسته تکرار نیستند و انسان معاصر باید با تفکر علمی به فهم مناسبات و علل آن قائل آید و ما از یاد نمی‌بریم که سینما معتبرترین هنر مدرن تکنولوژیک است.

انقلاب اسلامی بر این باور است که عصر جدید در مفاهیم اصیل و سیماهای چند حانبه و موجودیت جامع انسان اغتشاش و تزلزل ایجاد کرده و باید مجدداً مفاهیم اصیل را احیاء کرد و غبار غفلت و فراموشی را از هستی‌های اصل‌دار، باطنی و حقیقی زدود.

احیاء حقیقت وحی، احیاء هستی باطنی و روح جاری در ژرفنای موجودیت جسمانی و جهان روحی و هستی‌های فرامادی،‌ احیاء معرفت‌های ماورایی و خداباوری و شهود و غیب، و ماجراها و تجربه‌ی‌ قدسی و مفهوم انسان اهل معرفت و اهل باطن و هستی معصومانه انسان کامل و آزمون الهی و جهش فراعقلی – فرا اخلاقی اولیاء خدا و رویدادهای معجزه‌آمیز و شگفت این فراروی، از جمله دستاوردهای فرهنگی – اعتقادی انقلاب دینی ایران بوده است.

در آمیختن عرفانیات و اجتماعیات و رواج عرفان اجتماعی، فرهنگ بیداری نسبت به تلاش عارفانه‌ رهبران دینی را زنده کرده است؛ به ویژه اهمیت رویدادهای صدر اسلام که دارای مشخصه‌ی معرفت درون نگر و برون نگر و آمیزه عرفان قرآنی و عمل سیاسی – اجتماعی بوده‌اند.

در انقلاب رهبران قدر و پاسی روز افزون می‌یافتند و می‌توان گفت تجربه‌های مقدس نظیر عاشورا و یا حکومت علی(ع) از منظر مبارزه علیه ظلم حاکم و یا تجربه تحقق عدل و قسط آرمانی چراغ فروزان روزهای مبارزه و وعده و تصور حکومت موعود محسوب شدند.

هنوز این فرهنگ با همان قدرت زنده است و علیه تفسیر خدا ناباورانه بدان مقاومت می‌ورزند و در واقع معرفت درونی را در چالش با جاهلیت مدرن نسبت به ناآگاهی از غیب بینش وجدانی و ادراک منسجم حیات والا و احساس واقعیت مبرهن مشیّت و حضور الهی و احساس تیمن و صلح و صفا در محضر الهی و حس قدسی و الوهی در عمل اجتماعی و سیاسی و بیان ناپذیری تجربه ژرف روحی از یک سو و باور به آگاهی دیگر و ندای الهی و پاسخ به آن تا سر حد قربانی کردن هر چیز و همه چیز خود در راه تنها معشوق و مبعود حقیقی و عمل به تکلیف از سوی دیگر،

ویژگی‌های تجربه عاشورایی در انقلاب اسلامی است که به گفته‌ بنیان‌گذار و رهبر فقید انقلاب اسلامی سرچشمه همه پیروزی‌ها، عاشورا بوده است.

زیرا این تجربه درست آنجا شکل می‌گیرد، که شکست بی‌معنا می‌شود به محض پاسخ به سروش الهی و حرکت در مسیر حقیقت متعال پیروزی تحقق می‌یابد و نیروهای انقلاب دینی طی سال‌های‌ زندان و تبعید و سپس همه مردم در ماه‌های حرکت میلیونی، بارها و بارها تمسک خود را به تجرید حسین بن علی(ع) و گفتن نه به ستمگر ظالم تا سرحد ریختن خود خود و فرزندانشان، انقلاب را پیش بردند و در اینجا تنها امکان سقوط و ناکامی از کف رفتن باور قلبی و جدایی از راه ایمانی بی‌چشمداشت است.

اکنون آشکار است، شهادت که به معنی گواهی است؛ چرا مرگ‌ناپذیری است و نه مرگ پذیری و خون شهید، عین آگاهی است و چگونه بر سلاح پیروز می‌شود و چرا شهیدان نزد خداوند روزی دارند و به چه سبب در انقلاب و در جنگ عراق علیه ایران، این فرهنگ و عرفان سیاسی تنها ابزار معتبر فرهنگی و حسین بن علی(ع) تنها و مهم‌ترین الگوی عمل مؤمنانه سیاسی تنها ابزار معتبر فرهنگی و حسین بن علی(ع) تنها و مهم‌ترین الگوی عمل مؤمنانه و پیروزمند شمرده شده است، آیا سینما همپای این تفسیر توانسته است نقش بسیج کننده‌ای در بازخوانی نوین شهادت داشته باشد؟

سینما در برابر موتور محرک انقلاب اسلامی، یعنی پدیده عاشورا، چه عکس العملی داشت؟ این پرسش اصلی ماست.

اولاً نه از منظر دینی و نه از منظر مدرن، یعنی نه از زاویه دید باور به حقیقت باطنی و ماورایی عاشورا و نه از زاویه آن که این حماسه در تفسیر مدرن یک تفسیر اسطوره‌ای یافته باشد، پیش از انقلاب، هیچ اثرمهمی از عاشورا را در سینما نمی‌یابیم.

شاید بدان سبب که برعکس غرب، سینما در ایران از ذخیره آئین و داستان‌های مذهبی به عنوان روایت اصلی فیلم‌نامه و تراژدی سود نجست و از آغاز در راهی گام نهاد که بینش مذهبی آن را ترویج ابتذال و فساد ارزیابی می‌کرد و تحریم‌اش می‌نمود. پس روایت عاشورا در سینما قبل از سال ۵۷هیچ پشتوانه ندارد.

اما بعد از انقلاب، پس از آن که امام خمینی(ره) (در مصاحبه با گاردین و اشپیگل) رسماً اعلام کردند که قرار نیست سینما در ایران تعطیل شود و تنها جلوی رواج فساد و فحشاء در فیلم‌ها سدّ خواهد شد، به اشکال گوناگون تأثیر جلوه‌هایی از عاشورا در فیلم‌های سینمای اندک اندک پدیدار گشت.

به ویژه جنگ عراق علیه ایران، عرصه بسیار مناسب رواج فرهنگ عاشورایی بود که سرودهای آهنگران و کویتی‌پور و... از یک سو و فیلم‌های مستند روایت فتح شهید آوینی از سویی دیگر تبلیغ می‌نمود. و به درون فیلم‌های سینمایی سرریز می‌کرد. در این روایت، شهادت، مرگ‌طلبی با خشونت نبود. پذیرش قربانی شدن به سود حقیقت بود.

در آغاز بازتاب مستقیم و سپس طنین تلویحی و هنرمندانه‌تر رویداد عاشورا در آثار سینمایی پیدار شد؛ اما هرگز احضار عاشورا به زمان حال و امروز و پیگیزی تراژدی صدای حسین و صدای یزید در متن زندگی و شخصیت‌های معمولی امروز که هر یک تجربه‌ای از حسینیّت و یزیدیّت و ظالمی و مظلومی را با هم تجربه می‌کنند، و روایتی نو از عاشورا در سینمای ایران تحقق نیافته است و باز خوانی تراژیک نوی عاشورا هنوزآرمانی و مطلوب برآورده نشده است.

در فیلم‌های بعد از انقلاب، عاشورا و اشاره حسین بن علی (ع) به گونه‌های مختلف در فیلم‌ها مطرح گشت از سطحی‌ترین جلوه تا صورت‌های بالنسیه ژرف کاوتر.

۱. به صورت شعاری و اشاره مستقیم در دیالوگ‌ها در آثار عامه پسند سال‌های نخست انقلاب که با سوء استفاده از مذهب و کلام مذهبی رنگ و رویی دینی به خود می‌دادند.

ذکر و یاد شهید مظلوم کربلا به صورت یک سوگند به یک جمله و یک اشاره در فیلم‌هایی نظیر فریاد مجاهدان، شجاعان ایستاده می‌میرند ( کسایی) خونبارش ( قویدل) برزخی‌ها ( قادری) مرز ( حیدری) و آثار نظیر آنها کم و بیش وجود داشت.

۲. همین الگو در فیلم‌های ژانر تابع آثار خارجی از جنگ پدیدار شد. اما این بار خود فضای جنگ این اشارات را، حتی در فیلم‌های جعلی و عامیانه که کوچک‌ترین ربطی به فضای واقعی جبهه‌ها نداشتند، تقویت نمود.

یک فریاد یا حسین یا ابوالفضل در هر لحظه از یورش یا شکستن خط محاصره یا گیر افتادن در میدان مین، چاشنی بسیاری از فیلم‌ها نظیر عبور از میدان مین ( طاهری) بازداشتگاه ( مشکوة) و غیره تکرار شد.

۳. آثار ایدئولوژیک که دارای یک شالوده باورمند دینی بوده‌اند به گونه عمیق‌تری از ماجرای عاشورا چه در آثار جنگی و چه در روایت مستقیم حادثه‌ی کربلا سود بسته‌اند.

الف: روایت مستقیم عاشورا با سفیر ( فریبرز صالح) آغاز شد که فیلم قابل تأملی بود و به روایت داستان قیس ابن مسهر نماینده امام حسین (ع) در سفر به کوفه و دستگیری او و شهادتش، می‌پرداخت.

«‌روز واقعه» اسدی که فیلم‌نامه آن را بیضایی نوشته بود، خود اثری است شایسته تفسیر وسیع و نمونه دیگری از رویش یک فضای دراماتیک در پیرامون ماجرای عاشورا است و به فیلمی به یاد ماندنی تبدیل شده است.

ب: آثاری که در متن روایت جنگی با نگرشی سالم‌تر از آثار نازل، از احساسات و فرهنگ سنتی مردم در ارتباط با رویداد عاشورا سود جسته‌اند بسیارند.

حسن کاربخش، سلحشور، باکیده‌، ملاقلی پور، شورجه، حاجی میری، حاتمی کیا، آوینی، بحرانی و... در آثاری چون نینوا، پرچمدار، دیده‌بان، دیار عاشقان، شب دهم و مستندها و غیر از عاشورا سود جسته‌اند

« شب دهم» داستان عزیز است عزیز سحر خیز. در شب دهم محرم، عزاداران حسینی با مأموران ارتش درگیر می‌شوند؛ ارتشیان، مدافع چند مرد مست آمریکایی هستند که حرمت آئین مسلمانان را نگاه نداشته‌اند. عزیز از مهلکه عزادران می‌گریزد و همسرش را تنها رها می‌کند.

او سال‌ها از کار خود سرکوفته و حقارت‌آولده است. فرزندش بنا به ارزش‌های برادر و همسرش تربیت می‌شود که سردسته عزاداران حسینی بوده است. پسر به جبهه جنگ می‌رود و عزیز به دنبال او روانه می‌شود. موج انفجار او را می‌گیرد. تأثیر جبهه بر او فراموشی گذشته و درک متفاوت از وضع خود است و...
چنین تم‌هایی بدون آن که در آنها به شخصیت‌پردازی و افق‌های زیبایی شناسانه ارزشمندی توجه شود نشان می‌دهند قرینه پردازی بین دفاع مقدس و واقعه‌ی کربلا چه جایگاه مهمی بین فیلم‌سازان تبلیغ‌گر آرمان‌های انقلاب اسلامی داشته است.

البته شب دهم بعدها نام سریالی شد که به وسیله فتحی نوشته و کارگردانی شده بود و آمیزش دراماتیکی از مراسم عزاداری دهم محرم و رویدادهای داستانی زمان رضاخان به وجود آورده.

بی تردید در همه آثار سینمایی بلند « روز واقعه» جایگاه یکّه‌ای دارد و در کنار آنها انبوه فیلم‌های مستند مثل بولکه و کاروان را باید نام برد و یا آثار داستانی کوتاه و مستند که از پیش از انقلاب نمونه‌های فراموش نشدنی‌شان بر جا مانده نظیر نخل و اربعین و انواع مستند از آئین‌های عاشورای سراسر ایران.

اربعین و انواع مستند از آئین‌های عاشورا در سراسر ایران دارای حیثیتی اندیشگردانه است که غالباً در سینمای بلند ایران تکرار نشده و روایت کربلا در سطحی عمومی و حتا عامیانه در فیلم‌ها تکرار شده است.

می‌توان روز واقعه را در استثناها به شمار آورد که فیلمی لایه‌دار محسوب می‌شود و با همذات پنداری مسیح (ع) و حسین (ع)، در محیطی از عربیت جاهلی که خود فرزند پیامبر خویش را ذبح می‌کنند یا بی‌اعتناء به پایکوبی و جشن و بی‌خبری مشغول‌اند یک « غریبه»، یک مسیحی جوان ( شجاع نوری) ندای درخواست یاری را می‌شنود و بدان لبیک می‌گوید. ساختار فیلم ساده و مؤثر و باور کردنی است اما روی هم رفته این روایت در قالب همان داستان پردازی کلاسیک اتفاق می‌افتد.

اما تعزیه‌ کیارستمی از جنس دیگری است. یکسر روایت امروزی تعزیه و اثری پست مدرن است. خلاقیت، قرائت نو و یک ساختار چند وجهی تئاتر / شبیه‌خوانی/ سینما بدان ویژگی دارد. یک تکیه دوست داشتنی در ایتالیا با هزینه زیاد برای این نمایش برپا شد و کار او در اروپا سرو صدای زیادی کرد.

زیرا تعزیه کیارستمی حاوی یک نگاه و فرم یکتا و بسیار عمیق در روایت نوی واقعی بوده است؛ عناصر ناهمزمان در این کار همزمان شده‌اند. در حالی که تماشاگران ایتالیایی گرداگر نشسته و سرگرم تماشای تعزیه واقعی خوانسار در دایره وسط صحنه بودند، گرداگرد دایره محل نمایش تصاویری از زنان ایرانی را پخش می‌کرد که با باوری بهت انگیز و مستند به صحنه چشم دوخته‌اند.

آن چنان کلوز آپ‌ها مؤثر بود که خود هر بار به تأویلی تازه ختم می‌شد. به هر رو این گونه باز خوانی‌های خلّاق کاملاً جایش خالی است و سینما باید به احیای روایت نوی تراژدی عاشورا در کنون و امروز بیاندیشد.
مرجع : نامه فرهنگ و هنر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما