کد مطلب : ۱۰۹۲۶
در اعتراض به بلاتکلیفی نمایش «روز حسین»:
رحمانیان: آنها نگران میزهایشان هستند
خلاصه داستان نمايش «روز حسين» اين است: اميرحسين همايون، رزمنده سالهاي اول انقلاب و جنگ در آسايشگاه رواني بستري است. او مفتون واقعه کربلا است و در آرزوي اجراي نمايشي بر اين واقعه است؛ نمايشي که خود مينويسد. کهن الگوي او در واقعه کربلا امالبنين همسر دوم حضرت علي (ع) شاعر و مادر حضرت عباس، عبدالله، عثمان و جعفر است. امالبنين براي دلاوران کربلا رجز ميسرايد و اميرحسين همايون يکي از صدها نفري است که شعارهاي زمان انقلاب را طراحي ميکند و حال بي محابا فرياد ميزند:« نصر منالله و فتح قريب»
گفتوگوی خیمه را با محمد رحمانیان درخصوص این کار میخوانید:
***
- بعد از «پل» و «اسبها» ، «روز حسین» تکمیل سهگانه عاشورایی شما به حساب میرود. تصور بر این است که ظاهرا نباید منتظر دیگر اثر عاشورایی از شما شد. آیا در ذهن شماست که این موضوع را با «روز حسین» خاتمه دهید یا در آثار بعدی شما نیز ادامه خواهد داشت.- با سیاستهای دوگانهای که مسوولین کشور در حوزه نمایش گرفتهاند، فکر نمیکنم این نمایش هیچگاه سهگانه شود و به نظرم الان به جای اینکه لازم باشد من راجع به شکل، محتوا، مضمون و یا هرچیز دیگری در ارتباط با این نمایش صحبت کنم باید بگویم که مدیران تئاتر این نمایش را قربانی سیاستهای خود میکنند زیرا میخواهند به هر قیمتی میزشان را حفظ کنند.
من از روز اول هم قرار نبود کاری کنم که به مذاق ممیزان یا مدیران تئاتر خوش بیاید. من همیشه برای مردم کار میکنم و فکر میکنم مشکل اصلی این است که نمایشنامهای ۱۳۵صفحهای را خواندهاند و بیشتر از صد صفحه ان را خط کشیدهاند و از ما هم انتظار دارند که این حجم سانسور سلیقهای و بیدلیل و باری به هرجهت این دوستان را بپذیریم و بخواهیم یک نمایش ۳۵ دقیقهای از یک نمایش سه ساعته را اجرا کنیم.
معتقدم که بسیاری از این سوءتفاهمها که دوستان در خوانش متن داشتهاند، وقتی به آنها مراجعه میکنیم که نمایش را ببینند، حاضر نمیشوند و اعلام کردهاند که ابتدا متن را تصویب میکنیم.
لجبازی کودکانهای است که بر تئاتر این مملکت میرود.
من فکر میکنم بیشتر از مدیران تئاتر این مملکت وفاداریام را نسبت به همه آرمانها اعلام کردهام و حق خودم میدانم که اگرقرار باشد نمایشی با مضمون گفتمان انتقادی، نسبت به مسائل جاری کشور داشته باشم، سالن داشته باشم. لذا روش بهتر این است که بیایند نمایش را ببینند و یک گروه هفتاد نفره را از بلاتکلیفی درآورند.
- برخی حساسیتها بر روی مضامین مذهبی وجود دارد، آیا اینها را مانع میدانید یا در جهت رشد و گسترش این نوع نمایش؟
من در خانوادهای مذهبی بزرگ شدم و همه حساسیتها و خط قرمزها را میشناسم. اتفاقا ایراداتی که به این نمایشنامه گرفته شده، از سر جهل است. مثلا بر روی جمله «نفسم بالا نمیآید بیمروت» خط کشیدهاند که حذف شود!
من نمیدانم اینها که در سایه هستند و با باتوم برای تئاتر این مملکت ممیزی میکنند، چه کسانی هستند؟ این چه وضع سانسور کردن است؟ آبروی خودشان را میبرند.
فوقش من کارم اجازه اجرا نمیگیرد و در خانهام مینشینم اما این آبروریزی که مدیران به عنوان ممیزی انجام میدهند، معنی ندارد.
- شما صحبتی در این خصوص داشتهاید؟
در جلسهای که من و آقای حبیب رضایی با بازرس اداره نظارت داشتیم، در مورد پنجاه صفحه اول که بیشتر از صد مورد ممیزی دارد، معتقد بودند که بیشتر از یک یا دو مورد ممیزی ندارد و گفتند که اگر این مقدار را در تعداد کل صفحات ضرب کنیم، در مجموع پنج شش مورد ممیزی بیشتر ندارد.
اما من اگر نمایشنامه را به شما نشان دهم، میبینید که با ماژیکهای مختلف چه رنگآمیزیای شده است و چقدر این نمایشنامه حذفی دارد.
من میزان حذفیها را شمردم و اغراق نکردهام اگر بگویم که بالای هشتاد درصد از متن حذف شده است. آنها جملاتی را با این فرض که خودشان مذهبی و دلسوز این مملکت هستند، از متن من حذف کردهاند. درحالیکه آنها فقط نگران میزهایشان هستند؛ نه نگران مذهب هستند، نه تاریخ، نه مصلحت مملکت. نه شرایط امروز را درک میکنند.
- به نظرتان با محتوای این نمایشنامه مشکل دارند یا حاشیههای دیگری وجود دارد؟
نمیدانم. دوستانی که در مرکز این تصمیمگیریها را کردندف باعث شدند که تهیهکننده خود را کنار بکشد، سالن تمرین را از ما بگیرند. انواع و اقسام توطئههایی ریز و درشت شود.
- این نمایش در روزهای تمرین بسیار پرحاشیه بود.
بلی. متاسفانه الان حاشیه این تئاتر بر متن آن میچربد. هیچکس ننشسته راجع به این کار صحبت کند. اگر این کار امکان اجرا پیدا نکند، من بسیار دوست دارم که فقط یک اجرا برای ارباب جراید و رسانهها بگذارم که بیایند و ببینند این سلاخی بیرحمانهای که بر روی این کار انجام شد، به چه دلیل بوده است.
- به نظر میآید که هنرمندان دیگر خودشان میدانند که چه خط قرمزهای شرعی و عرفی و قانونی در حوزه فعالیت آنها وجود دارند و شاید...
ما با هشت نمایشنامهنویس دیگر بیانیهای امضا کردیم و در آن متعهد شدیم که یا نمایش کار نکنیم یا در آثارمان راوی صادق روزگار خود باشیم.
من خیلی دوست دارم «هملت»، «مکبث»، «آنتیگونه» و برخی دیگر از نمایشنامهها را کار کنم اما معتقدم الان باید روز حسین را کار کنم. کمااینکه الان نمایش «هامونبازان» را کنار گذاشتهام.
- گویا نمایشنامه «روز حسین» هم چند سال پیش نوشته شده است؟
شکل اولیه آن که مقداری از آن در نمایشنامه فعلی باقی مانده است، حدود پنج سال پیش نوشته شده اما شکل نهاییاش تغییر کرده است.
- اگر در آن سالها اجرا میشد، به این شکل بود؟
- قطعا نه. پنج سال بر این نمایشنامه گذشته است. پنج سال برمن گذشته است. پنج سال بر این کشور گذشته است. حتما تغییراتی کرده است.