کد مطلب : ۱۴۱۷۵
درگذشت فقیه قرآنی در راه تبلیغ دین
تورجان است که به مناسبت درگذشت این فقیه مبلغ بر روی این وبلاگ قرار گرفته است.
امروز در سحرگاه ۱۸ ماه مبارک رمضان آیت الله حاج میرزا محمد حسن احمدی فقیه در حالی که برای انجام مراسم احیا از قم به سمت زادگاهش حرکت کرده بود در اثر سانحه رانندگی در نزدیکی اردکان دار فانی را وداع گفت و عمر ۵۹ ساله این فقیه میانسال حوزه قم در راه تبلیغ دین پایان یافت. زندگی طلبگی و دوران تحصیل آیت الله احمدی فقیه با اساتیدی مبرز حوزه همچون حضرات آیات عظام گلپایگانى، اراکى، سید محمد محقّق داماد، فکور، حاج شیخ مرتضى حایرى، طباطبایى سلطانى بروجردى، بهاءالدّینى، میرزا هاشم آملى و بهجت گره خورد. مرحوم احمدی فقیه از معدود فقهایی بود که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۰ از سید محمد خاتمی حمایت نمود. این فقیه فقید که از جمله شاگردان مرحوم آیت الله العظمی بهجت شمرده می شد، در نخستین روزهای پس از رحلت آیت الله العظمی بهجت مصاحبهای با ما داشت که تا کنون منتشر نشده است. ضمن عرض تسلیت به خانواده آن مرحوم خصوصا همسر مکرمه شان بانوی مجتهده زهره صفاتی و آرزوی رحمت و مغفرت برای آن فقیه فقید، متن کامل این مصاحبه را تقدیم میکنیم:
در روزهایی که حوزه علمیه قم و دیگر حوزههای شیعه، سوگوار فقدان فقیه و عارف نامداری چون آیت الله العظمی محمد تقی بهجت است، با یکی از شاگردان قدیمی این مرجع محبوب و شناخته شده درباره علم و عمل استادش به گفتگو نشستیم. آیت الله محمد حسن احمدی فقیه از چندین دهه پیش همراه با برادرش آیت الله محمد حسین احمدی فقیه با آیت الله العظمی بهجت آشنا بوده و روابط صمیمانهای داشته است. آیت الله محمد حسن احمدی فقیه یزدی همچنین از شاگردان حضرات آیات عظام گلپایگانی، میلانی، سید احمد خوانساری، سلطانی، اراکی، شیخ مرتضی حائری و میرزا هاشم آملی بوده و در محضر علامه طباطبایی نیز درس خوانده است. وی از سوی چند تن از استادان خود موفق به کسب درجه اجتهاد شده است. همسر وی خانم زهره صفاتی نیز بیش از چهل سال است که به تحصیل و تدریس علوم حوزوی اشتغال دارد و از برخی علمای بزرگ معاصر اجازه اجتهاد دریافت کرده است:
چه شد که شاگرد آیت الله العظمی بهجت شدید؟ از چه زمانی به درس ایشان میرفتید؟
در حوزه همواره رایج بوده که برای درک عمیق مباحث، طلبه ها به درس خصوصی استادان میرفتند. البته الان در حوزه این دروس رواج کمتری دارد و درسها اکثراً عمومی است. عمومی بودن در برخی موارد به سطحی شدن میانجامد و ما از همین رو بعد از استفاده کامل از دروس عمومی بزرگانی مثل حضرات آیات عظام گلپایگانی ، سید احمد خوانساری، اراکی و سید جعفر موسوی مروج و شرکت فعال در دروس این بزرگان، به درس خصوصی برخی از بزرگان مثل آیت الله العظمی گلپایگانی در منزلشان میرفتیم تا هم از نظر فقهی و اصولی و هم از نظر اخلاقی استفاده بیشتری ببریم. سه چهره در آن روزگار به عنوان چهره اخلاقی حوزه مطرح بودند. یکی آیت الله فکور یزدی، دیگری آیت الله بهاء الدینی و به ویژه آیت الله بهجت. با آقای بهجت همسایه هم بودیم و ارتباط بیشتری داشتیم. از طرفی ایشان بعد از آیت الله عبدالنبی صبوری اراکی در مسجد فاطمیه هر سه وقت، نماز جماعت اقامه میکردند.
پس در واقع از اوایل دوران بعد از آیت الله بروجردی با ایشان آشنا شدید.
بله. بیش از ۴۰ سال قبل. حضور ایشان در مسجد فاطمیه ۴۵ سال طول کشید و تا پایان عمر در این مسجد اقامه نماز کردند. همین مسأله باعث انس بیشتر ما با ایشان شد و از همان دوران مجردی به همراه اخوی کراراً به منزل ایشان میرفتیم و مذاکرات علمی داشتیم. در اتاقی که ما میرفتیم بیش از سه الی چهار نفر جا نمیشد و داستانهایی در این منزل داریم. روابط ما با آقای بهجت همواره توأم با صداقت، رفاقت و صمیمیت بود. حتی گاهی میشد که ایشان از ما کتابی به امانت میگرفتند و بالعکس. یکی از مزایای آقای بهجت این بود که ایشان داستانها و قضایای جالبی از علمای بزرگ بیان میکردند و برای ما بسیار مفید بود. به هرحال استفادههای ما از جلسات خصوصی خیلی بیشتر از دروس عمومی حوزه بود. الان طلبهها از این مسأله غافلند و سود این جلسات را نمی دانند و به دروس عمومی قناعت میکنند. در آن زمان آقای بهجت را مردم عادی چندان نمیشناختند. اما خصیصین و علما به مراتب علمی و عملی ایشان آگاه بودند.
در بین خواص، ایشان به چه ویژگیهایی شناخته شده بودند؟
ایشان را شخص منزه و جلیل القدری میدانستند. حتی مرحوم آیت الله فکور از ایشان فوق العاده تعریف میکردند و از تقوای ایشان سخن میگفتند. همچنین استادمان مرحوم آیت الله علامه طباطبایی در جلسات خصوصی شبهای پنجشنبه و جمعه که گاهی آقای مطهری هم میآمد، مرحوم علامه طباطبایی در این جلسات اصرار میکرد که حتماً به درس اصول آقای بهجت برویم، چون که آقای بهجت شاگرد درس اصول مرحوم آیت الله العظمی غروی اصفهانی (معروف به کمپانی) بودند. آقای بهجت به خوبی مبانی آقای غروی را شرح میدادند. علاوه بر آنکه آیت الله بهجت دروس حضرات آیات عظام آقا ضیاء عراقی، آقای نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی را دیده بودند.
از کدام یک از استادان خود تأثیر بیشتری گرفته بودند؟
در اصول که از آقای غروی اصفهانی متأثر و به مبانی ایشان واقف بودند. حتی در فقه نیز از ایشان تأثیر گرفته بودند. از فقه آسید ابوالحسن اصفهانی هم استفاده زیادی کرده بودند. به ایران هم که آمدند شرکت فعالی در درس آیت الله العظمی بروجردی داشتند و حتی میشود گفت که بیشترین تأثیر فقهی را از درس فقه ایشان گرفته بودند. در قم هم روابط بسیار خوبی با امام خمینی، آقای گلپایگانی و دیگر علمای قم داشتند و منش بسیار صمیمانهای داشتند و خیلی با آدم رفیق بودند. در مسایل علمی هم با جدیت و دقت تمام به دنبال مباحث فقهی بودند.
مردم که بیشتر وجهه اخلاقی ایشان را میشناسند …
بله، ولی بنده شهادت علمی و شرعی میدهم که ایشان توجه ویژه ای به تفقه داشتند. بارها میشد که به منزل ایشان میرفتم و میدیدم که کتاب جواهر الکلام و چند کتاب دیگر را باز کردهاند و با دقت، مشغول بررسی یک مسأله فقهی هستند. صبحها که از حرم برمیگشتند مشغول مطالعه جدی میشدند. عنایت ویژهای به کتاب جواهر داشتند. خلاصه آنکه رویه نجفی خود را حفظ کردهاند. نجفیها حتی در مهمانیهای خود هم بحث فقهی میکنند و محورهای مجالسشان مباحث علمی بود. حتی وقتی در روضه کنار ایشان مینشستم با من یک بحث فقهی مطرح میکردند و همواره مرا تشویق میکردند که بر کتب علما تعلیقه بزنم وحتی با تواضع میفرمودند که بنویسید و به من هم بدهم تا منتفع شوم. محبت زیادی به شاگردان خود داشتند. البته در روابط خود با مردم چنین نمودی نداشتند و توصیههای اخلاقی مطرح میکردند.
ظاهراً در مبانی فکری خود بیشتر به مکتب نجف توجه داشتند...
بله همین طور است. توجه ویژهای به نظرات استادان خود در حوزه نجف داشتند. حتی از مرحوم آقای قاضی که استاد عرفانی ایشان بود، بهرههای فقهی فروانی برده بودند. من بارها گفتهام که میرزا جواد آقا ملکی و آقا سید علی قاضی که هر دو تبریزی بودند، هر دو فقیه عارف بودند و باید به این نکته توجه داشت. یکی از مشایخ بنده نقل میکرد که آقای قاضی میگفته من چندین برابر مقداری که در عرفان کار کردهام، در فقه کار کردهام و بعضی کتب فقهی را دو سه بار درس دادهام. آقای بهجت هم از آقای قاضی استفاده علمی زیادی برده بودند.
در فقه هم از مکتب نجف پیروی میکردند؟
فکر میکنم در فقه بیش از همه به نظرات آیتالله بروجردی توجه داشتند. اصول فقه ایشان متأثر از نجف بود.
مشرب عرفانی ایشان چه تأثیری در مبانی فقهی ایشان داشت؟
از نظر زهد عملی که باید به تمام معنا گفت ایشان زاهد بودند. علاوه بر این، ایشان به دلیل همین مشرب زاهدانه و عارفانه در مبانی فقهی بسیار محتاطتر بودند. حتی به یاد دارم درباره تصرفاتی که در موقوفات میشد ایشان به شدت حساس و ناراحت بودند که چرا این کارها را میکنند؟ از تأیید بیجهت افراد هم خودداری میکردند.
در زمینه اصول فقه آیا نوآوری خاصی داشتند؟
در روش تحلیلی و شعاع عقلانی نوآوری داشتند. در هنگام تدریس هم سعی میکردند مقابله صریحی با نظر علما و به ویژه استادان خود نداشته باشند.
نظر چه کسانی را بیشتر نقد میکردند؟
بیشتر نظریات آقای نائینی را نقد میکردند و البته طوری نتیجهگیری میکردند که عملاً نظریات آقای غروی اصفهانی تثبیت شود. امام خمینی هم بیش از همه نظریات آقای نائینی را نقد میکرد. ولی آقای بهجت مثل امام، انتقاد صریح از آقای نائینی نمیکردند ولی مشخص بود که تلویحاً منتقد ایشان هستند. در فقه هم به نظر مشهور اهمیت میدادند.
گفته میشود که ایشان نگاه عقلی به مسایل فقهی دارند.
بله. مبانی مسایل فقهی را تحلیل عقلانی میکردند. حتی جاهایی را که دیگران نگاه تعبدی داشتند، ایشان مشی عقلانی به آن موضوع میدادند و میگفتند که همه عقلای عالم در این مسأله مشترکند. در حالی که روح عرفانی داشتند، ولی همواره سعی میکردند که مسایل را به وادی امر ارشادی ببرند و از این طریق، مشکلات زیادی را حل میکردند. من هم معتقدم که اصل در اوامر شارع، ارشادی بودن آنهاست و نه مولوی بودن.
در روش تدریس آیا به اشکالات طلبهها توجه میکردند؟
ایشان در روش تدریس از مشی علمای سامرا پیروی میکردند و عنایت خاصی به بحث و مذاکره در سر درس داشتند. خوشحال میشدند که کسی اظهار نظر کند. هرچه ما میگفتیم گوش میکردند. حتی صبحها بعد نماز هم با ایشان بحث میکردیم. البته طبیعی است که در درسهای عمومی چندان اجازه اشکال ندهند تا وقت کلاس گرفته نشود.
در بحث فقه مقارن و نگاه به فقه اهل سنت ایشان چه دیدگاهی داشتند؟
ایشان در این جهت به استادشان آقای بروجردی نزدیک بودند. حتی مقید بودند که جدیدترین نظریات علمای اهل سنت را بدانند و از من میخواستند که کتابی در این زمینه به ایشان بدهم تا علاوه بر نظریات علمای قدیم سنی که در کتابهایی چون تذکره و خلاف آمده است، از آرای جدید سنیها هم مطلع شوند. اهل سنت الان کتابهای خوبی نوشتهاند و نظریات جدیدی ارائه دادهاند.
نگاه تند و متعصبانهای به اهل سنت نداشتند؟
نه اصلاً. بسیار مقید بودند که به مسایل کنونی مورد ابتلای اهل سنت آگاه باشند و به آن بپردازند و در آرای فقهی خود در نظر بگیرند.
ظاهراً عنایت ویژهای به کتاب جواهر الکلام داشتند. دلیلش چه بود؟
بله. خوب جواهر هم نظر دیگران را آورده و منعکس کرده و هم عمیق بحث کرده است.
درباره اصلاح متون درسی چه نظری داشتند؟
ایشان معتقد بودند که باید به جای برخی متون فعلی باید کتابهای دیگری جایگزین شود. متون دیگری را بیشتر میپسندیدند که ترجیح میدهم فعلاً اسم نبرم.
علمای نجف بعد از قضیه مشروطه در مسایل سیاسی محتاط شدند. به نظر میرسد که ایشان هم همین ویژگی را داشتند.
بله همین طور است. ایشان هم مثل آقای بروجردی معتقد بود در مسایلی که عواقب آن برای ما چندان محرز نیست نباید دخالت کرد. ولی به هرحال با مرحوم امام خمینی روابط خوبی داشتند. بنده خودم از امام خمینی شنیدم که میفرمود آقای بهاء الدینی و آقای بهجت از هر نظر صالح هستند. ولی به هرحال آقای بهجت به حفظ نظام مسلمین در برابر دشمنان حساس بودند.
مسایلی که در یک دهه گذشته در سطح مردم درباره کرامات معنوی ایشان منتشر شده است، تا چه حد صحت دارد؟
من مسایلی را از ایشان، آقای بهاء الدینی و آقای فکور دیدهام، ولی طرح عمومی این مسایل را درست نمیدانم. ولی آنچه که باید بگویم این است که معنویت آقای بهجت در مرجعیت ایشان بسیار مؤثر بود. باید هرگونه تحولی در حوزه با در نظر گرفتن این مسایل و در جهت تعالی حوزه باشد و نه تنزل آن. همواره معنویت یک فقیه در مرجعیت او تأثیر داشته است و باید در بحث تحول حوزه به این نکته توجه شود.
فرهنگ: مطلب زیر یکی از مصاحبههای منتشر نشده با آیت الله محمد حسن احمدی است. این گفتوگو برگرفته از وبلاگ امروز در سحرگاه ۱۸ ماه مبارک رمضان آیت الله حاج میرزا محمد حسن احمدی فقیه در حالی که برای انجام مراسم احیا از قم به سمت زادگاهش حرکت کرده بود در اثر سانحه رانندگی در نزدیکی اردکان دار فانی را وداع گفت و عمر ۵۹ ساله این فقیه میانسال حوزه قم در راه تبلیغ دین پایان یافت. زندگی طلبگی و دوران تحصیل آیت الله احمدی فقیه با اساتیدی مبرز حوزه همچون حضرات آیات عظام گلپایگانى، اراکى، سید محمد محقّق داماد، فکور، حاج شیخ مرتضى حایرى، طباطبایى سلطانى بروجردى، بهاءالدّینى، میرزا هاشم آملى و بهجت گره خورد. مرحوم احمدی فقیه از معدود فقهایی بود که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۰ از سید محمد خاتمی حمایت نمود. این فقیه فقید که از جمله شاگردان مرحوم آیت الله العظمی بهجت شمرده می شد، در نخستین روزهای پس از رحلت آیت الله العظمی بهجت مصاحبهای با ما داشت که تا کنون منتشر نشده است. ضمن عرض تسلیت به خانواده آن مرحوم خصوصا همسر مکرمه شان بانوی مجتهده زهره صفاتی و آرزوی رحمت و مغفرت برای آن فقیه فقید، متن کامل این مصاحبه را تقدیم میکنیم:
در روزهایی که حوزه علمیه قم و دیگر حوزههای شیعه، سوگوار فقدان فقیه و عارف نامداری چون آیت الله العظمی محمد تقی بهجت است، با یکی از شاگردان قدیمی این مرجع محبوب و شناخته شده درباره علم و عمل استادش به گفتگو نشستیم. آیت الله محمد حسن احمدی فقیه از چندین دهه پیش همراه با برادرش آیت الله محمد حسین احمدی فقیه با آیت الله العظمی بهجت آشنا بوده و روابط صمیمانهای داشته است. آیت الله محمد حسن احمدی فقیه یزدی همچنین از شاگردان حضرات آیات عظام گلپایگانی، میلانی، سید احمد خوانساری، سلطانی، اراکی، شیخ مرتضی حائری و میرزا هاشم آملی بوده و در محضر علامه طباطبایی نیز درس خوانده است. وی از سوی چند تن از استادان خود موفق به کسب درجه اجتهاد شده است. همسر وی خانم زهره صفاتی نیز بیش از چهل سال است که به تحصیل و تدریس علوم حوزوی اشتغال دارد و از برخی علمای بزرگ معاصر اجازه اجتهاد دریافت کرده است:
چه شد که شاگرد آیت الله العظمی بهجت شدید؟ از چه زمانی به درس ایشان میرفتید؟
در حوزه همواره رایج بوده که برای درک عمیق مباحث، طلبه ها به درس خصوصی استادان میرفتند. البته الان در حوزه این دروس رواج کمتری دارد و درسها اکثراً عمومی است. عمومی بودن در برخی موارد به سطحی شدن میانجامد و ما از همین رو بعد از استفاده کامل از دروس عمومی بزرگانی مثل حضرات آیات عظام گلپایگانی ، سید احمد خوانساری، اراکی و سید جعفر موسوی مروج و شرکت فعال در دروس این بزرگان، به درس خصوصی برخی از بزرگان مثل آیت الله العظمی گلپایگانی در منزلشان میرفتیم تا هم از نظر فقهی و اصولی و هم از نظر اخلاقی استفاده بیشتری ببریم. سه چهره در آن روزگار به عنوان چهره اخلاقی حوزه مطرح بودند. یکی آیت الله فکور یزدی، دیگری آیت الله بهاء الدینی و به ویژه آیت الله بهجت. با آقای بهجت همسایه هم بودیم و ارتباط بیشتری داشتیم. از طرفی ایشان بعد از آیت الله عبدالنبی صبوری اراکی در مسجد فاطمیه هر سه وقت، نماز جماعت اقامه میکردند.
پس در واقع از اوایل دوران بعد از آیت الله بروجردی با ایشان آشنا شدید.
بله. بیش از ۴۰ سال قبل. حضور ایشان در مسجد فاطمیه ۴۵ سال طول کشید و تا پایان عمر در این مسجد اقامه نماز کردند. همین مسأله باعث انس بیشتر ما با ایشان شد و از همان دوران مجردی به همراه اخوی کراراً به منزل ایشان میرفتیم و مذاکرات علمی داشتیم. در اتاقی که ما میرفتیم بیش از سه الی چهار نفر جا نمیشد و داستانهایی در این منزل داریم. روابط ما با آقای بهجت همواره توأم با صداقت، رفاقت و صمیمیت بود. حتی گاهی میشد که ایشان از ما کتابی به امانت میگرفتند و بالعکس. یکی از مزایای آقای بهجت این بود که ایشان داستانها و قضایای جالبی از علمای بزرگ بیان میکردند و برای ما بسیار مفید بود. به هرحال استفادههای ما از جلسات خصوصی خیلی بیشتر از دروس عمومی حوزه بود. الان طلبهها از این مسأله غافلند و سود این جلسات را نمی دانند و به دروس عمومی قناعت میکنند. در آن زمان آقای بهجت را مردم عادی چندان نمیشناختند. اما خصیصین و علما به مراتب علمی و عملی ایشان آگاه بودند.
در بین خواص، ایشان به چه ویژگیهایی شناخته شده بودند؟
ایشان را شخص منزه و جلیل القدری میدانستند. حتی مرحوم آیت الله فکور از ایشان فوق العاده تعریف میکردند و از تقوای ایشان سخن میگفتند. همچنین استادمان مرحوم آیت الله علامه طباطبایی در جلسات خصوصی شبهای پنجشنبه و جمعه که گاهی آقای مطهری هم میآمد، مرحوم علامه طباطبایی در این جلسات اصرار میکرد که حتماً به درس اصول آقای بهجت برویم، چون که آقای بهجت شاگرد درس اصول مرحوم آیت الله العظمی غروی اصفهانی (معروف به کمپانی) بودند. آقای بهجت به خوبی مبانی آقای غروی را شرح میدادند. علاوه بر آنکه آیت الله بهجت دروس حضرات آیات عظام آقا ضیاء عراقی، آقای نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی را دیده بودند.
از کدام یک از استادان خود تأثیر بیشتری گرفته بودند؟
در اصول که از آقای غروی اصفهانی متأثر و به مبانی ایشان واقف بودند. حتی در فقه نیز از ایشان تأثیر گرفته بودند. از فقه آسید ابوالحسن اصفهانی هم استفاده زیادی کرده بودند. به ایران هم که آمدند شرکت فعالی در درس آیت الله العظمی بروجردی داشتند و حتی میشود گفت که بیشترین تأثیر فقهی را از درس فقه ایشان گرفته بودند. در قم هم روابط بسیار خوبی با امام خمینی، آقای گلپایگانی و دیگر علمای قم داشتند و منش بسیار صمیمانهای داشتند و خیلی با آدم رفیق بودند. در مسایل علمی هم با جدیت و دقت تمام به دنبال مباحث فقهی بودند.
مردم که بیشتر وجهه اخلاقی ایشان را میشناسند …
بله، ولی بنده شهادت علمی و شرعی میدهم که ایشان توجه ویژه ای به تفقه داشتند. بارها میشد که به منزل ایشان میرفتم و میدیدم که کتاب جواهر الکلام و چند کتاب دیگر را باز کردهاند و با دقت، مشغول بررسی یک مسأله فقهی هستند. صبحها که از حرم برمیگشتند مشغول مطالعه جدی میشدند. عنایت ویژهای به کتاب جواهر داشتند. خلاصه آنکه رویه نجفی خود را حفظ کردهاند. نجفیها حتی در مهمانیهای خود هم بحث فقهی میکنند و محورهای مجالسشان مباحث علمی بود. حتی وقتی در روضه کنار ایشان مینشستم با من یک بحث فقهی مطرح میکردند و همواره مرا تشویق میکردند که بر کتب علما تعلیقه بزنم وحتی با تواضع میفرمودند که بنویسید و به من هم بدهم تا منتفع شوم. محبت زیادی به شاگردان خود داشتند. البته در روابط خود با مردم چنین نمودی نداشتند و توصیههای اخلاقی مطرح میکردند.
ظاهراً در مبانی فکری خود بیشتر به مکتب نجف توجه داشتند...
بله همین طور است. توجه ویژهای به نظرات استادان خود در حوزه نجف داشتند. حتی از مرحوم آقای قاضی که استاد عرفانی ایشان بود، بهرههای فقهی فروانی برده بودند. من بارها گفتهام که میرزا جواد آقا ملکی و آقا سید علی قاضی که هر دو تبریزی بودند، هر دو فقیه عارف بودند و باید به این نکته توجه داشت. یکی از مشایخ بنده نقل میکرد که آقای قاضی میگفته من چندین برابر مقداری که در عرفان کار کردهام، در فقه کار کردهام و بعضی کتب فقهی را دو سه بار درس دادهام. آقای بهجت هم از آقای قاضی استفاده علمی زیادی برده بودند.
در فقه هم از مکتب نجف پیروی میکردند؟
فکر میکنم در فقه بیش از همه به نظرات آیتالله بروجردی توجه داشتند. اصول فقه ایشان متأثر از نجف بود.
مشرب عرفانی ایشان چه تأثیری در مبانی فقهی ایشان داشت؟
از نظر زهد عملی که باید به تمام معنا گفت ایشان زاهد بودند. علاوه بر این، ایشان به دلیل همین مشرب زاهدانه و عارفانه در مبانی فقهی بسیار محتاطتر بودند. حتی به یاد دارم درباره تصرفاتی که در موقوفات میشد ایشان به شدت حساس و ناراحت بودند که چرا این کارها را میکنند؟ از تأیید بیجهت افراد هم خودداری میکردند.
در زمینه اصول فقه آیا نوآوری خاصی داشتند؟
در روش تحلیلی و شعاع عقلانی نوآوری داشتند. در هنگام تدریس هم سعی میکردند مقابله صریحی با نظر علما و به ویژه استادان خود نداشته باشند.
نظر چه کسانی را بیشتر نقد میکردند؟
بیشتر نظریات آقای نائینی را نقد میکردند و البته طوری نتیجهگیری میکردند که عملاً نظریات آقای غروی اصفهانی تثبیت شود. امام خمینی هم بیش از همه نظریات آقای نائینی را نقد میکرد. ولی آقای بهجت مثل امام، انتقاد صریح از آقای نائینی نمیکردند ولی مشخص بود که تلویحاً منتقد ایشان هستند. در فقه هم به نظر مشهور اهمیت میدادند.
گفته میشود که ایشان نگاه عقلی به مسایل فقهی دارند.
بله. مبانی مسایل فقهی را تحلیل عقلانی میکردند. حتی جاهایی را که دیگران نگاه تعبدی داشتند، ایشان مشی عقلانی به آن موضوع میدادند و میگفتند که همه عقلای عالم در این مسأله مشترکند. در حالی که روح عرفانی داشتند، ولی همواره سعی میکردند که مسایل را به وادی امر ارشادی ببرند و از این طریق، مشکلات زیادی را حل میکردند. من هم معتقدم که اصل در اوامر شارع، ارشادی بودن آنهاست و نه مولوی بودن.
در روش تدریس آیا به اشکالات طلبهها توجه میکردند؟
ایشان در روش تدریس از مشی علمای سامرا پیروی میکردند و عنایت خاصی به بحث و مذاکره در سر درس داشتند. خوشحال میشدند که کسی اظهار نظر کند. هرچه ما میگفتیم گوش میکردند. حتی صبحها بعد نماز هم با ایشان بحث میکردیم. البته طبیعی است که در درسهای عمومی چندان اجازه اشکال ندهند تا وقت کلاس گرفته نشود.
در بحث فقه مقارن و نگاه به فقه اهل سنت ایشان چه دیدگاهی داشتند؟
ایشان در این جهت به استادشان آقای بروجردی نزدیک بودند. حتی مقید بودند که جدیدترین نظریات علمای اهل سنت را بدانند و از من میخواستند که کتابی در این زمینه به ایشان بدهم تا علاوه بر نظریات علمای قدیم سنی که در کتابهایی چون تذکره و خلاف آمده است، از آرای جدید سنیها هم مطلع شوند. اهل سنت الان کتابهای خوبی نوشتهاند و نظریات جدیدی ارائه دادهاند.
نگاه تند و متعصبانهای به اهل سنت نداشتند؟
نه اصلاً. بسیار مقید بودند که به مسایل کنونی مورد ابتلای اهل سنت آگاه باشند و به آن بپردازند و در آرای فقهی خود در نظر بگیرند.
ظاهراً عنایت ویژهای به کتاب جواهر الکلام داشتند. دلیلش چه بود؟
بله. خوب جواهر هم نظر دیگران را آورده و منعکس کرده و هم عمیق بحث کرده است.
درباره اصلاح متون درسی چه نظری داشتند؟
ایشان معتقد بودند که باید به جای برخی متون فعلی باید کتابهای دیگری جایگزین شود. متون دیگری را بیشتر میپسندیدند که ترجیح میدهم فعلاً اسم نبرم.
علمای نجف بعد از قضیه مشروطه در مسایل سیاسی محتاط شدند. به نظر میرسد که ایشان هم همین ویژگی را داشتند.
بله همین طور است. ایشان هم مثل آقای بروجردی معتقد بود در مسایلی که عواقب آن برای ما چندان محرز نیست نباید دخالت کرد. ولی به هرحال با مرحوم امام خمینی روابط خوبی داشتند. بنده خودم از امام خمینی شنیدم که میفرمود آقای بهاء الدینی و آقای بهجت از هر نظر صالح هستند. ولی به هرحال آقای بهجت به حفظ نظام مسلمین در برابر دشمنان حساس بودند.
مسایلی که در یک دهه گذشته در سطح مردم درباره کرامات معنوی ایشان منتشر شده است، تا چه حد صحت دارد؟
من مسایلی را از ایشان، آقای بهاء الدینی و آقای فکور دیدهام، ولی طرح عمومی این مسایل را درست نمیدانم. ولی آنچه که باید بگویم این است که معنویت آقای بهجت در مرجعیت ایشان بسیار مؤثر بود. باید هرگونه تحولی در حوزه با در نظر گرفتن این مسایل و در جهت تعالی حوزه باشد و نه تنزل آن. همواره معنویت یک فقیه در مرجعیت او تأثیر داشته است و باید در بحث تحول حوزه به این نکته توجه شود.
مرجع : تورجان