کد مطلب : ۱۸۲۴۷
مروري بر ۲۳ سال خاطرات حاج محمود اکبرزاده از ديدار سالانه مداحان و شاعران با مقام معظم رهبري
رهبري همواره به مداحان و شاعران نسبت به مراقبت از اخلاق و پاکي دست و زبان و دل تأکيد مي کنند
حاج محمود اکبرزاده مداح و شاعر پيشکسوت آييني مشهدي ۲۳ سال است که روز ميلاد حضرت زهرا(س) در محفل ديدار مداحان و شاعران آئيني با رهبر معظم انقلاب حضور مي يابد و امسال نيز خود را براي ديداري دوباره آماده مي کند. حاج محمود که شوق ديدار فردا با آقا، دوباره خاطرات سال هاي قبل را برايش زنده کرده است از آن سالي مي گويد که با خواندن يک قصيده حال و هواي مجلس را دگرگون کرد.
خاطره اش را با مرور آن بيتي آغاز مي کند که به گفته خودش باعث شد اشک در چشمان آقا حلقه بزند:
«بميرم آن همه احساس بي تعلق را/ که بار پيرهني را نمي کشد تن او». حاج محمود اکبرزاده مداح و شاعر پيشکسوت آييني مشهدي ۲۳ سال است که روز ميلاد حضرت زهرا(س) در محفل ديدار مداحان و شاعران آئيني با رهبر معظم انقلاب حضور مي يابد و امسال نيز خود را براي ديداري دوباره آماده مي کند. حاج محمود که شوق ديدار فردا با آقا، دوباره خاطرات سال هاي قبل را برايش زنده کرده است از آن سالي مي گويد که با خواندن يک قصيده حال و هواي مجلس را دگرگون کرد: دقيق به خاطر نمي آورم چند سال پيش بود.
من و حاج مهدي قانع از مشهد عازم تهران مي شديم تا خدمت آقا برسيم و از رهنمودهاي شان بهره مند شويم. آن سال قرار بود حاج مهدي برنامه اجرا کنند. من هم از چند روز قبل از حاج «غلامرضا شکوهي» شاعر آئيني مشهدي خواسته بودم چند بيتي در مدح حضرت زهرا(س) بسرايد تا حاج مهدي در اين محفل از آن سروده استفاده کند.
اتفاقا آن سال آقاي شکوهي هم به محفل ديدار با رهبري آمده بود و او را در جمع ميهمانان مشاهده کردم. حاج مهدي قانع شروع به اجراي برنامه کرد اما به دليل کمبود وقت فرصت نشد تا قصيده اي را که آقاي شکوهي سروده بود بخواند. در آن لحظه احساس عجيبي به من دست داد و حس کردم بايد اين قصيده را خواند. در آن سال من برنامه اي براي اجرا نداشتم اما ناخودآگاه بلند شدم تا پشت تريبون بروم. آقاي قاسم رفيعا که يکي از دست اندرکاران برگزاري مراسم بود به من گفت: کجا مي روي؟ گفتم: بايد اين قصيده را بخوانم.پشت تريبون رفتم و شروع به خواندن قصيده کردم.
«توان واژه کجا و مديح گفتن او؟ / قلم قناري گنگي است در سرودن او...»
مشغول خواندن قصيده بودم که به اين بيت رسيدم : « بميرم آن همه احساس بي تعلق را / که بار پيرهني را نمي کشد تن او ».
با خواندن اين بيت شور و حال عجيبي در محفل برپا و فضا دگرگون شد. با چشمان خود ديدم که آقا هم تحت تاثير اين بيت قرار گرفتند و اشک در چشمانشان حلقه زد.بعد از خواندن اين قصيده خدمت آقا رسيدم و با اين اتفاق، ديدار آن سال برايم بسيار خاطره انگيز شد.
سر رشته به دست «مادر سادات» است
حاج محمود اکبرزاده يکي ديگر از خاطراتش را اين گونه تعريف مي کند:
۲ سال قبل که همراه با حاج آقا موحد به تهران مي رفتيم، او برنامه اي براي اجرا داشت. در طول مسير شعري را که انتخاب کرده بود به من نشان داد و نظرم را پرسيد. شعر خوبي بود اما من هم يک رباعي به او دادم و گفتم اين را هم بخوان. مراسم آغاز شد و نوبت به اجراي برنامه آقاي موحد رسيد. رباعي را خواند و بعد از آن خدمت آقا رسيد.
گفت و گويشان کمي طولاني شد. از آقاي موحد پرسيدم چرا گفت و گويتان کمي طولاني شد و او پاسخ داد: آقا درباره آن رباعي که خواندم از من پرسيدند و من گفتم که حاج محمود اکبرزاده اين رباعي را به من دادند و نمي دانم شاعر آن کيست. آقا هم فرمودند به «حاج محمود» سلام برسانيد.آن رباعي که «ايوب پرندآور اصفهاني» آن را سروده است ،اين بود:«هرچند که روزگار پرآفات است / اما همه جا بينه و آيات است»
«در پيچ و خم مسيرها گم نشويم / سررشته به دست مادر سادات است»
دقت و ريزبيني آقا در اشعار مداحان
حاج محمود اکبرزاده که سال هاست از رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب در ديدار با مداحان و شاعران آئيني بهره برده است مي گويد: آقا در اشعاري که مداحان براي اجراي برنامه انتخاب مي کنند دقت و ريزبيني قابل توجهي دارند و در ديدارهاي سالانه نکات مهمي را به ما يادآوري مي کنند. ايشان همواره نکاتي را بيان مي کنند که چراغ راه مداحان و شاعران آييني قرار مي گيرد. نکاتي مانند اين که فرمودند: «شان مداح و ستايشگر - اين حرفه اى که امروز در کشور ما بحمدا... به وفور وجود دارد - اين است که بتواند با بيان هنرى، با شيوه هنرى، با اجراى هنرى، معرفت را بين مردم گسترش دهد.» يا اين که فرموند: «خيلى بايد مراقب باشيد؛ مراقب اخلاق، مراقب پاکى زبان، پاکى دامان، پاکى دل، پاکى دست.»به گفته حاج محمود اکبرزاده خوشبختانه در طول سال هاي گذشته توصيه ها و رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب و کلاس هاي آموزشي که براي مداحان برگزار شده بسيار موثر بوده است و آسيب هايي را که در گذشته در اين حوزه وجود داشته برطرف کرده است. هرچند هنوز هم بعضي آسيب هاي جزئي وجود دارد که اميدواريم به مرور برطرف شود.
توان واژه کجا و مديح گفتن او؟ / قلم قناري گنگي است در سرودن او/کشاندنش به صحاري شعر ممکن نيست / کميت معجزه لنگ است پيش توسن او/چه دختري، که پدر پشت بوسه ها مي ديد / کليد گلشن فردوس را به گردن او/چه همسري، که براي علي به حظ حضور / طلوع باور معراج داشت ديدن او/چه مادري، که به تفسير درس عاشورا / حريم مدرسه کربلاست دامن او/بميرم آن همه احساس بي تعلق را / که بار پيرهني را نمي کشد تن او/دمي که فاطمه تسبيح گريه بردارد / پيام مي چکد از چلچراغ شيون او/از آن ز ديده ما در حجاب خواهد ماند / که چشم را نزند آفتاب مدفن او
خاطره اش را با مرور آن بيتي آغاز مي کند که به گفته خودش باعث شد اشک در چشمان آقا حلقه بزند:
«بميرم آن همه احساس بي تعلق را/ که بار پيرهني را نمي کشد تن او». حاج محمود اکبرزاده مداح و شاعر پيشکسوت آييني مشهدي ۲۳ سال است که روز ميلاد حضرت زهرا(س) در محفل ديدار مداحان و شاعران آئيني با رهبر معظم انقلاب حضور مي يابد و امسال نيز خود را براي ديداري دوباره آماده مي کند. حاج محمود که شوق ديدار فردا با آقا، دوباره خاطرات سال هاي قبل را برايش زنده کرده است از آن سالي مي گويد که با خواندن يک قصيده حال و هواي مجلس را دگرگون کرد: دقيق به خاطر نمي آورم چند سال پيش بود.
من و حاج مهدي قانع از مشهد عازم تهران مي شديم تا خدمت آقا برسيم و از رهنمودهاي شان بهره مند شويم. آن سال قرار بود حاج مهدي برنامه اجرا کنند. من هم از چند روز قبل از حاج «غلامرضا شکوهي» شاعر آئيني مشهدي خواسته بودم چند بيتي در مدح حضرت زهرا(س) بسرايد تا حاج مهدي در اين محفل از آن سروده استفاده کند.
اتفاقا آن سال آقاي شکوهي هم به محفل ديدار با رهبري آمده بود و او را در جمع ميهمانان مشاهده کردم. حاج مهدي قانع شروع به اجراي برنامه کرد اما به دليل کمبود وقت فرصت نشد تا قصيده اي را که آقاي شکوهي سروده بود بخواند. در آن لحظه احساس عجيبي به من دست داد و حس کردم بايد اين قصيده را خواند. در آن سال من برنامه اي براي اجرا نداشتم اما ناخودآگاه بلند شدم تا پشت تريبون بروم. آقاي قاسم رفيعا که يکي از دست اندرکاران برگزاري مراسم بود به من گفت: کجا مي روي؟ گفتم: بايد اين قصيده را بخوانم.پشت تريبون رفتم و شروع به خواندن قصيده کردم.
«توان واژه کجا و مديح گفتن او؟ / قلم قناري گنگي است در سرودن او...»
مشغول خواندن قصيده بودم که به اين بيت رسيدم : « بميرم آن همه احساس بي تعلق را / که بار پيرهني را نمي کشد تن او ».
با خواندن اين بيت شور و حال عجيبي در محفل برپا و فضا دگرگون شد. با چشمان خود ديدم که آقا هم تحت تاثير اين بيت قرار گرفتند و اشک در چشمانشان حلقه زد.بعد از خواندن اين قصيده خدمت آقا رسيدم و با اين اتفاق، ديدار آن سال برايم بسيار خاطره انگيز شد.
سر رشته به دست «مادر سادات» است
حاج محمود اکبرزاده يکي ديگر از خاطراتش را اين گونه تعريف مي کند:
۲ سال قبل که همراه با حاج آقا موحد به تهران مي رفتيم، او برنامه اي براي اجرا داشت. در طول مسير شعري را که انتخاب کرده بود به من نشان داد و نظرم را پرسيد. شعر خوبي بود اما من هم يک رباعي به او دادم و گفتم اين را هم بخوان. مراسم آغاز شد و نوبت به اجراي برنامه آقاي موحد رسيد. رباعي را خواند و بعد از آن خدمت آقا رسيد.
گفت و گويشان کمي طولاني شد. از آقاي موحد پرسيدم چرا گفت و گويتان کمي طولاني شد و او پاسخ داد: آقا درباره آن رباعي که خواندم از من پرسيدند و من گفتم که حاج محمود اکبرزاده اين رباعي را به من دادند و نمي دانم شاعر آن کيست. آقا هم فرمودند به «حاج محمود» سلام برسانيد.آن رباعي که «ايوب پرندآور اصفهاني» آن را سروده است ،اين بود:«هرچند که روزگار پرآفات است / اما همه جا بينه و آيات است»
«در پيچ و خم مسيرها گم نشويم / سررشته به دست مادر سادات است»
دقت و ريزبيني آقا در اشعار مداحان
حاج محمود اکبرزاده که سال هاست از رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب در ديدار با مداحان و شاعران آئيني بهره برده است مي گويد: آقا در اشعاري که مداحان براي اجراي برنامه انتخاب مي کنند دقت و ريزبيني قابل توجهي دارند و در ديدارهاي سالانه نکات مهمي را به ما يادآوري مي کنند. ايشان همواره نکاتي را بيان مي کنند که چراغ راه مداحان و شاعران آييني قرار مي گيرد. نکاتي مانند اين که فرمودند: «شان مداح و ستايشگر - اين حرفه اى که امروز در کشور ما بحمدا... به وفور وجود دارد - اين است که بتواند با بيان هنرى، با شيوه هنرى، با اجراى هنرى، معرفت را بين مردم گسترش دهد.» يا اين که فرموند: «خيلى بايد مراقب باشيد؛ مراقب اخلاق، مراقب پاکى زبان، پاکى دامان، پاکى دل، پاکى دست.»به گفته حاج محمود اکبرزاده خوشبختانه در طول سال هاي گذشته توصيه ها و رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب و کلاس هاي آموزشي که براي مداحان برگزار شده بسيار موثر بوده است و آسيب هايي را که در گذشته در اين حوزه وجود داشته برطرف کرده است. هرچند هنوز هم بعضي آسيب هاي جزئي وجود دارد که اميدواريم به مرور برطرف شود.
توان واژه کجا و مديح گفتن او؟ / قلم قناري گنگي است در سرودن او/کشاندنش به صحاري شعر ممکن نيست / کميت معجزه لنگ است پيش توسن او/چه دختري، که پدر پشت بوسه ها مي ديد / کليد گلشن فردوس را به گردن او/چه همسري، که براي علي به حظ حضور / طلوع باور معراج داشت ديدن او/چه مادري، که به تفسير درس عاشورا / حريم مدرسه کربلاست دامن او/بميرم آن همه احساس بي تعلق را / که بار پيرهني را نمي کشد تن او/دمي که فاطمه تسبيح گريه بردارد / پيام مي چکد از چلچراغ شيون او/از آن ز ديده ما در حجاب خواهد ماند / که چشم را نزند آفتاب مدفن او
مرجع : خراسان رضوی
