انتقاد شدید به نحوه برگزاری تجمعی به نام هیئت های عاشورای فاطمی در تهران
به گزارش خیمه، ایام محرم و فاطمیه فرصت مناسبی است تا با اشاعه فرهنگ حسینی و فاطمی در جامعه، بهره گیری لازم را از آموزه های بلند این دو فرهنگ در جامعه ببریم، اما آیا با گذشت 30 سال از انقلابی که با تکیه بر همین دو فرهنگ پرچم اسلام را به پاداشت، برنامه مدون برای بهره گیری از ایام محرم و فاطمیه آماده شده است، آیا مراجع ذی صلاح ما که تعطیلاتی را برای این ایام مذهبی در نظر گرفته اند برنامه و خوراک فرهنگی در این زمینه را نیز طراحی کرده اند؟!
در این خصوص گفت و گویی با حجت الاسلام حاج شیخ مرتضی وافی، مدیر مرکز مطالعات راهبری خیمه داشتیم که در ذیل متن کامل این گفت و گو را می خوانید.
* آقای وافی بفرمایید پاسداشت ایام مذهبی مانند محرم و فاطمیه با چه هدفی انجام می شود؟
پاسداشت مناسبتهای مذهبی مثل فاطمیه در حقیقت یکی از مصادیق تکریم و تعظیم شعائر اسلامی است، در این شکی نیست بررسی نظر مقام معظم رهبری، علما، مراجع و آنچه در متن اطلاعیه ها و بیانات آن بزرگواران می توان یافت: احیای امر اهلبیت، باطل کردن شبهات و جواب دادن به سئوالات، حفظ نشانههای مذهبی و دین، ترویج فرهنگ فاطمهشناسی و دستیابی به حقمداری و ولایتمداری از جمله اهداف پاسداشت این ایام است.
* با توجه به این اهداف؛ برنامه های این مناسبت ها باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا نتایج مورد نظر حاصل شود؟
بخشی از این اهداف را در بیانات مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید از جمله آیات عظام وحید خراسانی، نوری همدانی، مکارم شیرازی، مرحوم شیخ جواد آقا تبریزی و مرحوم فاضل لنکرانی می توان مشاهده کرد بر اساس این اهداف، اولیای دین ما و مراجع و علما، روشهایی مثل منبر و خطابه، روضه و توسل و راهاندازی دستهجات را از جمله مظاهر سوگواری عنوان کردند ولی نکته مهم این است که باید در روشهای پاسداشت مناسبتی مثل فاطمیه چه شرایطی لحاظ شود تا اهداف مورد نظر به دست آید؟ و چه نسبتی بین رفتار های ما و اهداف مورد نظر است. آیا صرف این که ما یک حرکت مذهبی ظاهری داریم، هدف مورد نظر ما محقق می شود؟!
* با توجه به سخنان شما، این نکته به نظر می رسد که برخی از مراسم هایی که برگزار می شود با اصل سوگواری و تکریم و تعظیم شعائر همخوانی ندارد در این خصوص بیشتر توضیح می فرمایید؟
برای این که مطلب بیشتر روشن شود توجه شما را به حرکتی که در ایام فاطمیه امسال با نام تجمع هیئت های عاشورای فاطمی در تهران و برخی از شهرهای کشور صورت گرفت. در تهران این تجمع در سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) در دو میدان امام حسین(ع) و ولیعصر(عج) صورت گرفت. سئوال اول این است که این حرکتها را چه کسانی انجام میدهند؟! این هیئت ها کدام هستند و کسی که به عنوان دبیر هیأتهای عاشورای فاطمی سخن گفته است به چه
این حرکت با این هزینه های سنگین، با هماهنگی بیش از دوازده نهاد دولتی مهم کشور بر اساس چه اصول و معیار و تعریفی در سیاست کلان فرهگی کشور ما تعریف شده بود؟ و چه خروجیهایی را ترسیم کرده بودند؟ و به چه نتایجی دست یافتند؟ چه کسانی را توانستند جذب کنند، در این برنامهچهار ساعته چه کار فرهنگی صورت گرفت و آیا به جز بسته شدن چند خیابان و هدر رفتن بعضی امکانات چیز دیگری بهمراه داشت؟! و آیا به آن اهداف که مورد نظر علما و مراجع هست دست یافتند و آیا مقام معظم رهبری از این حرکت با این اوصاف که نقل کردم راضی هستند؟در مورد این حرکت سئوال دیگری که به ذهن می رسد این است که چه کسی صلاحیت راهبردی اینها را تأیید کرده است و چند درصد در میان جامعه مقبولیت دارند؟ و چقدر نسبت به حفظ مصالح کلی نظام، اخلاق و آداب اجتماعی و رعایت شرایط برگزاری یک مناسبت مذهبی در فضای عمومی جامعه پایبند هستند؟!
* باز هم از نظرات شما در خصوص این تجمع که مشخص است انتقاداتی به تجمع هیئت های عاشورای فاطمی دارید، این سوال به ذهن می رسد که آیا این گونه انتقاد ها به معنی مخالفت با اصل این گونه مراسم ها نیست؟!
چرا نمیشود در مقابل بعضی از انحرافات، بدعتها و شبهات و مطرح کردن بعضی از موارد اختلافی تاریخی که با روح وحدت و انسجام و مصالح کلی نظام تناقض دارد چند سوال مطرح کرد؟ آیا می شود به بهانهی این که دستگاه امام حسین(ع) حرفبردار نیست از روشنگری همراه با استدلال و منطق دست برداشت؛ عجیب این است که در برابر این برنامه ها نمیشود صحبت کرد زیرا بیان می کنند از دستگاه امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) چوب خواهی خورد! بنده معتقدم اگر علمای پیشین شهید علامه مطهری و مقام معظم رهبری چوب خوردند ما هم می خوریم؛ اما اگر در شرایط برگزاری مناسبتها و در صلاحیت برگزار کنندگان بعضی از این برنامه ها حرف و حدیث داشته و داریم، چه کسی ارتباط اینها را با دستگاه امام حسین اینقدر قوی و محکم تعریف کرده است؟!
ما بحثمان این است که عده ای از طرح برخی جزئیات تاریخی و پافشاری بر آن در بین آن همه حقایق تابناک زندگی حضرت صدیقه طاهره و اصرار بر مرزبندی های اعتقادی و فکری در بین مسلمانان و تحریک صرف عواطف و احساسات در مصیبت بانوی دو عالم چه سودی می برند؟
هم چنان که عده ای هنوز بر برخی نمادها و مظاهر عزاداری و رفتارهایی چون علم کشی و قمه زنی بیش از اندازه اصرار می ورزند!
* شما بحث تعطیلی برخی از روزها را نیز از جمله دلایل پاسداشت ایام مذهبی عنوان کردید، به نظر شما کسانی که این تعطیلات را توانسته اند رسمت بخشند به اهداف خویش رسیده اند؟
در پاسخ به سوال شما یک بار دیگر وضعیت اسفناک ترافیکی منطقه تهران به شمال را در ایام شهادت حضرت زهرا(س) و سفر انبوه مردم را در دو مناسبت بسیار مهم رحلت حضرت امام(ره) و شهادت حضرت زهرا(س) با دقت جامعهشناسانه و نگاه عمیقتری مورد مطالعه و بازنگری قرار دهیم. کسانی که به دلیل دغدغههای دینی و نقش تأثیرگذارشان در ارکان اصلی جامعه، توانستهاند بحث تعطیلی مناسبتهای دینی و مذهبی را به سرانجام برسانند و تصویب کنند، آیا وظیفهای احساس نمیکنند تا برنامه هایی را به مردم برای گذاردن این ایام تعطیل آن هم در مناسبتهای مهمی چون شهادت حضرت زهرا(س) عرضه کنند و یا مجریان دولتی را تشویق به فرهنگسازی در چگونه گذراندن تعطیلات اینگونه نمایند؟ تا ما نه شاهد تزریق برنامههایی تکراری، انبوه و کهنه شده، به سطح جامعه از طریق رسانهها باشیم و نه شاهد دلزدگی، خستگی، غفلت و عدم برنامهریزی مردم در چنین مناسبتهای مذهبی اشکال ما اینجاست، روشهای تکریم مناسبت مذهبی و مدیریت رسانهای یک جریان دینی را فقط از زاویه خاص خودمان و با محدودیت فکریمان میبینیم و بس؛ نمیتوانیم ببینیم در یک جایی چند بیت شعر، یک نمایشگاه عکس، یک بروشور کوچک، یک تئاتر و فیلم موثر، یک اردو، یک کلیپ ده دقیقهای گاهی میتواند حرکت عظیم ایجاد کند.
* چگونه می توانیم از مناسبت های مذهبی نهایت استفاده را ببریم؟
باز هم می گویم در صورتی که به آفات و انحرافاتی که محافل ما را تبدیل به زمینههای بهرهبرداری دشمن کرده است توجه نکنیم و شرایط و ویژگیهای تکریم «مناسبتهای مذهبی» را رعایت نکنیم، «مذهبهایمان مناسبتی» میشود، یعنی مذهب ما میشود ده روز محرم.
در مناسک آیینی هر گونه رفتاری که آن مراسم را از اصالت خود دور میکند مذموم و نوعی انحراف است، به عنوان یک حرکت نمادین و ساده به شمار میآید؛ و البته برخورد دفعی و غیرکارشناسانه و با این گونه رفتارها به نوعی از دست دادن فرصت هاست.
به عنوان نمونه یادواره شب آفتابی را در ماه رمضان سال گذشته 20 روز برگزار شد، به یاد داریم شب آخر مردم با گریه این یادواره را ترک می کردند؛ مردم افطاری نکرده میآمدند و خیلی وقتها به همه نمیرسید مردم سه ساعت مینشستند از بچه 6 ـ 7 ساله تا پیرمردها میخکوب میشدند. باید ما از این برنامهها طراحی کنیم. چرا ما نمیتوانیم به عنوان یک هنر دینی، یک حرکت رسانهای اینگونه تعریف کنیم؛ باید برنامه های مدرن، مغزدار و فاخر برای گذراندن این ایام ارائه دهیم؛ ما خودمان باید به میدان بیاییم؛ ما در کجائیم و تفکر کنیم که چگونه میتوانیم این ظرفها را مطابق خواسته و نیاز جوان امروزی عرضه داریم؟