تاریخ انتشار
دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۷
۰
کد مطلب : ۲۱۹۵۱

خط بطلان سیدحسن حسینی بر ناسازگاری شعر سپید با مضامین عاشورا

خط بطلان سیدحسن حسینی بر ناسازگاری شعر سپید با مضامین عاشورا
بررسی ادبیات عاشورایی در حوزه‌های مختلف شعر و داستان و اینکه در دوران گذشته و کهن ایران‌زمین تا چه میزان به این مقوله توجه شده است، نیازمند کار پژوهشی دقیق منتقدان و ادبای این حوزه است. خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا) در راستای بررسی و آسیب‌شناسی ادبیات عاشورایی گفت‌وگویی با حسین شنوایی، مسئول کانون شاعران مشهد و سبزوار انجام داده که در ادامه می‌خوانید.

ـ وجه تمایز اشعار عاشورایی در دوره کهن و معاصر به چه موضوعاتی مربوط می‌شود؟
تقریباً از همان ابتدا که این واقعه بزرگ طی سال ۶۱ در کربلا روی داد، در ذهن و زبان مردم و به‌ویژه اهل شعر نیز این موضوع منعکس شد. این موضوع البته به زمان بسیار دور گذشته برمی‌گردد که نویسندگان و شاعران در ادبیات فارسی به این موضوع پرداخته‌اند و تقریباً به قرن چهارم می‌رسد که در نخستین آثار فاخر و برجسته تجلی می‌یابد.
برای مثال، کسایی‌مروزی اولین کسی بود که به صورت جدی به موضوع عاشورا پرداخت. ناصرخسرو و سایر شعرا نیز کمابیش به این موضوع پرداختند. همچنین در کار قوامی‌ رازی و دیگر شعرا و حتی مولانا با غزل معروفش که «کجایید ای شهیدان خدایی، بلاجویان دشت کربلایی» این موضوع مطرح شده است تا به دوره صفویه می‌رسیم.
در این دوره ساختار و شیرازه حاکمیت، شیعی است و طبیعی است که توقع می‌رود شعر عاشورایی و شیعی نضج بگیرد و به اوج برسد. این رویکرد مرهون چند نکته عمده است؛ اول اینکه در این دوره شعر از دربار وارد کوچه بازار می‌شود.
عمده علت این رویکرد به آن دلیل است که پادشاهان صفوی به سبب اعتقادی که داشتند، نگاه و شیرازه فکری و اعتقادی و فکری آنها به شعر، نگاهی درباری نبود و اعتقاد داشتند که شعر باید در خدمت اعتقاد و ایمان باشد.
این افراد، شعر مدحی و ستایش را نمی‌پذیرفتند و بنابراین شعر به ویژه قصیده خریداری نداشت و شعر در کوچه و بازار پراکنده شد و ظهور پدیده اجتماعی مثل قهوه‌خانه در آن دوران خیلی به تسری و شیوع شعر در بین طبقات مختلف کمک کرد.
در نهایت امر اینکه پادشاهان صفوی به شاه طهماسب استناد داده‌اند که می‌گوید شعر باید درباره ائمه و ذوات مقدسه ائمه(ع) گفته شود، سپس توقع صله از ما داشته باشید؛ یعنی نخستین صله معنوی را باید از ائمه معصومین گرفت.
بر همین اساس است که محتشم کاشانی شعر را علیرغم سفارشی بودن به نوعی می‌سراید که برگرفته از اعتقادات وی است. شعر وی سفارشی است و به اقتضای موقعیتی که در آن دربار بوده است سروده شده، ولی کاملاً اعتقادی است و این شعر یک نقطه اوج برای دوران بعد و حتی دوره معاصر است.
چون علیرغم این مسئله و سفارشی و درخواستی بودن شعر، اشعار از حیث اعتقادی و شگردها و تکنیک‌های ادبی فوق‌العاده بالاست و می‌بینیم که جمع کردن این دو تا دوران اخیر خیلی میسر نمی‌شود.
در دوران صفویه شعر عاشورایی نضج گرفت؛ چون همین ترکیب‌بند در همان دوران، آن طور که در یکی از آثار معتبر و مهم آن دوره آمده است، گفته شده که حدود ۵۰ ـ ۶۰ ترکیب‌بند هفت‌بندی به تقلید از ترکیب‌بند محتشم که نمونه و سرمشق است سروده شده است. نهایت اینکه ترکیب‌بند محتشم نمونه اشعار عاشورایی در دوران زندیه، افشاریه و... می‌شود و ترکیب‌بندهایی نظیر ترکیب‌بند محتشم خلق می‌شود.
در دوره قاجار نیز توجه به شبیه‌خوانی و تعزیه و مراسم در ماه محرم افزایش می‌یابد و شعر تا دوران قبل از انقلاب نوعی پر و بال می‌گیرد؛ یعنی از دهه ۵۰ به بعد، شعر مذهبی شکل دیگری به خود می‌گیرد و با ظهور شعرایی مثل سیدعلی موسوی گرمارودی و طاهره صفارزاده، نگاه انقلابی و سیاسی به نظام مذهبی و احساسی عاشورایی افزوده می‌شود؛ آنچه در شعر محتشم وجود نداشت. شعر محتشم بیشتر احساسی است و کمتر نگاه سیاسی و انقلابی در آن دیده می‌شود.
شعر محتشم علیرغم والایی و فاخر بودن، این خصیصه را ندارد که جای خالی آن احساس می‌شد و در شعر انقلاب و دوران تب و تاب سال ۵۶ ـ ۵۷ این موضوع به اوج خود می‌رسد و کارهای خوبی تولید می‌شود که این خلأ نگاه سیاسی انقلابی به واقعه عاشورا را پر می‌کند و خیلی پررنگ‌تر می‌شود، به طوری که می‌شود گفت این وجه آنقدر پر و بال می‌گیرد که وجهه عاطفی و احساسی شعر عاشورا تا حدودی کمرنگ می‌شود.

ـ از قالب‌هایی که در این راستا مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفتند بگویید و اینکه اشعار عاشورایی در دوران دفاع مقدس نیز مورد استفاده قرار می‌گرفت.
اشعار محتشم در دفاع مقدس و دوران انقلاب به دلیل اینکه فرصت پرداختن به خیلی از موضوعات را نداشتند، وجه غالب بیشتر اشعار است و در دهه ۶۰ و نیمه دوم دهه ۷۰ به بعد، همچنین در دهه ۸۰، شعر عاشورایی با عنوان شعر آیینی خیز بلندی برمی‌دارد و نوجوان‌ها و جوان‌های خوبی وارد این عرصه می‌شوند و گرایش عجیبی به این موضوع دیده می‌شود و شعرهای فاخر و نابی ظهور پیدا می‌کنند.
این رویکرد را به ویژه در کتاب «گنجشک و جبرییل» اثر سیدحسن حسینی می‌توان دید که شعر در قالبی ارائه شده که پیش از آن تصور می‌شد که هرگز امکان ندارد که در این گونه و در این قالب بتوان شعری مذهبی یا آئینی ارائه داد.
حسن حسینی با این نوآوری و خلاقیت و استخوان‌بندی و فخامتی که به کار خود داد، در مجموعه زیبای «گنجشگ و جبرییل» نشان داد که می‌توان شعر عاشورایی را به این قلمرو شعر سپید کشاند.
تلقی و تصور همه شاعران این بود که سازگاری چندانی میان مضامین مذهبی و روح عاشورا با اشعار سپید وجود ندارد، ولی گامی که سیدحسن حسینی در این باره برداشت، خط بطلانی بر این تصور بود.
نهایت در دهه ۸۰ به بعد، شعر مذهبی ما اوج گرفت و مجموعه شعرهای خوبی ارائه شد و چهره‌های جوان ظهور پیدا کردند و به ویژه غزل در این دوران جای مثنوی را گرفت و پیش از این، شعر مذهبی ما بیشتر در دو قالب ارائه می‌شد، یا در یک قالب ترکیب‌بند که به تأسی از محتشم بود یا در قالب مثنوی.
یکی از نمونه کارها در این باره، کار عمان سامانی در مثنوی گنجینه اسرار بود، اما از دهه ۷۰ به بعد، قالب‌های جدیدی وارد شعر آئینی شد، مثل شعر سپید و غزل و غزل آئینی که به این صورت وجود نداشت.
این موضوع در واقع برکاتی بود که تا پیش از دهه ۸۰ وجود نداشته است و برکاتی است که در دهه ۸۰ به اوج رسید. یکی دیگر از ویژگی‌های شعر آئینی این است که از شعرسرایی صرف چند چهره شاخص بیورن آمده است و افراد بیشتری به شعر آئینی می‌پردازند و امروزه خوشبتخانه بسیاری از شعرا شعر آئینی می‌گویند و به آن می‌پردازند و مجموعه‌های مستقلی در این باره چاپ شده است.

ـ به عقیده شما چرا در حوزه ادبیات عاشورایی شعر پیشگام‌تر از داستان بوده است؟
طبیعی است که آن طور که توقع می‌رفت، در حوزه شعر کار بسامان‌تر و با نمود بیشتری دنبال می‌شد و می‌شود و در واقع ادبیات داستانی آن طور که انتظار می‌رفت نتوانست کارهای فاخر و درجه یک با حجم وسیع و به صورت برجسته و همه‌جانبه ارائه دهد.
توفیق شعر به آن دلیل است که شعر آئینی قطعاً به سبب اینکه تولید آن ساده‌تر است و ادبیات داستانی به سبب حجم و تراکمی که دارد از حیث کلمات و زبان، سخت‌تر و دیرتر به عمل می‌آید.
همچنین شعر به دلیل حجم کمتری که دارد و سهولتی که در آن دیده می‌شود، پیشگام‌تر ظاهر شده است و از یک حیث مایه خوشبختی است، ولی از حیثی دیگر نه؛ چون توقعی که از ادبیات داستانی داریم، چندان برآورده نشده است.
اگر در حوزه ادبیات داستانی تا قسمتی، انتظارات برآورده شده است، به دلیل وجود چهره‌هایی مثل سیدمهدی شجاعی و محمدرضا سنگری است که با آن شکلی که در شعر اتفاق افتاده، همگانی نشده است که همه نویسنده‌ها و داستان‌نویسان به این سمت بیایند و کارهای ماندگار و فاخری ارائه کنند؛ از این رو شعر یک قدم جلوتر است.
مرجع : ایکنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما