کد مطلب : ۲۶۵۶
بعضی شعرهای مداحان، عين شرک است
فخر روحانی: شخصيتهای بزرگ، ويژگیهايی دارند که اين ويژگیها آنها را از بقيه متمایز میکند و نقطه اوج زندگانی امام حسین(ع) در خود عاشورا تجلی پيدا میکند.
من بعد از سفر اولم به کربلا، يک روز يکی از همکارانم در راهروی دانشگاه از من پرسید: «به زبان انگليسی شعر راجع به امام حسین(ع) پيدا میشود يا نه؟»؛ گفتم من نمیدانم، برخورد نکردهام.
مدتی گذشت و يک روز در يکی از کتابفروشیهای قم، کتابی را ديدم که در آن چند شعر درباره امام حسين(ع) هست. به دوستم که همراهم بود گفتم اولين قدمش انجام شد.
کتاب مورد نظر را بردم به منزل و کتاب را خوانم، ديدم شعرهای جالبی به انگليسی بود، بر خلاف انتظاری که داشتم، پروژهای که با دو سه تا شعر شروع شد الان به يک پروژه مفصلی تبديل شده است.
برای نوشتن اين کتاب من چندين سفر خارج از کشور رفتم. برای من خيلی عجيب بود که واقعه عاشورا را از زبان يک غيرمسلمان با جزئياتی می شنيدم که برای من بهتآور بود.
مثلا فرض کنيد در يکی از سفرها در دهلی افسر پليسی را ديدم که روی اتيکتش نوشته بود «حسين کمار» يا «حسين سينک» يعنی اسمش حسين است و فاميلیاش هندی است.
پليس به من گفت: «چرا آمدی به کشور ما آمدی؟»؛ من گفتم برای تحقيق درباره اسم شما آمده ام.
گفت: «من مسلمان نيستم»؛ گفتم پس علتش چيست؟ گفت: «من شش تا خواهر دارم، يک شب پدر و مادرم بين همديگر قولی می دهند که اگر فرزند بعدی ما پسر بود اسمش را حسین بگذاریم همان که مسلمانها به آن اعتقاد دارند.»
بحث امام حسين(ع) را اگر از این زاویه بخواهيم نگاه کنیم امام حسین(ع) يک شخصيت بينالمللی حساب می شوند.
شما شيدايی خيلی از غيرمسلمانها را اگر در وهله اول ببينيد بهت زده می شويد و می گویید ممکن است اینها تصور درستی ندارند و واقعیت هم همین است که بعضی از آنها تصور درستی ندارند، منتهی هرکس از زاویه ای جذب این مسئله می شود. مثلا يکی از همين شخصيتها حرف قشنگی دارد که می گويد من يک انتقادی به شيعيان درباره اين روضه خوانی دارم. میگويد چرا اينها به جزئيات می پردازند. فقط يک نمونه کفايت می کند.
وقتی امام حسين(ع) به کربلا می رسد دستور می دهد به لشکر دشمن آب دهند و آنها وقتی تسلط پيدا می کنند آب را بر امام می بندند، چه جنايتی در تاریخ بالاتر از اين.
شعر بلندی يک شاعر مسيحی انگليسی راجع به علی اصغر می گويد که خيلی سوزناک است، این افراد هم بين شيعيان و هم بين مسيحيان زياد است.
يک شعر دیگری دیده بودم برای یک شاعر هندو بود که خیلی قشنگ بود که در قسمت اول کتاب آورده ام، وقتی به خود آن شاعر ایمیل می زنم که دو تا سئوال دارم اول این که مسلمان هستید یا نه.
گفت: « مسلمان نیستم.»
بعد گفتم چه شد که چنین شعری گفتید.
گفت: «اولین بار که به کربلا رفتم وقتی در برابر حرم قرار گرفتم خودم را در برابر یک میدان مغناطیسی قوی دیدم. بی اختیار این شعر به ذهنم آمد و نوشتم.»
بعضی کتابها را که پیدا کرده ام دو تا سه سال به انتظار بوده ام؛ گاهی چندین واسطه پیدا کرده ام تا بتوانم به نسخه ای از یک کتاب برسم، ولی می ارزد و می شود گفت تاثیر قیام حضرت در ادبیات های محلی خیلی زیاد است.
کتابی است که در آن نمونه هایی از تاثیر عاشورا روی ادبیات محلی زبان تلووو در هند را نشان می دهد و خود من یک استاد هندو می شناسم که مسلمان نیست و ایشان یکی از کارهایش این است که دهه عاشورا شیعه ها دعوتش می کنند و می رود نوحه و مصیبت می خواند.
خیمه: شاعران شیعی چه فارس زبان و غیره با یک معرفت و شناختی از امام حسین(ع) به بیان احساس درونی خود می پردازند. درمیان شاعران هندو و یا انگلیسی زبان این شناخت چگونه سرمنشأ سرایش اشعار شده است؟
فخر روحانی: شاعران شیعه هم در این میان هستند که اشعارشان به انگلیسی برگردانده شده است و مسلمان غیر شیعه هم هستند.
ولی نکته قابل توجه اینکه شاعران غیر شیعه اشتباهات تاریخی می کنند؛ چراکه آنها از حادثه عاشورا کلیتی می دانند و به ظرایف کار پژوهشی در زمینه شعر وقوف ندارند.
مثلا خانمی که از همکاران مهاتما گاندی بود و به وی بلبل هندوستان می گفتند در یکی از شعرهایش به جای این که شعر درباره شب عاشورا بگوید درباره شب شام غریبان شعر می گوید اما وقایع آن مربوط به شب عاشوراست.
یک وجهی که وجود دارد این است که هرکسی به نوعی می آید ادای دین کند؛ ولی در میان اردو زبانان می توان از میر انیس اسم برد که ترجمه های متعددی از اشعار ایشان به انگلیسی را دیده ام.
میر انیس وقتی شعر می گوید گاهی با یک دقتی می بینید شعر را می گوید و با ظرافتی حالات روحی افراد دو جبهه را می گوید، که نشان از عمق اطلاعات تاریخی او دارد.
مرحوم میر انیس شاگرد خاص مرحوم میر حامدحسین خان صاحب کتاب عبقات الانوار بوده است؛ چنین آدم بزرگی مثل میر حامد حسین که اگر می خواست درنجف باشد بی تردید یکی از مراجع بزرگ تقلید بود، ایشان اشراف علمی روی کار مرحوم میر انیس داشته است.
مير انيس وقتی شعرش به انگليسی ترجمه می شود؛ واقعا شعرش قشنگ است، وقتی با مقتلها تطبیق می کنم واقعا کارش جالب است؛ منتهی غیر مسلمانها بعضی جاها اطلاعات تاریخی را خلط می کنند ولی در کل فکر می کنم آنها یک عظمتی را درک کرده اند که این کار را کرده اند؛ شاید یک زمینه ی اولیه بوده که اینها داشته اند و بعد برخورد کرده اند و جذب شده اند.
یک رساله دکتری سال گذشته میلادی در سوئد دفاع شده است؛ عنوان رساله تحلیل شخصیت امام حسین(ع) بر اساس ترجمه انگلیسی تاریخ طبری است؛ نویسنده رساله آقای تورستن هایلن تاریخ طبری را به انگلیسی ترجمه کرده است که لغزشهای تاریخی دارد.
به او گفتم ایراد شما این است که اولا مسلمان و شیعه نیستید و ثانیا به ترجمه آن هم طبری استناد کرده اید.
ولی همین شخص بعضی وقتها حرفهایی می زند که بهت آور است و آدم فکر می کند یک شیعه اینها را گفته است مثلا تعبیر روان شناسی از شخصیت امام حسین(ع) در لحظه های آخر شهادت ارائه می کند .
واقعا حرفهایی که می زند به نظر من حرفهایی است که نمی گویم الهام شده ولی فقط از یک شیعه آدم انتظار دارد که بگوید؛ لطف حضرت هم بوده و شاید خودشان یک زمینه ای داشته اند ولی هرکسی عظمت و زیبایی دیده است و بعد آن را توصیف کرده است.
تحلیلهایی که در این کتاب دیده ام، بینی و بین الله در هیچ کدام از منبرها ندیده ام که آقایان بگویند در حالی که بهتر از این را انتظار داریم که شیعیان بگویند؛ حسن کار اروپایی ها این است که خیلی تحلیلی با ماجرا برخورد می کنند.
ولی ما بیش از حد عاطفی برخورد می کنیم، به همین خاطر بعضی اوقات این صحنه ها را از خودمان می سازیم مثل عروسی قاسم که اصلا وجود نداشته است.
ما نباید ماجرا را خلط کنیم، عشق و دلداگی که شیعه به واقعه کربلا و وجود امام حسین(ع) دارد نباید باعث این شود که خدای نکرده وهن نسبت به امام حسین(ع) و یا هر کدام از ائمه شود یا بعضی وقتها مداحان شعر هایی می خوانند که فکر می کنم عین شرک است مثلا خدای من حسینه.
امام حسین(ع) افتخارش این بود که بنده خالص خداوند باشد و خود پیامبر را هم می گویند عبده و رسوله؛ یعنی اولا عبد و بعد پیامبر است؛ خلوص بالا در بندگی باعث می شود که پیامبر شود و شایستگی دریافت وحی را پیدا کند.
فکر می کنم کتابهایمان خیلی باید تحلیلی باشد؛ کتابی هست به نام بررسی تحلیلی واقعه عاشورای مرحوم محمد ابراهیم آیتی که کتاب خوبی است؛ تصور من این است مابقی کتابهای مقتل شاید برداشت از سه چهار کتاب اصلی است و بیشتر از این هم چیزی نیست؛ نمی گویم کار جدیدی صورت نمی گیرد ولی ما نیازمند این هستیم که درسهای روز عاشورار را بگیریم.
فکر نمی کنم مردم کوفه آدمهای بی دیین بودند، اینها دیندار بودند ولی دین شناس نبودند و شعرو دینی نداشتند، یک شور عربی شبه دینی داشتند ولی شعور دینی نداشتند.
وقتی عمر سعد می گوید ای لشکر خدا سوار اسب شوید و بتازید، اینها فکر نمی کردند که من چگونه می توانم لشکر خدا باشم در حالی که شمشیر به دست می گیرم و می خواهم با پسر پیامبر بجنگم؛ طرف ظاهرا مسلمان و شیعه است ولی شعور دینی ندارد.
یک وقتی امام حسین می فرمایند: «اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید لااقل آزاده باشید.»
این است که وقتی می خواهیم واقعه عاشورا را بازخوانی کنیم فکر می کنم خیلی باید نگاهمان عمیق باشد؛ کتابی که که در ایران که یک کشور شیعی است چاپ می شود بلافاصله یک نشانه ای در بیرون پیدا می کند.
مطالب سخیف نباید اصلا بیاید، مطلبی که برای من سوال است این است که در بحث واقعه عاشورا بعضی افراد می گویند امام حسین(ع) به این دلیل با یزید مخالفت کرد که یزید فردی شرابخوار بود، به نظر من این تنها دلیل و اصلی ترین دلیل عدم کفایت یزید برای خلافت نیست؛ مسئله انحراف فکری بود که بنی امیه ایجاد می کرد.
به فرض این که یک شخصی در خانه خودش یک خطای اخلاقی کرده این از هرکسی ممکن است سر بزند، همه به جز معصومین جایزالخطا هستند؛ نمی گویم شرابخواری چیزی درستی است منتهی به فرض تخلف اخلاقی یک فرد در حوزه حریم شخصی و فردی و درون خانه دلیلی نمی شود که این آقا صلاحیت حکومت نداشته باشد. آنچه دلیل می شود که بنی امیه صلاحیت نداشته باشد.
اول این است که پیامبر فرمود: «خلافت برای بنی امیه حرام است» و امام حسین(ع) در مسیرکوفه بارها گفتند که من از پیامبر این را شنیدم.
ثانیا انتخاب یزید به خلافت بعد از معاویه نقض آشکار پیمانی بود که امام حسین(ع) و معاویه بستند و آن به خاطر انحراف فکری بود که ایجاد کرده بودند؛ چون خطر انحراف فکری به مراتب بیشتر از یک تخلف شخصی و اخلاقی است؛ این در حوزه فردی است و از هر کس ممکن است سر بزند.
آن چه که در مسئله روز عاشورا اهمیت دارد و کل حرکت امام حسین(ع) را جهت می دهد این است که حضرت می خواست حلوی آن انحراف فکری بایستد، آن انحراف فکری باعث شده بود که حضرت به خروش بیایند؛ متاسفانه دیده می شود که قضیه را گاهی شخصی جلوه می دهیم؛ ما نباید با بینش خودمان حرکت امام را تفسیر کنیم؛ باید ببینیم خود دلایل امام چه بود.
خیلی باید دقت کنیم، کتابهایی که بعضا در ایران یا عراق چاپ می شود، به انگلیسی ترجمه می شود که به جز یکی دو موردترجمه های خوبی نیست؛ کتابهایی نیست که مخاطب آن خارج از ایران متوجه شود که چیست؛ با توجه به اینکه گاهی در ضبط اعلام و تفسیر روایات یا نامه های حضرت را خوب ترجمه نکرده باشند.
بحث ادبیات عاشورا فقط چاپ شعر عاشورایی نیست هر آن چیزی که محور پرگارش عاشورا باشد می شود ادبیات عاشورایی و همه اینها باید در منتهای دقت انجام شود؛ هم خوب ترجمه شود و هم خوب تفسیر شود و شایسته این است که در واقع مورد مطالعات خوبی قرار گیرد و مطالعاتی را که بعضا نگاه می کنم خوشحال می شوم که چه مطالعات خوبی انجام شده است. ی
کتابی است که انتشارات دانشگاه آکسفورد در نیویورک منتشر کرده است؛ یک رساله دکترای در مورد واقعه کربلا و بازخوانی واقعه کربلا در مناطق شیعه نشین پاکستان است؛ یا مثلا کتاب اندیشه شهادت در ادبیات که یک مؤسسه آلمانی چاپ کرده و اشارات جالبی به کربلا می کنند؛ شایسته است این دست مطالعات را ما در اینجا انجام دهیم. چون حداقل ما یک ارتباط عاطفی با ماجرای کربلا داریم.
همانطور که پشت کتاب هم آمده، ناشر کتاب حرم مطهر امام حسین(ع) در کربلاست؛ خیلی ها در مورد این کتاب اظهار نظر کرده اند.
شما یک تاریخ اشعار ادبیات انگلیسی را اگر بخواهید نگاه کنید، فکر نمی کنم از 1800 میلادی قدیم تر باشد. یعنی من پیدا نکرده ام.
در حال حاضر یک پروفسور آلمانی به من کمک می دهد؛ ولی در داخل کشور بشتر بیشتر چوب لای چرخمان می گذارند و من بیشتر از کشورهای خارجی کمک شدم.
یک نکته را بگویم که من به طور مستقیم هرگز برخورد نداشته ام و ندیده ام و از طریق اینترنت آشنا شده ام؛ ظاهرا سه مرکز عاشوراپژوهی در اسرائیل وجود دارد و اینها پروفسورهای قدری هم دارند که سر این کار هستند و به بحث عاشورا اهتمام خاصی دارند.
اسرائیلی ها چندین کنگره برگزار کرده اند و بعضی از نویسندگانشان را می شناسم؛ بعضی از نویسندگان اینها عرب مسیحی فلسطینی هستند؛ بیشتر یا خودشان عرب مسیحی هستند یا اروپایی الاصل یهودی هستند ولی خیلی دقیق کار می کنند؛ چند تا از مقالاتشان را که در اینترنت دیدم دقتشان در ضبط منابع واقعا بهت آور و ستودنی بود؛ نمی گویم اشتباه نداشتند.
متاسف شدم که چرا آنها با این دقت کار می کنند و در اینجا کار نمی شود؛ در حیفا، تلاویو و اورشلیم تشکلهایی از اساتیدی وجود دارد که با این محور کار می کنند و نگاه تحلیلی و تاریخی دارند و البته بعضی از آنها دچار کج فهمی می شوند که البته اشتباهاتی است که ما هم ممکن است بکنیم؛ به هر حال بحث عظمت واقعه عاشورا چیزی است که نمی توانند از آن بگذرند.
فکر نمی کنم کسی گوشه ای از این عظمت را درک کرده باشد و جذب نشده باشد؛ حال ممکن است کسی بگوید من می خواهم این را شناسایی کنم و یکی شاید بخواهد به عنوان محقق بپردازد.
کسانی که من دیدم به عنوان محقق می پردازند، نظرهای جالبی داشتند، در بعضی از مقالاتشان متوجه شدم دقت نظرهای خوبی داشتند و به لحاظ علمی کارشان قابل احترام بود؛ ما باید حواسمان را جمع کنیم که اگر اشتباه کردیم با چنین آدمهایی طرف هستیم.
ما ادبیات را به عنوان یک موضوع علمی مورد کار قرار نداده ایم؛ در دانشگاه شبه قاره هند و مشخصا در دانشگاه حیدرآباد دوره دکترای ادبیات اردو با گرایش مرثیه دارند و اینجا در قم وقتی به دانشجوی کارشناسی ارشد که برای تزش پیش من آمده بود، گفتم در مورد سبک بندی دراشعار فارسی محلی منطقه اصفهان کار کن، بعد از مدتی گفت: «گروه این کار را قبول نکرده اند و گفته اند شان ادبیات فارسی بالاتر از این است که درباره مرثیه کار کند.»
اينها اينگونه کار می کنند و پیگیر هستند و پای کار ایستاده اند و اینجا ما انتظار داریم که حداقل به این دید نگاه نکنند که ادبیات عاشورا این باشد که ده روز اول محرم و چند روز اربعین را می خوانیم و تمام می شود؛ فکر می کنم شانیت ادبیات عاشورا این را می طلبد که آکادمی مستقل در مورد ادبیات عاشورایی داشته باشیم.
قسمت دوم مصاحبه را ميتوانيد اينجا بخوانيد.