فرم تعزیه در اردبیل نیازمند بازخوانی است/ضرورت توجه به احوالات
استان اردبیل بهعنوان مهد حسینت در کشور شناخته میشود؛ چنانچه در ورودی مرکز استان نیز مهمانان خود را با چنین عنوانی استقبال میکند. این استان از دیرباز به دوستدار امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل و اهلبیت شهرت، یافته و مهد شکلگیری حکومتی است که برای اولین بار در تاریخ این کشور مذهب شیعه را بهعنوان مذهب رسمی اعلام کرد.
شاه اسماعیل صفوی چنددستگی و اختلاف و تفرقه را که میرفت کشور را از یکپارچگی و انسجام خارج سازد به زیر پرچم شیعه سامان داد و حتی راه را بر تعددی دشمنان بیگانه برای همیشه بست.
به دلیل این سبقه تاریخی اردبیل بهعنوان پایتخت دینی و مذهبی و معنوی شناخته میشود و هنوز که هنوز است ارادت به اهلبیت و اولاد پیامبر اکرم در بین اهالی این استان زبانزد خاص و عام است.
بیشک چنین سابقه فکری موجب شده است عزاداریهای ماه محرم نیز در این استان حال و هوای متفاوتی به خود بگیرد تا جایی که از دیرباز موضوع تعزیه و عزاداری در ماه محرم در این منطقه از کشور شاخصهها و فرم متفاوت و در برخی مواقع کمنظیری داشته که موجب شده است عزاداری اردبیلیها برای واقعه عاشورا در سطح ملی و جهانی شهرت یابد و حتی مکتب تعزیه اردبیل به استانهای مجاور نیز انتقال یابد.
بااینوجود بررسی مراسمهای عزاداری ازجمله دستههای عزاداری، شبیهخوانی، مداحی و مجالس سینه و زنجیرزنی گواه تغییراتی هرچند جزئی است که این روزها کارشناسان بهدقت نظر در خصوص چرایی و اصل و ریشه آن تأکید دارند. چراکه در برخی مواقع رفتارهای غیرواقع، سخنرانیهایی عاری از مطالعات جامع و مراسماتی که با برخی شاخصههای تحریفشده همراه است موجب شده نگرانیهایی از تداوم چنین موضوعاتی که آسیبزا است به وجود آید.
بهمنظور بررسی عزاداریهای دهه اول ماه محرم مدیرکل تبلیغات اسلامی استان اردبیل، حجتالاسلام مهدی ستوده، مدیرکل حوزه هنری استان، امیر رجبی و معاون فرهنگی هنری حوزه هنری استان حسین آزاد در میزگرد مهر حضور یافتند تا فرم و شاخصهای عزاداری و تعزیه در اردبیل در فضای کنونی بررسیشده و دغدغههایی که وجود دارد برای اصلاح در سالهای آتی انعکاس یابد.
*آقای رجبی بفرمایید فرم تعزیه در اردبیل بیانگر چه مفاهیمی است و آیا توانسته در انعکاس ارزشهای عاشورا موفق عمل کند؟
به عقیده بنده یکی از جنبههای قابلتوجه در عزاداریهای ماه محرم این است که این عزاداریها در فرم بهمنزله رزمایش شیعیان است و بهنوعی واگویی بعد رزمی و آمادگی نظامی شیعه است که خود را سربازان امام حسین (ع) میدانند.
به دلیل اینکه واقعه عاشورا رویارویی حق و باطل بود و در طول تاریخ همچنان به این مقوله تأکید شده است، نمادهایی که در عزاداری استفادهشده ازجمله علم، شمشیر، پرچم، لباس شبیهخوانی، اسبها و حتی فرم عزاداری شامل زنجیر و سینهزنی بهنوعی آمادگی نظامی را تداعی میکند.
اغلب المانهای بصری که در تعزیه اردبیل مشاهده میشود بهنوعی تمثیلی از این آمادگی است. بهعنوانمثال علم و پرچم درگذشته در مقابل لشکر حرکت داده میشد تا خبر آمادگی لشکر برای جنگ را بیان کند و ما امروز شاهدیم که این موضوع در عزاداریهای اردبیل نیز به کررات مشاهده میشود و بهنوعی به یکی از مؤلفههای انکارناپذیر در ادوات عزاداری تبدیلشده است.
بیشک چنین عزاداری خود بهمنزله اعلام آمادگی و تجدید بیعت با شهید کربلا است و بهنوعی بیان این مطلب است که امروز شیعیان خود را سربازان امام حسین (ع) میدانند.
*آقای آزاد نظر شما در این خصوص چیست؟
ما در عزاداریها باید توجه داشته باشیم مؤلفهها و المانها ازجمله ادوات تا چه حد متعلق به خود ماست و دلیل استفاده از آنها چه بوده است. با این ریشهیابی میتوان میزان موفقیت در انتقال مفاهیم را بررسی کرد.
در طول زمان عزاداری در اردبیل با ساختار فرهنگی و مذهبی و حتی بافت شهری آن تغییریافته و سازگار شده است. بهعنوان نمونه دستههای عزاداری ما وارد بازار قیصریه که نمادی از معماری صفوی است میشوند؛ در آنجا عزاداری میکنند و سپس خارج میشوند.
به دلیل سردسیر بودن اردبیل کارکرد بازار علاوه بر اینکه فرصت عزاداری مطلوب را میدهد بهنوعی استفاده از المانهای شهری است. حتی نوع چینش دستهها و اینکه بازار را دور بزنند بهنوعی تداعی طواف است که در مرکزیت آن امام حسین (ع) ایستاده و عزاداران در حلقههای متحدی اطراف وی عزاداری میکنند و با این عزاداری به دنبال این هستند که بیعت و همسویی خود را با امام نشان دهند.
بااینوجود ما مؤلفههایی نیز داریم که دیگر کارکرد خود را ازدستداده و یا بهاشتباه وارد عزاداریهای ما شده است. بهنوعی این شاخصها از آن خود ما نیست.
*به عقیده شما ما ادوات عزاداری وارداتی داشتهایم؟
بله. بهعنوانمثال طوق وارداتی است و بهنوعی نماد صلیبیون است. علاوه بر این پنجانگشتی که در دستهها بالای طوق یا تزئینات دیده میشود بهنوعی به مشتقات صلیبیون بازمیگردد. در سالهای اخیر خوشبختانه نسبت به جمعآوری این ادوات اقداماتی صورت گرفته که باید تداوم یابد.
مطمئناً به دلیل سبقه تاریخی جریان عاشورا طی قرنها با مراودات فرهنگی بین کشورها و دولتها عزاداریها نیز از برخی آدابورسوم وارداتی متأثر شده است. بهعنوانمثال در مقطعی تمدن برجسته رم فرهنگ خود را به ممالک دیگر صادر کرده و چندان دور از ذهن نیست که برخی ادوات و شاخصها به عزاداریها نیز نفوذ داشته باشد.
علاوه بر این ما لحن و صوتی داریم در عزاداریها که در برخی مواقع نشانه ایرانی بودن در آن مشاهده نمیشود. یا در نوع عزاداری و لباس پوشیدن هنگام شبیهخوانی اثری از فرهنگ ایرانی نیست و بیشتر فرهنگ عربی مشاهده میشود.
*آقای ستوده به عقیده شما مراسمهای شبیه خوانی با چه مؤلفههایی باید همراه شود؟
آنچه در موضوع عزاداریهای ماه محرم به آن تأکید میشود در مرحله اول توجه به ارزشها است. ما هر عزاداری داریم باید بتواند ارزشهای عاشورایی را به تصویر کشیده و آن را منتقل سازد.
بهعنوانمثال در شبیهخوانی وقتی لباس شبیهخوان مناسب نیست درواقع باهدف اصلی عزاداری در تعارض است. در عزاداری تطبیق اهمیت ویژه دارد چراکه شبیهخوان از احوالات افرادی دیگر در یک تاریخ دیگر سخن میگوید و نوع تلبس افراد اهمیت ویژه دارد.
در شبیهخوانیها غفلت از این موضوع موجب میشود به اصل عزاداری ضربه بزند. مثلاً اینکه از فرغون و خودرو بهجای اسب استفاده میشود، فرد بالباس نامناسب و بدون تطبیق شبیه میخواند و بیتوجه به شخصیتی است که در حال شبیهخوانی وی است، شایسته نیست.
درعینحال واقعه و اتفاقی که در معرض نمایش است باید با شرایط زمانی و مکانی سازگار شده و بتواند ابزارهای هنری را برای بیان ارزشها به کار گیرد.
*آقای رجبی به عقیده شما شبیهخوانهای امروزی تا چه حد در تعزیه موفق عمل میکنند؟
تحریفات عزاداری در چند حوزه رواج یافته که یکی همین شبیهخوانیهاست. باوجوداینکه تأکید شده بین نقش و نقش خوان فاصلهگذاری شده و این فاصله رعایت شود، در برخی مواقع این موضوع مورد غفلت است.
شبیهخوان بهجای اینکه نقش را خوانش کند در برخی مواقع جای نقش قرارگرفته و مطالبی را القا میکند که چنین موضوعی پذیرفته نیست.
ما بهعنوانمثال فردی که نقش حضرت زینب (س) را بخواند میگوییم «زینب خوان» و این نامگذاری به این معنی است که شبیهخوان خود حضرت نیست و فقط سخنان وی را میخواند.
حتی شبیهخوانها درگذشته از روی کاغذ میخواندند تا باز اینطور القا شود که اینها حرفهای ما نیست و حرف شخصیتهای واقعه کربلا است.
متأسفانه در سالهای اخیر در عزاداریها حتی در عزاداریهای اردبیل مشاهده میشود که افراد ناآگاه که کاربلد نیستند وارد موضوع شبیهخوانی شدهاند و بهعنوانمثال گریمهای غیرقابلقبول و یا لباسهای نامناسب به تن کرده و شبیهخوانی میکنند.
اینکه در شبیهخوانی از شمشیر سامورایی استفاده شود یا فرد شبیهخوان با کتانی و عینک دودی شبیهخوانی کند و یا مثلاً دیده میشود یزید پیپ میکشد صحیح نیست و باید از این آسیبها جلوگیری شود.
*آقای آزاد به عقیده شما شبیهخوانیها با چه آسیبهایی همراه است؟
ما در شبیهخوانیها در برخی مواقع شاهد اغراق هستیم. در یکطرف از رنگهای قرمز، زرد و نارنجی و فسفری و طیفهای پرخاشگرانه، جسورانه و جنگطلب استفاده کردیم و این افراد را افرادی که به هر شکل ممکن طالب جنگ هستند معرفی کردیم و در طرف دیگر از رنگهای سبز و زرد ملایم استفاده میکنیم که یعنی هرچند این گروه در جنگ قرارگرفتهاند اما جنگطلب نیستند و این گروه تداعی آرامش و صلح هستند.
در کلام طرفین نیز به همین شکل است سپاه یزید فریاد میزند و حتی جیغ میکشد و هیچ نظمی در گفتار نیست و در مقابل در سپاه امام ما شاهد گفتار آهنگین هستیم. در برخی مواقع گریمها و کلام به حدی اغراق میشود که خود میتواند آسیب به همراه داشته باشد.
*شما به برخی ادوات و مؤلفهها اشاره کردید که کارکرد خود را ازدستدادهاند. در این خصوص بیشتر توضیح دهید.
بله بهعنوانمثال طبل درگذشته باهدف آگاه کردن و خبردار کردن مردم از دستهها بود؛ اما دلیل امروزی نمیتوان برای آن قائل شد. از سویی اصالت این المان در جنگها باهدف تهییج سپاه بود که باز نمیتوان این دلیل را امروز قابلقبول دانست.
از سویی برخی پرچمها نیز دلیل امروزی ندارد. برخی به گذشته بازمیگردد و کارکرد امروزی ندارد.
*آقای ستوده نظر شما در خصوص طرح شمشیر و شیر و خورشید که در اغلب پرچمهای عزاداری نقش شده چیست؟
به عقیده بنده این طرح، طرح تحریفشدهای نیست و بهنوعی شیر بیانگر شجاعت و غیرت و شهامت است. از سویی خورشید نیز بیانگر روشنایی است.
اما باید توجه داشت عکس شیر در برخی جاها درستکار نمیشود و حتی مهمانان سؤال میکنند شیر به این شکل چه مفهومی دارد که باید به این موضوع توجه داشت.
هرچند ترکیبی باستانی است اما درصورتیکه درستکار شود تحریف محسوب نمیشود.
*آقای آزاد شما در این خصوص چه نظری دارید؟
این طرح از زمان قاجار وارد ادوات عزاداری شده است؛ که شیر نماد و مظهر امام علی (ع) است و خورشید نماد مام وطن و شمشیر نیز به شمشیر حضرت علی (ع) تعبیر میشود. به عقیده بنده در عزاداریهای ماه محرم وجود این المان ضرورت ندارد اما درعینحال طراحی صحیح آن ضروری است.
*آقای رجبی به عقیده شما آیا محتویات عزاداریها دچار تغییراتی مغایر باارزشها است؟
بیشتر از نمادها ما در محتوا دچار تحریف هستیم. بهخصوص در شعر و تعزیه دچار تحریف هستیم.
از سویی ریتم و آهنگ مداحی هم دچار برخی تحریفات است. درگذشته مداحان از دستگاههای موسیقی اصیل استفاده میکردند و بهمراتب سوزناکتر از امروز بر مخاطب خود تأثیر میگذاشتند. بااینوجود امروز مشاهده میشود که روی ترانه شعر مداحی استفاده میشود و این موارد باید با دقت نظر تغییر یابد.
از سویی برخی تحریفات موجب وهن شیعه میشود. ازجمله قمهزنی که هرچند بهنوعی تداعی اتفاقات ظهر عاشورا و نحوه کشته شدن امام ویاران وی است اما کارکرد امروزی ندارد و موجب وهن میشود.
در کل در عزاداریها آنچه به زیان ارزشها است نباید مورداستفاده قرار گیرد.
*آقای ستوده به عقیده شما ما در محتوا با چه مشکلاتی مواجه ایم؟
ازجمله موضوعاتی که بنده تأکیددارم احوالات است. ما اگر میخواهیم احوالات بنویسیم و بگوییم باید شخصیت را بشناسیم. بهعنوانمثال از شجاعت و رفتار حضرت زینب (ع) شنونده واقعاً متأثر میشود. کسی که احوالات مینویسد باید بتواند این شجاعت را بیان کند.
از سویی احوالات حد و حدود دارد و در موضوع اهلبیت باید چند نکته قویاً موردتوجه قرار گیرد. ازجمله اینکه نگاه تکبعدی و یکجانبه نداشته باشیم. ما نباید از نالههای حضرت زینب (ع) بگوییم اما شجاعتش را فراموش کنیم. یا شأن حضرت را از امام نیز بالاتر ببریم درحالیکه حضرت هر کارکرده به اذن امام حسین (ع) و امام سجاد (ع) بوده است.
از سویی واقعه عاشورا باید با استدلال و برهان بیان شود و بهعنوانمثال خواب و رویای عوامالناس نباید وارد بیان واقعه شود. چراکه عوامزدگی از طاعون بدتر است.
در موضوع بیان قیام عاشورا اغراق نیز صحیح نیست. تنها رعایت این مؤلفهها میتواند عزاداری درشان امام حسن (ع) به دنبال داشته باشد.