تاریخ انتشار
جمعه ۲۳ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۲۳
۰
کد مطلب : ۲۹۶۶۵

هیئتی ها سردمداران انقلاب بوده و هستند

هیئتی ها سردمداران انقلاب بوده و هستند
حاج ماشاالله عابدی از جمله مداحانی است که از اول انقلاب در مسیر انقلاب بوده است. وی از معدود مداحانی است که توفیق حراست و محافظت از امام خمینی (ره) را در زمان حضور امام در خیابان ایران داشته است. در ادامه ، گفتگوی ما را می خوانید با حاج ماشالله عابدی پیرامون حوادث و نظرات وی در مورد انقلاب سال ۱۳۵۷!

حاج ماشاالله عابدی: بسم الله الرحمن الرحیم. همراه انقلاب ما اسم اسلام هم می باشد ، { انقلاب اسلامی} اولین صدایی که پس از سرنگونی رژیم شاه از صدا و سیما و رادیو پخش شد، گفتند این صدای انقلاب است. امام این جمله را شنیدند و ناراحت شدند، و کسانی را از جمله، شهید محلاتی و شهید مطهری را فرستادند، به این منظور که باید بگویید انقلاب اسلامی!


انقلاب ما برگرفته از اسلام بود. اسلامی بودنش سبب انقلاب شد. یک بحث هایی هم شهید مطهری درباره لفظ انقلاب و نهضت دارند.

در آن زمان، یکی از جاهایی که اسلام را گسترش می داد، هیئات مذهبی بودند. ظاهرا بنیانگذار هیئات و جلسات به صورت امروزی، آیت الله شاه آبادی بودند. البته ابتدا از دوران معصومین علیهم السلام بوده است. آیت الله شاه آبادی بزرگ استاد اخلاق امام (ره) بودند. از مراجع و بزرگان بود. از فضلش همین بس که امام (ره) گاهی در نوشته ها یا گفتارشان بسیار از ایشان تجلیل می کردند و از الفاظ روحی فداک و سلام الله علیه استفاده می کردند.

معمولا در هر محله هیئتی وجود داشت، البته نه به گستردگی امروز ولی هیئت های برجسته ای در سطح تهران بودند. نقش اصلی را هم روحانی، یا کسی که منبر میرفت، بر عهده داشت. خط اصلی را روحانیت می دادند. آنها افراد را با اسلام واقعی آشنا میکردند. در کنارش هم مبارزه با ظلم و ستم بود. غیر از آنکه گاهی اشاراتی به رژیم شاه میشد. غیر از اشاره ی آنها، کسی که با اسلام آشنا میشد متوجه بود افرادی که در راس کار هستند، طاغوت هستند و قابل متابعت و پیروی نیستند.

بنابراین هیئتی ها خود به خود " مبارز " بار می امدند و منتظر فرصت بودند. این فرصت بوسیله امام راحل به طرز معجزه آسایی ایجاد شد. چون جو خفقانی ایجاد کرده بودند، که به طور طبیعی هیچ کس احتمال انقلاب بر علیه شاه را، در ایران نمی داد. از بس خفقان شدیدی بود، که مرد از زنش یا زن از مردش پروا داشت، که لو ندهند. بچه ها از هم، در یک خانه، زن و شوهرها از یکدیگر پروا داشتند. جو را طوری ایجاد کرده بودند که هرکس فکر میکرد دیگری ساواکی است، و ممکنه گزارش بدهد. با وجود اینکه ساواک آنچنان نیرومند نبود. اما این جو را ایجاد کرده بودند. نیرومندیش ایجاد همین جو بود. با این خصوصیت که همه از هم میترسیدند. احتمال اینکه همه با هم بر علیه شاه متحد شوند، در مقابل شاه قد علم و قیام کنند. به همین علت کارشناسان آن زمان، این انقلاب را پیش بینی نکرده بودند. اگر پیش بینی کرده بودند، به یک نحوی خرابش می کردند، یا اجازه ی شکل گیریش را نمی دادند.

انقلاب ما واقعا معجزه بود. امام در فرمایشاتشان می فرمودند: انقلاب ما انفجار نور بود. در قرآن هم داریم، الله نور السموات و الارض. یکی از تجلیات خدا بود. جلوه ای از جلوات خدا بود. یک مرتبه در سراسر ایران، حتی در دهاتها مردم فریاد مرگ بر شاه سر میدادند. سرنخ این حرکت دست هیئتی ها و مسجدی ها بود. معمولا هیئتی های درست و حسابی همان مسجدی، و مسجدی همان هیئتی است. نمیشه این دو را جدا از هم تصور کرد. هیئتی که با مسجد بیگانه باشد، در واقع مسجدی درست و حسابی نیست. مسجدی هم که با امام حسین علیه السلام و تشکیلات امام حسین علیه السلام بیگانه باشد، مسجدی درست و حسابی نیست.

زمینه ی مناسب دیگری که بود. در ایام محرم، به خصوص تاسوعا و عاشورا، دسته جات بیرون می آمد. البته از دید من رژیم شاه بیشتر دسته جات یا همه ی آنها، مگر عده ی قلیلی مثل دسته ی طیب، به بازار میرفتند. در یک فضای بسته ای که مغازه ها بسته بودند، مشتری نبود (در روز تاسوعا و عاشورا). شاید یکی از کارهایی که شاه بر علیه اسلام انجام داد، فرستادن دسته جات از خیابانها به بازار بود. در بازار هم اثر داشت. اما اینکه دسته به خیابان بیاید، مردم و افراد مختلف ببینند، خیلی متفاوت است از اینکه در فضای بسته ای بروند و محصورشان کنند. مثل رژیم سعودی، بعد از تظاهراتی که ایرانیان در مکه میکردند. به برکت امام راحل، چندیدن سال در خیابان اصلی مکه تظاهرات انجام میدادند. و همان تظاهرات سبب آشنایی کل دنیا با انقلاب شد. بعد از کشتاری که ظاهرا در سال ۶۶ پیش آمد، تا چند سال ایرانیان به مکه نمی رفتند.

اما رژیم سعودی یک محلی به نام "محبس الجن" درست کردند. دور از شهر، هر چه میخواستند فریاد میزدند. کار رژیم شاه هم همین بود. دسته جات را به بازار فرستاد. هرچقدر میخواهید فریاد بزنید. در بازار هم گاهی بالای چهارپایه چیزی می گفتند، اما گستره ی وسیعی نداشت. البته بازهم تکرار میکنم، در بازار رفتن دسته ها هم خوب است، بالاخره از شعائر اسلامی است. حضور مردم از طریق دسته جات سینه زنی به خصوص در شهر و خیابان، یکی از عوامل مهم گستردگی انقلاب بود. مردم هم این آمادگی را داشتند. بزرگترین تظاهرات بر علیه شاه، در روز تاسوعا انجام شد و بعد هم در روز عاشورا. یعنی روز تاسوعا و عاشورا، فاتحه ی این رژیم را خواند و از بین برد. این آمادگی بود که از هیئتها و مداحان گرفته بودند. حال این عاملی که جمعیت را می آورد و دسته راه می انداخت، چه در بازار و چه در خیابان.

خدا " مرحوم طیب " را رحمت کند. دسته ی عزاداری طیب به خیابان می آمد، بر خلاف دسته های دیگر که به بازار میرفتند. بعد از ۱۵ خرداد هم اثر بسزایی داشت. نزدیکی های انقلاب، به خصوص نوحه های سینه زنی، متناسب آن ایام بود. مثلا بر علیه و من تبع شاه، و دست اندرکارانی که شاه را کمک میکردند. زمینه ی نوحه ها این چنین بود.


*نقش مداحان و هیئتی ها در پیروزی انقلاب چیست؟

حاج ماشاالله عابدی: نقش مداحان و هیئت ها را این صحبت من روشن می کند. که چه نقش بسزایی داشتند. واقعا اولین قدم ها را همین مسجدی ها و هیئتی ها برداشتند. البته مواضع وعاظ و مداحان گوناگون بودند. بعضی تند، بعضی کند بودند. بعضی همراهی میکردند و بعضی همراهی نمی کردند. جو غالب جوی بود که تابع امام خمینی رحمت الله علیه بود و بالاخره روشنگری های امام راحل سبب شد که توطئه های توطئه گران آن وقت، اعم از داخلی و خارجی خنثی شود. و گرنه در دنیا مشاهده می کنیم، انقلاباتی رخ داده و مردم هم به واقع بیرون آمدند، اما چون رهبری شبیه یا نزدیک امام راحل (ره) نداشتند، بعد ازمدتی انقلابشان منحرف شده، کسی را برداشتند و شخص دیگری به جایش می گذاشند. اینجا هم به طرق مختلف می خواستند این کار را انجام دهند، ولی آگاهی یا آگاهی دادن امام(ره)، سبب جلوگیری از توطئه ها میشد. به طور مثال در مسئله پخش اعلامیه های امام(ره)، به هر جهت در آن زمان وسایل ارتباط جمعی به این شکل نبود. امام هم در نجف بودند، و بعد هم مدتی در پاریس اعلامیه میدادند، چطور اعلامیه ها پخش میشد؟ یکی از راههایش هیئتی ها بودند. بدست علما می رسید و از نزد علما به جاهای دیگر از جمله هیئتی ها، و به این ترتیب در کل ایران پخش میشد.

بعد از راهپیمایی عاشورا، البته طبق عنوان آن زمان دسته های عاشورا، زمینه ی فرار شاه فراهم شد. بعد از آن هم راهپیمایی اربعین اتفاق افتاد، ظاهرا در زمان بختیار بود. همان راهپیمایی سبب باز شدن فرودگاهی شد که امام می خواست بیآیند. امام (ره) در ۱۲ بهمن وارد شدند. یکی از بستگان نزدیک ما _ ابا زوجه _ در هواپیمایی بودند که امام با آن از پاریس امد، با آقا مهدی عراقی که شهید شد، با هم به پاریس رفتند و جزو تشکیلات محافظان امام(ره) بودند، البته محافظ امام(ره) خدا بودند. مثل ۱۲ بهمن معجزه ای بود که اتفاق افتاد و در سطح ایران انفجار نور رخ داد. امیدواریم دیری نگذرد انفجار نور، با امدن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در کل دنیا انشاءالله اتفاق بیفتد.

* ارزیابی شما از نقش و وظیفه هیئت های مذهبی در راستای حفظ و تقویت راه امام و انقلاب اسلامی و فرامین مقام معظم رهبری چیست؟

حاج ماشاالله عابدی: در آن زمان غالب مردم از امام راحل تبعیت کردند. انقلاب با تمام سختی هایش پیروز شد. در زمان جنگ، مردم بی چون و چرا از امام تبعیت کردند، و ایران در جنگ هم الحمدلله پیروز شد. امروزه هم راهش همین است. مقام معظم رهبری هم خلف صالحی است که جای امام(ره)، به حق قرار گرفته و به یک معنا خدای متعال در این جایگاه ایشان را قرار داده. راه رسیدن به نتیجه هم همان راهی است که در زمان امام(ره) انجام شد. یعنی تبعیت بی چون و چرا از مقام معظم رهبری.

هر چی گفت بگوییم چشم! امروزه این یک امتحان است، به خصوص برای هیئتی ها. هیئتی ها سردمداران انقلاب بوده و هستند. وقتی جنگ شروع شد، اول گروه هایی که برای جنگیدن به جبهه رفتند، همین سینه زنها بودند. امروزه هم تبعیت از مقام معظم رهبری، راه بقای و پیشرفت انقلاب است. هرجا و در هر زمینه ای سستی کردیم، نتیجه اش را دیدیم. اگر انطور که باید و شاید، مسئولین مختلف در زمانهای مختلف، حرف مقام معظم رهبری را گوش میکردند، وضعیت مملکت ما به مراتب بهتر از الان بود. حالاهم راه این است: تبعیت بی چون و چرا از مقام معظم رهبری!

ببنید. اگر شخصی از همه ی آیات قرآن،۶۶۶۶ آیه، به تعداد ۶۶۶۵ آیه را قبول داشته باشد، یک آیه را قبول نکند، مساوی است با اینکه همه ی آیات را قبول نداشته، چون آیاتی را که قبول کرده موافق میلش بوده، و یک آیه را که قبول نکرده مطابق میلش نبوده. پس میل خودش را قبول کرده است نه قرآن را! کسی مطیع درست مقام معظم رهبری است که، همه ی حرفهایش را قبول نکند و بگوید اینجا باید اینطور باشه و...رهبری را درست و حسابی چه بسا قبول ندارد. راه پیشبرد و بقای انقلاب، حداقل یک راه بسیار مهمش، تبعیت از رهبری است.


* اگر خاطره ای از آن دوران دارید بفرمائید؟

حاج ماشاالله عابدی: منزل ما نزدیک محل اقامت حضرت امام(ره) بود، در خیابان ایران. گاه و بیگاه می شد پشت سر امام (ره) نماز بخوانیم. وقتی هم نیروی هوایی نزد امام آمدند، ما در آنجا شاهد و ناظر وقایع بودیم. امام هم واقعا یک مرد خدایی بود. وقتی ایشان را می بینیم، میگوییم امام معصوم علیه السلام چگونه بوده، با این حال که اصلا قابل مقایسه با امام معصوم علیه السلام نیستند. واقعا آدم متحیر می شود. وقتی در هواپیما از احساس ایشان میپرسند، میگوید هیچ احساسی ندارم. ممکن است هواپیما را بزنند یا بربایند. انسانی بود که وصل به خدا بود. ما هم گاهی به عنوان حفاظت، البته اسمش حفاظت است و گرنه از ما که این چیزها بر نمی آمد، یعنی گروه هیئتی ها که ما بودیم. گفتند به محل اقامت امام شما بیاید، ما هم یک شب آنجا بودیم! امام را خدا، حفظ می کرد. بعدها سران رژیم پهلوی گفتند، بنا داشتیم هواپیما را در کیش بنشانیم، هزار و جند نفر را بگیریم و قال انقلاب را فیصله دهیم. در روز ۲۱ بهمن که حکومت نظامی را اعلام کردند و ساعتش را جلو انداختند، ۴ بعد از ظهر کردند، همین قصد را داشتند. به هر جهت نشان دهنده ی این است که دست خدا در کار بود.

هم پیروزی انقلاب به دست خدا بود، و هم امروزه که ۳۷، ۳۸ سال از انقلاب سپری شده، دستان نیرومندی در سطح دنیا میخواستند انقلاب را زمین بزنند و نتوانستند، این هم معجزه است. به عنوان آخرین مطلب که برای خودم عجیب و به یاد ماندنی هست، امام تازه وارد ایران شده بود، یادم نیست آن سال چند شنبه بود. اما شب جمعه اش، هیئتی ها به ما خبر دادند، که امام (ره) می خواهند برای زیارت به حرم شاه عبدالعظیم حسنی علیه السلام بروند، کسی هم باخبر نشود. با آن غوغایی که آن زمان بود، در زمان بختیار، کلانتری شهر ری دست آنها بود. ما هم رفتیم و هر کس ماموریتی داشت. ماموریت ما هم مقابل ضریح حضرت عبدالعظیم علیه السلام بود. مفاتیح دستمان گرفتیم به طور معمولی ایستادیم. کم کم امام (ره) آمد و کسی هم باخبر نبود، وگرنه کلانتری و... می آمدند. امام آمدند و در ابتدا با ما مواجه شدند. رفتند و بوسه ای به ضریح زدند و از ما سراغ مهر گرفتند و ۲ رکعت نماز خواند. و بعد زیارت حضرت حمزه رفتند. وضعیت حرم طوری بود که حرم حضرت امامزاده طاهر جدا بود. وقتی از آنجا خارج شدند، مردم کم کم فهمیدند و دور ایشان را گرفتند، نه آن طوری که ازدحام کنند، ماشینها را تا ورودی بازار آورده بودند. اگر آدم وصل به خدا نباشد، آدم یادش میرود که شب جمعه کی است که بخواهد زیارت برود. ولی امام با همه ی مشغله اش، اینها و زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام یادش بود. امروز هم مقام معظم رهبری مرد خداست و همان راه را می رود.
مرجع : وارث
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما