کد مطلب : ۳۰۴۰۱
زمانی که حرف شنوی مردم از روحانیت کم شود...
زمانی که سخن از سبک زندگی طلبگی به میان می آید، سبک زندگی چند وجهی مورد توجه قرار می گیرد. یعنی طلبه علاوه بر درس خواندن و کسب علم باید در جامعه دینی و بین مردم حضور پیدا کند. از مهمترین وظایف یک طلبه شاید هدایت تفکرات دینی و بصیرت افزایی در جامعه است که باید مورد توجه قرار گیرد. این امر با دوری طلبه ها از اجتماع و سبک زندگی اشرافی برخی از آنان عملی نخواهد بود.
به باور برخی یک طلبه ای که مردم را به داشتن ایمان به خدا دعوت می کند، باید سبک زندگیاش مومنانه باشد و اگر بی اخلاقی از یک طلبه دیده شود قهرا اعتماد مردم به طلبه ها کاسته خواهد شد که البته این امر ممکن است عواقب ناگواری را دربر داشته باشد.
حجت الاسلام و المسلمین عبدالله حسینی از جمله روحانیانی که در حوزه شعر و ادب، دست توانایی دارد. مشروح گفت و گو با ایشان را در زیر می خوانید:
*با توجه به تاکید ساده زیستی در دین و این که سبک زندگی طلبه ها به عنوان الگوهای حوزه دینداری در جامعه ما محسوب می شوند از نگاه شما رعایت نکردن این سبک زندگی چه عواقبی خواهد داشت؟
بحث ساده زیستی طلبگی یا زی طلبگی (اخلاق، نحوه زندگی و ظواهر بیرونی طلبه) بحثی نسبی است، یعنی زمان به زمان تفاوت دارد. روحانی در زندگی اجتماعی باید خودش را با مردم منطبق کند و این امر درست مانند برگزاری نماز جماعت است که امام جماعت باید وضعیت ضعیفترین فرد را در نظر بگیرد و اگر نمازگزاری در صفوف نماز هست که ناتوانی جسمی دارد امام جماعت باید رعایت حال او را کند. یعنی امام جماعت خودش را باید با ضعیفترین حلقه هماهنگ کند، این حکم مستحبی در خصوص نماز جماعت است. مردم هم در زندگی عملی و هم در زندگی معنوی به روحانیون اقتدا میکنند. روحانی همانطور که در نماز جماعت شرایط اضعف المامومین را در نظر می گیرد به همین صورت در زندگی اجتماعی هم باید با ضعیفترین حلقه اجتماع خودش را هماهنگ کند و اگر حتی پولدار هم هست باید زندگی خودش را با ضعیفترین مردم تطابق دهد و از زندگی اشرافی پرهیز کند.
امام جماعت همانطور که در نماز جماعت میتواند سوره بلند بخواند یا علاقهمند باشد سجده طولانی برود فقط به خاطر آن فردی که توانایی جسمی کمی دارد از لذت سجده طولانی صرفنظر میکند.
نکته اول: این قضیه در برخی موارد متاسفانه وجود ندارد و همین باعث میشود مشکلاتی بوجود آید.
نکته دوم: ما در جامعه روحانیت دو قشر داریم، یکی مسئولینی که از دل جامعه روحانیون آمدند و یک عده هم طلبههای عادی هستند. طلبههای عادی ما همین الان از ضعیفترین انسانهای جامعه به لحاظ مادی محسوب می شوند. به غیر از طلبههایی که در ادارات یا سازمانها مشغول به کار هستند مابقی طلبهها با حقوق ۵۰۰-۶۰۰ هزار تومان در ماه زندگی میکنند و حتی از حقوق مصوب وزارت کار هم کمتر حقوق دریافت میکنند. اکثر طلبهها منتظر ماه رمضان یا محرم می مانند که بتوانند برای تبلیغ بروند و حقوقشان افزایش پیدا کند. بعد هم میرود تا سال آینده، این نوع زندگی طلبهها است و به صورت طبیعی زی طلبگی بسیار ساده و بیتکلف است.
طلبههایی که در سازمان و اداره دیگری مشغول به کار شدند مقداری زیست آنها عوض شده است که این امر تاحدی طبیعی و قابل تحمل است ولی مقداری بیشتر از آن دیگر برای جامعه قابل تحمل نیست. طلبهها باید حفظ ظواهر را بکنند، حتی اگر در وضع مالی مناسبی هستند.
اما زمان با زمان هم فرق میکند، اگر زمانی وضع کلی مردم خوب بود شما هم میتوانید مانند مردم خوب زندگی کنید، اما زمانی در جامعه فقیر هم هست مانند الان. به طور مثال این مسئله در زندگی ائمه دیده میشود. در زمان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) با این که وضع مالی خوبی داشتند ولی لباسهای متناسب با وضعیت و زمان جامعه خودشان را میپوشیدند، ولی امام صادق(ع) لباسهای فاخری به تن میکردند. فقط به این خاطر است که زمان امام حسن(ع) و امام صادق(ع) با هم فرق میکند.
*اولویت فعالیت طلبهها از نگاه شما باید چه چیزی باشد؟ درس خواندن و پرداختن به تبلیغ یا فعالیت در ادارات؟
طلبهها برای کار در ادارات ساخته نشدهاند. طلبهها باید به تبیین دین پروردگار بپردازند و از لحاظ علمی خودشان را به جایگاه بالایی برساند. طلبه از ابتدا که مشغول به درس خواندن میشود باید برای آینده خودش تصمیمگیری کند و بر اساس آن درسهای بعدی خودش را انتخاب کند. بنده ۱۵ سال در حوزه علمیه درس خواندم و بعد هم ۲۰ سال برای تبلیغ به آفریقای جنوبی رفتم. در این ۲۰ سال که مشغول تبلیغ بودم هیچ کدام از درسهایی که خواندم برای بنده کارایی نداشت و فقط بر قرآن و احادیث تسلط پیدا کردم که به خاطر این ۱۵ سال است.
به طور مثال یکی از کتابهایی که خواندهایم کتاب «لمعه دمشقیه» از فتاوای شهید ثانی است که این فتوا برای ما اصلا کاربرد ندارد ولی دو جلد قطور را باید بخوانیم. دو سال از وقت درس خواندن ما صرف خواندن فتوای شخصی است که ۸۰۰ سال قبل زندگی میکرده است و دیگر کارایی ندارد. به جای آن باید «تحریر الوسیله» میخواندم. یا مسائل فقهی و منطقی که خواندیم از لحاظ کاربردی در تبلیغ به من کمک نکرد. در تبلیغ فقه تطبیقی، فلسفه و کلام کارایی دارد که اصلا این دروس را نمیخواندیم و باید خودمان شخصا به دنبال یادگیری این مطالب میرفتیم.
نتیجتا طلبه بعد از ورود به حوزه علمیه باید گرایش خودش را انتخاب کند و با انتخاب گرایش آینده درسهایی که لازم است را بخواند. اگر میخواهد مجتهد شود باید یکسری از کتب را بخواند اما کسی میخواهد مبلغ شود باید کتابهای دیگری را بخواند و یا قصد دارد محقق شود که باز هم باید کتابهای دیگری را مطالعه کند. ولی این روشی که در نظر گرفته شده که طلبه باید تمام کتابها را بخواند، به نظرم فقط وقتگیری است و در سیستم حوزه علمیه باید تجدید نظر شود. با وضع موجود به جایی نخواهیم رسید.
*زهد و تقوا در مسائل دنیایی و مادی چه نمودهایی در رفتار یک طلبه باید داشته باشد؟
به صورت کاملا خودکار در زندگی طلبه زهد وجود دارد. به صورت طبیعی طلبهها زاهد هستند، طلبه پول کرایه تاکسی را ندارد و در مقابل خانوادهاش شرمنده است و از این زاهدانهتر نمیشود زندگی کرد.
خطاب ما درصد کمی از طلبهها هستند که در جایی مسئولیتی قبول کردند. اینها باید زندگی خودشان را با ضعیفترین افراد جامعه تنظیم کنند که متاسفانه بعضی از طلبهها این مسائل را رعایت نمیکنند.
بنده خودم توانایی این را دارم که خودرویی با مدل بالاتر بخرم ولی خودرویی را انتخاب کردهام که که اکثر مردم سوار میشوند. اگر طلبهها حتی پیکان هم سوار شوند عدهای از مردم ایراد میگیرند چون برخی از مردم همین پیکان را هم ندارند. باید طلبهها این نکته را در نظر داشته باشند که مردم با چشم قضاوت میکنند و نکته دیگر این است که اگر مشکلی از طلبهای ببینند به کل طلبهها تعمیم میدهند و کل طلبهها را زیر سوال میبرند.
بنابراین با توجه به این مسائل باید مراقب باشیم. پیامبر اکرم(ص) در حدیثی میفرمایند: «اِجتَنَبُوا مِن مَواضِعِ التُّهَم» ( از مواضع تهمت خودتان را دور نگاه دارید) باید طوری زندگی کرد که کسی نتواند در مورد شما حرفی بزند.
*دور شدن طلبه از سبک زندگی طلبگی چه عواقبی را برای اجتماع در بر دارد؟
زمانی که فاصله بین طلبهها و مردم بوجود آمد دیگر روحانی جایگاه خودش را در جامعه از دست می دهد. نتیجتا حرف شنوی مردم از روحانیت از بین میرود و مردم دیگر از طلبهها پشتیبانی نمی کنند.
زمانی مردم به خاطر روحانیت قیام مرداد سال ۴۲ را رقم زدند و با حضور میلیونی انقلاب اسلامی را پشتیبانی و در جنگ شرکت کردند. حرف روحانیت تا جایی نفوذ دارد که مردم روحانیون را دوست داشته باشند. به محض این که فاصله بین روحانی و مردم افتاد، دیگر مردم به حرف روحانی عکسالعملی مثبتی نشان نمیدهند و روحانیت با این وجود دچار مشکل خواهد شد.
*مصادیق زندگی اشرافی در طلبهها و دور شدن از سبک زندگی طلبگی را چگونه میتوان تشریح کرد؟
اگر انسان خودسازی نکرده باشد مسائلی هست که فساد بوجود می آورد، یکی از موارد قدرت است. موارد دیگر ثروت و شهرت است. اگر ما طلبهها خودمان را تقویت نکرده باشیم این موارد فسادآور است. امام خمینی(ره) در این خصوص فرمودهاند: «حرام است اگر روحانی قبل از این که خودسازی کرده باشد وارد اجتماع شود» نباید قبل از این که خودسازی کنیم وارد اجتماع شویم. طلبهای که خودش را نساخته باشد با اولین پول به فکر زندگی اشرافی میافتد. با رسیدن به قدرت در فکر این است که از قدرت خود برای رسیدن به مادیات بیشتر استفاده کند. روحانی که باید زاهد باشد و برای رسیدن مقام مسابقه ندهد، این طلبه بعنوان فردی مقام خواه شناخته خواهد شد و در نتیجه دید منفی نسبت به طلبهها شکل خواهد گرفت.
در حالی که روحانی باید متواضعترین انسان باشد. روحانی اگر خود ساخته باشد زمانی که وارد ادارهای میشود اصلا به دنبال این نیست که بالاترین مقام را به دست آورد، او ناخودآگاه پیشرفت خواهد کرد. مانند امام خمینی(ره) که در خصوص رهبریتشان فرمودند:«در زندگی خودم والله یک قدم برای مرجعیت و رهبری برنداشتم» ایشان اصلا برنامهریزی نکرده بودند که روزی رهبر انقلاب شوند. روحانی اگر وظیفه خودش را به درستی انجام دهد شهرت و مقام به سراغ او خواهد آمد و مردم به او علاقهمند میشوند به طور مثال همه مرحوم آیت الله بهجت را دوست دارند. اگر کسی حتی انقلاب را هم قبول نداشته باشد یک روحانی خوب را ببیند به او علاقهمند میشود.
کتاب «فضیلتهای فراموش شده» به زندگینامه »مرحوم عباسعلی تربتی» پرداخته است. در این کتاب نوشته شده که مرحوم عباسعلی تربتی مدتی در تهران ساکن شد و در منطقهای که مسیحینشین هم بوده است. شهرداری تصمیم به تعریض خیابان میگیرد و خانه مرحوم تربتی هم در طرح قرار داشته است و در قیمتگذاری ۲ برابر قیمت خانهها پرداخت میشده و همه هم موافقت کرده بودند و تنها مرحوم تربتی بود که مقاومت میکرد. شهردار که یک فرد مسیحی بوده وقتی متوجه این مورد میشود تصمیم میگیرد که خودش با مرحوم تربتی صحبت کند و پیشنهاد مبلغ بالاتری به مرحوم تربتی میدهد. مرحوم تربتی هم گفته بود که مشکل بنده اضافه دادن پول است به چه علتی میخواهی دو برابر به من پول بدهی. من قیمت خانه خودم را میخواهم نه بیشتر. بعد از این ماجرا شهردار که مسیحی بود، مسلمان شد. این طلبه هرکجا زندگی کند محبوب است.
اشکال اصلی برخی از ما طلبهها این است که حرفمان با عمل مان هماهنگ نیست.
*وظیفه علما و مراجع در خصوص ترویج سبک زندگی طلبگی چیست؟
مراجع وعلما ابتدا باید خودشان با زی طلبگی زندگی کنند و باید بستری را بوجود آوردند که این سبک در جامعه پذیرفته باشد. مراجع باید ظرفیتی را در روحانی ایجاد کنند که در هیچ حال طلبه بودن را فراموش نکند. حضرت امام رهبر کشوری بودند که نفت داشت ولی در خانهای محقری زندگی میکردند. یا به طور مثال زندگی مقام معظم رهبری زندگی بسیار زاهدانهای است و فرشهای، در خانه ایشان وجود دارد که بسیار کهنه و قدیمی است. در حالی که شخصی با این موقعیت میتواند زندگی بهتری داشته باشد. با این حال که به مقام منیعی رسیدند ولی طلبه بودن خودشان را فراموش نکردند. اگر همه طلبهها به این صورت زندگی کنند مشکلی بوجود نخواهد آمد.
اما نکته ی قابل تاملی در زندگی طلبهها وجود دارد این است بنده زمانی که محاسبه کردم، متوجه شدم ۵ قرن از زندگی طلبهها در صف گرفتن شهریه آن هم در عصر تکنولوژی و ارتباطات تلف میشود.
به این صورت که در کل کشور حدود ۱۸۰ هزار طلبه داریم. این طلبهها ماهانه از دفاتر مراجع تقلید شهریه میگیرند که مبلغ آن متفاوت است. در روزهای که شهریهها پرداخت میشود اگر در قم به مدرسه فیضیه سر بزنید شاهد صفهای طولانی طلبهها برای دریافت شهریه خواهید بود. به این صورت یک روز کامل کاری طلبه ضایع میشود. در ساعتی که باید تحقیق و درس بخواند در صف گرفتن شهریهها ضایع می شود. این زمان میتواند به صفر برسد و اشکال کار هم دفاتر مراجع تقلید است که در برابر مکانیزه شدن مقاومت میکنند البته به طور مثال دفتر مقام معظم رهبری شهریهها را به صورت الکترونیکی واریز میکند و بقیه مراجع هم باید به ایشان اقتدا کنند.
انتهای پیام/
به باور برخی یک طلبه ای که مردم را به داشتن ایمان به خدا دعوت می کند، باید سبک زندگیاش مومنانه باشد و اگر بی اخلاقی از یک طلبه دیده شود قهرا اعتماد مردم به طلبه ها کاسته خواهد شد که البته این امر ممکن است عواقب ناگواری را دربر داشته باشد.
حجت الاسلام و المسلمین عبدالله حسینی از جمله روحانیانی که در حوزه شعر و ادب، دست توانایی دارد. مشروح گفت و گو با ایشان را در زیر می خوانید:
*با توجه به تاکید ساده زیستی در دین و این که سبک زندگی طلبه ها به عنوان الگوهای حوزه دینداری در جامعه ما محسوب می شوند از نگاه شما رعایت نکردن این سبک زندگی چه عواقبی خواهد داشت؟
بحث ساده زیستی طلبگی یا زی طلبگی (اخلاق، نحوه زندگی و ظواهر بیرونی طلبه) بحثی نسبی است، یعنی زمان به زمان تفاوت دارد. روحانی در زندگی اجتماعی باید خودش را با مردم منطبق کند و این امر درست مانند برگزاری نماز جماعت است که امام جماعت باید وضعیت ضعیفترین فرد را در نظر بگیرد و اگر نمازگزاری در صفوف نماز هست که ناتوانی جسمی دارد امام جماعت باید رعایت حال او را کند. یعنی امام جماعت خودش را باید با ضعیفترین حلقه هماهنگ کند، این حکم مستحبی در خصوص نماز جماعت است. مردم هم در زندگی عملی و هم در زندگی معنوی به روحانیون اقتدا میکنند. روحانی همانطور که در نماز جماعت شرایط اضعف المامومین را در نظر می گیرد به همین صورت در زندگی اجتماعی هم باید با ضعیفترین حلقه اجتماع خودش را هماهنگ کند و اگر حتی پولدار هم هست باید زندگی خودش را با ضعیفترین مردم تطابق دهد و از زندگی اشرافی پرهیز کند.
امام جماعت همانطور که در نماز جماعت میتواند سوره بلند بخواند یا علاقهمند باشد سجده طولانی برود فقط به خاطر آن فردی که توانایی جسمی کمی دارد از لذت سجده طولانی صرفنظر میکند.
نکته اول: این قضیه در برخی موارد متاسفانه وجود ندارد و همین باعث میشود مشکلاتی بوجود آید.
نکته دوم: ما در جامعه روحانیت دو قشر داریم، یکی مسئولینی که از دل جامعه روحانیون آمدند و یک عده هم طلبههای عادی هستند. طلبههای عادی ما همین الان از ضعیفترین انسانهای جامعه به لحاظ مادی محسوب می شوند. به غیر از طلبههایی که در ادارات یا سازمانها مشغول به کار هستند مابقی طلبهها با حقوق ۵۰۰-۶۰۰ هزار تومان در ماه زندگی میکنند و حتی از حقوق مصوب وزارت کار هم کمتر حقوق دریافت میکنند. اکثر طلبهها منتظر ماه رمضان یا محرم می مانند که بتوانند برای تبلیغ بروند و حقوقشان افزایش پیدا کند. بعد هم میرود تا سال آینده، این نوع زندگی طلبهها است و به صورت طبیعی زی طلبگی بسیار ساده و بیتکلف است.
طلبههایی که در سازمان و اداره دیگری مشغول به کار شدند مقداری زیست آنها عوض شده است که این امر تاحدی طبیعی و قابل تحمل است ولی مقداری بیشتر از آن دیگر برای جامعه قابل تحمل نیست. طلبهها باید حفظ ظواهر را بکنند، حتی اگر در وضع مالی مناسبی هستند.
اما زمان با زمان هم فرق میکند، اگر زمانی وضع کلی مردم خوب بود شما هم میتوانید مانند مردم خوب زندگی کنید، اما زمانی در جامعه فقیر هم هست مانند الان. به طور مثال این مسئله در زندگی ائمه دیده میشود. در زمان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) با این که وضع مالی خوبی داشتند ولی لباسهای متناسب با وضعیت و زمان جامعه خودشان را میپوشیدند، ولی امام صادق(ع) لباسهای فاخری به تن میکردند. فقط به این خاطر است که زمان امام حسن(ع) و امام صادق(ع) با هم فرق میکند.
*اولویت فعالیت طلبهها از نگاه شما باید چه چیزی باشد؟ درس خواندن و پرداختن به تبلیغ یا فعالیت در ادارات؟
طلبهها برای کار در ادارات ساخته نشدهاند. طلبهها باید به تبیین دین پروردگار بپردازند و از لحاظ علمی خودشان را به جایگاه بالایی برساند. طلبه از ابتدا که مشغول به درس خواندن میشود باید برای آینده خودش تصمیمگیری کند و بر اساس آن درسهای بعدی خودش را انتخاب کند. بنده ۱۵ سال در حوزه علمیه درس خواندم و بعد هم ۲۰ سال برای تبلیغ به آفریقای جنوبی رفتم. در این ۲۰ سال که مشغول تبلیغ بودم هیچ کدام از درسهایی که خواندم برای بنده کارایی نداشت و فقط بر قرآن و احادیث تسلط پیدا کردم که به خاطر این ۱۵ سال است.
به طور مثال یکی از کتابهایی که خواندهایم کتاب «لمعه دمشقیه» از فتاوای شهید ثانی است که این فتوا برای ما اصلا کاربرد ندارد ولی دو جلد قطور را باید بخوانیم. دو سال از وقت درس خواندن ما صرف خواندن فتوای شخصی است که ۸۰۰ سال قبل زندگی میکرده است و دیگر کارایی ندارد. به جای آن باید «تحریر الوسیله» میخواندم. یا مسائل فقهی و منطقی که خواندیم از لحاظ کاربردی در تبلیغ به من کمک نکرد. در تبلیغ فقه تطبیقی، فلسفه و کلام کارایی دارد که اصلا این دروس را نمیخواندیم و باید خودمان شخصا به دنبال یادگیری این مطالب میرفتیم.
نتیجتا طلبه بعد از ورود به حوزه علمیه باید گرایش خودش را انتخاب کند و با انتخاب گرایش آینده درسهایی که لازم است را بخواند. اگر میخواهد مجتهد شود باید یکسری از کتب را بخواند اما کسی میخواهد مبلغ شود باید کتابهای دیگری را بخواند و یا قصد دارد محقق شود که باز هم باید کتابهای دیگری را مطالعه کند. ولی این روشی که در نظر گرفته شده که طلبه باید تمام کتابها را بخواند، به نظرم فقط وقتگیری است و در سیستم حوزه علمیه باید تجدید نظر شود. با وضع موجود به جایی نخواهیم رسید.
*زهد و تقوا در مسائل دنیایی و مادی چه نمودهایی در رفتار یک طلبه باید داشته باشد؟
به صورت کاملا خودکار در زندگی طلبه زهد وجود دارد. به صورت طبیعی طلبهها زاهد هستند، طلبه پول کرایه تاکسی را ندارد و در مقابل خانوادهاش شرمنده است و از این زاهدانهتر نمیشود زندگی کرد.
خطاب ما درصد کمی از طلبهها هستند که در جایی مسئولیتی قبول کردند. اینها باید زندگی خودشان را با ضعیفترین افراد جامعه تنظیم کنند که متاسفانه بعضی از طلبهها این مسائل را رعایت نمیکنند.
بنده خودم توانایی این را دارم که خودرویی با مدل بالاتر بخرم ولی خودرویی را انتخاب کردهام که که اکثر مردم سوار میشوند. اگر طلبهها حتی پیکان هم سوار شوند عدهای از مردم ایراد میگیرند چون برخی از مردم همین پیکان را هم ندارند. باید طلبهها این نکته را در نظر داشته باشند که مردم با چشم قضاوت میکنند و نکته دیگر این است که اگر مشکلی از طلبهای ببینند به کل طلبهها تعمیم میدهند و کل طلبهها را زیر سوال میبرند.
بنابراین با توجه به این مسائل باید مراقب باشیم. پیامبر اکرم(ص) در حدیثی میفرمایند: «اِجتَنَبُوا مِن مَواضِعِ التُّهَم» ( از مواضع تهمت خودتان را دور نگاه دارید) باید طوری زندگی کرد که کسی نتواند در مورد شما حرفی بزند.
*دور شدن طلبه از سبک زندگی طلبگی چه عواقبی را برای اجتماع در بر دارد؟
زمانی که فاصله بین طلبهها و مردم بوجود آمد دیگر روحانی جایگاه خودش را در جامعه از دست می دهد. نتیجتا حرف شنوی مردم از روحانیت از بین میرود و مردم دیگر از طلبهها پشتیبانی نمی کنند.
زمانی مردم به خاطر روحانیت قیام مرداد سال ۴۲ را رقم زدند و با حضور میلیونی انقلاب اسلامی را پشتیبانی و در جنگ شرکت کردند. حرف روحانیت تا جایی نفوذ دارد که مردم روحانیون را دوست داشته باشند. به محض این که فاصله بین روحانی و مردم افتاد، دیگر مردم به حرف روحانی عکسالعملی مثبتی نشان نمیدهند و روحانیت با این وجود دچار مشکل خواهد شد.
*مصادیق زندگی اشرافی در طلبهها و دور شدن از سبک زندگی طلبگی را چگونه میتوان تشریح کرد؟
اگر انسان خودسازی نکرده باشد مسائلی هست که فساد بوجود می آورد، یکی از موارد قدرت است. موارد دیگر ثروت و شهرت است. اگر ما طلبهها خودمان را تقویت نکرده باشیم این موارد فسادآور است. امام خمینی(ره) در این خصوص فرمودهاند: «حرام است اگر روحانی قبل از این که خودسازی کرده باشد وارد اجتماع شود» نباید قبل از این که خودسازی کنیم وارد اجتماع شویم. طلبهای که خودش را نساخته باشد با اولین پول به فکر زندگی اشرافی میافتد. با رسیدن به قدرت در فکر این است که از قدرت خود برای رسیدن به مادیات بیشتر استفاده کند. روحانی که باید زاهد باشد و برای رسیدن مقام مسابقه ندهد، این طلبه بعنوان فردی مقام خواه شناخته خواهد شد و در نتیجه دید منفی نسبت به طلبهها شکل خواهد گرفت.
در حالی که روحانی باید متواضعترین انسان باشد. روحانی اگر خود ساخته باشد زمانی که وارد ادارهای میشود اصلا به دنبال این نیست که بالاترین مقام را به دست آورد، او ناخودآگاه پیشرفت خواهد کرد. مانند امام خمینی(ره) که در خصوص رهبریتشان فرمودند:«در زندگی خودم والله یک قدم برای مرجعیت و رهبری برنداشتم» ایشان اصلا برنامهریزی نکرده بودند که روزی رهبر انقلاب شوند. روحانی اگر وظیفه خودش را به درستی انجام دهد شهرت و مقام به سراغ او خواهد آمد و مردم به او علاقهمند میشوند به طور مثال همه مرحوم آیت الله بهجت را دوست دارند. اگر کسی حتی انقلاب را هم قبول نداشته باشد یک روحانی خوب را ببیند به او علاقهمند میشود.
کتاب «فضیلتهای فراموش شده» به زندگینامه »مرحوم عباسعلی تربتی» پرداخته است. در این کتاب نوشته شده که مرحوم عباسعلی تربتی مدتی در تهران ساکن شد و در منطقهای که مسیحینشین هم بوده است. شهرداری تصمیم به تعریض خیابان میگیرد و خانه مرحوم تربتی هم در طرح قرار داشته است و در قیمتگذاری ۲ برابر قیمت خانهها پرداخت میشده و همه هم موافقت کرده بودند و تنها مرحوم تربتی بود که مقاومت میکرد. شهردار که یک فرد مسیحی بوده وقتی متوجه این مورد میشود تصمیم میگیرد که خودش با مرحوم تربتی صحبت کند و پیشنهاد مبلغ بالاتری به مرحوم تربتی میدهد. مرحوم تربتی هم گفته بود که مشکل بنده اضافه دادن پول است به چه علتی میخواهی دو برابر به من پول بدهی. من قیمت خانه خودم را میخواهم نه بیشتر. بعد از این ماجرا شهردار که مسیحی بود، مسلمان شد. این طلبه هرکجا زندگی کند محبوب است.
اشکال اصلی برخی از ما طلبهها این است که حرفمان با عمل مان هماهنگ نیست.
*وظیفه علما و مراجع در خصوص ترویج سبک زندگی طلبگی چیست؟
مراجع وعلما ابتدا باید خودشان با زی طلبگی زندگی کنند و باید بستری را بوجود آوردند که این سبک در جامعه پذیرفته باشد. مراجع باید ظرفیتی را در روحانی ایجاد کنند که در هیچ حال طلبه بودن را فراموش نکند. حضرت امام رهبر کشوری بودند که نفت داشت ولی در خانهای محقری زندگی میکردند. یا به طور مثال زندگی مقام معظم رهبری زندگی بسیار زاهدانهای است و فرشهای، در خانه ایشان وجود دارد که بسیار کهنه و قدیمی است. در حالی که شخصی با این موقعیت میتواند زندگی بهتری داشته باشد. با این حال که به مقام منیعی رسیدند ولی طلبه بودن خودشان را فراموش نکردند. اگر همه طلبهها به این صورت زندگی کنند مشکلی بوجود نخواهد آمد.
اما نکته ی قابل تاملی در زندگی طلبهها وجود دارد این است بنده زمانی که محاسبه کردم، متوجه شدم ۵ قرن از زندگی طلبهها در صف گرفتن شهریه آن هم در عصر تکنولوژی و ارتباطات تلف میشود.
به این صورت که در کل کشور حدود ۱۸۰ هزار طلبه داریم. این طلبهها ماهانه از دفاتر مراجع تقلید شهریه میگیرند که مبلغ آن متفاوت است. در روزهای که شهریهها پرداخت میشود اگر در قم به مدرسه فیضیه سر بزنید شاهد صفهای طولانی طلبهها برای دریافت شهریه خواهید بود. به این صورت یک روز کامل کاری طلبه ضایع میشود. در ساعتی که باید تحقیق و درس بخواند در صف گرفتن شهریهها ضایع می شود. این زمان میتواند به صفر برسد و اشکال کار هم دفاتر مراجع تقلید است که در برابر مکانیزه شدن مقاومت میکنند البته به طور مثال دفتر مقام معظم رهبری شهریهها را به صورت الکترونیکی واریز میکند و بقیه مراجع هم باید به ایشان اقتدا کنند.
انتهای پیام/
مرجع : شفقنا