کد مطلب : ۳۱۶۵۱
حجت الاسلام مرتضی وافی
خطر نمایشی شدن آیینها جدی است/ مداحی باید به سمت منبرهای منظوم برود
رضا دستجردی: با حجت الاسلام والمسلمین مرتضی وافی، مدیر موسسه خانه خورشید و مدیر پژوهشکده امام حسین و مناسک آیینی به گفت و گو نشستیم تا وضعیت هیئتهای عزاداری و نقش آنها در جامعه را از نگاه این روحانی و فعال حوزه آیینی بررسی کنیم.
آیا تشکل های دینی مدیریت پذیر هستند؟
همیشه این سوال جدی ذهن من را مشغول کرده بود که چرا این همه تاکیدها، سفارش ها و دستورالعمل ها از سوی متولیان فرهنگی، عالمان دینی و رسانه های موثر پیرامون شیوه های تکریم اهل بیت و روش های برگزاری آیین تکریم اهل بیت عنوان می شود اما باز احساس می شود که جریانی که در این مسیر حرکت می کند، اعم از هیئت های مذهبی، تشکل های دینی و عناصر تاثیرگذار آن، منبری ها، مادحان، مدیران هیئات، خادمان هیئات و مجموعه هایی که در ارتباط با این تشکلات هستند دارند کار خودشان را انجام می دهند و راه خودشان را می روند، چرا؟ چرا این عوامل نمی توانند تاثیرگذار باشند و چرا احساس نیاز و احتیاج به جهت گرفتن و یا خط گرفتن ندارند؟ این سوال خصوصا در ایام محرم و صفر برای من جدی تر می شود، به چند علت:
اول: نخست آنکه ما در مجالس دینی و هیئات خود دائما در حال زایش و تجدید روش ها و شیوه ها، ابداع واژه ها و مفاهیم و ارائه سبک ها و الحان جدید هستیم، که این یک فرصت است، گویی مجلس سیدالشهدا نیازمند این تجدید و زایش است، تعبیری که من برای هیئات دارم این است که می گویم هیئت، زادگاه هنری شیعه و به طور کلی زادگاه هنری دین است، چون جریان هیئت تنها به شیعه محدود نیست، خصوصا امروزه که این اتفاق در اهل سنت هم به گونه ای عالی رواج دارد.
دوم: این مجموعه ها به عنوان یک جبهه تبلیغی، ظرفیت عظیمی دارند. دیگر، حجمی است که هیئات از نظر کمی در کشور ما پا به پای همه موسسات و سمن ها دارند، بحث بعدی، فضای این هیئت هاست که مجموعه ای از مناسک آیینی در آنها شکل می گیرد، نه فقط صرفا توسل، بلکه توسل، عزاداری، اشک، دخیل، نذر، جماعت، قرآن و ... یعنی همه مباحثی که در این جریان، بخشی از مناسک آیینی و معارف دینی ماست، ضمن اینکه هیئت مجموعه ای است که کارکردهای جمعی هم دارد، چون یک تشکل است، وقتی به این فرصت رسیدگی نشود تبدیل به تهدید و منجر به یک آسیب و آفت می گردد، تردیدی در آن نیست، بنده همیشه گفته ام که شیطان هر کسی از جنس خودش است، مجموعه های امام حسینی هم از درون همین مجموعه ها ضربه می خورند و برایشان مانع درست می شود.
چرا این فرصت به تهدید، آسیب و آفت منجر می شود؟
اول : گام نخست در هر جریان فرهنگی در جامعه ما، ذهنیت بخشی به جامعه است، یعنی باید باور کنیم که اتفاق هایی که در برگزاری مراسم و مجالس دینی ما می افتد پیش از اینکه در حوزه رفتار شکل گیرد، مرتبط با نوع بینش و باورهای این مجموعه است، که هستند کسانی که این بینش ها و باورها را شکل داده اند، به عبارت واضح تر اگر مجموعه های دانش بنیان مثل حوزه و دانشگاه و کانون های مرجع، به درستی ذهن جامعه را شکل ندهند و ذهنیت بخشی نکنند، ما نمی توانیم در تنظیم نگاه جامعه و بعد در حوزه رفتار جامعه، توقع داشته باشیم که دچار چالشی جدی نشویم، پس قدم اول این است که این مجموعه ها در جای خودشان این جنس از مناسک را مقنن کرده باشند. روزی از حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی پرسیدم که آقا در جایی که یک مرجع، علم را به استدلال ها و استنادهای خودش رد می کند و آن را تشبیه به آهنی سرد می کند که از آن کاری بر نمی آید و یک مرجع می ایستد تا تیغه علم را خم کنند تا ببوسد، مردم در میانه این دو نگاه چه کار باید بکنند؟ ایشان تاملی کردند و فرمودند فلانی مشکل ماییم، چرا ما جریان اشک یا جریان مجلس داری را بررسی نمی کنیم، چهارصد موضوع فقهی بلکه بیشتر در حوزه تکریم آیین اهل بیت هست که مقنن نشده و کرسی های تدریس درس خارج در این حوزه آن طور که باید و شاید شکل نگرفته است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
بنده استنادی دارم از شهید ثالث، شهید ثالث در یکی از بخش های زندگی اش می آورد که «محمد بن سلیمان تنکابنی در قصص العلما می نویسد: شهید ثالث از تعبیه و تشبیه در مصیبت حضرت سید الشهدا ممانعت می نمود و از غنا در مراثی و انشاد مصائب ائمه منع می نمود تا شبی از شب های قدر در خواب دید که پیغمبر خدا در مسجد شهید بالای منبر است و به شهید ثالث خطاب فرمود که آخوند از غنا در مراثی فرزندم حسین منع مکن، به هر نحو که می خواهند بخوانند و تفسیر این خواب را در کتاب مجالس المتقین نوشته اند، مجملاً شهید پس از آن خواب، غنا در انشاد مصیبت را منع نمی نمود و تعبیه و تشبیه را تجویز نمود و خود هم در مجالس تعبیه می نشست».
دوم، از مرحوم آیت الله العظمی نائینی (ره) جمله ای عرض می کنم: «در موسوعه عزاداری سنتی شیعیان آمده است که مرحوم آیت الله آشیخ غروی کاشانی که از تلامذه مرحوم آیت الله نائینی بودند مکررا در مجلس و محضر درس خود می فرمودند که استاد ما مرحوم نائینی چند روز مانده به محرم در خاتمه درس خود به ما چنین می گفت: «من می بینم که شما آقایان به زودی در شهرها و بلاد مصدر امور شرعیه مردم قرار خواهید گرفت، لذا تقاضای من از شما این است که هرگاه از شما درباره مسائل عزاداری امام حسین، همچون سینه زنی و زنجیرزنی و شبیه خوانی و ... سوال کردند، شما مخالفتی نکنید که در این امور حق چون و چرا ندارید». جالب این است که مرحوم آیت الله آشیخ غروی کاشانی در جای دیگر معتقد است که اگر فاسق و فاجری در شبیه حضرت قمر بنی هاشم در جایی حاضر شود به جهت تعظیم شعائر اهل بیت، منعی نیست بلکه انشالله مورد توجه و به عنوان یک مسئله موجه شمرده می شود. خب این نگاه را ببینید تا نگاه علما و بزرگان که حریم ها و محدوده هایی را چه به جهات فردی و چه به جهات تاثیرات اجتماعی و بروز و ظهور اجتماعی وضع و برای آن چارچوب تعیین می کنند، این جنس از تفاوت نگاه در حوزه مناسک آیینی باید به بحث بینجامد و به یک جریان فقهی مقنن منجر شود، و این همانجاست که جریان های نظریه پردازی و کرسی های آزاد اندیشی در این حوزه ها می توانند بدون اینکه افراد همدیگر را رمی و تفکیر کنند، این جریان و ذهنیت ها را جلو ببرند.
با وجود آنچه گفته شد، چرا جریان های نظریه پردازی و کرسی های آزاد اندیشی چندان موفق عمل نکرده اند؟
مجموعه های رسانه ای و متولیان آموزشی و ارگان های تبلیغی و ترویجی، چون جای پای محکمی ندارند و تکلیف خودشان را در این میان نمی دانند، نمی توانند در تنظیم نگاه جامعه و ارتقای بینش آن در این حوزه ها مطمئن عمل کنند، لذا شما نمی توانید تولید و خروجی را از این مجموعه ها مشاهده کنید که جنسی از اعتماد و اقناع را در مخاطب خود برانگیزد، همچنین در او جنسی از اطمینان قلب را برای اینکه بخواهد در حوزه رفتار به آن بینش و نگاه تکیه کند مشاهده نمی کنید، اجازه دهید من در این ارتباط به چند نکته اشاره کنم. رسانه ملی ما برای مباحث و مسائل مربوط به اربعین و پیاده روی اربعین، نحوه ارائه و انعکاس مجالس مذهبی، روضه ها، منبرها و مجالس دینی، شیوه قالب گذاری این کار و نحوه رسانه ای کردن اینها از نظر فکری دچار خلا جدی است و دائما دستش به سمت مجموعه های دانش بنیان دراز است که ما چه کنیم، طبیعی است حرکت های سلیقه ای، برنامه های مقطعی و به نوعی اتفاقات آزمون و خطا در جریان است که در مجموعه این ارگان های آموزشی و ترویجی و فعالان عرصه رسانه صورت می گیرد. باز این جریان متوجه نکته اول است و در حقیقت باید از اینجا شروع کرد، خب وقتی اینها نتوانند در این حوزه جای پای محکمی پیدا کنند و به یک ذهن شفاف و به یک برنامه مقنن تکیه کنند طبیعتا نمی توانند خوراکی را برای تغذیه فکری جامعه و ارائه روش و قالب های الگو برای جامعه اقدام کنند، در آخر ما با جامعه ای مواجه می شویم که در حوزه رفتار، در حوزه باور و اعتقاد، و در حوزه گفتار در آیین تکریم اهل بیت عصمت و طهارت دچار مشکل می شود، خیلی طبیعی است، اگر دچار مشکل و آسیب نشود باید تعجب کرد، و اگر ما می بینیم به نسبت این ساعاتی که این همه مجالس و برنامه ها شکل می گیرد این مقدار از ظرف ساعات دچار آسیب ها و آفت ها و خلاهایی است، از برکت و عنایت سید الشهداست که مجالس حفظ می شود وگرنه ما در این حوزه ها چه ها که نمی کنیم.
آیا مجموعه های دانش بنیان به خودی خود توانایی بحث در مباحث نظری و فکری را دارند؟
برای مجموعه های دانش بنیان که می خواهند در بحث مباحث نظری و ارائه مباحث فکری و چارچوب های فکری کار کنند نیازمند یک مرکز دیده بانی فکری و رصدگاه دقیق در حوزه تکریم آیین اهل بیت هستیم، کجا داریم؟ در کجای جامعه ما یک مرکز مطالعات اجتماعی و جمع آوری داده های رفتاری نسبت به این موضوع به صورت علمی شکل گرفته که ما بتوانیم از مجموعه های دانش بنیان به سراغ این مرکز برویم و از ارزیابی، نظرسنجی و تحلیل و بررسی داده هایی که آنجا بوده به صورت علمی بهره مند شویم تا خلاها و نیازها، آن محتوای اصیل و شبهات، آسیب ها، آفت ها و موانع را در این حوزه شناسایی و راجع به آن تولید علم کنیم، این مشکلی است که ما هر سال با آن مواجهیم، هر کسی از منظر و دیدگاه خودش شعری را تولید می کند، البته ما نباید یک نعمت را فراموش کنیم، تنها کسی که در جایگاه یک دیده بان فرهنگی، نه تنها جامعه را، بلکه حوزه بین الملل را هم رصد می کند رهبر معظم انقلاب است، ایشان سال هاست که در این حوزه سخن گفته اند، بعید می دانم کسی مثل ایشان در حوزه عاشورا، امام حسین و مناسک آیینی آنقدر مصداقی و جزئی ورود پیدا کرده باشند، ایشان در سال های اخیر در حوزه رفتار مربوط به هیئات، در حدود پانزده مسئله به صورت جدی ورود پیدا کرده اند، البته اینها خود نیازمند بحث و ارائه و فرهنگ سازی در جامعه است، اما ما روی همین هم کار نکرده ایم که ایشان مثلا در ارتباط با مداحی مورد نظر و مداحی الگو چه نگاهی دارند، ایشان در مورد یک منبر چه می گویند، ایشان در مورد نوع یک هیئت و مجلس توسل به اهل بیت چرا این دیدگاه را دارند، و راجع به این موضوع هیچ کجا را نداریم که این مباحث در آن مطرح و بحث شود. هر کسی از ظن خود شد یار من.
نقش رسانه را در جریان سازی حوزه مناسبت های آیینی چگونه ارزیابی می کنید؟
اتفاقی که ما هر سال با آن مواجهیم این است که عده ای به بهانه خدمت فرهنگی و کار فرهنگی یا با احساس مسئولیت مخلصانه ای که دارند، در عرصه تکثیر و انتقال مجالس مذاهبی و برنامه هیئت ها و توزیع آنها در قالب سی دی، فیلم، کلیپ، تیزر، صوت و مدیا با اخلاص بی محابا در کشور اقدام می کنند، در حالی که به باور من، این جریان رسانه ای ضمن اینکه محاسنی دارد، معایبی هم دارد که بنده تعدادی از این موارد را تنها فهرست وار می شمارم:
اول در رسانه، جنسی از غلو است، آن چیزهایی که تکثیر می شود و در مقابل چشم فرد جلوه می کند نمی گذارد که فرد بخشی از حقایق و واقعیت هایی که اتفاق افتاده را ببیند، پس جنسی از تحریف در ذات رسانه و تکثیر بدون برنامه رسانه هست، لذا شما می بینید در گوشه ای از یک شهر، مداحی می خواند، با تجربه یا بی تجربه، یک مرتبه آسیب و آفت این مداحی که یا اشتباه گفته یا اشتباه کرده که گفته، پخش می شود و یک باره می بینیم کلیپ های بسیار از آن ساخته شده، آن وقت می گوییم مجالس از دست رفت.
دومین مسئله قابل توجه در جریان تولید و تکثیر، آن است که بسیاری از این مجالس، مجالس حضور است، یعنی برای حاضران و مخاطبانی است که در مجلس هستند، چون آن مجلس فضا و موقعیتی دارد که شایسته ارائه بعضی از حرف ها یا آن موقعیت اقتضای بعضی از مطالب و مسائل است، حال آیا مخاطبی که بیرون از این مجلس است شایستگی، ظرفیت یا آمادگی پذیرش و شنیدن این مطلب، رفتار و جریان را دارد؟ طبیعی است که نه، و این اتفاق در روند تکثیر تولیدات رسانه ای ما در این حوزه رخ می دهد، زدگی ایجاد می کند و نگاه ها را منفی می نماید.
نکته دیگر در مورد تکثیرها آنکه به دلیل اینکه نظارت جدی در ارائه این مجالس و محافل در ایجاد اعتقاد وجود ندارد، اگر کسی هم خواست وارد شود خواهیم گفت که امام حسین چوبت خواهد زد، خب هر کسی دارد کارش را انجام می دهد، این جنس از جریان تکثیر بدون نظارت این مجالس، آسیب ها و آفت هایی را در جامعه منتشر می کند و رسانه و توزیع رسانه با نیت های مخلص خود به این کار دامن می زند.
چهارم، از بین بردن فرهنگ های بومی و قومی و آیین سنتی در حوزه آیین تکریم اهل بیت است، برای اینکه شما جنسی از رابطه مرکز – پیرامون را شکل می دهید و باعث می شوید نوع فرهنگ پایتخت یا کلان شهرها که از یک قدرت رسانه ای ویژه برخوردار است و به رسانه های عمومی دسترسی بیشتری دارد، بر فرهنگ، آیین ها و سنت ها غلبه و آنها را سرکوب کند. چه کسی بناست جواب از دست رفتن این میراث عظیم را در این شکل از اقدام بی محابای رسانه ای بدهد؟
تا چه میزان به نظارت کیفی بر آثار آیینی تولید شده در حوزه عاشورا اعتقاد دارید؟
جو هیئت ها و مجالس مذهبی، برای ارائه بعضی از مطالب، انسان ها را در فضای عاطفی و احساسی و تکلیف قرار می دهد، این به معنی القای بعضی فکرها و ارائه برخی رفتارهاست، حال اگر یک تصنیف یا ترانه یا فایل موسیقی بخواهد بیرون بیاید، مگر این اتفاق می افتد؟ فارغ از اینکه عیبی در آن باشد یا نباشد، باید برود در یک مرکز، آنجا مجوز بگیرد، بعد منتشر شود، اما ما در اجرای مراسم و مجالس و ارائه کالاهای رسانه ای کدام مراکز قانونی را داریم که پای هر سی دی مداحی و منبر و تولیدات در این حوزه و مستندسازی این مجالس را امضا کند؟ این نکته جدی است، پیشنهاد من این است که یک سال قبل از محرم این مرکز را راه اندازی کنیم، باید مرکزی برای رصد وجود داشته باشد، لازم نیست یک مرکز دادگاهی و دفعی و سلبی اتفاق بیفتد، ولی می توان افراد را دعوت و با آنها صحبت کرد، حتی اگر مشکلی پیدا شد با گفتگو، بزرگ منشی و ریش سفیدی آن را حل کرد، اما حتی این هم اتفاق نمی افتد، چرا باید یک منبر یا خطابه در جامعه ما مطرح شود، در تمام فضای مجازی جامعه ما دور بخورد، در خارج از کشور و رسانه های خارج از کشور به آن استناد شود ولی یک جلسه با حضور این منبری در مرکزی که متولی این کار است با رفاقت و صمیمیت برگزار نشود تا با او حرف بزنیم و از نزدیک مسائل را بشنویم و مسائل را با او مطرح کنیم؟
عمده آسیب ها و آفت های مجالس عاشورا را در چه می بینید؟
نکته قابل توجه در این گونه مجالس، عدم توجه به این نکته است که توسل مقدمه تقرب است، ما معتقدیم هیئت و مجلس آیینی و دینی که مشارکت و خدمات اجتماعی در آن شکل نگیرد و شکلی از دلدادگی نسبت به اصول و مبانی دینی که بخشی از آن مسلما دوری از حرمت ها و بی توجهی به برخی معصیت ها و گناهان در جریان کار در آن نباشد اشکال دارد، ما معتقدیم که این جریان در هیئت های مذهبی و مجالس آیینی ما دارد فدای مرید و مرادبازی ها می شود، یعنی مجموعه هایی شکل می گیرند و انسان هایی مشهور می شوند. چه کسانی این مجموعه ها را پر و بال دادند و این انسان ها را وجهه دادند؟ پاسخ، مردم است، مردم کمک می کنند که این مجالس و این انسان ها به عنوان کسانی که در خدمت این مجالس اند وجهه ای پیدا کنند و شکل بگیرند و بزرگ شوند، مردم باعث می شوند که این اتفاق بیفتد، بعد خود مردم مبهوت این مجالس و این آدم ها می شوند، جنسی از بت وارگی در مجالس آیینی و دینی ما شکل می گیرد که اجازه بروز و ظهور نظرات و آرا و ورود انسان هایی که مخلصانه و اندیشمندانه و متعهدانه می خواهند وارد این حوزه از مجالس شوند و جلوی همان آسیب های حداقلی را بگیرد و به رشد و بازخوانی هویت هیئات برای رسیدن به آن کارکردهای اجتماعی و تاثیرگذاری کامل و همه جانبه اجتماعی در حوزه جمعی برسند را نمی دهند. بنده معتقدم اگر هیئتی نتواند در محل و موقعیتی که برگزار می شود جوانانی را از اعتیاد، خانواده هایی را از طلاق، فقرایی را از فقر و وضعیت نابسامان معیشتی، و مردم را از اختلاف رها سازد و مسائلی که در همسایگی آن مجموعه هیئت است را حل کند، در دوره امروز اسمش هیئت نیست، دوره امروز ما دوره ای نیست که هیئت ها تنها در بخشی از جریان سیاسی و در مقاطع حساس سیاسی جامعه ورود پیدا کنند، این کارکرد هیئت نیست، این ظلم به هیئت و ظلم به هویت هیئت و کارکرد هیئت امروز است، باید در این حوزه و این جهت، مجموعه ای از کارکردها را برای هیئت از جمله مشارکت ها و خدمات اجتماعی، از میان بردن فاصله های طبقاتی، رفتن به سمت کاهش خلاف ها و بزه های اجتماعی، و ایجاد محملی برای ترویج مکتب دینی خودمان را در هیئت ها ایجاد کنیم تا بشود اسم آن را هیئت گذاشت.
نکته دیگری که ما در محرم ها و در اوج مناسبت های دینی با آن مواجه هستیم خطر نمایشی شدن آیین است که مشتمل بر مجموعه ای از رقابت های نادرست، خرج های ناشایست و هزینه های بی جهت، تزئینات و دکورهای بیش از حد تصور، ایجاد نیازهای کاذب در مخاطب در ارائه شیوه ها و سبک ها و مطالب است، در کنار این موارد نمایشی شدن آیین ما دارد به عنوان یک مسئله جدی مطرح می شود؛ اتفاقی که امروزه به میدان مسابقه میان مجموعه های دینی تبدیل شده و هر سال بیش از پیش تکرار می شود، مجالس را در میدان های شهر پیاده می کنند و بعد به صدا و سیما و رسانه ملی اعلام می کنند که ما هم میدانی داریم و می توانیم جلوی دوربین های شما به عزاداری بپردازیم، و بعد رسانه ملی در یک صفحه، شش تصویر از مراسم عازداری شش شهرستان که هیچ چیزی از آن پیدا نیست و چیزی نیست جز رقابت ناسالم را به نمایش می گذارد، این اتفاق به چه قیمتی باید بیفتد؟ البته ما در محرم به تظاهر و حرکات دسته ها نیازمندیم، ولی نه صرفا برای اینکه در معرض قرار گیرد و نمایشگاهی آیینی برپا شود، این کار که در کشورهای مختلف دنیا هم دارد انجام می شود، در موقعیتی این کار را انجام می دهند که توریست بیاید بلیط بگیرد و این کار را ببیند، این مشکل در مجالس عزاداری ما، یعنی نبود اخلاص، حتی عدم تظاهر، نگاه به صواب و نه برای تعریف و تمجید کسی، و تواضع مشکلی جدی است.
بحث دیگر، هزینه هایی است که برای فیلم برداری از مجالس پرداخت می شود، سبک فیلم هایی که از مجالس ما خارج می شود و مجموعه هایی که ولو با نیت خیر برای اینکه مجلس به صورت حرفه ای برگزار شود به سراغ مستندساز می روند، که شما اگر مجلس عزاداری را با مجلسی که در یک کشور دیگر و با عنوانی دیگر که نمی خواهم به جزئیات آن ورود پیدا کنم مقایسه کنید، در نوع تصویربرداری اینها کاملا جهات مشترک خواهید دید، اینکه دوربین از زیر پای عزادار حرکت کند، بعد از سقف آویزان شود، بعد از پشت سر مداح چرخ بزند، سپس نورها روی یک نقطه متمرکز شوند و ... ، دکورهایی که میلیون ها تومان برای تزئین مجلس مذهبی حتی یک مجموعه هزینه می شود، ما حق نداریم، این ساختارشکنی ها و حریم شکنی ها که مثلا چند نخل را از کشورهای جنوبی بار کنند و به نقطه ای در شمالی ترین مناطق کشور ببرند که مثلا بخواهند یک دکور درست کنند، ما باید دنبال جاذبه، تنوع و سلیقه مخاطب باشیم، ولی به چه قیمتی؟ آیا دل مان برای مجالس قدیمی، پیر غلام ها با صداهای گرفته، و استکان های چای آخر مجلس تنگ نشده و نمی شود؟
نکته دیگر، ابداع سبک ها، روش ها و شیوه های عزاداری است که خود ما به صورت کاذب برای برآورده کردن نیاز کاذب و عطش مخاطب ایجاد کرده ایم، سال ها گاهی در یک هیئت یک سبک خوانده می شد و آن سبک ارزش خوانده شدن داشت، چرا باید در هر شب دهه محرم سه سبک خوانده شود و فردا شب آن سبک برای مستمع قابل تحمل نباشد و منتظر ارائه سبک جدید باشد؟ آن مستمعی که بناست هر شب سه سبک را با سه محتوا با سه شکل از ضرب و سینه زنی گوش کند چه مقدار از توجه او صرف این جریان و چه مقدار از توجهش صرف تامل در وقار و دلداگی به صاحب این مجلس می گردد؟ این جریان نمایشی شدن، موضوعی است که به نظر من، ما را از برگزاری مجلسی که مجلس فرهیختگان است، به سمت روضه خوانی توده ها نزدیک می کند، نه به معنای صحیح و مثبت اش که عزاداری سنتی باشد، بلکه جنسی از مجالس عوام پسند حتی بعد از مدتی دور شدن از توجه همان عوام، که حاضر نیستند همان مجلس را یک بار دیگر بشنوند، ما کی بناست مداحی مان به سمت یک منبر منظوم برود؟ این یک قله است. کی بناست منبر ما و وعظ و خطابه ما به سمت ارتباط با مخاطب، تاثیر و اقناع مخاطب و بالا بردن سطح معرفت مخاطب و قرار دادن او در جاده تقرب الی الله باشد و نه توجه به ما. مرید در خانه خدا جمع کنیم.
چه راهکاری را برای مقابله با این آفات پیشنهاد می کنید؟
امیدوارم این مسائل حل شود و البته راه دارد، راهش ایجاد آن رصدگاه فرهنگی است که بدان اشاره کردم، راهش ورود این مباحث به کرسی های درس خارج از حوزه است، راهش برگزاری سلسله نشست ها و کرسی های آزاد اندیشی است، راهش ایجاد حداقل ده مرکز تخصصی است که بتوانند حداقل یک ششم عمر جامعه ما را برنامه ریزی کنند، محرم و صفر حداقل آن است، باقی مناسبات را بگذاریم کنار، فاطمیه، رمضان، عرفه، اعتکاف، موالید، وفیات، اعیاد و ...، به نظرم این یک سوم عمر جامعه ماست، نمی ارزد؟ یک مرکز در حوزه سبک ها و آهنگ ها، یک مرکز در حوزه ادبیات آیینی، یک مرکز در حوزه آرایه های بصری و تزئینات مجالس، یک مرکز در حوزه فن رسا و شیوه روضه خوانی و مقتل خوانی، یک مرکز در حوزه فن بیان و خطابه، و اصلا موسسه وعظ و خطابه شکل بگیرد، نه یک موسسه، بتوانیم رقابت های سالم را بین همین موسسه ها هم شکل دهیم، یک موسسه و دو موسسه در هر کدام لازم است، ما در بسیاری از حوزه ها حتی یک موسسه این چنینی نداریم، مجموعه های فرهنگی ما وظایف خودشان را در این حوزه یا تعریف نکرده و یا فراموش کرده اند، لذا جنسی از کارهای موازی، متداخل و مقطعی شکل گرفته است. به نظر من، جامعه، مردم، مجالس، مداحان، منبری ها و عناصر تاثیرگذار دارند کارشان را خیلی خوب انجام می دهند، بنده هیچ نقدی به آنها ندارم و همواره این اخلاص و همت را به آنها گفته ام، مشکل از جای دیگر است و ما هیچ گاه دیواری کوتاه تر از دیوار مداحی و هیئت و منبر پیدا نکرده ایم.
آیا تشکل های دینی مدیریت پذیر هستند؟
همیشه این سوال جدی ذهن من را مشغول کرده بود که چرا این همه تاکیدها، سفارش ها و دستورالعمل ها از سوی متولیان فرهنگی، عالمان دینی و رسانه های موثر پیرامون شیوه های تکریم اهل بیت و روش های برگزاری آیین تکریم اهل بیت عنوان می شود اما باز احساس می شود که جریانی که در این مسیر حرکت می کند، اعم از هیئت های مذهبی، تشکل های دینی و عناصر تاثیرگذار آن، منبری ها، مادحان، مدیران هیئات، خادمان هیئات و مجموعه هایی که در ارتباط با این تشکلات هستند دارند کار خودشان را انجام می دهند و راه خودشان را می روند، چرا؟ چرا این عوامل نمی توانند تاثیرگذار باشند و چرا احساس نیاز و احتیاج به جهت گرفتن و یا خط گرفتن ندارند؟ این سوال خصوصا در ایام محرم و صفر برای من جدی تر می شود، به چند علت:
اول: نخست آنکه ما در مجالس دینی و هیئات خود دائما در حال زایش و تجدید روش ها و شیوه ها، ابداع واژه ها و مفاهیم و ارائه سبک ها و الحان جدید هستیم، که این یک فرصت است، گویی مجلس سیدالشهدا نیازمند این تجدید و زایش است، تعبیری که من برای هیئات دارم این است که می گویم هیئت، زادگاه هنری شیعه و به طور کلی زادگاه هنری دین است، چون جریان هیئت تنها به شیعه محدود نیست، خصوصا امروزه که این اتفاق در اهل سنت هم به گونه ای عالی رواج دارد.
دوم: این مجموعه ها به عنوان یک جبهه تبلیغی، ظرفیت عظیمی دارند. دیگر، حجمی است که هیئات از نظر کمی در کشور ما پا به پای همه موسسات و سمن ها دارند، بحث بعدی، فضای این هیئت هاست که مجموعه ای از مناسک آیینی در آنها شکل می گیرد، نه فقط صرفا توسل، بلکه توسل، عزاداری، اشک، دخیل، نذر، جماعت، قرآن و ... یعنی همه مباحثی که در این جریان، بخشی از مناسک آیینی و معارف دینی ماست، ضمن اینکه هیئت مجموعه ای است که کارکردهای جمعی هم دارد، چون یک تشکل است، وقتی به این فرصت رسیدگی نشود تبدیل به تهدید و منجر به یک آسیب و آفت می گردد، تردیدی در آن نیست، بنده همیشه گفته ام که شیطان هر کسی از جنس خودش است، مجموعه های امام حسینی هم از درون همین مجموعه ها ضربه می خورند و برایشان مانع درست می شود.
چرا این فرصت به تهدید، آسیب و آفت منجر می شود؟
اول : گام نخست در هر جریان فرهنگی در جامعه ما، ذهنیت بخشی به جامعه است، یعنی باید باور کنیم که اتفاق هایی که در برگزاری مراسم و مجالس دینی ما می افتد پیش از اینکه در حوزه رفتار شکل گیرد، مرتبط با نوع بینش و باورهای این مجموعه است، که هستند کسانی که این بینش ها و باورها را شکل داده اند، به عبارت واضح تر اگر مجموعه های دانش بنیان مثل حوزه و دانشگاه و کانون های مرجع، به درستی ذهن جامعه را شکل ندهند و ذهنیت بخشی نکنند، ما نمی توانیم در تنظیم نگاه جامعه و بعد در حوزه رفتار جامعه، توقع داشته باشیم که دچار چالشی جدی نشویم، پس قدم اول این است که این مجموعه ها در جای خودشان این جنس از مناسک را مقنن کرده باشند. روزی از حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی پرسیدم که آقا در جایی که یک مرجع، علم را به استدلال ها و استنادهای خودش رد می کند و آن را تشبیه به آهنی سرد می کند که از آن کاری بر نمی آید و یک مرجع می ایستد تا تیغه علم را خم کنند تا ببوسد، مردم در میانه این دو نگاه چه کار باید بکنند؟ ایشان تاملی کردند و فرمودند فلانی مشکل ماییم، چرا ما جریان اشک یا جریان مجلس داری را بررسی نمی کنیم، چهارصد موضوع فقهی بلکه بیشتر در حوزه تکریم آیین اهل بیت هست که مقنن نشده و کرسی های تدریس درس خارج در این حوزه آن طور که باید و شاید شکل نگرفته است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
بنده استنادی دارم از شهید ثالث، شهید ثالث در یکی از بخش های زندگی اش می آورد که «محمد بن سلیمان تنکابنی در قصص العلما می نویسد: شهید ثالث از تعبیه و تشبیه در مصیبت حضرت سید الشهدا ممانعت می نمود و از غنا در مراثی و انشاد مصائب ائمه منع می نمود تا شبی از شب های قدر در خواب دید که پیغمبر خدا در مسجد شهید بالای منبر است و به شهید ثالث خطاب فرمود که آخوند از غنا در مراثی فرزندم حسین منع مکن، به هر نحو که می خواهند بخوانند و تفسیر این خواب را در کتاب مجالس المتقین نوشته اند، مجملاً شهید پس از آن خواب، غنا در انشاد مصیبت را منع نمی نمود و تعبیه و تشبیه را تجویز نمود و خود هم در مجالس تعبیه می نشست».
دوم، از مرحوم آیت الله العظمی نائینی (ره) جمله ای عرض می کنم: «در موسوعه عزاداری سنتی شیعیان آمده است که مرحوم آیت الله آشیخ غروی کاشانی که از تلامذه مرحوم آیت الله نائینی بودند مکررا در مجلس و محضر درس خود می فرمودند که استاد ما مرحوم نائینی چند روز مانده به محرم در خاتمه درس خود به ما چنین می گفت: «من می بینم که شما آقایان به زودی در شهرها و بلاد مصدر امور شرعیه مردم قرار خواهید گرفت، لذا تقاضای من از شما این است که هرگاه از شما درباره مسائل عزاداری امام حسین، همچون سینه زنی و زنجیرزنی و شبیه خوانی و ... سوال کردند، شما مخالفتی نکنید که در این امور حق چون و چرا ندارید». جالب این است که مرحوم آیت الله آشیخ غروی کاشانی در جای دیگر معتقد است که اگر فاسق و فاجری در شبیه حضرت قمر بنی هاشم در جایی حاضر شود به جهت تعظیم شعائر اهل بیت، منعی نیست بلکه انشالله مورد توجه و به عنوان یک مسئله موجه شمرده می شود. خب این نگاه را ببینید تا نگاه علما و بزرگان که حریم ها و محدوده هایی را چه به جهات فردی و چه به جهات تاثیرات اجتماعی و بروز و ظهور اجتماعی وضع و برای آن چارچوب تعیین می کنند، این جنس از تفاوت نگاه در حوزه مناسک آیینی باید به بحث بینجامد و به یک جریان فقهی مقنن منجر شود، و این همانجاست که جریان های نظریه پردازی و کرسی های آزاد اندیشی در این حوزه ها می توانند بدون اینکه افراد همدیگر را رمی و تفکیر کنند، این جریان و ذهنیت ها را جلو ببرند.
با وجود آنچه گفته شد، چرا جریان های نظریه پردازی و کرسی های آزاد اندیشی چندان موفق عمل نکرده اند؟
مجموعه های رسانه ای و متولیان آموزشی و ارگان های تبلیغی و ترویجی، چون جای پای محکمی ندارند و تکلیف خودشان را در این میان نمی دانند، نمی توانند در تنظیم نگاه جامعه و ارتقای بینش آن در این حوزه ها مطمئن عمل کنند، لذا شما نمی توانید تولید و خروجی را از این مجموعه ها مشاهده کنید که جنسی از اعتماد و اقناع را در مخاطب خود برانگیزد، همچنین در او جنسی از اطمینان قلب را برای اینکه بخواهد در حوزه رفتار به آن بینش و نگاه تکیه کند مشاهده نمی کنید، اجازه دهید من در این ارتباط به چند نکته اشاره کنم. رسانه ملی ما برای مباحث و مسائل مربوط به اربعین و پیاده روی اربعین، نحوه ارائه و انعکاس مجالس مذهبی، روضه ها، منبرها و مجالس دینی، شیوه قالب گذاری این کار و نحوه رسانه ای کردن اینها از نظر فکری دچار خلا جدی است و دائما دستش به سمت مجموعه های دانش بنیان دراز است که ما چه کنیم، طبیعی است حرکت های سلیقه ای، برنامه های مقطعی و به نوعی اتفاقات آزمون و خطا در جریان است که در مجموعه این ارگان های آموزشی و ترویجی و فعالان عرصه رسانه صورت می گیرد. باز این جریان متوجه نکته اول است و در حقیقت باید از اینجا شروع کرد، خب وقتی اینها نتوانند در این حوزه جای پای محکمی پیدا کنند و به یک ذهن شفاف و به یک برنامه مقنن تکیه کنند طبیعتا نمی توانند خوراکی را برای تغذیه فکری جامعه و ارائه روش و قالب های الگو برای جامعه اقدام کنند، در آخر ما با جامعه ای مواجه می شویم که در حوزه رفتار، در حوزه باور و اعتقاد، و در حوزه گفتار در آیین تکریم اهل بیت عصمت و طهارت دچار مشکل می شود، خیلی طبیعی است، اگر دچار مشکل و آسیب نشود باید تعجب کرد، و اگر ما می بینیم به نسبت این ساعاتی که این همه مجالس و برنامه ها شکل می گیرد این مقدار از ظرف ساعات دچار آسیب ها و آفت ها و خلاهایی است، از برکت و عنایت سید الشهداست که مجالس حفظ می شود وگرنه ما در این حوزه ها چه ها که نمی کنیم.
آیا مجموعه های دانش بنیان به خودی خود توانایی بحث در مباحث نظری و فکری را دارند؟
برای مجموعه های دانش بنیان که می خواهند در بحث مباحث نظری و ارائه مباحث فکری و چارچوب های فکری کار کنند نیازمند یک مرکز دیده بانی فکری و رصدگاه دقیق در حوزه تکریم آیین اهل بیت هستیم، کجا داریم؟ در کجای جامعه ما یک مرکز مطالعات اجتماعی و جمع آوری داده های رفتاری نسبت به این موضوع به صورت علمی شکل گرفته که ما بتوانیم از مجموعه های دانش بنیان به سراغ این مرکز برویم و از ارزیابی، نظرسنجی و تحلیل و بررسی داده هایی که آنجا بوده به صورت علمی بهره مند شویم تا خلاها و نیازها، آن محتوای اصیل و شبهات، آسیب ها، آفت ها و موانع را در این حوزه شناسایی و راجع به آن تولید علم کنیم، این مشکلی است که ما هر سال با آن مواجهیم، هر کسی از منظر و دیدگاه خودش شعری را تولید می کند، البته ما نباید یک نعمت را فراموش کنیم، تنها کسی که در جایگاه یک دیده بان فرهنگی، نه تنها جامعه را، بلکه حوزه بین الملل را هم رصد می کند رهبر معظم انقلاب است، ایشان سال هاست که در این حوزه سخن گفته اند، بعید می دانم کسی مثل ایشان در حوزه عاشورا، امام حسین و مناسک آیینی آنقدر مصداقی و جزئی ورود پیدا کرده باشند، ایشان در سال های اخیر در حوزه رفتار مربوط به هیئات، در حدود پانزده مسئله به صورت جدی ورود پیدا کرده اند، البته اینها خود نیازمند بحث و ارائه و فرهنگ سازی در جامعه است، اما ما روی همین هم کار نکرده ایم که ایشان مثلا در ارتباط با مداحی مورد نظر و مداحی الگو چه نگاهی دارند، ایشان در مورد یک منبر چه می گویند، ایشان در مورد نوع یک هیئت و مجلس توسل به اهل بیت چرا این دیدگاه را دارند، و راجع به این موضوع هیچ کجا را نداریم که این مباحث در آن مطرح و بحث شود. هر کسی از ظن خود شد یار من.
نقش رسانه را در جریان سازی حوزه مناسبت های آیینی چگونه ارزیابی می کنید؟
اتفاقی که ما هر سال با آن مواجهیم این است که عده ای به بهانه خدمت فرهنگی و کار فرهنگی یا با احساس مسئولیت مخلصانه ای که دارند، در عرصه تکثیر و انتقال مجالس مذاهبی و برنامه هیئت ها و توزیع آنها در قالب سی دی، فیلم، کلیپ، تیزر، صوت و مدیا با اخلاص بی محابا در کشور اقدام می کنند، در حالی که به باور من، این جریان رسانه ای ضمن اینکه محاسنی دارد، معایبی هم دارد که بنده تعدادی از این موارد را تنها فهرست وار می شمارم:
اول در رسانه، جنسی از غلو است، آن چیزهایی که تکثیر می شود و در مقابل چشم فرد جلوه می کند نمی گذارد که فرد بخشی از حقایق و واقعیت هایی که اتفاق افتاده را ببیند، پس جنسی از تحریف در ذات رسانه و تکثیر بدون برنامه رسانه هست، لذا شما می بینید در گوشه ای از یک شهر، مداحی می خواند، با تجربه یا بی تجربه، یک مرتبه آسیب و آفت این مداحی که یا اشتباه گفته یا اشتباه کرده که گفته، پخش می شود و یک باره می بینیم کلیپ های بسیار از آن ساخته شده، آن وقت می گوییم مجالس از دست رفت.
دومین مسئله قابل توجه در جریان تولید و تکثیر، آن است که بسیاری از این مجالس، مجالس حضور است، یعنی برای حاضران و مخاطبانی است که در مجلس هستند، چون آن مجلس فضا و موقعیتی دارد که شایسته ارائه بعضی از حرف ها یا آن موقعیت اقتضای بعضی از مطالب و مسائل است، حال آیا مخاطبی که بیرون از این مجلس است شایستگی، ظرفیت یا آمادگی پذیرش و شنیدن این مطلب، رفتار و جریان را دارد؟ طبیعی است که نه، و این اتفاق در روند تکثیر تولیدات رسانه ای ما در این حوزه رخ می دهد، زدگی ایجاد می کند و نگاه ها را منفی می نماید.
نکته دیگر در مورد تکثیرها آنکه به دلیل اینکه نظارت جدی در ارائه این مجالس و محافل در ایجاد اعتقاد وجود ندارد، اگر کسی هم خواست وارد شود خواهیم گفت که امام حسین چوبت خواهد زد، خب هر کسی دارد کارش را انجام می دهد، این جنس از جریان تکثیر بدون نظارت این مجالس، آسیب ها و آفت هایی را در جامعه منتشر می کند و رسانه و توزیع رسانه با نیت های مخلص خود به این کار دامن می زند.
چهارم، از بین بردن فرهنگ های بومی و قومی و آیین سنتی در حوزه آیین تکریم اهل بیت است، برای اینکه شما جنسی از رابطه مرکز – پیرامون را شکل می دهید و باعث می شوید نوع فرهنگ پایتخت یا کلان شهرها که از یک قدرت رسانه ای ویژه برخوردار است و به رسانه های عمومی دسترسی بیشتری دارد، بر فرهنگ، آیین ها و سنت ها غلبه و آنها را سرکوب کند. چه کسی بناست جواب از دست رفتن این میراث عظیم را در این شکل از اقدام بی محابای رسانه ای بدهد؟
تا چه میزان به نظارت کیفی بر آثار آیینی تولید شده در حوزه عاشورا اعتقاد دارید؟
جو هیئت ها و مجالس مذهبی، برای ارائه بعضی از مطالب، انسان ها را در فضای عاطفی و احساسی و تکلیف قرار می دهد، این به معنی القای بعضی فکرها و ارائه برخی رفتارهاست، حال اگر یک تصنیف یا ترانه یا فایل موسیقی بخواهد بیرون بیاید، مگر این اتفاق می افتد؟ فارغ از اینکه عیبی در آن باشد یا نباشد، باید برود در یک مرکز، آنجا مجوز بگیرد، بعد منتشر شود، اما ما در اجرای مراسم و مجالس و ارائه کالاهای رسانه ای کدام مراکز قانونی را داریم که پای هر سی دی مداحی و منبر و تولیدات در این حوزه و مستندسازی این مجالس را امضا کند؟ این نکته جدی است، پیشنهاد من این است که یک سال قبل از محرم این مرکز را راه اندازی کنیم، باید مرکزی برای رصد وجود داشته باشد، لازم نیست یک مرکز دادگاهی و دفعی و سلبی اتفاق بیفتد، ولی می توان افراد را دعوت و با آنها صحبت کرد، حتی اگر مشکلی پیدا شد با گفتگو، بزرگ منشی و ریش سفیدی آن را حل کرد، اما حتی این هم اتفاق نمی افتد، چرا باید یک منبر یا خطابه در جامعه ما مطرح شود، در تمام فضای مجازی جامعه ما دور بخورد، در خارج از کشور و رسانه های خارج از کشور به آن استناد شود ولی یک جلسه با حضور این منبری در مرکزی که متولی این کار است با رفاقت و صمیمیت برگزار نشود تا با او حرف بزنیم و از نزدیک مسائل را بشنویم و مسائل را با او مطرح کنیم؟
عمده آسیب ها و آفت های مجالس عاشورا را در چه می بینید؟
نکته قابل توجه در این گونه مجالس، عدم توجه به این نکته است که توسل مقدمه تقرب است، ما معتقدیم هیئت و مجلس آیینی و دینی که مشارکت و خدمات اجتماعی در آن شکل نگیرد و شکلی از دلدادگی نسبت به اصول و مبانی دینی که بخشی از آن مسلما دوری از حرمت ها و بی توجهی به برخی معصیت ها و گناهان در جریان کار در آن نباشد اشکال دارد، ما معتقدیم که این جریان در هیئت های مذهبی و مجالس آیینی ما دارد فدای مرید و مرادبازی ها می شود، یعنی مجموعه هایی شکل می گیرند و انسان هایی مشهور می شوند. چه کسانی این مجموعه ها را پر و بال دادند و این انسان ها را وجهه دادند؟ پاسخ، مردم است، مردم کمک می کنند که این مجالس و این انسان ها به عنوان کسانی که در خدمت این مجالس اند وجهه ای پیدا کنند و شکل بگیرند و بزرگ شوند، مردم باعث می شوند که این اتفاق بیفتد، بعد خود مردم مبهوت این مجالس و این آدم ها می شوند، جنسی از بت وارگی در مجالس آیینی و دینی ما شکل می گیرد که اجازه بروز و ظهور نظرات و آرا و ورود انسان هایی که مخلصانه و اندیشمندانه و متعهدانه می خواهند وارد این حوزه از مجالس شوند و جلوی همان آسیب های حداقلی را بگیرد و به رشد و بازخوانی هویت هیئات برای رسیدن به آن کارکردهای اجتماعی و تاثیرگذاری کامل و همه جانبه اجتماعی در حوزه جمعی برسند را نمی دهند. بنده معتقدم اگر هیئتی نتواند در محل و موقعیتی که برگزار می شود جوانانی را از اعتیاد، خانواده هایی را از طلاق، فقرایی را از فقر و وضعیت نابسامان معیشتی، و مردم را از اختلاف رها سازد و مسائلی که در همسایگی آن مجموعه هیئت است را حل کند، در دوره امروز اسمش هیئت نیست، دوره امروز ما دوره ای نیست که هیئت ها تنها در بخشی از جریان سیاسی و در مقاطع حساس سیاسی جامعه ورود پیدا کنند، این کارکرد هیئت نیست، این ظلم به هیئت و ظلم به هویت هیئت و کارکرد هیئت امروز است، باید در این حوزه و این جهت، مجموعه ای از کارکردها را برای هیئت از جمله مشارکت ها و خدمات اجتماعی، از میان بردن فاصله های طبقاتی، رفتن به سمت کاهش خلاف ها و بزه های اجتماعی، و ایجاد محملی برای ترویج مکتب دینی خودمان را در هیئت ها ایجاد کنیم تا بشود اسم آن را هیئت گذاشت.
نکته دیگری که ما در محرم ها و در اوج مناسبت های دینی با آن مواجه هستیم خطر نمایشی شدن آیین است که مشتمل بر مجموعه ای از رقابت های نادرست، خرج های ناشایست و هزینه های بی جهت، تزئینات و دکورهای بیش از حد تصور، ایجاد نیازهای کاذب در مخاطب در ارائه شیوه ها و سبک ها و مطالب است، در کنار این موارد نمایشی شدن آیین ما دارد به عنوان یک مسئله جدی مطرح می شود؛ اتفاقی که امروزه به میدان مسابقه میان مجموعه های دینی تبدیل شده و هر سال بیش از پیش تکرار می شود، مجالس را در میدان های شهر پیاده می کنند و بعد به صدا و سیما و رسانه ملی اعلام می کنند که ما هم میدانی داریم و می توانیم جلوی دوربین های شما به عزاداری بپردازیم، و بعد رسانه ملی در یک صفحه، شش تصویر از مراسم عازداری شش شهرستان که هیچ چیزی از آن پیدا نیست و چیزی نیست جز رقابت ناسالم را به نمایش می گذارد، این اتفاق به چه قیمتی باید بیفتد؟ البته ما در محرم به تظاهر و حرکات دسته ها نیازمندیم، ولی نه صرفا برای اینکه در معرض قرار گیرد و نمایشگاهی آیینی برپا شود، این کار که در کشورهای مختلف دنیا هم دارد انجام می شود، در موقعیتی این کار را انجام می دهند که توریست بیاید بلیط بگیرد و این کار را ببیند، این مشکل در مجالس عزاداری ما، یعنی نبود اخلاص، حتی عدم تظاهر، نگاه به صواب و نه برای تعریف و تمجید کسی، و تواضع مشکلی جدی است.
بحث دیگر، هزینه هایی است که برای فیلم برداری از مجالس پرداخت می شود، سبک فیلم هایی که از مجالس ما خارج می شود و مجموعه هایی که ولو با نیت خیر برای اینکه مجلس به صورت حرفه ای برگزار شود به سراغ مستندساز می روند، که شما اگر مجلس عزاداری را با مجلسی که در یک کشور دیگر و با عنوانی دیگر که نمی خواهم به جزئیات آن ورود پیدا کنم مقایسه کنید، در نوع تصویربرداری اینها کاملا جهات مشترک خواهید دید، اینکه دوربین از زیر پای عزادار حرکت کند، بعد از سقف آویزان شود، بعد از پشت سر مداح چرخ بزند، سپس نورها روی یک نقطه متمرکز شوند و ... ، دکورهایی که میلیون ها تومان برای تزئین مجلس مذهبی حتی یک مجموعه هزینه می شود، ما حق نداریم، این ساختارشکنی ها و حریم شکنی ها که مثلا چند نخل را از کشورهای جنوبی بار کنند و به نقطه ای در شمالی ترین مناطق کشور ببرند که مثلا بخواهند یک دکور درست کنند، ما باید دنبال جاذبه، تنوع و سلیقه مخاطب باشیم، ولی به چه قیمتی؟ آیا دل مان برای مجالس قدیمی، پیر غلام ها با صداهای گرفته، و استکان های چای آخر مجلس تنگ نشده و نمی شود؟
نکته دیگر، ابداع سبک ها، روش ها و شیوه های عزاداری است که خود ما به صورت کاذب برای برآورده کردن نیاز کاذب و عطش مخاطب ایجاد کرده ایم، سال ها گاهی در یک هیئت یک سبک خوانده می شد و آن سبک ارزش خوانده شدن داشت، چرا باید در هر شب دهه محرم سه سبک خوانده شود و فردا شب آن سبک برای مستمع قابل تحمل نباشد و منتظر ارائه سبک جدید باشد؟ آن مستمعی که بناست هر شب سه سبک را با سه محتوا با سه شکل از ضرب و سینه زنی گوش کند چه مقدار از توجه او صرف این جریان و چه مقدار از توجهش صرف تامل در وقار و دلداگی به صاحب این مجلس می گردد؟ این جریان نمایشی شدن، موضوعی است که به نظر من، ما را از برگزاری مجلسی که مجلس فرهیختگان است، به سمت روضه خوانی توده ها نزدیک می کند، نه به معنای صحیح و مثبت اش که عزاداری سنتی باشد، بلکه جنسی از مجالس عوام پسند حتی بعد از مدتی دور شدن از توجه همان عوام، که حاضر نیستند همان مجلس را یک بار دیگر بشنوند، ما کی بناست مداحی مان به سمت یک منبر منظوم برود؟ این یک قله است. کی بناست منبر ما و وعظ و خطابه ما به سمت ارتباط با مخاطب، تاثیر و اقناع مخاطب و بالا بردن سطح معرفت مخاطب و قرار دادن او در جاده تقرب الی الله باشد و نه توجه به ما. مرید در خانه خدا جمع کنیم.
چه راهکاری را برای مقابله با این آفات پیشنهاد می کنید؟
امیدوارم این مسائل حل شود و البته راه دارد، راهش ایجاد آن رصدگاه فرهنگی است که بدان اشاره کردم، راهش ورود این مباحث به کرسی های درس خارج از حوزه است، راهش برگزاری سلسله نشست ها و کرسی های آزاد اندیشی است، راهش ایجاد حداقل ده مرکز تخصصی است که بتوانند حداقل یک ششم عمر جامعه ما را برنامه ریزی کنند، محرم و صفر حداقل آن است، باقی مناسبات را بگذاریم کنار، فاطمیه، رمضان، عرفه، اعتکاف، موالید، وفیات، اعیاد و ...، به نظرم این یک سوم عمر جامعه ماست، نمی ارزد؟ یک مرکز در حوزه سبک ها و آهنگ ها، یک مرکز در حوزه ادبیات آیینی، یک مرکز در حوزه آرایه های بصری و تزئینات مجالس، یک مرکز در حوزه فن رسا و شیوه روضه خوانی و مقتل خوانی، یک مرکز در حوزه فن بیان و خطابه، و اصلا موسسه وعظ و خطابه شکل بگیرد، نه یک موسسه، بتوانیم رقابت های سالم را بین همین موسسه ها هم شکل دهیم، یک موسسه و دو موسسه در هر کدام لازم است، ما در بسیاری از حوزه ها حتی یک موسسه این چنینی نداریم، مجموعه های فرهنگی ما وظایف خودشان را در این حوزه یا تعریف نکرده و یا فراموش کرده اند، لذا جنسی از کارهای موازی، متداخل و مقطعی شکل گرفته است. به نظر من، جامعه، مردم، مجالس، مداحان، منبری ها و عناصر تاثیرگذار دارند کارشان را خیلی خوب انجام می دهند، بنده هیچ نقدی به آنها ندارم و همواره این اخلاص و همت را به آنها گفته ام، مشکل از جای دیگر است و ما هیچ گاه دیواری کوتاه تر از دیوار مداحی و هیئت و منبر پیدا نکرده ایم.