کد مطلب : ۳۱۸۲۲
آیت الله علوی بروجردی: مداحان از خواننده های پاپ و غیرپاپ تقلید نکنند + ماجرای مشروبخواری که سیاهی لشکر عزای امام حسین(ع) بود
آیت الله علوی بروجردی تولیت مسجد اعظم در جمع جامعه مداحان اظهار داشت: توجه داشته باشیم در بین ما نفس روضه سیدالشهدا و نفس «السلام علیک یا ابا عبدالله» موضوعیت دارد. فرهنگ شیعه از روز اول اقامه این شعار بوده است. یعنی «السلام علیک یا ابا عبدالله» نباید فراموش شود. وجود مقدس امام باقر (علیه السلام) به هنگام فوتشان وصیت میکنند که مقداری پول از مال من کنار بگذارید و در ایام حج روضه جدم سیدالشهدا را بخوانید. امام صادق (علیه السلام) نیز مبلغی از مالشان را اختصاص دادند که بعد از ایشان برای سیدالشهدا روضه بخوانند. اینها موضوعیت دارد. بخشی از همین خانهای که شما اکنون در آن حضور دارید نیز به مراسم سیدالشهدا اختصاص یافته است. این خانه و خانه کناریاش متعلق به آقای آقازاده بود. بسیاری از قمیها ایشان را میشناسند. پدرش، مرحوم آقاسید علیاکبر، هم بلورفروش بود. خانه مال ایشان بود. آیت الله بروجردی آن را اجاره کرده بودند. حاج مهدی صبوحی این خانه را، اعم از اندرونی و بیرونی، برای آیت الله بروجردی خریدند. ایشان ابتدا قصد داشتند از سهم امام بخرند اما آیت الله بروجردی قبول نکردند. مدتی دست نگه داشتند و بعد خریدند و آن را تبرع کردند و به ایشان هدیه دادند. پدرم میگفتند در خدمت آیت الله بروجردی بودیم که حاج مهدی صبوحی خانه را خرید و به ایشان تقدیم کرد و سردفتر به خانه آورد. ایشان فرمودند من این هدیه را پذیرفتم اما ثلث آن باید در عزاداری سیدالشهدا صرف شود. این فقه مرجع تقلید شیعه است؛ آن هم نه مرجع تقلیدی که کنارش دهها مرجع تقلید باشند؛ مرجع وحید شیعه است، اما دلش خوش است که من میروم ولی این مال بماند و برای اقامه عزای سیدالشهدا باشد. این موضوعیتی است که سیدالشهدا دارد.
حسرت مرحوم آخوند خراسانی در سرای دیگر
از استادان بزرگمان شنیدیم که مرحوم آیت الله خویی، از یکی از شاگردان مرحوم آخوند نقل میکردند که آخوند خراسانی را در خواب دیدند. متوجه شدند اوضاع و احوال ایشان در آن دنیا خوب است. به ایشان گفتند: «آیا حسرت چیزی را در دنیایی که از آن رفتهاید دارید؟». ایشان فرمودند: «بله. هنوز هم دلم میخواهد به دنیا برگردم». پرسیدند: «میخواهید به دنیا برگردید و چه کاری انجام دهید؟». ایشان فرموده بودند: «دلم میخواهد به دنیا برگردم و در عزاداری سیدالشهدا شرکت کنم. وقتی به دنیای دیگر رفتم فهمیدم سیدالشهدا یعنی چه». آخوند خراسانی، که استاد کسانی همچون آیت الله بروجردی و آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی است، چنین چیزی میگوید. این ارج و قیمت از آنِ کسانی است که وجودشان وقف سیدالشهدا است؛ «السلام علیک یا ابا عبدالله».
وامداربودن حوزه علمیه و مرجعیت شیعه به امام حسین (علیه السلام)
پدرم و نیز عزیزان دیگری نقل میکردند: جمعی از منبریها و روضهخوانها به منزل آیت الله بروجردی آمده بودند. در قدیم، غیر از آقایان مداح، روضهخوان هم داشتیم. در میان اهل علم اینها هم بودند؛ مثلاً آقای فلسفی که گاه مخاطبانشان ۱۰ هزار نفر بودند. در مجالس آقای بروجردی، آقایان روضهخوان هم میآمدند. برخی از آنها به مجالس زنانه نیز میرفتند و در خانهها روضه میخواندند. شما بهتر از من میدانید که بعضی از این روضههای زنانه مشتری چندانی ندارد. مثلاً پیرزنی نذر دارد و در خانهاش را باز میکند و روضه میگیرد و همسایهها را دعوت میکند. گاهی همسایهها میآیند و گاهی نمیآیند و فقط خودش مینشیند و به روضه گوش میدهد. جمعی از این روضهخوانها و منبریها در منزل آیت الله بروجردی بودند. ایشان خطاب به آنها فرمودند: «شماها، از آقای فلسفی گرفته که مخاطب دههزار نفری دارد تا فلان آقای روضهخوان که فقط دو نفر در مجلس روضهاش هستند، بدانید که حوزه علمیه و مرجعیت شیعه وامدارتان است. اگر شما در خانهها نروید و السلام علیک یا ابا عبدالله نگویید و مردم برای شرکت در مجلس روضه دور هم جمع نشوند و یک مسئله خمس در کنارش گفته نشود مردم برای پرداخت وجوه شرعی نمیآیند و حوزه و مرجعیت نمیچرخد؛ حضرت حجت ابن الحسن (عج) هم وامدار سیدالشهدا (علیه السلام) است. قدر خودتان را بدانید».
موضوعیت داشتن ذکر اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
گفتن «السلام علیک یا ابا عبدالله» موضوعیت دارد. در حدیث است که مردی خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید. روز ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان بود. گفت: «نمیدانید چه بیتوفیقیای نصیب من شد! شب احیا روضه گرفته بودم. بعد از آن نیمساعتی خوابیدم و بعد برای احیا و شبزندهداری بلند شوم. تا نزدیک طلوع خورشید خوابم برد و وقتی بیدار شدم فقط توانستم نماز صبحم را بخوانم. لذا شب قدر از دستم رفت». امام (ع) فرمودند: «خیر. شب قدر از دستت نرفته و تمام فضیلت شب قدر در پرونده اعمالت نوشته شده است. دیشب که افطار کردی و غذای چرب و نرمی خورده بودی و آتش کرده بودی، همان نیمه شب که بیدار شدی و از کوزه آب بالای سرت خوردی و پس از خوردن آب خنک گفتی «فدای لب تشنه ات یا امام حسین»، خدا همین سلام را از تو گرفت و تمام فضیلتهای شب احیا و شبزندهداری شب قدر را به تو داد».
تأکید ائمه (ع) بر اهمیت اقامه عزای امام حسین (ع)
شما عزیزان منادیان این ذکر و این نام هستید. در مجالس قدر خودتان را بدانید. شما خیلی قیمت دارید؛ نه فقط در درگاه سیدالشهدا (ع)، بلکه در درگاه آقا حجت ابن الحسن (عج) هم قیمت دارید و واسطه ارتباط هستید. اصلاً کل مذهب و دین ما به واسطه سیدالشهدا (علیه السلام) حفظ شده و این فرهنگ را از ائمه ما گرفته است. مکرر در احوالات امام صادق (علیه السلام) میخوانیم که اشخاصی نزد ایشان میآمدند و حضرت از آنها میخواستند برایشان روضه بخوانند. شخصی نزد امام صادق (ع) آمد و گفت: «اشعاری راجع به سیدالشهدا دارم». حضرت فرمودند: «کمی صبر کنید که این در را باز کنیم و پردهای بکشیم و مخدرات هم بیایند و بنشینند و بعد اشعار را بخوانید». آن شخص شروع به خواندن کرد و آقا شروع به گریه کردند. این فرهنگ ما در تشیع است. فرهنگ ما این است که سیدالشهدا و کربلا نباید فراموش شود. فرهنگ ما این است که عاشورا باید بماند؛ و سیدالشهدا و عاشورا نمیماند مگر با کثرت ذکر. لذا امام علی بن موسی الرضا (ع)، خطاب به ابنشبیب، میفرمایند: «ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین بن علی فانه ذبح کما یذبح الکبش و قتل معه من أهل بیته ثمانیه عشر رجلا ما لهم فی الارض شبیهون»؛ «اگر میخواهی برای چیزی گریه کنی، پدرت مرده است و … برای سیدالشهدا گریه کن». تعابیر عجیبی در این زمینه وارد شده است. به چشمانتان التماس کنید که برای حسین (ع) گریه کنند. حتی یک قطره اشک که برای حضرت ریخته شود موضوعیت دارد.
حدیث دیگری هم هست که برخی توان هضم آن را ندارند: «من بکی او ابکی او تباکی وجبت له الجنه؛ کسی که گریه کند یا بگریاند یا حالت گریهکردن به خود بگیرد بهشت بر او واجب میشود». گریهکردن بر امام حسین (ع) تا این حد اهمیت دارد. نهتنها گریهکردن، بلکه گریاندن و حالت گریه به خود گرفتن نیز ثواب بسیار دارد. این فرهنگ شیعه است. نگذاریم سیدالشهدا فراموش شود. حتی ائمه (ع) در مجالس شادیشان هم روضه سیدالشهدا میخواندند. چرا حسین باید بماند؟ این فرهنگ شیعه است.
ضرورت تجلیل از شخصیت و مجاهدتهای حضرت زینب (س)
نکته دیگر اینکه، توجه داشته باشید هرچند امام حسین (ع) و «السلام علیک یا ابا عبدالله» موضوعیت دارد اما اساس نیز باید حفظ شود. منظور از «اساس» چیست؟ یعنی زینب کبری (س). آیت الله خویی، مرجع تقلید، در کتاب معجم رجال الحدیث، تعبیری به کار میبرند و زینب کبری (س) را شریکه الحسین مینامند. نام زینب کبری (سلام الله علیها) باید بلند شود. باید مراقب باشیم در اشعار و گفتارمان چیزی نگوییم که سبب شود شأن سیدالشهدا یا زینب کبری (سلام الله علیها) پایین آورده شود. باید عزت سیدالشهدا (علیه السلام)، زینب کبری (سلام الله علیها) و بزرگوارانی را که اینگونه در مقابل آن نابکاران ایستادند حفظ کنیم. زینب کبری (سلام الله علیها) در مجلس ابنزیاد تعبیری به کار میبرد و میگوید: «ما رأیت الا جمیلا». اینگونه عزت این خاندان را حفظ میکند. حتی به آنها سرکوفت میزند و میگوید: «الحمد لله الذی فضحکم و قتلکم». این نحو سخنگفتن با مصیبتزده در میان عرب، معمول نبوده است، اما حضرت زینب (سلام الله علیها) با این کار میگوید دلخوش نباشید که ما با این حرفها از میدان بیرون برویم. لذا تأکید میکند که من کشتهشدن برادران و فرزندانم را چیزی جز زیبایی ندیدم. این نکته بسیار مهم است. این عظمتها را باید به مردم بگوییم.
اهمیت احساسات و تأثیرگذاری آن در تقویت فرهنگ شیعی
البته کار شما عزیزان روضهخوان و مداح، با ما قدری فرق میکند. ما باید در فقه و اصول، استدلال کنیم و برهان بیاوریم. اما شماها بالاتر از برهان و استدلال حرکت میکنید. شما با احساس مردم سر و کار دارید. یعنی از طریق احساسات مطالب خودتان را میگویید و پیامتان را میرسانید. گاهی از احوالات زینب کبری (سلام الله علیها) یا سیدالشهدا (علیه السلام) مطلبی را بیان میکنید که یکمرتبه در همان مجلس دل شخص را تکان میدهد و منقلبش میکند. اینجا است که میگوییم: «پای استدلالیان چوبین بود». در اینجا برهان و استدلال اثری ندارد، اما احساس، دل شخص را تکان میدهد. ممکن است سواد هم نداشته باشد. شما بهترین کسانی هستید که میتوانید با دلها ارتباط پیدا کنید. این شأن بزرگی است. قدر آن را بدانید.
ضرورت استفاده از لحنها و آهنگهای اصیل در مداحی
نکته دیگری که بارها گفتهام اینکه، بزرگان ما حتی روضهخوانهایی که در میان روحانیت داشتیم و مداحان قدیمی ما، همچون مرحوم حاجی علامه و آقای مولوی، دقت داشتند که مداحی تعقیباتی میخواهد. صِرفِ اینکه کسی صدایش خوب باشد کافی نیست. باید با دستگاههای مربوط به لحن و آهنگ که بر مبنای آن روضه و مداحی خوانده میشود آشنایی کافی داشته باشند. در گذشته، روضهخوانها صداها را با این دستگاهها تنظیم میکردند و بر اساس این دستگاهها میخواندند. چون این دستگاهها اصیل بود. یعنی مردم به خوبی آنها را میفهمیدند و با لحن آن ارتباط برقرار میکردند. متأسفانه امروز این نکته رعایت نمیشود. برخی دوستان هم این انتقاد را پیش من مطرح کردهاند و گفتهاند به جوانترها تذکر دهید که وقتی در این وادی وارد میشوند از خوانندههای کذایی پاپ و غیرپاپ تقلید نکنند. ذهن مردم با این دستگاهها آشنا نیست و این دستگاهها اصیل محسوب نمیشود و وارداتی است. آن ارتباط احساسی تأثیرگذار را با خواندن بر اساس این دستگاهها نمیتوانیم ایجاد کنیم. البته عیبی ندارد که عزیزان ما دستگاههای جدیدی را در صوت و خواندن ابداع کنند، کما اینکه حتی بسیاری از آهنگسازان بزرگ ایرانی خودشان نوشتهاند که از لحن و آهنگ روضهخوانها الهام گرفتهاند و برخی آهنگها را بر اساس آهنگ و لحن روضهخوانها ساختهاند. چرا ما باید از آهنگ و لحن خوانندههای کذایی تقلید کنیم؟ این کار چه ضرورتی دارد؟ بهتر است دستگاهی ابداع کنیم که اصیل و از آنِ خودمان باشد و بتوانیم از طریق آن با مردم ارتباط ایجاد کنیم. این نوع خواندن وسیلهای برای ما است؛ وسیله پیامرسانی که میتوان با آن پیام عاشورا را منتقل کرد. علاوه بر لحن و آهنگ که باید با دقت انتخاب شود، اشعار هم باید دارای پیام باشد. اینکه میگوییم اینها دارای پیام باشد، منظور این نیست که از روضهخواندن کم بگذاریم. همان روضهای که میخوانیم باید پیام صحیح و عالی داشته باشد و به بهترین صورت منتقل شود. امیدوارم خداوند عالم توفیقات بیشتری به شما عنایت کند. شما وسیله ارتباطی بین مردم و حجت بن الحسن (عج) هستید. شما گردانندگان مجالس سیدالشهدا (علیه السلام) هستید و این مجالس قدر و قیمت بسیار دارد.
سرنوشت شخص سیاهی لشگر در عزاداری امام حسین (ع)
یکی از بزرگان نقل میکرد که آقایی که از بزرگان تهران بود پیش من آمد و گفت من اهل دین و نماز و این حرفها نیستم. گاهی هم دمی به خمره میزنم. روزی از خیابانی رد میشدم. در آنجا حسینیهای بود که مردم در آن مشغول سینهزنی و عزاداری بودند. از لحن و حرکات آنها خوشم آمد. دم درب حسینیه جمعیتی به تماشا ایستاده بودند. من نیز ایستادم. نه سینه میزدم و نه گریه میکردم. قشنگ سینه میزدند. من از طرز خواندن و عزاداریشان خوشم آمد. بعد از مدتی خسته شدم. به خانه آمدم و خوابیدم. خواب دیدم صحرای محشر شده و من مردهام و دارند حسابرسی میکنند. دفتر و دستکی آوردند و گفتند فلانی در حسینیه برای امام حسین (علیه السلام) گریه کرده و فلانی سینه زده و فلان افراد روضه خواندهاند. یکییکی آنها را جدا میکردند و به سمت بهشت میبردند. یعنی همان افرادی را که من در حسینیه دیده بودم. نوبت من شد. من عمل حسابی نداشتم و اسمم هم ظاهراً در آنجا نبود. گفتند او را سمت جهنم ببرید. مرا سمت جهنم بردند. در همان حال، کسی دواندوان از پشت سر آمد و گفت: «آقا فرمودند این شخص را برگردانید». کسی که مأمور ما بود گفت: «آقا این شخص نه گریه کرده و نه در عزاداری شرکت کرده است». گفتند: «به عنوان تماشاچی و سیاهی لشکر مدتی را در خانه ما ایستاده است». پس این دستگاهی است که سیاهی لشگرشان را هم از یاد نمیبرند و تماشاچیهایشان را هم فراموش نمیکنند. عمری را در خانهشان «السلام علیک یا اباعبدالله» گفتهایم. چگونه ممکن است ما را فراموش کنند؟ این ذکر ما است و ما به این ذکر مفتخریم. ما با کسانی که نمیتوانند این نکته را بفهمند بحثی نداریم اما عمرمان با «السلام علیک یا ابا عبدالله» میگذرد و امیدواریم آخرین کلامی که در این عالم بر زبان ما میآید «السلام علیک یا ابا عبدالله» باشد؛ «و علی الارواح التی حلت بفنائک …».
حسرت مرحوم آخوند خراسانی در سرای دیگر
از استادان بزرگمان شنیدیم که مرحوم آیت الله خویی، از یکی از شاگردان مرحوم آخوند نقل میکردند که آخوند خراسانی را در خواب دیدند. متوجه شدند اوضاع و احوال ایشان در آن دنیا خوب است. به ایشان گفتند: «آیا حسرت چیزی را در دنیایی که از آن رفتهاید دارید؟». ایشان فرمودند: «بله. هنوز هم دلم میخواهد به دنیا برگردم». پرسیدند: «میخواهید به دنیا برگردید و چه کاری انجام دهید؟». ایشان فرموده بودند: «دلم میخواهد به دنیا برگردم و در عزاداری سیدالشهدا شرکت کنم. وقتی به دنیای دیگر رفتم فهمیدم سیدالشهدا یعنی چه». آخوند خراسانی، که استاد کسانی همچون آیت الله بروجردی و آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی است، چنین چیزی میگوید. این ارج و قیمت از آنِ کسانی است که وجودشان وقف سیدالشهدا است؛ «السلام علیک یا ابا عبدالله».
وامداربودن حوزه علمیه و مرجعیت شیعه به امام حسین (علیه السلام)
پدرم و نیز عزیزان دیگری نقل میکردند: جمعی از منبریها و روضهخوانها به منزل آیت الله بروجردی آمده بودند. در قدیم، غیر از آقایان مداح، روضهخوان هم داشتیم. در میان اهل علم اینها هم بودند؛ مثلاً آقای فلسفی که گاه مخاطبانشان ۱۰ هزار نفر بودند. در مجالس آقای بروجردی، آقایان روضهخوان هم میآمدند. برخی از آنها به مجالس زنانه نیز میرفتند و در خانهها روضه میخواندند. شما بهتر از من میدانید که بعضی از این روضههای زنانه مشتری چندانی ندارد. مثلاً پیرزنی نذر دارد و در خانهاش را باز میکند و روضه میگیرد و همسایهها را دعوت میکند. گاهی همسایهها میآیند و گاهی نمیآیند و فقط خودش مینشیند و به روضه گوش میدهد. جمعی از این روضهخوانها و منبریها در منزل آیت الله بروجردی بودند. ایشان خطاب به آنها فرمودند: «شماها، از آقای فلسفی گرفته که مخاطب دههزار نفری دارد تا فلان آقای روضهخوان که فقط دو نفر در مجلس روضهاش هستند، بدانید که حوزه علمیه و مرجعیت شیعه وامدارتان است. اگر شما در خانهها نروید و السلام علیک یا ابا عبدالله نگویید و مردم برای شرکت در مجلس روضه دور هم جمع نشوند و یک مسئله خمس در کنارش گفته نشود مردم برای پرداخت وجوه شرعی نمیآیند و حوزه و مرجعیت نمیچرخد؛ حضرت حجت ابن الحسن (عج) هم وامدار سیدالشهدا (علیه السلام) است. قدر خودتان را بدانید».
موضوعیت داشتن ذکر اباعبدالله الحسین (علیه السلام)
گفتن «السلام علیک یا ابا عبدالله» موضوعیت دارد. در حدیث است که مردی خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید. روز ۲۱ یا ۲۳ ماه رمضان بود. گفت: «نمیدانید چه بیتوفیقیای نصیب من شد! شب احیا روضه گرفته بودم. بعد از آن نیمساعتی خوابیدم و بعد برای احیا و شبزندهداری بلند شوم. تا نزدیک طلوع خورشید خوابم برد و وقتی بیدار شدم فقط توانستم نماز صبحم را بخوانم. لذا شب قدر از دستم رفت». امام (ع) فرمودند: «خیر. شب قدر از دستت نرفته و تمام فضیلت شب قدر در پرونده اعمالت نوشته شده است. دیشب که افطار کردی و غذای چرب و نرمی خورده بودی و آتش کرده بودی، همان نیمه شب که بیدار شدی و از کوزه آب بالای سرت خوردی و پس از خوردن آب خنک گفتی «فدای لب تشنه ات یا امام حسین»، خدا همین سلام را از تو گرفت و تمام فضیلتهای شب احیا و شبزندهداری شب قدر را به تو داد».
تأکید ائمه (ع) بر اهمیت اقامه عزای امام حسین (ع)
شما عزیزان منادیان این ذکر و این نام هستید. در مجالس قدر خودتان را بدانید. شما خیلی قیمت دارید؛ نه فقط در درگاه سیدالشهدا (ع)، بلکه در درگاه آقا حجت ابن الحسن (عج) هم قیمت دارید و واسطه ارتباط هستید. اصلاً کل مذهب و دین ما به واسطه سیدالشهدا (علیه السلام) حفظ شده و این فرهنگ را از ائمه ما گرفته است. مکرر در احوالات امام صادق (علیه السلام) میخوانیم که اشخاصی نزد ایشان میآمدند و حضرت از آنها میخواستند برایشان روضه بخوانند. شخصی نزد امام صادق (ع) آمد و گفت: «اشعاری راجع به سیدالشهدا دارم». حضرت فرمودند: «کمی صبر کنید که این در را باز کنیم و پردهای بکشیم و مخدرات هم بیایند و بنشینند و بعد اشعار را بخوانید». آن شخص شروع به خواندن کرد و آقا شروع به گریه کردند. این فرهنگ ما در تشیع است. فرهنگ ما این است که سیدالشهدا و کربلا نباید فراموش شود. فرهنگ ما این است که عاشورا باید بماند؛ و سیدالشهدا و عاشورا نمیماند مگر با کثرت ذکر. لذا امام علی بن موسی الرضا (ع)، خطاب به ابنشبیب، میفرمایند: «ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین بن علی فانه ذبح کما یذبح الکبش و قتل معه من أهل بیته ثمانیه عشر رجلا ما لهم فی الارض شبیهون»؛ «اگر میخواهی برای چیزی گریه کنی، پدرت مرده است و … برای سیدالشهدا گریه کن». تعابیر عجیبی در این زمینه وارد شده است. به چشمانتان التماس کنید که برای حسین (ع) گریه کنند. حتی یک قطره اشک که برای حضرت ریخته شود موضوعیت دارد.
حدیث دیگری هم هست که برخی توان هضم آن را ندارند: «من بکی او ابکی او تباکی وجبت له الجنه؛ کسی که گریه کند یا بگریاند یا حالت گریهکردن به خود بگیرد بهشت بر او واجب میشود». گریهکردن بر امام حسین (ع) تا این حد اهمیت دارد. نهتنها گریهکردن، بلکه گریاندن و حالت گریه به خود گرفتن نیز ثواب بسیار دارد. این فرهنگ شیعه است. نگذاریم سیدالشهدا فراموش شود. حتی ائمه (ع) در مجالس شادیشان هم روضه سیدالشهدا میخواندند. چرا حسین باید بماند؟ این فرهنگ شیعه است.
ضرورت تجلیل از شخصیت و مجاهدتهای حضرت زینب (س)
نکته دیگر اینکه، توجه داشته باشید هرچند امام حسین (ع) و «السلام علیک یا ابا عبدالله» موضوعیت دارد اما اساس نیز باید حفظ شود. منظور از «اساس» چیست؟ یعنی زینب کبری (س). آیت الله خویی، مرجع تقلید، در کتاب معجم رجال الحدیث، تعبیری به کار میبرند و زینب کبری (س) را شریکه الحسین مینامند. نام زینب کبری (سلام الله علیها) باید بلند شود. باید مراقب باشیم در اشعار و گفتارمان چیزی نگوییم که سبب شود شأن سیدالشهدا یا زینب کبری (سلام الله علیها) پایین آورده شود. باید عزت سیدالشهدا (علیه السلام)، زینب کبری (سلام الله علیها) و بزرگوارانی را که اینگونه در مقابل آن نابکاران ایستادند حفظ کنیم. زینب کبری (سلام الله علیها) در مجلس ابنزیاد تعبیری به کار میبرد و میگوید: «ما رأیت الا جمیلا». اینگونه عزت این خاندان را حفظ میکند. حتی به آنها سرکوفت میزند و میگوید: «الحمد لله الذی فضحکم و قتلکم». این نحو سخنگفتن با مصیبتزده در میان عرب، معمول نبوده است، اما حضرت زینب (سلام الله علیها) با این کار میگوید دلخوش نباشید که ما با این حرفها از میدان بیرون برویم. لذا تأکید میکند که من کشتهشدن برادران و فرزندانم را چیزی جز زیبایی ندیدم. این نکته بسیار مهم است. این عظمتها را باید به مردم بگوییم.
اهمیت احساسات و تأثیرگذاری آن در تقویت فرهنگ شیعی
البته کار شما عزیزان روضهخوان و مداح، با ما قدری فرق میکند. ما باید در فقه و اصول، استدلال کنیم و برهان بیاوریم. اما شماها بالاتر از برهان و استدلال حرکت میکنید. شما با احساس مردم سر و کار دارید. یعنی از طریق احساسات مطالب خودتان را میگویید و پیامتان را میرسانید. گاهی از احوالات زینب کبری (سلام الله علیها) یا سیدالشهدا (علیه السلام) مطلبی را بیان میکنید که یکمرتبه در همان مجلس دل شخص را تکان میدهد و منقلبش میکند. اینجا است که میگوییم: «پای استدلالیان چوبین بود». در اینجا برهان و استدلال اثری ندارد، اما احساس، دل شخص را تکان میدهد. ممکن است سواد هم نداشته باشد. شما بهترین کسانی هستید که میتوانید با دلها ارتباط پیدا کنید. این شأن بزرگی است. قدر آن را بدانید.
ضرورت استفاده از لحنها و آهنگهای اصیل در مداحی
نکته دیگری که بارها گفتهام اینکه، بزرگان ما حتی روضهخوانهایی که در میان روحانیت داشتیم و مداحان قدیمی ما، همچون مرحوم حاجی علامه و آقای مولوی، دقت داشتند که مداحی تعقیباتی میخواهد. صِرفِ اینکه کسی صدایش خوب باشد کافی نیست. باید با دستگاههای مربوط به لحن و آهنگ که بر مبنای آن روضه و مداحی خوانده میشود آشنایی کافی داشته باشند. در گذشته، روضهخوانها صداها را با این دستگاهها تنظیم میکردند و بر اساس این دستگاهها میخواندند. چون این دستگاهها اصیل بود. یعنی مردم به خوبی آنها را میفهمیدند و با لحن آن ارتباط برقرار میکردند. متأسفانه امروز این نکته رعایت نمیشود. برخی دوستان هم این انتقاد را پیش من مطرح کردهاند و گفتهاند به جوانترها تذکر دهید که وقتی در این وادی وارد میشوند از خوانندههای کذایی پاپ و غیرپاپ تقلید نکنند. ذهن مردم با این دستگاهها آشنا نیست و این دستگاهها اصیل محسوب نمیشود و وارداتی است. آن ارتباط احساسی تأثیرگذار را با خواندن بر اساس این دستگاهها نمیتوانیم ایجاد کنیم. البته عیبی ندارد که عزیزان ما دستگاههای جدیدی را در صوت و خواندن ابداع کنند، کما اینکه حتی بسیاری از آهنگسازان بزرگ ایرانی خودشان نوشتهاند که از لحن و آهنگ روضهخوانها الهام گرفتهاند و برخی آهنگها را بر اساس آهنگ و لحن روضهخوانها ساختهاند. چرا ما باید از آهنگ و لحن خوانندههای کذایی تقلید کنیم؟ این کار چه ضرورتی دارد؟ بهتر است دستگاهی ابداع کنیم که اصیل و از آنِ خودمان باشد و بتوانیم از طریق آن با مردم ارتباط ایجاد کنیم. این نوع خواندن وسیلهای برای ما است؛ وسیله پیامرسانی که میتوان با آن پیام عاشورا را منتقل کرد. علاوه بر لحن و آهنگ که باید با دقت انتخاب شود، اشعار هم باید دارای پیام باشد. اینکه میگوییم اینها دارای پیام باشد، منظور این نیست که از روضهخواندن کم بگذاریم. همان روضهای که میخوانیم باید پیام صحیح و عالی داشته باشد و به بهترین صورت منتقل شود. امیدوارم خداوند عالم توفیقات بیشتری به شما عنایت کند. شما وسیله ارتباطی بین مردم و حجت بن الحسن (عج) هستید. شما گردانندگان مجالس سیدالشهدا (علیه السلام) هستید و این مجالس قدر و قیمت بسیار دارد.
سرنوشت شخص سیاهی لشگر در عزاداری امام حسین (ع)
یکی از بزرگان نقل میکرد که آقایی که از بزرگان تهران بود پیش من آمد و گفت من اهل دین و نماز و این حرفها نیستم. گاهی هم دمی به خمره میزنم. روزی از خیابانی رد میشدم. در آنجا حسینیهای بود که مردم در آن مشغول سینهزنی و عزاداری بودند. از لحن و حرکات آنها خوشم آمد. دم درب حسینیه جمعیتی به تماشا ایستاده بودند. من نیز ایستادم. نه سینه میزدم و نه گریه میکردم. قشنگ سینه میزدند. من از طرز خواندن و عزاداریشان خوشم آمد. بعد از مدتی خسته شدم. به خانه آمدم و خوابیدم. خواب دیدم صحرای محشر شده و من مردهام و دارند حسابرسی میکنند. دفتر و دستکی آوردند و گفتند فلانی در حسینیه برای امام حسین (علیه السلام) گریه کرده و فلانی سینه زده و فلان افراد روضه خواندهاند. یکییکی آنها را جدا میکردند و به سمت بهشت میبردند. یعنی همان افرادی را که من در حسینیه دیده بودم. نوبت من شد. من عمل حسابی نداشتم و اسمم هم ظاهراً در آنجا نبود. گفتند او را سمت جهنم ببرید. مرا سمت جهنم بردند. در همان حال، کسی دواندوان از پشت سر آمد و گفت: «آقا فرمودند این شخص را برگردانید». کسی که مأمور ما بود گفت: «آقا این شخص نه گریه کرده و نه در عزاداری شرکت کرده است». گفتند: «به عنوان تماشاچی و سیاهی لشکر مدتی را در خانه ما ایستاده است». پس این دستگاهی است که سیاهی لشگرشان را هم از یاد نمیبرند و تماشاچیهایشان را هم فراموش نمیکنند. عمری را در خانهشان «السلام علیک یا اباعبدالله» گفتهایم. چگونه ممکن است ما را فراموش کنند؟ این ذکر ما است و ما به این ذکر مفتخریم. ما با کسانی که نمیتوانند این نکته را بفهمند بحثی نداریم اما عمرمان با «السلام علیک یا ابا عبدالله» میگذرد و امیدواریم آخرین کلامی که در این عالم بر زبان ما میآید «السلام علیک یا ابا عبدالله» باشد؛ «و علی الارواح التی حلت بفنائک …».
مرجع : شفقنا