کد مطلب : ۳۲۸۹۸
گفتوگو با سید محمد جوادی؛ مداح اهلبیت
نوحه بايد پيام داشته باشد/ نوحهسرايي نوعي تخصص است
احسان محمدی/ دعبل: مدتی است که در پایگاه اطلاعرسانی بنیاد دعبل خزاعی در بخش مربوط به بنیاد دعبل، ذیل بخشی با نام «مدرسة دعبل»، مطالب مربوط به درسگفتار «درونمایة مداحی: آشنایی با عناصر شعری، زیباییشناسی و آرایهها» از دکتر اسماعیل امینی در دسترس علاقهمندان قرار میگیرد. هدف از این درسگفتار آموزشی این است که دانش و مهارت لازم برای تحلیل اشعار در اختیار مداحان و ذاکران جوان قرار گیرد تا با درک مفاهیم و زیباییهای اشعار مذهبی، موجبات غنیتر شدن مجالس مذهبی فراهم آید.
پیرو این منطق امیدواریم با ایجاد فضای بحث و گفتوگو دربارة موضوعات مرتبط با آنچه در مدرسة دعبل ارائه میشود، زمینة بهرهبری بیشتر از محتوای مطالب فراهم آید. برای این منظور در گفتوگویی با «سيد محمد جوادي»، مداح و ذاکر اهلبیت(ع) که خود دستی در شعر و نوحهسرایی دارد، از ایشان دربارة ویژگیهای منحصربهفرد نوحه و الزامات نوحهسرایی پرسیدیم که در ادامه تقدیم میشود:
دعبل: نوحهسرايي در ميان شيعيان چه سير تاريخيای داشته است؟
من مطالعة تاريخي انجام ندادهام؛ ولي ميدانم كه از 400 الي 500 سال پيش از دورة صفويه شعر و نوحه اوج گرفت. محتشم نيز براي همان دوره محسوب ميشود. در آن دوران دولت شيعه بوده است و به شيعيان نيز بها داده ميشد و شاعران آييني و مذهبي نيز رشد كردند. البته اگر منظور شما نوحه و مرثيه است، از زمان شهادت حضرت سيدالشهدا(ع) نوحه و مرثيه خوانده ميشد و حضرت سكينه(س) و حضرت امالبنين(س) مرثيه ميخواندند.
دعبل: آيا با تعريف عام نوحه به معناي بيان مصيبت و آواز ماتم، در نوحهخواني ميتوان از ساير گونههاي شعري نظير غزل و قصيده استفاده كرد يا بيان مصيبت در قالب انواع اشعار ديگر نام ديگري به غير نوحهخواني دارد؟
نوحه، غزل و قصيده با هم فرق ميكنند. غزل شعري است كه مصرعهاي اول و دوم و چهارم و ششم و هشتم آن هم قافيه هستند و بين هفت تا 14 بيت است. شايد بتوان يك بيت غزلي را به صورت اتفاقي از مردم جواب گرفت؛ ولي نميتوان به آن نوحه گفت؛ چون تعريف نوحه اين نيست. قصيده نيز بين يك تا ده خط است. اينها قالبهاي ادبي شعر هستند كه در اين قالبها مدايح ميگوييم و در قالب غزل نيز مرثيه ميگوييم.
نوحهسرا در قالبي كه آهنگسازی ملودي ميسازد، شعر ميگويد و مداح آن را ميخواند. مثلاً «مستفعلن مستفعلن مستفعلاتن» اين وزني از غزل است؛ ولي شعر غزل چيز ديگري است. شايد از يك وزن غزل در گوشهاي يا نوحهاي يا به عنوان سربند يا گوشواره استفاده شود؛ ولي غزل، قصيده، مثنوي، رباعي، تركيببند و ترجيعبند، چيز ديگري هستند. نوحه فضاي خاصي دارد.
دعبل: نوحه دقیقاً به چه معناست؟ ويژگيهاي مخصوص اين نوع شعر را بيان كنيد؟
نوحه چيزي است كه مداح ميخواند و از مستمع جواب ميگيرد و با اين جواب گرفتن، سينه هم زده ميشود. اگر سينه زده نشود و مداح يك سبك خاصي را بخواند و جواب بگيرد به آن زمزمه ميگويند، كه با آن گريه نيز ميكنند. نوحه، قالبها، وزنها، موسيقيها و سبكهاي مختلف مخصوص به خود دارد. نوحه در شعر مذهبي يك قالب است و عدهاي متخصص نوحهسرايي هستند. شاعران بسيار خوبي هستند كه حتي از اوزان نوحهها هم آگاه هستند؛ ولي نميتوانند نوحة خوبي بگويند؛ ولي چه بسا كسي هست كه نميتواند يك غزل خوب بگويد؛ ولي در نوحه خوب مضمون ميآورد.
دعبل: دقيقاً مثل ترانهسراها و شاعرانی که کمتر ترانه میگویند.
بله، درست ميگوييد. در شعر امروز هم برخی شاعر قويای هستند؛ ولي ترانهسرا نيستند. بسياري هم ترانهسرا هستند؛ ولي در قالبهای دیگر قوي نيستند. بهندرت كسي هم شاعر و هم ترانهسراي ماهري است. بايد به نوحه يك نگاه ويژهاي داشته باشيم و نوحه را دست كم نگيريم.
من خودم شاعر هستم، با این حال گاهي ميبينم كه يك جوان 20 ساله از من بهتر است، او نميتواند مثل من شعر بگويد، ولي از من بهتر نوحه ميگويد. مضامين مناسبي ميآورد. ما بايد قبول كنيم تخصصي به نام نوحه وجود دارد.
بعضي آنقدر در شور يا در زمينة نوحه، شعر فولكوريك را زيبا بيان ميكنند كه در يك بند يك مضمون كامل را ميآورند. بعضي از شاعران در يك شعر هفت خطي يك مضمون را قرار ميدهند و يك نتيجه ميگيرند؛ ولي بعضي از شاعران در يك شعر سه بندي در هر بندش يك مضمون كامل را بيان ميكنند.
حرف من اين است كه به نوحه يك نگاه ويژه داشته باشيم و كساني كه نوحه ميگويند، شناسايي شوند و به آنها بها دهيم؛ تا نوحههاي خوب داشته باشيم. مثل نوحههايي كه 40 سال از عمر آنها گذشته است؛ ولي هنوز هم خوانده ميشوند؛ مثل نوحههاي اكبر ناظم. به نظرم بايد به نوحهخواني و شاعر نوحهگو بها دهيم و آنها را شناسايي كنيم و مجموعهاي تشكيل دهيم و در بعضي از مسائل با آنها كار كنيم تا با يك سري از دستگاهها آشنا شوند تا نوحهها از يكنواختي خارج شوند. چون اينها در امر ملوديسازي براي نوحهها آموزش آهنگسازي نیاموختهاند و دوستاني كه در اين زمينه فعاليت ميكنند با گوشههايي آشنا هستند و شايد حتي نتوانند نتها را از نظر علمي بنويسند؛ بلكه با زمزمه كردن و ضرب زدن يك نوحة خوب میسازند؛ ولي نه آنقدر كه يك استاد آهنگساز در اين قضيه كار كرده است.
اکنون میبینیم که بعضي نوحهها بسيار نزديك و شبيه به هم هستند؛ چون ما روي قضية نت كار نكردهايم و به علم آن وقوف نداریم. به نظرم با کار علمی و آموزشی در این حوزه میتوانیم دستآوردهای خوبی داشته باشیم.
دعبل: براي تناسب وجه ادبي نوحه با وجه آهنگين و موسيقايي آن؛ نوحهسرایان و مداحان چه نقشهایی دارند؟
نقش نوحهسرا بسيار اهميت دارد. با توجه به وزن، شعر گفته ميشود. هر شعري در هر قالبي قرار نميگيرد. بعضي از شعرها به بعضي از قالبها نميخورند. قالب به ما ميگويد كه چه شعري در آن قرار ميگيرد؛ مثلاً در یک قالب محكم و حماسي نميتوان شعر فولكوريك قرار داد؛ مثلاً شعر «ميدوني دوست دارم امام رضا» اين شعر، شعر بسيار لطيف و عاطفي است؛ ولي قالبي كه خواندم قالب حماسي است.
بايد بين شعر و موسيقي سنخيت وجود داشته باشد كه تنظيم اين دو بر عهدة نوحهسراست. نوحهسرايي نوعي تخصص است. فقط شعر گفتن تخصص نيست. بسياري در امر نوحهسرايي متخصص هستند. مداح نيز بايد در اين امر متخصص باشد و وقتي نوحه را ميخواند متوجه شود كه قالب و شعر با هم سنخيت دارند یا خیر؛ يا كلمات سر جاي خود قرار دارند یا ندارند.
دعبل: مداح براي انتخاب يك نوحة خوب به چه نكاتي باید توجه كند؟
مداح بايد بداند چه نوحهاي را در چه فصلي بخواند؛ مثلاً نوحهاي كه براي شب تاسوعا ميخواند با نوحهاي كه در ایام هفتگي ميخواند، يا نوحهاي كه بالاي چهارپايه در ميان بازار ميخواند، يا نوحهاي كه در جمعيت بسيار زياد ميخواند، يا نوحهاي كه پيش يك مرجع ميخواند با نوحهاي كه براي يك نوجوان ميخواند بايد با هم فرق داشته باشند. نوحهاي كه در شب تاسوعا و ظهر عاشورا ميخواند بايد محرمي و عاشورايي باشد. نوحة محرمي سوز خاص و گريه خاصي دارد و مردم بايد با بندبند آن نوحه گريه كنند.
نوحهاي كه براي يك جوان ميخواند بايد از نظر موسيقي و از نظر شعري فرق كند؛ وقتي نوحهاي را براي جمع چند هزار نفري ميخواند بايد نوحهاي روان و سبك و كوتاه باشد و ابتدا و انتهاي سبك را بهزودي جمع كند، چون ميخواهد جواب بگيرد تا جمعيت سينه بزنند؛ بنابراين مكان به مكان و فصل به فصل نوع نوحهها با هم فرق ميكنند.
دعبل: نوحههاي مذهبي از حيث مضمون، محتوا و قالب چه تقسيمبنديهايي دارند؟
نوحهها را به چند دسته تقسيم ميكنم: نوحههاي حماسي كه به تبع اوزاني كه با آن سينه ميزنيم، بايد حماسي باشند و ديگري نوحههاي مصيبتي و مرثيهاي كه گريهدار هستند.
نوحه از نظر مضمون بايد محتوا داشته باشد؛ بهويژه، قسمت سربند آن، به دليل اينكه چند بار تكرار ميشود. مقام معظم رهبري فرمودند كه سربند نوحههايتان پيام داشته و روان باشد و از كلمات و لغات سخت و سنگين استفاده نشود؛ همچنين نوحهها از نظر موسيقي سنگين باشند. دربارة موسيقي بايد بگويم كه نميتوانيم هر موسيقياي را به صرف اينكه حزن دارد در دستگاه امام حسين(ع) استفاده كنيم.
در قديم نوحهها بسيار ساده بودند؛ ولي امروز محدوديتي در ميدان قالب نداريم. هر چيزي كه بتوان با آن خوب سينه زد و سنگين باشد در قالب سينهزني قرار ميگيرد. امروز جوانها به ميدان آمدهاند و در بحث سينهزني و سبك، نوآوري صورت گرفته و ميدان گسترده شده و از قالبِ محدود درآمده است؛ بنابراين نميتوان براي آن قالبي تعريف كرد.
دعبل: مهمترين نكاتي كه در سرودن يك نوحه بايد مدنظر نوحهسرا باشد، چيست؟
نوحه بايد پيام داشته باشد. شعرهاي قديمي، بسيار پيام دارند؛ مثل بيت «من زادة علي مرتضايم». وقتي حاج اكبر ناظم در سال 42 نوحه ميخواند، ميگفت «ولايت فقيه، اصل دين است/ خميني رهبرم» در آن عرصة مبارزه، نوحة او پيام داشت. امروز هم ميتوانيم در نوحههايمان پيام داشته باشيم يا مثلاً جملة «هيهات من الذلة»، ما هم مثل امام حسين(ع) زير بار ظلم زندگي نميكنيم؛ اين ميتواند از پيامهاي اصلي اين نوحه باشد.
مرحوم خوشدل ميگويد: «بزرگ فلسفة قتل شاه دين اين است/ كه مرگ سرخ به از زندگي ننگین است». اين جمله پيام بلندي دارد. نوحه نيز بايد اينگونه باشد؛ اگر در شعر اين ويژگيها وجود نداشته باشد، اشكالي ندارد؛ ولي ويژگي نوحه اين است كه حماسه داشته باشد يا اگر مرثيه گفته ميشود؛ سنگين و تند نباشد.
مثلاً «مستان همه افتاده و ساقي نمونده/ يك گل براي باغبان باغي نمونده». نوحه بايد تميز و از نظر ادبي، حماسي باشد و اگر مرثيه گفته ميشود، تند و سخت نباشد؛ بلكه ادبي و روان باشد و در دهان مستمع راحت بچرخد؛ زيرا نوحه يك بار خوانده نميشود و مردم در ذهنشان باقي ميماند.
دعبل: در ميان شاعران قدیم و معاصر كدامها در نوحهسرايي موفقترند؟
در قديم حاج مهدي خرازي، اكبر ناظم و امروز نيز حاج حيدر توكلي، مهدي زنگنه، محمد صميمي از نوحهسراهاي بسيار خوب هستند. آقاي سازگار نوحه ميگويند و شاعر بسيار خوبي هستند و از آقاي انساني نوحههاي خوب و معروفي داريم و آقاي مؤيد هم همينطور. آقاي جعفر رسولزاده (آشفته) چند مجموعة خوب دارند. آقاي حيدر توكلي، سبكهاي بسيار خوبي دارند و در ميان جوانان آقاي مهدي زنگنه و محمد صميمي و آقاي سعيد پاشا نوحههاي خوبي ميگويند. آقاي خرازي نيز خوب بودند كه به رحمت خدا رفتهاند.
پیرو این منطق امیدواریم با ایجاد فضای بحث و گفتوگو دربارة موضوعات مرتبط با آنچه در مدرسة دعبل ارائه میشود، زمینة بهرهبری بیشتر از محتوای مطالب فراهم آید. برای این منظور در گفتوگویی با «سيد محمد جوادي»، مداح و ذاکر اهلبیت(ع) که خود دستی در شعر و نوحهسرایی دارد، از ایشان دربارة ویژگیهای منحصربهفرد نوحه و الزامات نوحهسرایی پرسیدیم که در ادامه تقدیم میشود:
دعبل: نوحهسرايي در ميان شيعيان چه سير تاريخيای داشته است؟
من مطالعة تاريخي انجام ندادهام؛ ولي ميدانم كه از 400 الي 500 سال پيش از دورة صفويه شعر و نوحه اوج گرفت. محتشم نيز براي همان دوره محسوب ميشود. در آن دوران دولت شيعه بوده است و به شيعيان نيز بها داده ميشد و شاعران آييني و مذهبي نيز رشد كردند. البته اگر منظور شما نوحه و مرثيه است، از زمان شهادت حضرت سيدالشهدا(ع) نوحه و مرثيه خوانده ميشد و حضرت سكينه(س) و حضرت امالبنين(س) مرثيه ميخواندند.
دعبل: آيا با تعريف عام نوحه به معناي بيان مصيبت و آواز ماتم، در نوحهخواني ميتوان از ساير گونههاي شعري نظير غزل و قصيده استفاده كرد يا بيان مصيبت در قالب انواع اشعار ديگر نام ديگري به غير نوحهخواني دارد؟
نوحه، غزل و قصيده با هم فرق ميكنند. غزل شعري است كه مصرعهاي اول و دوم و چهارم و ششم و هشتم آن هم قافيه هستند و بين هفت تا 14 بيت است. شايد بتوان يك بيت غزلي را به صورت اتفاقي از مردم جواب گرفت؛ ولي نميتوان به آن نوحه گفت؛ چون تعريف نوحه اين نيست. قصيده نيز بين يك تا ده خط است. اينها قالبهاي ادبي شعر هستند كه در اين قالبها مدايح ميگوييم و در قالب غزل نيز مرثيه ميگوييم.
نوحهسرا در قالبي كه آهنگسازی ملودي ميسازد، شعر ميگويد و مداح آن را ميخواند. مثلاً «مستفعلن مستفعلن مستفعلاتن» اين وزني از غزل است؛ ولي شعر غزل چيز ديگري است. شايد از يك وزن غزل در گوشهاي يا نوحهاي يا به عنوان سربند يا گوشواره استفاده شود؛ ولي غزل، قصيده، مثنوي، رباعي، تركيببند و ترجيعبند، چيز ديگري هستند. نوحه فضاي خاصي دارد.
دعبل: نوحه دقیقاً به چه معناست؟ ويژگيهاي مخصوص اين نوع شعر را بيان كنيد؟
نوحه چيزي است كه مداح ميخواند و از مستمع جواب ميگيرد و با اين جواب گرفتن، سينه هم زده ميشود. اگر سينه زده نشود و مداح يك سبك خاصي را بخواند و جواب بگيرد به آن زمزمه ميگويند، كه با آن گريه نيز ميكنند. نوحه، قالبها، وزنها، موسيقيها و سبكهاي مختلف مخصوص به خود دارد. نوحه در شعر مذهبي يك قالب است و عدهاي متخصص نوحهسرايي هستند. شاعران بسيار خوبي هستند كه حتي از اوزان نوحهها هم آگاه هستند؛ ولي نميتوانند نوحة خوبي بگويند؛ ولي چه بسا كسي هست كه نميتواند يك غزل خوب بگويد؛ ولي در نوحه خوب مضمون ميآورد.
دعبل: دقيقاً مثل ترانهسراها و شاعرانی که کمتر ترانه میگویند.
بله، درست ميگوييد. در شعر امروز هم برخی شاعر قويای هستند؛ ولي ترانهسرا نيستند. بسياري هم ترانهسرا هستند؛ ولي در قالبهای دیگر قوي نيستند. بهندرت كسي هم شاعر و هم ترانهسراي ماهري است. بايد به نوحه يك نگاه ويژهاي داشته باشيم و نوحه را دست كم نگيريم.
من خودم شاعر هستم، با این حال گاهي ميبينم كه يك جوان 20 ساله از من بهتر است، او نميتواند مثل من شعر بگويد، ولي از من بهتر نوحه ميگويد. مضامين مناسبي ميآورد. ما بايد قبول كنيم تخصصي به نام نوحه وجود دارد.
بعضي آنقدر در شور يا در زمينة نوحه، شعر فولكوريك را زيبا بيان ميكنند كه در يك بند يك مضمون كامل را ميآورند. بعضي از شاعران در يك شعر هفت خطي يك مضمون را قرار ميدهند و يك نتيجه ميگيرند؛ ولي بعضي از شاعران در يك شعر سه بندي در هر بندش يك مضمون كامل را بيان ميكنند.
حرف من اين است كه به نوحه يك نگاه ويژه داشته باشيم و كساني كه نوحه ميگويند، شناسايي شوند و به آنها بها دهيم؛ تا نوحههاي خوب داشته باشيم. مثل نوحههايي كه 40 سال از عمر آنها گذشته است؛ ولي هنوز هم خوانده ميشوند؛ مثل نوحههاي اكبر ناظم. به نظرم بايد به نوحهخواني و شاعر نوحهگو بها دهيم و آنها را شناسايي كنيم و مجموعهاي تشكيل دهيم و در بعضي از مسائل با آنها كار كنيم تا با يك سري از دستگاهها آشنا شوند تا نوحهها از يكنواختي خارج شوند. چون اينها در امر ملوديسازي براي نوحهها آموزش آهنگسازي نیاموختهاند و دوستاني كه در اين زمينه فعاليت ميكنند با گوشههايي آشنا هستند و شايد حتي نتوانند نتها را از نظر علمي بنويسند؛ بلكه با زمزمه كردن و ضرب زدن يك نوحة خوب میسازند؛ ولي نه آنقدر كه يك استاد آهنگساز در اين قضيه كار كرده است.
اکنون میبینیم که بعضي نوحهها بسيار نزديك و شبيه به هم هستند؛ چون ما روي قضية نت كار نكردهايم و به علم آن وقوف نداریم. به نظرم با کار علمی و آموزشی در این حوزه میتوانیم دستآوردهای خوبی داشته باشیم.
دعبل: براي تناسب وجه ادبي نوحه با وجه آهنگين و موسيقايي آن؛ نوحهسرایان و مداحان چه نقشهایی دارند؟
نقش نوحهسرا بسيار اهميت دارد. با توجه به وزن، شعر گفته ميشود. هر شعري در هر قالبي قرار نميگيرد. بعضي از شعرها به بعضي از قالبها نميخورند. قالب به ما ميگويد كه چه شعري در آن قرار ميگيرد؛ مثلاً در یک قالب محكم و حماسي نميتوان شعر فولكوريك قرار داد؛ مثلاً شعر «ميدوني دوست دارم امام رضا» اين شعر، شعر بسيار لطيف و عاطفي است؛ ولي قالبي كه خواندم قالب حماسي است.
بايد بين شعر و موسيقي سنخيت وجود داشته باشد كه تنظيم اين دو بر عهدة نوحهسراست. نوحهسرايي نوعي تخصص است. فقط شعر گفتن تخصص نيست. بسياري در امر نوحهسرايي متخصص هستند. مداح نيز بايد در اين امر متخصص باشد و وقتي نوحه را ميخواند متوجه شود كه قالب و شعر با هم سنخيت دارند یا خیر؛ يا كلمات سر جاي خود قرار دارند یا ندارند.
دعبل: مداح براي انتخاب يك نوحة خوب به چه نكاتي باید توجه كند؟
مداح بايد بداند چه نوحهاي را در چه فصلي بخواند؛ مثلاً نوحهاي كه براي شب تاسوعا ميخواند با نوحهاي كه در ایام هفتگي ميخواند، يا نوحهاي كه بالاي چهارپايه در ميان بازار ميخواند، يا نوحهاي كه در جمعيت بسيار زياد ميخواند، يا نوحهاي كه پيش يك مرجع ميخواند با نوحهاي كه براي يك نوجوان ميخواند بايد با هم فرق داشته باشند. نوحهاي كه در شب تاسوعا و ظهر عاشورا ميخواند بايد محرمي و عاشورايي باشد. نوحة محرمي سوز خاص و گريه خاصي دارد و مردم بايد با بندبند آن نوحه گريه كنند.
نوحهاي كه براي يك جوان ميخواند بايد از نظر موسيقي و از نظر شعري فرق كند؛ وقتي نوحهاي را براي جمع چند هزار نفري ميخواند بايد نوحهاي روان و سبك و كوتاه باشد و ابتدا و انتهاي سبك را بهزودي جمع كند، چون ميخواهد جواب بگيرد تا جمعيت سينه بزنند؛ بنابراين مكان به مكان و فصل به فصل نوع نوحهها با هم فرق ميكنند.
دعبل: نوحههاي مذهبي از حيث مضمون، محتوا و قالب چه تقسيمبنديهايي دارند؟
نوحهها را به چند دسته تقسيم ميكنم: نوحههاي حماسي كه به تبع اوزاني كه با آن سينه ميزنيم، بايد حماسي باشند و ديگري نوحههاي مصيبتي و مرثيهاي كه گريهدار هستند.
نوحه از نظر مضمون بايد محتوا داشته باشد؛ بهويژه، قسمت سربند آن، به دليل اينكه چند بار تكرار ميشود. مقام معظم رهبري فرمودند كه سربند نوحههايتان پيام داشته و روان باشد و از كلمات و لغات سخت و سنگين استفاده نشود؛ همچنين نوحهها از نظر موسيقي سنگين باشند. دربارة موسيقي بايد بگويم كه نميتوانيم هر موسيقياي را به صرف اينكه حزن دارد در دستگاه امام حسين(ع) استفاده كنيم.
در قديم نوحهها بسيار ساده بودند؛ ولي امروز محدوديتي در ميدان قالب نداريم. هر چيزي كه بتوان با آن خوب سينه زد و سنگين باشد در قالب سينهزني قرار ميگيرد. امروز جوانها به ميدان آمدهاند و در بحث سينهزني و سبك، نوآوري صورت گرفته و ميدان گسترده شده و از قالبِ محدود درآمده است؛ بنابراين نميتوان براي آن قالبي تعريف كرد.
دعبل: مهمترين نكاتي كه در سرودن يك نوحه بايد مدنظر نوحهسرا باشد، چيست؟
نوحه بايد پيام داشته باشد. شعرهاي قديمي، بسيار پيام دارند؛ مثل بيت «من زادة علي مرتضايم». وقتي حاج اكبر ناظم در سال 42 نوحه ميخواند، ميگفت «ولايت فقيه، اصل دين است/ خميني رهبرم» در آن عرصة مبارزه، نوحة او پيام داشت. امروز هم ميتوانيم در نوحههايمان پيام داشته باشيم يا مثلاً جملة «هيهات من الذلة»، ما هم مثل امام حسين(ع) زير بار ظلم زندگي نميكنيم؛ اين ميتواند از پيامهاي اصلي اين نوحه باشد.
مرحوم خوشدل ميگويد: «بزرگ فلسفة قتل شاه دين اين است/ كه مرگ سرخ به از زندگي ننگین است». اين جمله پيام بلندي دارد. نوحه نيز بايد اينگونه باشد؛ اگر در شعر اين ويژگيها وجود نداشته باشد، اشكالي ندارد؛ ولي ويژگي نوحه اين است كه حماسه داشته باشد يا اگر مرثيه گفته ميشود؛ سنگين و تند نباشد.
مثلاً «مستان همه افتاده و ساقي نمونده/ يك گل براي باغبان باغي نمونده». نوحه بايد تميز و از نظر ادبي، حماسي باشد و اگر مرثيه گفته ميشود، تند و سخت نباشد؛ بلكه ادبي و روان باشد و در دهان مستمع راحت بچرخد؛ زيرا نوحه يك بار خوانده نميشود و مردم در ذهنشان باقي ميماند.
دعبل: در ميان شاعران قدیم و معاصر كدامها در نوحهسرايي موفقترند؟
در قديم حاج مهدي خرازي، اكبر ناظم و امروز نيز حاج حيدر توكلي، مهدي زنگنه، محمد صميمي از نوحهسراهاي بسيار خوب هستند. آقاي سازگار نوحه ميگويند و شاعر بسيار خوبي هستند و از آقاي انساني نوحههاي خوب و معروفي داريم و آقاي مؤيد هم همينطور. آقاي جعفر رسولزاده (آشفته) چند مجموعة خوب دارند. آقاي حيدر توكلي، سبكهاي بسيار خوبي دارند و در ميان جوانان آقاي مهدي زنگنه و محمد صميمي و آقاي سعيد پاشا نوحههاي خوبي ميگويند. آقاي خرازي نيز خوب بودند كه به رحمت خدا رفتهاند.