تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۱۵
۰
کد مطلب : ۳۳۶۲۳

‌حجت‌الاسلام زائری: اثرات عزاداری در زندگی‌مان دیده شود

پیش از فرارسیدن ماه محرم بود که رسانه‌ها به نقل از حجت‌الاسلام زائری از ممنوع‌المنبری وی خبر داده بودند که این موضوع پس از مدتی برطرف و این روحانی برجسته در ایام محرم در بندرعباس مهمان عزاداران حسینی بود.
حضورش در بندرعباس به‌عنوان سخنران هیأت مذهبی «بیت العباس» فرصتی دست داد تا به گفت‌وگویی با این روحانی 48 ساله بنشینیم. ابتدا او را در یکی از اتاق‌های این هیأت مذهبی ملاقات کردیم که به دور از تشریفات خاصی، با صمیمت از حضورمان استقبال کرد و خود را آماده پاسخگویی به سؤالات دانست و پس از مهیاکردن مکان موردنظر برای مصاحبه با آرامش مثال‌زدنی و گشاده‌رویی علی‌رغم گرمای هوا به گفت‌وگو با وی پرداختیم که شمار ا به خواندن آن دعوت می‌کنیم:

 طی سخنرانی‌هایی که در دهه اول محرم در بندرعباس داشتید، تعبیرهای متفاوتی از سخنان شما در خصوص کلیدواژه "حق" شده بود که حتی انتقاداتی از سوی برخی افراد به همراه داشت، منظورتان از گفتن حق در آن سخنان چه بود؟
دو معنی، برداشت و نگاه برای واژه "حق" نیز می‌توان تصور بود؛ یک‌زمان از حق صحبت می‌شود به‌عنوان معنای مشخص فلسفی، اعتقادی و باور حقوقی مانند حق و تکلیف و ملاک سعادت و نجات انسان در آخرت که همان پیروزی از حق در دنیا است یعنی حقی که در مقابل باطل اطلاق می‌شود اما یک‌زمان می‌گوییم فلان فرد حق دارد که معنای عرفی و قابل‌فهم محاوره‌ای و روزمره است.
فردی در خیابان فرزندش مریض است، ماشینش خراب و پلیس می‌خواهد او را جریمه کند و حال فرد عصبانی است، اگر از این روند مطلع باشیم در اصطلاح می‌گوییم فرد حق دارد عصبانی باشد اما این حق به معنای حقوق دادگاهی نیست.
یکی از سؤالاتی که در این چند روز از بنده پرسیده شد این است که در یکی از سخنرانی‌هایم در بندرعباس گفته‌ام اگر جوانی چنان و چنین کند، حق دارد اما باید افراد منتقد آگاه باشند که این حق در چارچوب فلسفی، حقوقی و حق دادگاهی نیست بلکه در زبان عرفی است؛ افرادی که خود ملا نقطه‌ای شده‌اند شاید در طول روز بارها از چنین اصطلاحات محاوره‌ای استفاده کنند و اگر قرار باشد با این خط کش و معیار فرد قضاوت شود، شاید دیگر افراد نباید حرف عادی هم بر زبان بیاورند.
وقتی بر روی یک واژه حساسیت ایجاد می‌شود باید افراد بسنجند که این واژه در کجا و در چه قالبی استفاده‌شده مانند واژه حق که یکجا به‌عنوان محاوره استفاده‌شده و در جای دیگر به‌عنوان مبحث فلسفی یا حقوق در دادگاه که این دو تعبیر از هم متفاوت است.

 در سخنرانی‌هایتان بارها در خصوص عزم و اراده در برخورد با مفاسد و اخلالگران اقتصادی تأکید داشته و خواستار عزم جدی‌تری در این زمینه شده‌اید، آیا در حال حاضر آن قاطعیت لازم را در این راه از سوی نهادهای مسئول و ذی‌ربط مشاهده می‌کنید؟
خیر، باید صادقانه اعتراف کرد زیرا ما در ابتدای انقلاب اسلامی، نهج‌البلاغه را به مردم نشان دادیم؛ اگر در ابتدای انقلاب اسلامی از قرآن کریم، نهج‌البلاغه، ائمه اطهار(ع) و حدیث و روایت صحبت نمی‌کردیم بله باید قوه قضاییه و نهادهای مسئول طبق قانون پیش رفته و اگر ایرادی وجود داشت، متذکر می‌شدیم اما وقتی آن توقع را در مردم ایجاد کرده‌ایم و مورد ملاک و میزان قرارداده‌ایم و با همان ملاک و میزان از مردم می‌خواهیم در اعمال روزانه ملتزم باشند، نمی‌شود حال در برخورد با اخلالگران از قاعده و شیوه امیرالمؤمنین(ع) بهره نبریم.
در اینجا یک گله و پرسش مطرح است و انتظاری که از یک نظام و حاکمیت مدعی پیروزی امیرالمؤمنین(ع) می‌رود، این است که تلاش شود در مسیر آن قرار بگیریم گرچه نمی‌توان منکر تلاش‌های صورت گرفته بود و بی‌انصافی است بگوییم هیچ تلاشی صورت نگرفته اما حجم این کارها در برابر نیازها و ضرورت‌ها قابل‌مقایسه نیست.

 مدتی است که شاهد برخی بداخلاقی‌های سیاسی و برخوردها، تهمت‌ها و بدگویی‌های سیاسی و جناحی هستیم که خود سبب التهاب در جامعه می‌شود، راه برون‌رفت از این بداخلاقی‌های سیاسی و قرارگیری در مسیر صحیح وحدت سیاسی جناح‌های مختلف را در چه چیز می‌دانید؟
در حوزه سیاسی و اقتصادی با دو عرصه فردی و اجتماعی روبه‌رو هستیم؛ در عرصه فردی افراد باید با تقوا باشند، از تهمت و افترا پرهیز کنند اما حال فردی آن را رعایت نکرد یعنی تهمت زد، اختلاس کرد، آبرو فردی را برد و از خداوند نترسید، در ساحت اجتماعی نمی‌توان توقف کرد و به توصیه اخلاقی اکتفا کرد بلکه باید با سازوکار قانونی و نظام‌های بازدارنده قوی مانع از ادامه روند حرکتی آن فرد شد.
نظام قانونی باید محکم مانع از حرکت احتکار کننده، قاچاقچی و اختلاس گر شود و تنها سازوکار قانونی است که می‌تواند جلوی این مفاسد را بگیرد؛ این موضوعی است که در تمامی دنیا مورداستفاده قرار می‌گیرد و با راهکارهای قانونی در جهت مقابله با مفاسد چاره‌اندیشی می‌کنند و حال در این مسیر باید بدانیم و آگاه باشیم که جز تقویت و تشدید حاکمیت قانون هیچ راهکار دیگری نیست.
باید بپذیریم که نظامی مشترک علی‌رغم تمامی فکرهای اعتقادی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی می‌تواند افراد را گردهم جمع کند و آن هم میثاق مقدس و مشترکی به نام "قانون" است. هرچه به قانون بیشتر تن دهیم و حرمت آن را نگاه‌داریم و حاکمیت قانون را تقویت کنیم، صلابت و سلامت جامعه تقویت می‌شود.

 به‌عنوان یک فرد آگاه و کارشناس در مسائل مختلف، عملکرد دولت را در حال حاضر چگونه ارزیابی می‌کنید؟
یک حاکمیت وجود دارد که در دل آن حکومت و در دل حکومت دولت شکل می‌گیرد؛ دولت بخشی از حکومت و در کنار آن قوه مقننه و قضاییه وجود دارد و حال اگر بخواهم به دولت نمره دهم مثل شهروندان نمره خوبی نمی‌دهم اما همین نمره به قوه مقننه و قضاییه هم تعلق می‌گیرد و همین نمره را به سایر اجزای حکومت نیز می‌توان داد.
اگر به دولت نمره بد دهیم باید به مردم هم نمره بد تعلق بگیرد؛ از دولت شاکی هستیم اما در خلوت خود بدعمل کرده‌ایم و در روابط فردی بدعمل کرده‌ایم پس نمره منفی به دولت به این معنا نیست که بقیه جاها درست است اما اگر سؤال خاص دولت باشد بله، دولت وضع ناکارآمد و نامطلوبی هم در ناتوانی بسیاری از اعضای کابینه، هم در زیرپاگذاشتن قانون توسط مجریان قانون، هم بی‌توجهی به نیازهای و خواسته‌های مردم و عدم همدردی با مشکلات جامعه دارد.
در بدترین شرایطی که مردم انتظار داشتند یک مسئول به مردم خبر بدهد و توضیح دهد چه اتفاقی در حال رخ دادن است، یک نفر بیاید و بگوید علت وضعیت سرسام‌آور رشد قیمت‌ها و گرانی که مردم را از پای درآورده است، چیست و اعلام کند این وضعیت را درک می‌کند، زنده‌ایم و نمرده‌ایم؛ یک نفر توضیح دهد علت این وضعیت دلار و سکه چیست یا در برخی پرونده‌های خارجی، صادرات واردات و مسائل اقتصادی و سیاسی چه اتفاقی افتاده است؟
وقتی مردم ببینند هیچ‌کس پاسخگو نیست و کسانی که از آن‌ها در انتخابات رأی گرفته‌اند خود را در برابرشان مسئول و پاسخگو نمی‌بینند و انگار نیازی به رأی آن‌ها ندارند و این روند تکرار شود، نتیجه‌اش بی‌اعتمادی و آسیب دیدن اعتماد عمومی و مردم می‌شود و در پی آن شاهد کاهش روزبه‌روز "سرمایه اجتماعی" هستیم، آن چیزی که می‌توانست انسجام اجتماعی بین مردم،حاکمیت و اجزای نظام ایجاد کند حال روزبه‌روز ضعیف‌تر و کم‌رمق‌تر می‌شود.

 شاید بتوان گفت در بین صدرنشینان افراد برجسته روحانی شاخص و فعال در فضای مجازی هستید که پست‌ها و پادکست‌هایتان دست‌به‌دست شده و هرچند وقت یک‌بار حتی به نُقل محافل مختلف تبدیل می‌شود؛ فضای مجازی و فعالیت در آن را چطور ارزیابی می‌کنید؟
گاهی که صحبت از فضای مجازی می‌شود ابتدا در خصوص نام‌گذاری آن پرسش دارم، وقتی می‌گوییم دنیای مجازی یعنی واقعیت ندارد اما گاهی احساس می‌شود واقعی‌تر از فضایی است که اسمش را واقعیت می‌گذاریم اما چون در فضای سایبری فعالیت می‌شود، فکر می‌کنیم واقعیت ندارد.
در ایام محرم در فضای مجازی شاهد هستیم روضه شنیده می‌شود، ملت دست به دعا و متوسل می‌شوند، پس این دنیا واقعیتی غیرقابل‌انکار است که امروز و آینده جامعه بشری را شامل شده است. وقتی در گذشته گفته می‌شد زمانی که امام زمان(عج) ظهور می‌کند و مردم تمامی جهان بر روی کف دست امام زمان(عج) را مشاهده می‌کند شاید کمتر کسی باور کرده و حتی می‌توانست این موضوع را تصور کند اما امروز با وجود تلفن‌های همراه دیگر این موضوع قابل‌درک است و احتمال همچین اتفاقی در زمان ظهور امام عصر(عج) قابل‌درک و پذیرفتنی است.
به‌ عنوان یک روحانی وظیفه‌ام ارتباط با مخاطب است، بنده که کار سیاسی نکرده و به دنبال رئیس‌جمهوری و نمایندگی مجلس نیستم و تنها کارکردم تبلیغ دینی و ارتباط با مخاطب است که فضای مجازی در پیام‌رسان‌های مختلف ظرفیتی فراهم کرده که با مخاطب ارتباط داشته و اگر بتوانیم و بلد باشیم بتوانیم با جلب اعتماد مخاطبینمان به سؤالاتشان پاسخ دهیم، شنونده درددل‌هایشان باشیم و شکایت‌هایشان را پذیرا باشیم که این شکایت‌ها به‌صورت محرمانه نزد خود نگاه‌داریم.
بنده در پیام‌رسان‌های اینستاگرام، توییتر و تلگرام فعال‌تر هستم و مجالی برای انتشار فایل‌های صوتی و پادکست‌هایم فراهم‌شده  و به‌نوعی منبر جدیدی فراهم‌شده است اما این موضوع باعث نشده ارتباط چهره به چهره و سنتی‌ام غافل شوم و همچنان محافل مختلفم به‌ویژه منبرها و دانشگاه را حفظ کرده‌ام.

از طریق همین فضای مجازی مطلبی در خصوص موانعی برای سخنرانی‌هایتان در ایام محرم به اطلاع عموم رساندید، آن موضوع به کجا رسید؟
به‌هرحال یک مشکلی پیش‌آمده بود و محدودیت‌های برای منبرهایم در دهه‌های اول، دوم و سوم محرم در حال رخ دادن بود که برطرف شد.

 با توجه به قرارگیری در ایام محرم، به نظر شما مهم‌ترین درسی که از زندگی امام حسین(ع) می‌توان گرفت و برای زندگی امروزمان می‌تواند مفید واقع شود، کدام ویژگی بارز اباعبدالله حسین(ع) است؟
اگر میکروفن دستمان بگیریم و نه‌تنها در کشورمان بلکه از هند گرفته تا آمریکا و اروپا حرکت کنیم و از مردم بپرسیم وقتی اسم "حسین بن علی(ع)" را می‌شوند، اولین چیزی که در ذهنتان شکل می‌گیرد، چیست، اولین پاسخی که با آن مواجه می‌شوید "آزادگی" است.
روضه‌هایی که در پیش از انقلاب اسلامی در محلات و مساجد خوانده می‌شد بر همین اساس بود و همان مبنا انقلاب اسلامی بود. انقلاب اسلامی‌مان پیروز شد که در برابر ظلم سکوت نکنیم، پرچم حق را برافراشته کنیم و به دنبال جاری کردن حق باشیم، جلوی ناراستی را بایستیم، مانع از تضییع شدن حق شویم و اگر یک اداره یا سازمان حق مظلومی را خورد، سکوت نکنیم؛ اگر این درس‌ها را گرفتیم آن زمان عاشورا، زندگی ما را عوض می‌کند اما اگر از امام حسین(ع) این درس را نگرفتیم و تنها عزاداری کردیم و به‌ظاهر اکتفا کردیم، چیزی عوض نمی‌شود، همان‌طور که اگر امام حسین(ع) و خاندان پیامبر اکرم (ص)، قرآن ناطق هستند یک حقیقت خاموش و صامت وجود دارد که همان قرآن کریم است؛ بسیاری از افرادی که قرآن کریم را می‌خواندند، امام حسین(ع) را کشتند، آن‌ها که در کربلا سر امام حسین(ع) را از تنش جدا کردند، نماز اول وقتشان ترک نمی‌شد و شمر با گفتن الله‌اکبر سر اباعبدالله حسین(ع) را بر دست گرفت پس نتیجه می‌گیریم حفظ ظاهر سخت نیست، همان‌طور که داعشی‌ها نماز می‌خوانند، الله‌اکبر می‌گویند و قرآن کریم در دست دارند اما مشکل این‌ها نیست بلکه اگر حرف از عزاداری امام حسین(ع) می‌زنیم اما قیامش در زندگی روزمره اثر نداشته باشد، مشخص می‌شود که درس عاشورا را به‌خوبی فرانگرفته‌ایم.
نماز اگر نماز باشد، جلوی فسق، فجور، ضایع شدن حق مردم، گناه، بی‌احترامی به پدر و مادر و ضایع شدن حق همسر و فرزندان را می‌گیرد. اگر فردی هستیم که عزاداری می‌کنیم اما حق مردم را می‌خوریم یعنی عاشورا کارکردی برایمان نداشته و اثری در زندگی‌مان ندارد. این سوگواری‌ها زمانی در زندگی‌مان تأثیر دارد که بتواند نقشش را به‌درستی ایفا کند، لازم است در زندگی‌مان اثرات این عزاداری‌ها دیده شود و آن اثر در آزادگی، حق‌جویی، حق‌طلبی و ایستادگی در برابر ظلم و ستم است.

 کمی به دوران کودکی‌تان رجوع کنیم؛ شاید بسیاری از افراد ندانند شما کودکی‌تان را در هرمزگان سپری کردید و فرزند "غلامعباس زائری" نماینده سابق بندرعباس در مجلس شورای اسلامی و استاندار سابق هرمزگان هستید.
بنده بچه بندرعباس هستم و در بندرعباس بزرگ‌شده‌ام؛ تا زمانی که شهید رجایی از پدرم دعوت کرد که به تهران برود، در بندرعباس زندگی می‌کرد و طبیعی است که دوران کودکی‌ام با کوران حوادث پیش و پیروزی انقلاب اسلامی گره‌خورده باشد. خاطراتی متفاوت از بندرعباس از دوران کودکی گرفته تا رفتن به مدرسه و دیدن بستگان و آشنایان که هیچ‌گاه فراموش نمی‌شود و هر بار به بندرعباس می‌آیم این خاطرات تداعی و تجدید می‌شود.

به‌عنوان فردی که به‌نوعی با استان هرمزگان و مردمش پیوند خورده‌اید، وضعیت کنونی استان هرمزگان را چطور ارزیابی می‌کنید؟
عموماً هرمزگان را استانی محروم بیان می‌کنند اما بنده آن را فراتر از محرومیت و مظلوم می‌دانم و ظلم مستمری در طول قرن‌ها به‌ویژه در دوران پهلوی اول و دوم به این استان واردشده و پس از انقلاب اسلامی حق استان هرمزگان به‌خوبی ادا نشده است.
هنوز در ذهن بسیاری از هم‌وطنانمان وقتی نام هرمزگان و بندرعباس می‌آید، تصور قاچاقچی، مواد مخدر، اعدامی، زندانی و تبعیدگاه مخاطره می‌شود که این موضوع به‌واقع ظلم به هرمزگان است. ظرفیت‌های کم‌نظیری با موقعیت‌های ارزشمندی در هرمزگان وجود دارد به‌ویژه مردم عزیز و نازنینی که اگر فردی مدتی را در هرمزگان سپری کند بدون اغراق به صفا، صلابت باطن و صاف بودن آن‌ها اعتراف خواهد کرد که در جای‌جای کشورمان کمتر پیدا می‌شود و در هرمزگان به هرکجا بروی، وجه قالب مردم صلابت، صفا و صافی عجیب‌وغریبی است.
تصویر ناخوشایند و نامطلوبی از هرمزگان همواره ارائه‌ شده و این محرومیت همیشه مستمر بوده است. در هرمزگان نقاطی همچون جزیره هرمز وجود دارد که به نسبت جمعیتش تعداد شهیدانش بالاترین میزان شهید در کشور است و حتی خانمی در این جزیره زندگی می‌کند که 12 نفر از محارمش شهید شده‌اند اما هنوز در امکانات اولیه و ابتدایی به‌واقع محروم‌اند و هنوز بیشتری خدمات کمیته امداد اما خمینی(ره) به نسبت به جمعیت در این جزیره است، مردمی که این میزان زحمت‌کشیده و در راه انقلاب اسلامی شهید داده و ایثار کرده‌اند و همه وجودشان را برای نظام گذاشته‌اند نباید در محرومیت باشند.
اوضاع اقتصادی جدید و گرانی‌ها نیز مزید بر علت شده زیرا پیش‌ازاین نیز محرومیت در این منطقه وجود داشت و زمانی که خط فقر پایین‌تر می‌آیند، آن‌ها که از قبل در محرومیت بوده‌اند، مشکلاتشان دوچندان می‌شود. مردمی که در نان شب و امکانات اولیه مشکل‌دارند و انسان به‌راستی با دیدن این وضعیت بغضش می‌گیرد.
در توسعه استان هرمزگان همچون سایر استان‌ها نقشه و برنامه مشخص و مدونی وجود ندارد و هر بار به هرمزگان می‌آیم به جهت جغرافیایی شاهد بزرگ شدنش هستیم اما در بحث زیرساخت‌ها آمادگی وجود ندارد و پیش‌بینی‌های لازم نشده است. آسیب اجتماعی و حاشیه‌نشینی از عوامل همین تصمیمات است و چاره‌ای نیست جز برنامه‌ریزی مضاعف در خصوص هرمزگان گرچه این توقع دوطرفه و هم از سوی مسئولان کشور و هرمزگان و هم از سوی مردم است.

 راهکارتان برای برون‌رفت از این وضعیت و هرمزگانی آباد و توسعه محور چیست؟
باید به‌روزی برسیم که نخبگان و جوانان هرمزگان که امروز هم سواد دارند، هم انگیزه دارند و هم دنیا را دیده‌اند و امروز در شکور چهره شاخصی هستند، آستین همت را بالا زده و با کمک مردم وسط آمده و اتفاقاتی همچون در جزیره هرمز رقم بزنند؛ اتفاقاتی که گروه‌های جهادی و مردم‌نهاد خود دست‌به‌کار شده و با انگیزه مضاعف مشکلات را کنار گذاشته‌اند؛ این افراد در محلاتی در بندرعباس دست‌به‌کار شده‌اند که حتی مسئولان آنجا را به چشم ندیده‌اند و این خود جای تقدیر دارد و باید نخبگان ما به این جمع بپیوندند. پس نتیجه می‌گیریم مردم و مسئولان باید آستین همت را بالا زده و کاری انجام دهند، دلسوزی به خرج داده و با تمامی توان در مسیر ساختن هرمزگانی آباد گام بردارند.
مسئولان باید خود را وام‌دار، نوکر و خدمتگزار مردم بدانند و متوجه باشند پس از خدمتشان مردم و خواند آن‌ها را مورد بازخواست قرار می‌دهند و از طرفی مردم اگر به انتظار مسئولان بنشینند، اتفاقی نمی‌افتد؛ هرمزگان با وجود امکانات اقتصادی و ظرفیت‌هایش، لیاقتش بسیار بالاتر و بیشتر از این شرایط فعلی است زیرا هرمزگان جایی معمولی نیست و باید به آن جدی‌تر نگریسته شود.
چون مردم هرمزگان سربه‌زیر، مظلوم، آرام و نجیب هستند اما این نجابت نباید سبب شود تا برخی مسئولان از دیگر استان‌ها بیایند و مقطعی فعالیت کرده و بروند و کسی نتواند یقه آن‌ها را بگیرد که در این مدت چه خدماتی ارائه کرده‌اند و در مقابل این مردم آیا به وظایفش به‌درستی عمل کرده است یا خیر؛ شاید به این جهت است که اعتماد مردم کاهش پیداکرده و نیروی "بومی" را نسبت به "غیربومی" یا در اصطلاح "سرحدی" ترجیح می‌دهند که لااقل پس از دوران خدمتش می‌تواند پاسخگو باشد و یقه‌اش را بگیرند.  مسئولان باید بدانند اگر مردم هرمزگان نجابت می‌کنند و فریاد نمی‌زنند از این نیست که نمی‌فهمند بلکه انسان‌های سالم و نجیب هستند که در حال تحمل هستند.
روستاهایی در استان هرمزگان وجود دارد که زمانی به آنجا می‌روی دل انسان از محرومیت می‌سوزد، امیدوارم مسئولانی همچون مرحوم "والی" که از فرسنگ‌ها دور به بشاگرد آمد و با خدماتش این منطقه را در مسیر دیده شدن و آبادانی قرارداد، در استان هرمزگان افزایش یابد.
مرجع : ایسنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما