کد مطلب : ۴۹۷۱
استاد محمود فرشچیان:
كیفیت اثر «عصر عاشورا» شاید به خاطر امام حسین(ع) باشد
خیمه، اوضاع به همریخته نگارگری ایران در گفتگو با استاد فرشچیان. برای نقاشی نگارگری و بخصوص مینیاتور ایران بسیاری زحمت كشیدهاند، ولی در تمام این دوران و بخصوص صد ساله اخیر كمتر كسی مانند فرشچیان در این هنر خدمت و جهش ایجاد كرده است به طوری كه حتی برخی مینیاتور و نگارگری معاصر ایران را به ۲ بخش قبل و بعد از فرشچیان تقسیم كردهاند.
برای نقاشی نگارگری و بخصوص مینیاتور ایران بسیاری زحمت كشیدهاند، ولی در تمام این دوران و بخصوص صد ساله اخیر كمتر كسی مانند فرشچیان در این هنر خدمت و جهش ایجاد كرده است به طوری كه حتی برخی مینیاتور و نگارگری معاصر ایران را به ۲ بخش قبل و بعد از فرشچیان تقسیم كردهاند.
هنر فرشچیان نه بر دیوار گالریها و نه در موزههاست، بلكه آثارش در زندگی مردم رسوخ كرده است؛ هر ساله در ایام محرم بیشتر از هر اثر هنری تابلوی عصر عاشورا از آثار وی دیده میشود.
فرشچیان متولد سال ۱۳۰۸ در اصفهان، پس از تعلیم گرفتن از هنرورانی بزرگ چون حاج میرزاآقا امامی و استاد عیسی بهادری و گذراندن دوره هنرستان هنرهای زیبا به اروپا رفت و چندین سال به مطالعه و كار در موزهها مشغول شد.
منتقدان و هنرشناسان بزرگ جهان، هنر او را مورد بررسی و تحسین قرار دادهاند و تابلوهای او در موزههای معتبر دنیا جای گرفته است؛ فرشچیان در نقاشی ایران صاحب سبك و مكتب خاص است؛ بیش از هر هنر و تكنیكی بخصوص در تابلوی عصر عاشورا آنچه در تابلوهای فرشچیان دیده میشود، زندگی جاری و سیال در آنهاست.
رنگبندی، تركیببندی و فضاسازی تابلوهای او بیش از هر چیزی انگارههای خیال را در ذهن مخاطب زنده و چشمهایش را به بازی رنگ و طرح دعوت میكند.
این استاد نگارگری معتقد است نقاشی نو به آخر رسیده و حرفی برای گفتن ندارد؛ اما نقاشی ایرانی به دلیل بهره گرفتن از احساس و یك روح اصیل ایرانی هر چه پیش رود، دامنه ایده و احساس گستردهتری دارد.
فرشچیان كه به اعتقاد بسیاری از هنرشناسان دنیا در عین توجه به اصالتهای نقاشی و هنر ایرانی به ابداع و نوآوری با شیوه و سبك شخصی خود پرداخته است، در بخش دیگری از این گفتگو ظرفیت نقاشی ایران را بینهایت توصیف كرد.
* شما آثار بسیار نفیسی درخصوص شاهنامه و معراج نامه دارید؛ چرا از آنها به اندازه تابلوی عصر عاشورا دفاع نمیكنید؟
فرشچیان: این مسلم است كه تابلوی عصر عاشورا خیلی بیشتر مورد استقبال قرار بگیرد و حتی خود من هم به این تابلو علاقهمند باشم؛ كیفیت این اثر شاید به خاطر امام حسینع و با عنایت امام رضا(ع) باشد. (فرشچیان این اثر را به موزه آستان قدس رضوی اهدا كرده است.)
راجع به فردوسی یك كتاب شاهنامه نقاشی كردم كه ۲۲ تصویر داشت؛ تابلوهای زیاد دیگری نیز در ژانرهای مذهبی غیرمذهبی كار كردم، ولی عصر عاشورا بسیار بیشتر مورد توجه قرار گرفت؛ به عقیده من دلیل این توجه روحیهای است كه در خود تابلو نهفته است؛ زیرا این تابلو مرتبط با فردی است كه ورای تمام انسانهای روزگار است.
* شما تعدادی طرح و آثار قلمگیری دارید كه در كتاب مجموعه آثار فرشچیان نیز چاپ شده است؛ اینها قدرت فرشچیان در طراحی است، ولی كمتر كسی آنها را دیده است، با اینكه آنها جزو قویترین كارهای طراحی قلمگیری در مقایسه با هنر چین و هند است؛ چرا این كار را ادامه نمیدهید؟
فرشچیان: قرار بود اولین كتاب من چاپ شود و من هر شب یكی از آنها را طراحی میكردم و تا تمام نمیشد، كار را رها نمیكردم؛ هماكنون هم كار طراحی میكنم، اتفاقا از ایده شما خوشم آمد و شاید تصمیم بگیرم كتاب طراحیهایم را نیز چاپ كنم.
* به نظر میرسد شما بیشتر دوست دارید كارهایتان رنگی باشد؟
فرشچیان: علاقه شخصی من نیست؛ رنگ در نقاشی میتواند در عین حال زیباییبخشی؛ فریبندگی نیز داشته باشد. هر انسانی یك رنگ را دوست دارد و یك اثر هنری با رنگهای متفاوت میتواند بنا به فراخور علاقهمندانی را جذب كند.
رنگ اگر در نقاشی خوب و به جا كار برده شود و صحیح در جای خود قرار گیرد، بسیار موفقیت بزرگی برای نقاش است و این مشكل است كه نقاش بتواند با تفكر درست رنگها را طوری به كار ببرد كه یكدیگر را ضایع و خنثی نكنند؛. در نقاشیهای من رنگها با هم تركیب میشود، بازی میكند و قوس و قزح نامرئی میسازد.
* آیا كار غیررنگی را هم دوست دارید؟
فرشچیان: بله؛ كارهای دو رنگ زیادی هم كردهام و آنها را در كتابی در آینده چاپ خواهم كرد؛ در كتاب پنجم خیلی از كارهای طراحی جدید دو رنگ و سه رنگ را هم چاپ خواهم كرد.
* شما مدت زیادی است شاگرد تربیت میكنید؛ دل شما میخواسته كه شاگردانتان مینیاتوریست باشند یا نگارگر یا صرفا هنرمند بودنشان برایتان مهم است؟
فرشچیان: هنرمند بودنش مطرح است؛ من همیشه به شاگردانم كه اكنون همگی دوستان من هستند، بارها و بارها گفتهام كه مقید نباشند كه سبك مرا دنبال كنند.
برخی استادان همواره علاقهمند هستند كه شاگردانشان را به پیروی و اعمال سبك خودشان مجبور كنند، ولی من به شاگردانم گفتهام كه خودتان مبتكر یك سبك باشید؛ زیرا آنقدر دنیا چیزهای زیادی برای دیدن و حرفهایی برای گفتن دارد و آنقدر تصاویر به وجود نیامده باید خلق شود كه دیگر احتیاجی به تكرار نیست.
* یعنی شما دوست ندارید شاگردانتان شما را تكرار كنند؟
فرشچیان: من هیچ وقت به آنها نمیگویم كه مرا تكرار كنند یا نكنند؛ دوست داشتن من در اینجا مطرح نیست هر چه آنها دوست دارند، من هم دوست دارم؛ اما نمیتوانیم اشخاص را مطابق فكر و ذهن خود پرورش دهیم و تقویت كنیم، بلكه فقط باید كار را به آنها یاد بدهیم.
* از كدام یك از شاگردانتان بیشتر از همه راضی هستید؟
فرشچیان: از همه راضی هستم؛ همه موفق هستند.
* مینیاتورهای فرشچیان چقدر آیینه زمانه است؛ در سالهای آینده كه فرهنگ امروز ایران بررسی میشود، مینیاتورهای شما چه سهمیخواهد داشت؟
فرشچیان: در طول تاریخ هنری ایران آثاری به وجود آمدهاند كه شاهكار بودند، آثار نقاشانی مانند سلطان محمد، كمالالدین میرزا و كمالالملك ولی چیزی كه ایجاد تنش كند و در حال زمان باشد، خیلیخیلی كم داریم؛ نقاشی صفوی بیشتر تزئینی است، ولی حرفی برای گفتن ندارد؛ نگارگری ما در وضعیتی مبهم و نگران كننده قرار دارد.
علاقهمندان و مشتاقان زیادی در میان جوانان وجود دارند ولی زیاد علمی و آكادمیك كار نمیكنند در زمان قاجاریه نیز بیشتر چهره كشیده شد یا پرتره شاهان قاجار ولی در سبك هندی من حرفهایی زده میشود.
من آثارم آیینه اجتماع است و برخی آثارم مانند تابلوی زنی كه بلیت بختآزمایی میفروشد، حتی طنز گزنده اجتماعی نیز وجود دارد. زبان ما زبانی است برای انعكاس زمان.
* به عقیده شما نسبت مینیاتور با وضعیت و نیاز انسان معاصر چیست؟
فرشچیان: نیاز انسان معاصر به آب و غذا و كلا مادیات است. نقاشی، شعر و متون ادبیات نیاز مادی و نیاز معمولی نیست؛ اینها جزء نیازهای روحی انسان است كه میتواند از این راه تزكیه بشود و میتواندچشم بیننده را به یك دنیای معنوی باز بكند؛ نیاز فرهنگی هر انسانی در هر جامعه بیتردید نقاشی است، مینیاتور نیز جزو آنهاست.
* آیا این درست است كه شما اصرار دارید از فرهنگ كهن ایران دفاع میكنید؟
فرشچیان: نه؛ به طور یقین فرهنگ كهن ایران آنقدر عظیم هست كه نیازی به دفاع من نداشته باشد.
* چه عاملی در فرهنگ و زندگی معاصر شما را اذیت میكند؟
فرشچیان: در بحث فرهنگی آنچه مرا آزار میدهد و دلم را میشكند، این است كه توجهی نمیكنند به آنچه كه باید بكنند؛ لزوم یك دانشگاه هنری برای اصالتهای هنر ایرانی را بارها و بارها به اولیای امور گوشزد كردم.
به بیشتر وزرای فرهنگی و آموزش عالی، نامه نوشتم كه واقعا در كنار این همه دانشگاه با نامهای مختلف دانشگاهی برای هنرهای اصیل ایرانی نیز ضرورت دارد.
من سمت و كرسی نمیخواهم، من هیچ چیز نمیخواهم، بلكه خود را بشدت هم كنار میكشم، ولی این دانشگاه را یك ضرورت فرهنگی میدانم. شاهد گواه حرفهای من افت شدید صنایعدستی از نظر كیفی و كمی است.
من خود فكر میكنم كه مذهبی بودن بسیار مورد عظیمی است و همیشه خواستهام به تكالیفم عمل كرده باشم؛ من علاقهمند به مذهبی بودن هستم.
این نگاه در كارهای دیگرم نیز هست و آن روح و حسی كه یك بیننده میتواند احساس كند بدون شك مذهبی و الهی است و در آثار من وجود دارد. من به طور كلی سعی كردهام كارهایی بكنم كه وسعت جهانی پیدا كند.
* كلا چند اثر دارید و كجا هستند؟
فرشچیان: زیادند؛ واقعا تعداد دقیق آنها را به یاد ندارم؛ آنها همه جا هستند و پراكنده شدهاند كه به عقیده من نشر آنها به نفع فرهنگ ماست؛ زیرا در حقیقت نشر مظاهر فرهنگی ماست.
ما در عین حال كه معتقد و مسلمان هستیم، ایرانی نیز هستیم و باید تعهد خود به وطنمان را نیز انجام دهیم و خدمتگزار فرهنگ و وطنمان نیز باشیم.
* آقای فرشچیان وضعیت نگارگری ایران را در حال حاضر چگونه میبینید؟
فرشچیان: وضعیت نگارگری ما در حالتی مبهم و نگران كننده است؛ از یك سو علاقهمندان و مشتاقان زیادی در میان جوانان وجود دارد و از سوی دیگر، این كه آنها زیاد علمی و آكادمیك كار نمیكنند.
در گذشته اگر میخواستند یك نمایشگاه بگذارند فقط تعداد كمی بودند كه كار میكردند و چندین سال بود كه همین تعداد كم یا زیاد میشد؛ ولی اكنون وقتی آمار شركتكنندگان در دوسالانهها را بررسی میكنیم، به این حقیقت پی میبریم كه تعداد آنها واقعا زیاد شده است.
در این میان، كارهای بسیار خوبی نیز گاهی به نمایش در میآید، ولی این وضعیت مبهم است. زیرا آكادمیك نیستند، البته اشتباه نشود، من علاقهای به مدركگرایی كه این روزها بسیار زیاد شده است ندارم، بلكه به عقیده من باید علاقهمندان در شرایط بسیار سختی وارد دانشگاه هنر شوند و در شرایط بسیار سختتر از آنها خارج شوند تا استاد شوند؛ شرایط نگارگری در هر دورهای فرق میكند. زمانی شاگردانی كارآموزی میكردند.
امروزه مدركگرایی ارج و قرب بیشتری دارد و بیشتر به كارشناسی و كارشناسی ارشد توجه میشود؛ این وضعیت ایجاب میكند دانشگاه یا هنركدههایی به وجود بیاید. علاقهمندان زیادی به آن مراجعه میكنند، ولی باید مكانهایی وجود داشته باشد كه آموزش را به طور صحیح انجام دهند.
فكر میكنم عمق معنا و فلسفه در نگارگری امروز ایران در راه است؛ چند سال پیش وقتی درباره مینیاتور سخن گفته میشد، تصور یك پیرمرد در كنار جوی آب و مانند آنها تداعی میشد ولی امروزه نقاشی ایرانی حرف و مطلب زیاد دارد و همراه با تعمق است.
نگارگری باید مورد حمایت بیشتری قرار بگیرد؛ چند سال پیش چند درصد از بودجه وزارتخانهها به خرید آثار هنری اختصاص یافت، ولی متاسفانه سهمی از این بودجه به نگارگری تعلق نگرفت و كسانی كه نقاشی اروپایی كار میكردند شامل حال این برنامه شدند.
من مطمئن هستم اگر به نقاشی ایرانی بها دهیم، اهمیت آن از نقاشی چین و ژاپن بیشتر میشود.
به گزارشبرای نقاشی نگارگری و بخصوص مینیاتور ایران بسیاری زحمت كشیدهاند، ولی در تمام این دوران و بخصوص صد ساله اخیر كمتر كسی مانند فرشچیان در این هنر خدمت و جهش ایجاد كرده است به طوری كه حتی برخی مینیاتور و نگارگری معاصر ایران را به ۲ بخش قبل و بعد از فرشچیان تقسیم كردهاند.
هنر فرشچیان نه بر دیوار گالریها و نه در موزههاست، بلكه آثارش در زندگی مردم رسوخ كرده است؛ هر ساله در ایام محرم بیشتر از هر اثر هنری تابلوی عصر عاشورا از آثار وی دیده میشود.
فرشچیان متولد سال ۱۳۰۸ در اصفهان، پس از تعلیم گرفتن از هنرورانی بزرگ چون حاج میرزاآقا امامی و استاد عیسی بهادری و گذراندن دوره هنرستان هنرهای زیبا به اروپا رفت و چندین سال به مطالعه و كار در موزهها مشغول شد.
منتقدان و هنرشناسان بزرگ جهان، هنر او را مورد بررسی و تحسین قرار دادهاند و تابلوهای او در موزههای معتبر دنیا جای گرفته است؛ فرشچیان در نقاشی ایران صاحب سبك و مكتب خاص است؛ بیش از هر هنر و تكنیكی بخصوص در تابلوی عصر عاشورا آنچه در تابلوهای فرشچیان دیده میشود، زندگی جاری و سیال در آنهاست.
رنگبندی، تركیببندی و فضاسازی تابلوهای او بیش از هر چیزی انگارههای خیال را در ذهن مخاطب زنده و چشمهایش را به بازی رنگ و طرح دعوت میكند.
این استاد نگارگری معتقد است نقاشی نو به آخر رسیده و حرفی برای گفتن ندارد؛ اما نقاشی ایرانی به دلیل بهره گرفتن از احساس و یك روح اصیل ایرانی هر چه پیش رود، دامنه ایده و احساس گستردهتری دارد.
فرشچیان كه به اعتقاد بسیاری از هنرشناسان دنیا در عین توجه به اصالتهای نقاشی و هنر ایرانی به ابداع و نوآوری با شیوه و سبك شخصی خود پرداخته است، در بخش دیگری از این گفتگو ظرفیت نقاشی ایران را بینهایت توصیف كرد.
* شما آثار بسیار نفیسی درخصوص شاهنامه و معراج نامه دارید؛ چرا از آنها به اندازه تابلوی عصر عاشورا دفاع نمیكنید؟
فرشچیان: این مسلم است كه تابلوی عصر عاشورا خیلی بیشتر مورد استقبال قرار بگیرد و حتی خود من هم به این تابلو علاقهمند باشم؛ كیفیت این اثر شاید به خاطر امام حسینع و با عنایت امام رضا(ع) باشد. (فرشچیان این اثر را به موزه آستان قدس رضوی اهدا كرده است.)
راجع به فردوسی یك كتاب شاهنامه نقاشی كردم كه ۲۲ تصویر داشت؛ تابلوهای زیاد دیگری نیز در ژانرهای مذهبی غیرمذهبی كار كردم، ولی عصر عاشورا بسیار بیشتر مورد توجه قرار گرفت؛ به عقیده من دلیل این توجه روحیهای است كه در خود تابلو نهفته است؛ زیرا این تابلو مرتبط با فردی است كه ورای تمام انسانهای روزگار است.
* شما تعدادی طرح و آثار قلمگیری دارید كه در كتاب مجموعه آثار فرشچیان نیز چاپ شده است؛ اینها قدرت فرشچیان در طراحی است، ولی كمتر كسی آنها را دیده است، با اینكه آنها جزو قویترین كارهای طراحی قلمگیری در مقایسه با هنر چین و هند است؛ چرا این كار را ادامه نمیدهید؟
فرشچیان: قرار بود اولین كتاب من چاپ شود و من هر شب یكی از آنها را طراحی میكردم و تا تمام نمیشد، كار را رها نمیكردم؛ هماكنون هم كار طراحی میكنم، اتفاقا از ایده شما خوشم آمد و شاید تصمیم بگیرم كتاب طراحیهایم را نیز چاپ كنم.
* به نظر میرسد شما بیشتر دوست دارید كارهایتان رنگی باشد؟
فرشچیان: علاقه شخصی من نیست؛ رنگ در نقاشی میتواند در عین حال زیباییبخشی؛ فریبندگی نیز داشته باشد. هر انسانی یك رنگ را دوست دارد و یك اثر هنری با رنگهای متفاوت میتواند بنا به فراخور علاقهمندانی را جذب كند.
رنگ اگر در نقاشی خوب و به جا كار برده شود و صحیح در جای خود قرار گیرد، بسیار موفقیت بزرگی برای نقاش است و این مشكل است كه نقاش بتواند با تفكر درست رنگها را طوری به كار ببرد كه یكدیگر را ضایع و خنثی نكنند؛. در نقاشیهای من رنگها با هم تركیب میشود، بازی میكند و قوس و قزح نامرئی میسازد.
* آیا كار غیررنگی را هم دوست دارید؟
فرشچیان: بله؛ كارهای دو رنگ زیادی هم كردهام و آنها را در كتابی در آینده چاپ خواهم كرد؛ در كتاب پنجم خیلی از كارهای طراحی جدید دو رنگ و سه رنگ را هم چاپ خواهم كرد.
* شما مدت زیادی است شاگرد تربیت میكنید؛ دل شما میخواسته كه شاگردانتان مینیاتوریست باشند یا نگارگر یا صرفا هنرمند بودنشان برایتان مهم است؟
فرشچیان: هنرمند بودنش مطرح است؛ من همیشه به شاگردانم كه اكنون همگی دوستان من هستند، بارها و بارها گفتهام كه مقید نباشند كه سبك مرا دنبال كنند.
برخی استادان همواره علاقهمند هستند كه شاگردانشان را به پیروی و اعمال سبك خودشان مجبور كنند، ولی من به شاگردانم گفتهام كه خودتان مبتكر یك سبك باشید؛ زیرا آنقدر دنیا چیزهای زیادی برای دیدن و حرفهایی برای گفتن دارد و آنقدر تصاویر به وجود نیامده باید خلق شود كه دیگر احتیاجی به تكرار نیست.
* یعنی شما دوست ندارید شاگردانتان شما را تكرار كنند؟
فرشچیان: من هیچ وقت به آنها نمیگویم كه مرا تكرار كنند یا نكنند؛ دوست داشتن من در اینجا مطرح نیست هر چه آنها دوست دارند، من هم دوست دارم؛ اما نمیتوانیم اشخاص را مطابق فكر و ذهن خود پرورش دهیم و تقویت كنیم، بلكه فقط باید كار را به آنها یاد بدهیم.
* از كدام یك از شاگردانتان بیشتر از همه راضی هستید؟
فرشچیان: از همه راضی هستم؛ همه موفق هستند.
* مینیاتورهای فرشچیان چقدر آیینه زمانه است؛ در سالهای آینده كه فرهنگ امروز ایران بررسی میشود، مینیاتورهای شما چه سهمیخواهد داشت؟
فرشچیان: در طول تاریخ هنری ایران آثاری به وجود آمدهاند كه شاهكار بودند، آثار نقاشانی مانند سلطان محمد، كمالالدین میرزا و كمالالملك ولی چیزی كه ایجاد تنش كند و در حال زمان باشد، خیلیخیلی كم داریم؛ نقاشی صفوی بیشتر تزئینی است، ولی حرفی برای گفتن ندارد؛ نگارگری ما در وضعیتی مبهم و نگران كننده قرار دارد.
علاقهمندان و مشتاقان زیادی در میان جوانان وجود دارند ولی زیاد علمی و آكادمیك كار نمیكنند در زمان قاجاریه نیز بیشتر چهره كشیده شد یا پرتره شاهان قاجار ولی در سبك هندی من حرفهایی زده میشود.
من آثارم آیینه اجتماع است و برخی آثارم مانند تابلوی زنی كه بلیت بختآزمایی میفروشد، حتی طنز گزنده اجتماعی نیز وجود دارد. زبان ما زبانی است برای انعكاس زمان.
* به عقیده شما نسبت مینیاتور با وضعیت و نیاز انسان معاصر چیست؟
فرشچیان: نیاز انسان معاصر به آب و غذا و كلا مادیات است. نقاشی، شعر و متون ادبیات نیاز مادی و نیاز معمولی نیست؛ اینها جزء نیازهای روحی انسان است كه میتواند از این راه تزكیه بشود و میتواندچشم بیننده را به یك دنیای معنوی باز بكند؛ نیاز فرهنگی هر انسانی در هر جامعه بیتردید نقاشی است، مینیاتور نیز جزو آنهاست.
* آیا این درست است كه شما اصرار دارید از فرهنگ كهن ایران دفاع میكنید؟
فرشچیان: نه؛ به طور یقین فرهنگ كهن ایران آنقدر عظیم هست كه نیازی به دفاع من نداشته باشد.
* چه عاملی در فرهنگ و زندگی معاصر شما را اذیت میكند؟
فرشچیان: در بحث فرهنگی آنچه مرا آزار میدهد و دلم را میشكند، این است كه توجهی نمیكنند به آنچه كه باید بكنند؛ لزوم یك دانشگاه هنری برای اصالتهای هنر ایرانی را بارها و بارها به اولیای امور گوشزد كردم.
به بیشتر وزرای فرهنگی و آموزش عالی، نامه نوشتم كه واقعا در كنار این همه دانشگاه با نامهای مختلف دانشگاهی برای هنرهای اصیل ایرانی نیز ضرورت دارد.
من سمت و كرسی نمیخواهم، من هیچ چیز نمیخواهم، بلكه خود را بشدت هم كنار میكشم، ولی این دانشگاه را یك ضرورت فرهنگی میدانم. شاهد گواه حرفهای من افت شدید صنایعدستی از نظر كیفی و كمی است.
من خود فكر میكنم كه مذهبی بودن بسیار مورد عظیمی است و همیشه خواستهام به تكالیفم عمل كرده باشم؛ من علاقهمند به مذهبی بودن هستم.
این نگاه در كارهای دیگرم نیز هست و آن روح و حسی كه یك بیننده میتواند احساس كند بدون شك مذهبی و الهی است و در آثار من وجود دارد. من به طور كلی سعی كردهام كارهایی بكنم كه وسعت جهانی پیدا كند.
* كلا چند اثر دارید و كجا هستند؟
فرشچیان: زیادند؛ واقعا تعداد دقیق آنها را به یاد ندارم؛ آنها همه جا هستند و پراكنده شدهاند كه به عقیده من نشر آنها به نفع فرهنگ ماست؛ زیرا در حقیقت نشر مظاهر فرهنگی ماست.
ما در عین حال كه معتقد و مسلمان هستیم، ایرانی نیز هستیم و باید تعهد خود به وطنمان را نیز انجام دهیم و خدمتگزار فرهنگ و وطنمان نیز باشیم.
* آقای فرشچیان وضعیت نگارگری ایران را در حال حاضر چگونه میبینید؟
فرشچیان: وضعیت نگارگری ما در حالتی مبهم و نگران كننده است؛ از یك سو علاقهمندان و مشتاقان زیادی در میان جوانان وجود دارد و از سوی دیگر، این كه آنها زیاد علمی و آكادمیك كار نمیكنند.
در گذشته اگر میخواستند یك نمایشگاه بگذارند فقط تعداد كمی بودند كه كار میكردند و چندین سال بود كه همین تعداد كم یا زیاد میشد؛ ولی اكنون وقتی آمار شركتكنندگان در دوسالانهها را بررسی میكنیم، به این حقیقت پی میبریم كه تعداد آنها واقعا زیاد شده است.
در این میان، كارهای بسیار خوبی نیز گاهی به نمایش در میآید، ولی این وضعیت مبهم است. زیرا آكادمیك نیستند، البته اشتباه نشود، من علاقهای به مدركگرایی كه این روزها بسیار زیاد شده است ندارم، بلكه به عقیده من باید علاقهمندان در شرایط بسیار سختی وارد دانشگاه هنر شوند و در شرایط بسیار سختتر از آنها خارج شوند تا استاد شوند؛ شرایط نگارگری در هر دورهای فرق میكند. زمانی شاگردانی كارآموزی میكردند.
امروزه مدركگرایی ارج و قرب بیشتری دارد و بیشتر به كارشناسی و كارشناسی ارشد توجه میشود؛ این وضعیت ایجاب میكند دانشگاه یا هنركدههایی به وجود بیاید. علاقهمندان زیادی به آن مراجعه میكنند، ولی باید مكانهایی وجود داشته باشد كه آموزش را به طور صحیح انجام دهند.
فكر میكنم عمق معنا و فلسفه در نگارگری امروز ایران در راه است؛ چند سال پیش وقتی درباره مینیاتور سخن گفته میشد، تصور یك پیرمرد در كنار جوی آب و مانند آنها تداعی میشد ولی امروزه نقاشی ایرانی حرف و مطلب زیاد دارد و همراه با تعمق است.
نگارگری باید مورد حمایت بیشتری قرار بگیرد؛ چند سال پیش چند درصد از بودجه وزارتخانهها به خرید آثار هنری اختصاص یافت، ولی متاسفانه سهمی از این بودجه به نگارگری تعلق نگرفت و كسانی كه نقاشی اروپایی كار میكردند شامل حال این برنامه شدند.
من مطمئن هستم اگر به نقاشی ایرانی بها دهیم، اهمیت آن از نقاشی چین و ژاپن بیشتر میشود.
مرجع : هموطن سلام