تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۸۷ ساعت ۰۹:۵۸
۰
کد مطلب : ۵۲۱۰

دشواري سرودن شعر خوب براي هيأت‌ها

دشواري سرودن شعر خوب براي هيأت‌ها
به گزارش خیمه، سيدحميدرضا برقعي، شاعری است که شعرخواني سال گذشته او در محضر رهبر انقلاب  تاثير عجيبي بر علاقه‌مندان شعر عاشورايي گذاشت.

شعرهاي او بيشتر به شكل دكلمه است يا با آن سينه زده‌اند؛ بدين ترتيب بحث ما سمت شعرهاي خاصي كشيده شد كه از ابتدا براي هيات‌ها سروده مي‌شوند.

لابد مي‌دانيد كه يكي از بحران‌هاي سال‌هاي اخير، سست بودن و بدتر از آن خرافه‌آميز‌بودن شعرهاي هيات‌هاست.

* چطور شد كه به بحرطويل كه قالبي كم رواج است، روي آورده‌اي؟
برقعی: توجه كردن به قالب‌هاي قديمي و فراموش شده ادبيات به تجربه به من ‌نشان داده كه در هيات خيلي جواب مي‌دهد.

محمدكاظم كاظمي در كتابي كه در باب آموزش مباني شعر فارسي به نام «روزنه» نگاشته، درباره بحر طويل، ترديد ابراز كرده كه آيا به راستي بحر طويل را مي‌شود از قالب‌هاي شعر فارسي تلقي كرد يا گونه‌اي از نثر ادبي است.

درباره اين قالب و قدمت آن در ادبيات فارسي، دكتر محمدرضا شفيعي كدكني در كتاب «موسيقي شعر» بحثي كامل آورده‌اند.

ايشان بحر طويل را قالبي برآمده از ادبيات عاميانه مي‌شمارند كه سابقه آن به نيمه اول قرن نهم برمي‌گردد و اوج استقبال از آن در دوره مشروطه، در ادبيات سياسي آن سال‌ها بوده است و اين هم علامت تاييدي است بر اين تحليل آقاي دكتر شفيعي كه بحر طويل قالبي مردمي است.

اين قالب وزن مطنطني دارد و كثرت قافيه‌هاي دروني جذابيت مضاعفي به آن مي‌بخشد؛ پس به خاطر همين ظرفيت موسيقايي فوق العاده، قابل استفاده درهيات است.


* حال به اين نكته توجه داشته‌اي كه بحر طويل قالبي است كه مهر طنز رويش خورده؛ مثلا اينكه هرگاه مي‌گوييم بحر طويل ياد مرحوم ابوالقاسم حالت مي‌افتيم؟
برقعی: ما نمونه‌هايي از بحر طويل در ادبيات مذهبي‌مان داريم كه دقيقا همزمان با كار ابوالقاسم حالت و حتي قبل از او بوده است؛ مثلا جودي خراساني- شاعر دوره قاجار - بحر طويلي دارد كه بين پيرغلام‌ها خيلي معروف است و اين‌گونه شروع مي‌شود: اي اميري كه علمدار شه كرب و بلايي اسد بيشه صولت، پسر شيرخدايي .


* در اين روزگار چطور؟
برقعی: آقاي غلامرضا سازگار نمونه‌هاي متعددي در شعرهايش دارد؛ از هم نسلان خودمان هم كساني مثل مهدي زنگنه و آقاي لطفي نمونه‌هايي داشته‌اند.

البته بحر طويل‌هاي مذهبي كه تاكنون سروده شده، بيشتر حال و هواي حماسي دارند ولي من فكر مي‌كنم كه مي‌شود در مرثيه هم از آن استفاده كرد.


* اجراي اين بحر طويل در هيات چگونه است؟
برقعی: بحر طويل به دو صورت در هيات‌ها استفاده مي‌شود؛ اگر مضمون آن حماسي باشد،‌ بيشتر هنگام سينه زني و دقيقا در هنگام «شور» و گاهي در «واحد» استفاده مي‌شود ولي براي يك مداح خيلي سخت است كه بحر طويل را در «واحد» بخواند، چرا كه حتما هنگام پياده كردن شعر، مداح بايد آن را حفظ باشد.

اما اگر مضمون بحر طويل، مرثيه باشد، به صورت دكلمه، هنگام روضه‌خواني قابليت دارد كه جايگزين غزل،‌ قصيده يا مثنوي شود.


* اين بحر طويل خودت هم اجرا شد؟
برقعی: بله.


* چطور بود؟ جواب داد يا نه؟
برقعی: بله، شكر خدا خيلي از آن استقبال شد.

* تمهيدي كه براي ورود به زمينه سوگ داشته‌اي، ابتكاري به نظر مي‌رسد،‌ ديالوگ با آقا امام زمان(عج) كه در يك خط روايي كمرنگ شكل مي‌گيرد و در پايان، در عين حال يك درد دل خودماني با آن حضرت است، يك جور همراهي با ايشان در گريه هم هست و در عين حال يك انتقال زمان از گذشته به حال؛ يك انتقال نامحسوس هم وجود دارد. ابتداي بحر طويل از زماني ماضي شروع مي‌شود و انتهاي آن، زمان حال است و همچنان شعر در محضر و در مخاطبه با امام زمان (عج) ادامه دارد.

برقعی: شايد خيلي ساده به نظر برسد اما ماجراي سروده شدن اين بحر طويل، همين شروع و همين ادامه را مي‌طلبيد.


* چه بوده اين ماجرا؟
برقعی: من ارتباط تنگاتنگي با ذاكران اهل بيت(ع) دارم و اصلا شروع شاعري من با نوحه‌سرايي آغاز شد؛ بيشتر در قم و به صورت حرفه‌اي به شكل همكاري با آقاي حاج‌مهدي سلحشور كه از ذاكران مخلص آقااباعبدالله(ع) است.

پارسال، شب سوم محرم كه معمولا به نام حضرت رقيه عزاداري برپا مي‌شود، با روز جمعه مصادف شد؛ آقاي سلحشور به من گفتند: كه كاش شعري داشتي كه حال و هواي روز جمعه و توسل به آقا امام زمان(عج) داشته باشد و در عين حال با محرم گره بخورد؛ من مصمم شدم كه شعري با اين حال و هوا بنويسم و نوشتم: عصر يك جمعه دلگير دلم گفت: بگويم، بنويسم...


* سخن از تجربه شد. تو از جمله شاعراني هستي كه تجربه‌ات از شعر مذهبي، عيني و كاربردي است؛ يعني براي هيات شعر گفته‌اي و تاثيرش را روي مردم ديده‌اي؛ به نظرت ظرفيت اين گونه از شعرها كه قرار است در هيات دكلمه شوند يا مردم با آن سينه بزنند، براي گنجاندن مفاهيم عرفاني يا ايدئولوژيك چقدر است؟
برقعی: شعر مذهبي به 2 دسته تقسيم مي‌‌شود؛ دسته اول شعرهايي است كه براي مخاطب خاص مثل روشنفكراني كه گرايش‌هاي مذهبي دارند، سروده مي‌شود يا شعرهايي كه پيچيدگي‌هاي ادبي دارد و شاعران مذهبي مخاطب آن هستند اما دسته دوم كه من اسمش را شعر هياتي مي‌گذارم، بيشتر براي مخاطب عام سروده مي‌شود؛ مخاطب عام به معناي مخاطب عوام نيست، بنابراين شعر هياتي هم بايد «شعريت» داشته باشد.

رسيدن به شعريت،‌ وقتي كه مي‌خواهي براي مخاطب حاضر بسرايي، به تجربه من، بسيار سخت‌تر است؛ وقتي مي‌گويم مخاطب هيات، بايد تصور كنيد كه مثلا در هيات فاطميون قم در برخي از شب‌هاي محرم تا 10هزار نفر شركت كننده هست كه در ميان‌ آنها از طلبه‌هاي فاضل قريب الاجتهاد و دانشجويان كارشناسي ارشد و دكترا هستند تا مردم عادي كوچه و بازار.

در اين سال‌ها من و برخي از شاعران كه به نسبت من سابقه بيشتري دارند مثل سيدمحمد باباميري، اميرحسين شرافت و... با مداحان هيات، همكاري داشته‌ايم؛ بعد از گذشت اين چند ساله، مستمع از مداح اين هيات توقع شعر زيبا با مفهوم مكتبي دارد و ديگر طبع‌ او شعرهاي ضعيف و سست را برنمي‌تابد، چرا كه طعم شعر خوب را چشيده‌ است.


* هسته مركزي چنين شعرهايي كه براي مجلس امام حسين(ع) سروده مي‌شوند، ذكر مصيبت است؛ به گونه‌اي كه از نظر عاطفي تاثيرگذاري سريع و قاطعي داشته باشد؛ يك جور مقتل منظوم؛ تصور من اين است كه از چنين شعرهايي نمي‌شود و نبايد انتظار داشت كه شاعر،‌ متكلفانه انديشه را وارد شعر كند. نظر شما چيست؟
برقعی: قدم اول اين است كه سطح توقع مستمع را بالا ببريم؛ تجربه و مشاهده به بنده نشان داده كه شعر اگر با مضامين حماسي، عرفاني يا حتي مدح آغاز شود، وقتي به مرثيه ختم شود، تاثير بيشتري در مجلس مي‌گذارد.

ترك‌ها كه همه اذعان به اصالت و عظمت عزاداري‌شان دارند، شيوه مرسومشان (حتي در روز عاشورا) اين است كه مداح، زمان بيشتر خواندن خود را اتفاقا به ذكر مناقب اهل بيت(ع) اختصاص مي‌دهد.

اين شيوه، نتيجه‌اش اين مي‌شود كه مستمع، قلبش براي شنيدن مصيبت و آن ضربه سوگ آماده مي‌شود زيرا متذكر شده است كه اين مصيبت‌ها بر سر چه آدم‌هاي عظيمي آمده است.

آقاي موسوي گرمارودي در شعر «خط خون» عبارتي دارد بدين مضمون كه «مصيبت تو تشنگي نبود، مصيبت اين بود كه دشمن تو كسي چون يزيد است»؛ يعني مستمع، وقتي عظمت امام حسين(ع) و در مقابل، حقارت دشمن او را مجسم مي‌كند.

تازه ژرفاي فاجعه را درك مي‌كند شايد برايتان جالب باشد كه بدانيد ما در هياتمان بعد از چند سال، به اين پذيرش رسيديم كه همين شعر خط خون را كه اصلا يك شعر آزاد است و سرتاسرش هم مضامين انديشمندانه است، در هيات دكلمه كرديم و خيلي هم گرفت؛ به نظر من شعر ماندگار براي هيات، شعري است كه هم مرثيه باشد و هم حماسه.

* اين مدل هيات‌داري، مداحي را مي‌طلبد كه در برابر شأن شعر، خضوع داشته باشد.
برقعی: اصلا محور كار مداح بايد شعر باش؛ بعضي از مداحان قديمي و اصيل ما خودشان شاعران خوبي بوده‌اند و هستند؛ مثل مرحوم حاج علي‌اكبر ناظم يا آقاي علي انساني كه خدا حفظش كند؛ مداح حداقل بايد شعرشناس باشد. اين شرط يك مداح موفق است.


* مي‌شود از بحثمان نتيجه گرفت كه در خواندن شعرهاي ديني، بايد شعرهايي كه به طور كاربردي براي مجالس سروده مي‌شود را با معيارها و موازين خاص خودشان بخوانيم و نقد كنيم؟
برقعی: صراحتا بايد گفت كه نوحه يك زمينه مستقل است؛ از نوحه ريشه‌دارتر، كدام‌ زمينه‌ ادبي را در فرهنگ مردم پيدا مي‌كنيم.

نوحه ناخودآگاه تاثير عميق و گسترده‌اي در فكر و انديشه مردم مي‌گذارد؛ دليل اين حرف من، نوحه‌هايي است كه در ايام انقلاب مردم را در خيابان‌ها به ستيز با رژيم فراخواند و در ايام جنگ نداي شهادت طلبي را در دل مردم بيدار ‌كرد. امروز نيز مي‌بينيم كه نوحه، به حدي در زندگي روزمره مردم جا باز كرده كه گاهي زمزمه ناخودآگاه خيلي‌ها و حتي زنگ موبايل‌ها شده است.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما