کد مطلب : ۷۸۰۴
باید شاد بودن را به مردم یاد بدهیم
در جامعه ما فرهنگ غالب، فرهنگ غم است و شادی حالت عرضی و فرعی دارد؛ به نظر شما چگونه میتوانیم به این نوع فرهنگ غالب شویم؟ نهایت اینکه اگر امکان نداشت، چگونه شادیهای خود را بروز دهیم و جهت دهی نماییم که از مهجوریت و مظلومیت خارج شود؟
محمدزمانی: در فرهنگ اسلام هم شادی وجود دارد و هم غم وجود دارد و این دو با هم منافاتی ندارند؛ دستور ائمه ما (یفرحون لفرحنا) و (یحزنون لحزننا) است.
این که اینها باید در کنار هم مانند دو بال کبوتر باشند، یعنی کبوتر روح انسانی زمانی به پرواز در میآید که دو بال هم در شادی و هم در غم در کنار هم باشند و آن کسی میتواند عزادار خوب باشد که در عین حال شادی خوب را هم برپا کند.
علت اساسی این بود؛ یعنی در طول قرون متمادی حکومت در دست شیعه نبود. شیعیان را شکنجه میدادند و عذاب میکردند؛ خود مشکلات و گرفتاریهایی که برای شیعه پیش میآمد و از آن طرف غم و اندوهی که شیعه نسبت به ائمه داشت و ظلم و جوری که حکام نسبت به ائمه روا میداشتند، و نیز حادثه عاشورا و غیره باعث شد که این کفه غم سنگینی کند تا عصر ما که عصر انقلاب اسلامی است.
همین سؤالی که شما نسبت به شادی مطرح میکنید، در دورههای قبل اصلاً زمینه پیدایش نداشت اما در عصر ما که عصر انقلاب اسلامی است و حکومت شیعه، جای طرح این سؤالات بیشتر و بهتر است.
امروزه در کشورمان آزادی کامل وجود دارد؛ مردم میتوانند بین شادی و غم اختیار و انتخاب داشته باشند و در این عصر بحث شادی پیش میآید.
راهکارهای مختلفی برای ایجاد شادی وجود دارد؛ از جمله آنها این که دغدغههای اجتماعی برطرف شود؛ بسیاری از غم و اندوهها به خاطر دغدغههای اجتماعی است.
میتوانیم شادی درست، شرعی و مثبت را در جامعه زیاد کنیم؛ یک بخش راهکارهای فرهنگی است، یعنی فرهنگ شادی صحیح را پرورش بدهیم.
امروزه بعضی وقتها شادی را با غفلت از هستی و قیامت مساوی میگیرند، در حالی که اینطور نبست؛ بسیاری از علمای شیعه روحیة شاد داشتهاند؛ یک بخش از شادی در واقع با نابودی گناه به وجود میآید، یعنی گناه را در جامعه نابود کنیم تا از این طرف شادی دینی جامعه را فرا گیرد.
فردی که مؤمن است و گناه نمیکند، معمولاً شاد است؛ افراد دیگر خودشان را شاد نشان میدهند اما در بطن خود شادی و غم ندارند.
با کمی مراجعه به روایات در باب توصیه به امر عزاداری و برپایی مجالس ماتم متوجه میشویم، تاکید و اهمیت نهادن به امر احیاء مجالس غم بیشتر از مجالس شادی آن بزرگواران است؛ این چنین برداشتی از روایات را قبول دارید؟ و آیا حافظه تاریخ، واقعا خالی از شادی اهلبیت(ع) است، به سبب ظلمهایی که به آن حضرات رفته است؟
محمدزمانی: ائمه بسیاری از جاها به ما دستور شادی دادهاند؛ اینطور نیست که همهجا دستور به غم داده باشند؛ درباره شاد کردن اطرافیان، مؤمنان، خانواده و دوستان چقدر ثواب در روایات آمده است.
این را قبول ندارم که کفه روایات ماتم و عزاداری سنگینی میکند بر روایاتی که درباره شادی و شاد کردن مؤمن آمده است؛ حتی روایت داریم که «المؤمن حزن فی قلبه؛ حزن مؤمن در دلش است.» یعنی در جامعه شاد و بانشاط است.
یکی از ایرادهایی که درباره امیرالمؤمنین(ع) میگرفتند این بود که حضرت زیاد مزاح میکردند و شاد بودند؛ شادی صحیح منافاتی در دین ما ندارد و حتی دربارة عزاداری در بعضی جاها داریم که اقامة عزا و شعائر کنید اما بعضی جاها اقامه به گریه است؛ درباره گریه هم نگفتند که آیا گریه نسبت به عزاداری و یا ایجاد محبت؟
گاهی میتوانید در مجلسی در عین این که مجلس، مجلس شادی است، اینقدر افراد گریه میکنند، این گریة شادی است، چیزی که در مجالس مولودی و تولدها رواج دارد که مداح اهلبیت(ع) میخواند و فضائل اهلبیت(ع) گفته میشود.
اینها آنقدر زیبا گفته میشود که افراد گریه میکنند. ما گریه میکنیم بر امام حسین(ع)؛ اما در واقع نسبت به فضائل و مقام بلند آن حضرت گریه میکنیم؛ این دارای ثواب است که فرد گریه کند و یا این که افراد دیگر را به گریه وابدارد. این وجهه نباید دستکم گرفته شود.
یکی از آسیبهایی که متوجه شادی اهلبیت(ع) است، این است که دوستاران آن حضرت به دلیل افراط در توصیف اهلبیت(ع) به ورطه غلو میافتند؛ راهکار مبارزه با این پدیده را چه میبینید؟
محمدزمانی: اگر مقام اهلبیت(ع) به شکل درست تبین شود، پدیدة غلو از بین میرود؛ یک بخش پدیده غلو منشأ روانی دارد و یک بخش هم مربوط به وقایعی است که در تاریخ اسلام و در عصر صفویه و قاجار اتفاق افتاده است که نسبت به ائمه اولویت قائل شده بودند.
خود ائمه به شدت با این پدیده مبارزه میکردند؛ بنابراین برای مبارزه با غلو، اولاً باید اسلامشناسان و شیعهشناسان واقعی درباره کتب روایی ما اظهار نظر کنند در این که باید کتبی که ضعیف است و یا کتبی که دربارة معجزات نوشته شده اما سندشان ضعیف است، کنار گذاشته شود.
یعنی باید تفکیک قائل شوند و هر معجزهای نقل نشود؛ یعنی اگر به متون قرن سوم و چهارم نگاه کنیم، میبینیم آثار این غلو خیلی کمتر است.
این غلو بیشتر از عصر صفویه رواج پیدا کرد؛ این که راه امروزه ما بازگشت به سیرة سید رضی، سید مرتضی، شیخ مفید و شیخ طوسی و علمای درجه یک اسلام و بازگشت به علمای قرون سوم، چهارم، پنجم و ششم است.
حتی باید برگردیم به مقاتل آن عصر و ببینیم آنها کربلا را چگونه توصیف کردهاند و همان را نقل کنیم؛ اما مقاتل عصر قاجار و صفوی سرشار از غلو است؛ باید جامعه را از مقاتل دستة دو که سندشان ضعیف است، برحذر بداریم و مقاتل دستة یک را در نظر بگیریم.
نباید مطالبی که نقل میکنیم، با قرآن و روایات پیامبر (ص) منافات داشته باشد؛ حدیث و معجزهای از امام معصومی نقل میکنند که با اصل قرآن و اصل روایات پیامبر در منافات است؛ این روایات و معجزات نباید با بنیانهای فکری شیعه تعارض داشته باشند. اینجا هم باید سره از ناسره تشخیص داده شود.
در حال حاضر وظیفه رسانهها مخصوصا تلویزیون و متولیان فرهنگی جامعه در عمق بخشی به شادیهای مذهبی چیست؟
محمدزمانی: شادیها باید نهادینه شود؛ گاهی شادیهایی میبینیم که ظاهراً شادی است اما باطن آن شادی نیست؛ مثلاً مداحی میخواند. شعرش شعر شاد است اما آهنگ و سبکی که میخواند، غمگین است و شاد نیست.
باید روش صحیح شادی را به مردم یاد بدهیم؛ از آن طرف هم تنوع را فراموش نکنیم، چون اگر در شادی تنوع وجود نداشته باشد، بعد از مدتی تبدیل به غم میشود.
از طرف دیگر با تحریفات، خرافات و بدعتها مبارزه کنیم؛ گاهی شادیها، شادیهای غربی است که قرار است در صداوسیما و رسانهها و محافلمان نفوذ پیدا کند، با این هم باید مبارزه کنیم.
در اصل دین شادی وجود دارد؛ باید رسانهها به مردم آموزش دهند که شادی با دین منافات ندارد؛ آن چیزی که با دین منافات دارد، گناه است و میشود شادی مثبت و شرعی داشت؛ وظیفة رسانههاست که شادی درست و شرعی را نهادینه کنند.