کد مطلب : ۱۴۷۸۷
رسانهای به نام منبر
در عین حال نویسنده با بازگشت به عقب درباره مصیبتخوانی بر منابر پس از قیام حسین(ع) مینویسد: «در طول دوران ولایت ائمه، بعد از قیام امام حسین تا کنون، مصیبتخوانی از فراز منابر در دستور کار واعظین قرار گرفت و گسترش و جاودانگی بخشی از پیام عاشورا مدیون وجود منابر است. اگر چه خود عاشورا آن قدر رسا در گوش تاریخ فریاد کشید که پیام خود را جاودانه کند اما گستردگی و نفوذ آن در لایههای اجتماعی و در درازنای تاریخ در بین جوامع، محملی به جز منابر نداشت.»
در عین حال نویسنده با تاکید بر نقش انقلابی منبر در طول تاریخ معتقد است: «شهید مدرس، مولود منبر بود، تفکر وی ریشه در ارتباط مستقیم با آموزههایی داشت که طی قریب به ۱۳۰۰ سال از منابر در پیچیدهترین لایههای ارتباطی مردم و اجتماع تنیده شده بود.»
در مطلب دیگر این پرونده، از منبر به عنوان «رسانهای مستقل» یاد میشود و نویسنده این رسانه را متفاوت از سایر رسانهها قلمداد میکند. نویسنده بر این باور است که: «ساختار ارتباطی منبر ساختار بسیار سادهای است؛ یعنی از یک فرستنده و یک گیرنده تشکیل شده که به واسطه ارتباط رو در رو و چهره به چهرهشان و نبود مجرای ارتباطی که ایجاد کننده پارازیتهای مختل کننده ارتباط باشد، تشکیل شده است.» لذا نویسنده نتیجه میگیرد که این وسیله ارتباطی از تاثیرگذارترین و سادهترین وسایل ارتباطی دوران است.
در این متن نویسنده با تاکید بر مواجه گزینشی منبر که در آن مخاطب با خواست خود و با انگیزه شخصی اقدام به انتخاب این رسانه میکند، نفوذ آن را عمیق قلمداد کرده و آن را رسانه عمیق مینامد.
در بخش دیگری از این پرونده به مطلبی با عنوان «رسانهای میان زمین و آسمان» میرسیم. نویسنده در این نوشته خواستار استفاده «درست و بجا» از رسانه منبر است تا جایی که مینویسد: «این رسانه هنگامی موثر خواهد بود که در جایگاه اصلی خود به کار گرفته شود و ناآشنایی با این جایگاه خطری است که منبریان و مستمعان را توامان تهدید میکند. مشکلی که صاحبان منابر را در این فرض گرفتار میکند، عدم پردازش پیامی است که در منبر ارائه میشود.»
نویسنده تاکید میکند که: «در رسانه اسلامی، متن و شخصیت در کنار هم در نظر گرفته میشود و اساسا در جریان انتقال پیام میان این دو فاصلهای نیست.»
در مطلبی تحت عنوان «مواظب رسانه قدسی باش»، یکی از اساتید حوزه از «زمینههای لغزش بر فراز رسانه منبر» میگوید. این استاد حوزه با اشاره به اینکه «زمانی که فرد روی منبر مینشیند احساس میکند که در جایگاه بهترین بندگان خدا نشسته است؛ مینویسد: «مرزها و حریمهای ممنوعه در منبر بسیار باریک و حساس است.»
وی با تاکید بر اینکه منبری نباید هر حرفی را بزند میگوید: نباید کاری بکنیم که منبرمان بیارزش شود و نباید حقی از حقوق منبر را تضییع کنیم.
در ادامه ضمن بررسی ماهیت ارتباطشناختی منبر، به «جایگاه وعظ و خطابه» اشاره شده و از تفاوتهای میان خطابه و منبر سخن رفته است. نویسنده مینویسد: «ماهیت ارتباطی منبر بیش از اینکه بر «کشف حقیقت» استوار باشد بر «توسعه، ترویج و دعوت به حقیقت» متکی است و لذا در ارتباط منبر محور دو طرف است؛ سخنران و مستمع. او که حقیقت را بیان میکند و او که حقیقت را میشنود.»
همچنین نویسنده معتقد است: «جایگاه فیزیکی تدریس و منبر معمولا مشابه است؛ یعنی مدرس و منبری هر دو از پلهها بالا رفته و در جایگاه قرار میگیرند ولی ماهیت ارتباطیشان با مخاطب به کلی متفاوت مینماید.»