تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱ دی ۱۳۸۹ ساعت ۰۹:۳۶
۰
کد مطلب : ۱۵۳۲۸
فراز و فرودهای اشعار و نوحه‌های عاشورایی در گفت‌وگو با هنرمندان

اگر مقتل می‌خواندند، خرافه نمی‌گفتند

اگر مقتل می‌خواندند، خرافه نمی‌گفتند
فرهنگ: در حالی که بحث تعمق و جدیت شاعران، مداحان و مرثیه‌سرایان در راه پالایش مراثی و اشعار عاشورایی یا «سرخ» از خرافات در سال ۱۳۸۳ با بیانات مقام معظم رهبری جدی شد اما عموم کارشناسان و منتقدان شعر آیینی و عاشورایی اعتقاد دارند با وجود توفیقات نسبی به دست آمده، شعر «سرخ» هنوز به رستگاری کامل نرسیده است.

امان از جدایی
مصطفی محدثی‌خراسانی، شاعر نام‌آشنا و فعال حوزه شعر آیینی راه ورود خرافات به نوحه‌ها و مرثیه‌های عاشورایی را مربوط به دوران پیش از انقلاب و عدم تعامل شاعران با مداحان و نوحه‌خوانان در آن زمان می‌داند و در گفت‌وگو با خبرنگار «جوان» ضمن بیان عبارت «امان از جدایی» می‌افزاید: ‌«مداحان و مرثیه‌سرایان در آن زمان به دلیل آشنا نبودن به تکنیک‌های سرایش شعر و سطح مطالعات و دانش علمی ‌محدودشان برای به شور آوردن حضار شرکت‌کننده در دستجات عزاداری و افزودن به حزن و اشک و آه آنها دست به اغراق‌هایی زدند که به مرور زمان در بطن اشعارشان جای گرفت و خرافه‌ها و باورهای غلوشده اینچنین راه خود را به میان نوحه‌ها و مراثی باز کرد، اما بعد از انقلاب به دلیل حضور شاعران متعهد در این عرصه شاهد رونق گرفتن اشعار ناب عاشورایی مانند «گنجشک و جبرئیل» مرحوم سیدحسن حسینی بودیم. نباید فراموش کنیم که امروز برای جدایی خرافه از اصالت اشعار و نوحه‌های عاشورایی لازم است حرکت بنیادین خود را برای جریان‌سازی و تأثیرگذاری در جامعه به سمت تبیین و بیان «موضع» قیام امام و یاران باوفایش متمرکر کنیم.»

در این راستا ذکر این مثال خالی از لطف نیست که در یکی از محافل عزاداری مهم یکی از مداحان صاحبنام از زبان حضرت زینت(س) شامیان را اینگونه خطاب می‌کند: ‌«ای از زن کمترها!» این در حالی است که تمام عظمت و بزرگی حضرت زینب(س) در راه انتقال پیام عاشورا به آیندگان در همین ایستادگی و مقاومت ایشان در مقام یک زن بود! آیا قهرمان کربلا و سالار اسرا، خودش را «کم» می‌دانست که شامیان را «از زن کمتر» خطاب می‌کند؟!

دکتر صابر امامی، شاعر و مدرس دانشگاه، با تأیید راه یافتن خرافه با اشعار شاعران آیینی و مدایح و مراثی عاشورایی اغلب این حرکات شکل‌گرفته را مربوط به حسن نیت سرایندگان این آثار دانست و به خبرنگار «جوان» گفت: مقوله سرایش شعر، نوحه و مرثیه استعداد پذیرش خرافه را دارد، چرا که خاستگاه شعر، تخیل و عاطفه است و شاعر برای ایجاد هیجان در عاطفه شنونده خود گاهی ناخودآگاه دست به اغراق‌هایی می‌زند که سبب‌ساز شکل گرفتن خرافه در اشعار و مراثی عاشورایی و مذهبی می‌شود. شکل روایت مصائب معصومین به دلیل ارادت بالای شاعران به این عزیزان نیز ناگزیر از این اتفاق نیست.»

کارشناسان نابلد
محدثی‌خراسانی، شاعر مجموعه شعر آیینی «سلوک باران» درباره راه برون‌رفت از چنین آسیبی با بیان اینکه حضور جوانان و شور و انرژی آنها در حوزه شعر طی یک دهه اخیر در تاریخ شعر فارسی بی‌سابقه است، تأکید کرد: ‌«متأسفانه برای این همه شور و انرژی نه رسانه‌ها و هنرمندان و نه نشریات هدایتگری وجود دارند تا مسیر حرکتی آنها را به سمت تعالی شعر آیینی سوق دهند، مواقعی هم شاهد هستیم به دلیل سستی و کاهلی‌مان این جوانان درگیر راهی غیر از مسیر اصلی آغازین خود می‌شوند و باید اعتراف کنیم که در برابر فریب‌ها و شیطنت‌های دشمنان اسلام و عاشورا گاهی شکست را پذیرفته‌ایم.»

همچنین امامی‌ نیز در این باره معتقد است: ‌«گفتن این جمله از بس بیان شده است بیشتر خنده‌دار است تا آموزنده، اما باز هم بنویسید که ما منتقد و کارشناس به معنای واقعی نداریم. کارشناسان و منتقدان ما اکثراً عرصه نقد را با عرصه تسویه‌حساب‌های شخصی با افراد اشتباه می‌گیرند. منتقد باید مانند یک پدر یا یک جراح دلسوز مشکلات را ببیند و بدون قصد توهین و تخریب نقاط ضعف را بیان کند، اما وقتی منتقد شعر ما هیچ مطالعه‌ای ندارد و نمی‌تواند در روایت حادثه عاشورا سره را از ناسره تشخیص دهد، دیگر چه انتظاری می‌رود از او که مانع ورود خرافات به مدایح و مراثی عاشورایی شود. شما از رسانه‌های هدایتگر صحبت می‌کنید، تلویزیون به عنوان مهم‌ترین رسانه جمعی طی همین دهه محرم آیا برنامه‌ای درباره شعر عاشورایی با اصالت پخش کرد تا بگوییم به رسالت هدایتگری خود متعهد بوده!؟ کارشناسان رسانه ملی ما نیز‌متأسفانه اکثراً دانش تمییز خرافه از حادثه ناب کربلا را ندارند.»

گریاندن به قیمت دروغ
اما در بین نظر شاعران پی‌جویی نظر یک مداح اهل بیت نیز ضروری می‌نمود، در همین راستا سراغ حاج حمید بهاری، از مداحان و مرثیه‌خوانان نام‌آشنا رفتیم و وی که از نیمه گفت‌وگو بغض گلویش را گرفت و با اشک و حزن با خبرنگار «جوان» سخن گفت، تأکید کرد که بنویسید ما مقتل دقیق و جدید نداریم و مداحان و سرایندگان نیز اهل مطالعه نیستند. اگر آنها مقتل «روضه الشهدا» یا «لهوف» را بخوانند، باور کنید که حجم خرافه‌های وارد شده به مراثی به صفر می‌رسد، اما ‌متأسفانه مداحان مطالع را کنار گذاشته‌اند و به هر دروغ و دغلی متوسل می‌شوند تا دو قطره اشک بیشتر از مردم در این راه بگیرند. گرفتن اشک از عزادار امام حسین(ع) افتخار ما به شمار می‌رود اما نه به هر قیمتی. ببینید وقتی سروده می‌شود که «ترویج دین اگرچه به خون حسین شد/ تکمیل آن به موی پریشان زینب است» چطور می‌توانیم این شعر را اصیل بدانیم. چه کسی موی پریشان زینب(س) را دیده!

وی همچنین در پایان، اهل بیت (ع) را از زمان حضورشان تا قیام قیامت دارای دشمن خواند و گفت: ‌«ما فکر می‌کنیم که دشمنان امام حسین(ع) حرمله، ابن سعد و یزید بود! این بزرگان کسانی را همیشه به عنوان دشمن کنارشان دارند تا عاشقان اصلی راهشان را از اصالتشان ساقط کنند و برای این راه هم از دل شعر که بستر مهر و عاطفه است، وارد می‌شوند. سؤال من این است که چرا یک خواننده برای کار باید کلاس موسیقی و آواز بگذارد اما یک مداح نه؟ چه کسی این را گفته؟ اینگونه می‌شود که شنیدیم برخی از مداحان و شاعران به راه‌هایی می‌روند یا کشیده می‌شوند که امروز شاهد چنین اباطیلی در برخی از مداحی و مراثی هستیم.
مرجع : جوان
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما