کد مطلب : ۱۷۴۱
نشانهها سنگین میشوند
گزارش از ساخت علم های عزاداری در تهران (2)
چند مغازه پایینتر، چند نفری شاسی و تیغههای علم را گذاشتهاند گوشه خیابان و ایستادهاند دور و برش تا با جوش به هم متصلشان کنند، از این علمهای معمولی است؛ همانها که کلماتاش را با اسید روی فلز در میآورند. سازندهاش جوانی است با چهرهای شبیه رضا صادقی و 23 سال سن؛ گرچه لا اقل 5ـ4 سالی بزرگتر نشان میدهد. با وجود اینکه ادعا میکند از همان دوران بچگی به خاطر علاقه شدید وارد این کار شده اما نمیداند از چه اسیدی برای خوردن فلز و حک آیات استفاده میکنند؛ علم سازی شغل دومش محسوب میشود و در شاد آباد کارگاه دارد؛ «بعدازظهرها از شرکت می روم آنجا. خودم تنها روی علم کار میکنم. سفارش میگیرم و انجام میدهم. جایی هم آموزش ندیدم. آن قدر ور رفتم تا خودم یاد گرفتم.»
در مورد علم جدیدش توضیح میدهد: «این را 15 روزی رویش کار میکردم. 17 تیغه است که جز شاه تیغ، بقیهاش آماده شده». و قیمتش؟ «این را 2 میلیون می فروشم. باور کنید این کار عشق است. چیزی تهاش برایمان ندارد. پارسال موقع فروش یک علم، طرف شیرینی که نداد هیچ، میخواست 200 هزارتومان هم تخفیف بگیرد. گفتم آخر فکر میکنی ما چقدر از این کار در میآوریم؟».
شاه تیغ را ـ که هنوز آماده نشده ـ به دیوار تکیه دادهاند. هنوز از داخل ورق درش نیاوردهاند. فقط روی یک ورقه مستطیلی، شکلش را با لاک و رنگ کشیدهاند و آیات قرآن را با خط خوش نوشتهاند. اسم خطاط هم وسط آیهها دیده میشود؛ «خوش نویس، کار این 17 تیغه را 5 روزه انجام داد. 160 هزار تومان هم دستمزد گرفت به اضافه 40 هزار تومان شیرینی که زودتر کار را تحویل دهد. حالا باید با قلم و چکش، تیغه را از داخل ورق دربیاورم.»
یکهو میپرسد اصلا میدانی حکمت این تکههای مختلف علم چیست؟ هر کدام نشانه چه چیزی هستند و چرا روی علم سوار می شوند؟ میگوییم نه، شما بفرمایید؛ «حتما باید اینها را بنویسید. ملت چون این چیزها را نمیدانند ممکن است با علم مخالف باشند اما هر کدام از اینها علتی دارند. وقتی بدانند، شکشان برطرف میشود وگرنه خود علم که واقعا جز یک ورق آهن نیست». خوشحال میشوی؛ فکر میکنی الان با گنجینهای از اطلاعات ناب و دست اول طرف میشوی که میخواهد برایت پرده از اسرار بردارد و رمز گشایی کند اما به قول ادبا، شادیات دیری نمیپاید؛ «پس من بهت یک شماره میدهم. شب بهم زنگ بزن. همه اینها را دقیق برایت میگویم». ما هم نمیپرسیم چرا الان نه. طبیعی است که از تلفن آخر شب هم چیزی دستمان را نمیگیرد.
همینطور که میزنیم، چند پسر بچه 10ـ8 ساله دور و برمان وول میخورند و با صاحب مغازه چک و چانه می زنند. آخرش هم هر کدام ـ یک تیغه علم کوچک به دست ـ خودشان و خندان این طرف میایند و با لحنی کودکانه ازمان میخواهند به هیأتشان کمک کنیم. تیغه خریدهاند؛ 120هزار تومان. پولش را از کسی نگرفتهاند؛ خرد خرد جمع کردهاند. لبخند می زنیم که «جیب ما از دل شما پاکتر است».
علم خوب است یا بد؟
اما علم فقط شاسی و تیغه و رخ و طاووس نیست؛ جدا از اینکه ممکن است آن را برای جلوه و زیبایی بیشتر (و طبعا با قیمت خیلی بالاتر) طلا کوب یا نقره کوب کنند، کلی شال و ترمه و پر و آویز و تزئینات دیگر هم بهاش اضافه میشود. اینها را هم توی همین راسته چند تا پلاک بالاتر یا پایینتر می شود تهیه کرد.
یکی از این مغازهها که خیلی کوچک است؛ دقیقا یک دهنه. شال و ترمه را از 2 هزار تومان تا 6 هزار تومان میفروشد. سپر هم دارد؛ جفتی 35هزار تومان که باز روی علم نصب می شود.
اما جالبترین وسایلش، ابزارهای حمل عمل است؛ «هیکلی» و «قبل». هیکلی به کمربند حمل عمل گفته می شود که 4ـ3 نوار چرمی یا برزنتی دارد و آن را دور کمر یا روی شانه می بندند. قبل هم استوانه کوچکی است که پایه علم موقع حمل داخلش قرار میگیرد.
سید احسان عمادی