«میم مثل مادر» آخرین فیلمی بود که مرحوم رسول ملاقلیپور، فیلمساز خوش آوازه سینمای ایران ساخت. این فیلم با استقبال خوب مردم مواجه شد و توانست به فروش خوبی دست پیدا کند. بعد از این فیلم که با استقبال خوب مردم مواجه شد و توانست فروش خوبی داشته باشد زمزمههای ساخت فیلم «عصر روز دهم» توسط رسول ملاقلیپور شنیده شد؛ فیلمی که قرار بود همانند «میم مثل مادر» به تهیهکنندگی منوچهر محمدی جلوی دوربین رود.
مرحوم ملاقلیپور برای پیش تولید فیلم عازم کربلا شد و چندین پلان از فیلم هم گرفته شد، اما عجل به کارگردان این فیلم مهلت نداد و وی به سوی حق تعالی پر کشید. در ادامه نامهای زیادی مطرح شد تا کار نیمه تمام ملاقلیپور را به سرانجام رساند که در نهایت قرعه به نام مجتبی راعی افتاد و با کمی تغییر در فیلمنامه کار با بازیگران جدید فیلم جلوی دوربین رفت.
فیلم «عصر روز دهم» کار بسیار خوبی بود، ولی متاسفانه همچون بسیاری از فیلمهای عاشورایی و دفاع مقدس در جشنواره فیلم فجر با برخورد خوبی مواجه نشد؛ اتفاقی که برای فیلمی چون «روز واقعه» نیز روی داد. این رفتارهای نابخردانه در شرایطی است که همیشه شعار حمایت از فیلمهای دفاع مقدسی یا عاشورایی از سوی مسئولان سر داده میشود، اما در عمل چیز دیگری را شاهد هستیم.
«عصر روز دهم» روایتگر زندگی خانم دکتری است که همراه کاروان زائران کربلا عازم عراق میشود. وی در این سفر متوجه میشود که خواهر دوقلویش که سالها پیش در زمان اشغال خرمشهر گم شده بود، نزد یک خانواده عراقی بزرگ شده و از وجود والدین حقیقی خود بیخبر است. در ادامه طی یکسری اتفاقات خواهر گمشده پی به حقیقت ماجرا میبرد و در لحظهای که مادر حقیقی خود را میبیند، مادر در یک حمله تروریستی بر اثر انفجار بمب کشته میشود.
تا به اینجای قصه، روایتی کاملا درام را شاهد هستیم که به زیبایی روایت میشود، ولی متاسفانه در پایان فیلم سکانسی اجباری در فیلم جا داده میشود که به کار لطمه شدیدی میزند؛ آن هم صحنه عروسی بخش پایانی فیلم است که هیچ منطق روایی ندارد، البته درباره این صحنه تهیهکننده کار گفته که خود نیز راضی به ساخت آن نبود، ولی برای کاستن تلخی پایان فیلم و توصیه مشاوران فیلم این صحنه در کار جا داده شده است.
اما بحث این یادداشت نقد فیلمنامه «عصر روز دهم» نیست، بلکه رویکردی است که این فیلم خوشساخت به واقعه عاشورا دارد. سکانسی در این فیلم وجود دارد که مربوط به ظهر عاشورا در بینالحرمین است. این صحنه کاملا واقعی بوده و به شدت خوب و تاثیرگذار از کار درآمده است. در این صحنه عده زیادی از عزاداران دوان دوان به سوی حرم اباعبدالله میدوند. این مراسم نیز هر ساله برگزار میشود و ریشه تاریخی دارد. مجتبی راعی این صحنه را با دوربین روی دست در شلوغی جمعیت گرفته که یکی از لحظات ناب فیلم است، اما باز هم این امتیاز مد نظر این یادداشت نیست، بلکه رویکرد فیلم به واقعه عاشوراست که مورد توجه است.
نکته دیگر اینکه، سالهاست درباره فیلمهای عاشورایی حرف میزنیم و این امر را مورد توجه قرار میدهیم که این گونه فیلمها تنها آثاری نیست که روایتی مستقیم از عاشورا دارد، بلکه میتوان به صورت غیر مستقیم هم به این مضمون پرداخت. «عصر روز دهم» الگویی موفق در این زمینه است که میتواند مورد توجه فیلمسازان جوان و علاقهمند به عاشورا قرار گیرد.
درباره این فیلم مطلبی دیگر هم وجود دارد که آن نیز، غفلت داوران جشنواره فجر از بازی خوب نقش نخست فیلم است، زیرا هانیه توسلی در دو نقش بسیار خوش درخشید. جدا از بازی هانیه توسلی، دیگر نقشها هم بسیار سنجیده از کار درآمده بود. بازی آفرین عبیسی و احمد مهرانفر از جمله این نقشآفرینیهای مثبت است. میزانسن و دکوپاژ این فیلم هم بسیار حرفهای به شمار میآید و موسیقی و فیلمبرداری این کار از دیگر امتیازات «عصر روز دهم» است.
در پایان این مطلب باید به روی این امر تاکید داشت که فیلم عاشورایی یک اثر صرفا سینمایی نیست، بلکه یک عشق است که باید در این دست آثار وجود داشته باشد، زیرا اگر این مهم در کار وجود نداشته باشد کار درست از آب در نخواهد آمد، اما با عشق به اباعبدالله، نتیجه فیلمی همچون «عصر روز دهم» خواهد شد.