کد مطلب : ۳۱۰۰۸
اخلاق خط قرمز آیینهای عاشوراست/ جفاست امام حسین را در حصار مذهب خلاصه کنیم
حجت الاسلام و المسلیمن احمد اسلامی در دومین شب از سوگواره «تعزیت آفتاب» اظهار داشت: یکی از این وجوه عاشورا، وجه تاریخی است. به هر حال عاشورا یک وجه تاریخی دارد و البته ممکن است پارهای از مقولات که حالت اسطورهای پیدا میکنند وجه تاریخی نداشته باشند؛ ولی به هر حال پارهای از این مقولات از جمله عاشورا یک وجه تاریخی دارد و یک وجه آیینی که مراسم و سنن و رسوماتی است که ما به بهانه عاشورا داریم و با آن زندگی میکنیم و وجه سوم وجه آیینه ای است.
او با اشاره به حدیثی از امام علی(ع) گفت: علی علیه السلام می فرماید: «آدمی از هر چیزی در جریان زندگی ممکن است خسته و دلزده شود مگر خودِ زندگی چون زندگی با وجود صورت تکراریاش، تکرار پذیر نیست و موضوعیت دارد.
این پژوهشگر نهج البلاغه بیان کرد: خیلی از فعالیتهایی که ما انجام میدهیم مردهگی است و آنچه اصالت دارد زندگی است. یکی از غلط هایی که ما میاندیشیم مرزبندی بین زندگی و زندگی کننده است. زندگی را چیزی میدانیم و زندگی کننده را چیز دیگری، درحالی که «من» زندگی است.
او اظهار داشت: قرآن به این نکته اهمیت میدهد که «انا جعلنا ما علی الارض زینه لها»، ما همه فرصت را در اختیار شما قرار دادیم تا «لنبلونهم» برای اینکه شما یک گردونه رشد پیدا کنید. ایهم احسن عملا، بتوانید تجربه بهترین زیست را به ظهور برسانید. هستی یعنی خلق گردونهای است که شما در بستر آن تجربه بهترین زیست را داشته باشید.
اسلامی با بیان اینکه اسطوره ها نرم افزارهای تجربه انتقال زیست هستند، خاطرنشان کرد:اسطوره شناسی فهم امروزی از متن دیروزی است و مانند آینهای است که شما در تعامل آن «من» نزیسته خود را زیست کنید. لذا اسطوره اهمیت پیدا می کند.
او به بیان تفاوت قصه و اسطوره پرداخت و خاطرنشان کرد: قصه تاریخمند است اما اسطوره فرازمانی و فرازمینی است. در اسطوره کاری به زمان و زمین و جزئیات حادثه نداریم. بسیاری از ما وقتی داستان آدم را می بینیم دنبال این هستیم که ببینیم اینها چه کسی بودند و کجا بودند و چندنفر بودند، در اسطوره ما با این سوالها مواجه نیستیم و این سوالها نوعی غلط اندازی در صورت مساله است.
این پژوهشگر حوزوی در این زمینه به واقعه عاشورا اشاره کرد و افزود: عاشورا به مثابه یک اسطوره و آیینه، امروز برای ما تاریخ نیست و ما با حادثه مواجه نیستیم.
او ادامه داد: اسطوره تنقیص عاشورا نیست چون اسطوره با افسانه و قصه مرادف نیست بلکه بازخوانی حادثه است و وقتی آن را بازخوانی میکنید دیگر با حادثه مواجه نیستید، بلکه متن است.
اسلامی با بیان اینکه اسطوره واقعیتی است که باید رمزگشایی شود، گفت: اسطوره کلکسیونی از راز است و بازخوانی اتفاقات به عنوان اسطوره نیازمند متدولوژی است یعنی اینچنین نیست که ما روایتی را بر اساس منبع تاریخی پیدا کنیم و یک معنا به شکل کلان از آن بگیریم.
او شرط بهره گیری از اسطوره را تعامل عقلانی دانست و خاطرنشان کرد: تنها کسانی میتوانند از این اسطورهها فهم امروزی داشته باشند که تعاملشان با این اسطوره فهم عقلانی باشد.
این پژوهشگر با ذکر این مطلب که اسطورهها ناگزیر برای ماندگاری، آیینپذیر میشوند، گفت: اسطورهها هم آیینپذیر میشوند و ناگزیر، و این آیینها مدام که نقش صورت را برای هسته اسطوره بازی میکنند و به عنوان هنجار ملتی شناخته میشوند محترماند.
او در ادامه سخنان خود با بیان اینکه ما در مواجهه عاشورا با واقعیت تاریخی روبرو نیستیم، ابراز داشت: ما نباید فرصت خود را درگیر مولفههای تاریخی کنیم که مثلا اصحاب امام ۷۰ نفر بودند یا ۸۰ نفر. چه فرقی می کند؟!
علی اصغر ششماهه باشد یا شش ساله چه فرقی می کند؟! در این رویکردهای عمومی اینکه امام طفلی به نام رقیه داشته یا نداشته چه فرقی می کند؟! برخورد فرسایشی نکنیم. اینها مساله ما نیست.
اسلامی افزود: ما با وجه آیینی عاشورا هم روبرو نیستیم. اینها آییناند و محترم اما اصالت ندارد. این آیینها را همه ملتها دارتد. اینها امور ایدئولوژیک نیستند و دلیل بر ایدئولوژیک نبودن تغییر آنهاست. مراسمی که امروز برگزار می شود چقدر نسبت به گذشته افزوده دارد؟
او در رابطه با فرایند برخورد عقلانی با آیین عاشورا بیان داشت: برای حفظ آیینه عاشورا نکته این است که اولا ایدئولوژی زدایی با آیینها باید انجام شود. این آیینها محترمند اما مقدس نیستند. مثلا اگر کسی در محرم پیراهن مشکی نپوشید این به معنای بی اعتنایی به عاشورا نیست. مشکی پوشی یک هنجار است اما مقدس نیست.
این پژوهشگر عنوان کرد: آیینها امر طبیعی و مردمی اند و باید از دامنه قدرت فاصله بگیرند. حکومتها نباید در امر آیینها دخالت کنند و اهمیت و احترام آیین ها در خودجوشی و مردمی بودن آن است. عاشورا به طور طبیعی پاسداشته می شود.
او با ذکر این مطلب که آیینها تا جایی محترمند که غبار آیینه نیستند، گفت: متاسفانه در روزگار ما آیینه عاشورا مکدر شده و ما بدیهیترین و اصلیترین پیامهای عاشورا را در لابلای این هیاهوی آیینی گم کردهایم.
اسلامی خاطرنشان کرد: آیینها تا جایی محترمند که با سه گانه اخلاق، حقوق و قانون در تعارض نباشند. اینچنین نیست که اگر عاشورا مهم است ما مجازیم که مراسم منتسب به عاشورا هر ضد اخلاق را مباح بدانیم.
اسلامی با بیان اینکه خط قرمز آیین عاشورا اخلاق است، یادآور شد: خط قرمز آیین های عاشورا حقوق مردم است. آیا مجازیم از کیسه ملت برای عزاداری استفاده کنیم؟ ما مجاز به راهبندانیم؟ رفتارهای خلاف اخلاق و رفتارهای خلاف حقوق چه ربطی به آیین عاشورا دارند؟
این پژوهشگر اسلامی ادامه داد: ما با وجه اسطورهای عاشورا مواجه هستیم برای اینکه شما «من» نزیسته خود را در آیینه عاشورا کشف کنید. مواجهه ما با امر اسطوره ای فرازمانی و فرامرزی هستیم.
او ادامه داد: امام حسین مدل انسان است. جفا به امام حسین است که او را در حصار مذهب خلاصه کنیم. امام یک فرد مذهبی و شیعه است اما فراتر از این او یک مدل انسانی است لذا ملتهایی که با وجه اسطوره ای عاشورا روبرو شده اند فارغ از جنسیت و ملیت و مذهب، محبوبی به نام امام حسین را دارند. در همین ایران امام برای ارمنی ها هم محبوب است. ما حسین بن علی را در این شهر و آیینها خلاصه نکنیم. ما باید من نزیسته خود را در عاشورا ببینیم. وقتی که آیینها غبار بر عاشورا می شوند باید غبارزدایی کرد.
او با اشاره به حدیثی از امام علی(ع) گفت: علی علیه السلام می فرماید: «آدمی از هر چیزی در جریان زندگی ممکن است خسته و دلزده شود مگر خودِ زندگی چون زندگی با وجود صورت تکراریاش، تکرار پذیر نیست و موضوعیت دارد.
این پژوهشگر نهج البلاغه بیان کرد: خیلی از فعالیتهایی که ما انجام میدهیم مردهگی است و آنچه اصالت دارد زندگی است. یکی از غلط هایی که ما میاندیشیم مرزبندی بین زندگی و زندگی کننده است. زندگی را چیزی میدانیم و زندگی کننده را چیز دیگری، درحالی که «من» زندگی است.
او اظهار داشت: قرآن به این نکته اهمیت میدهد که «انا جعلنا ما علی الارض زینه لها»، ما همه فرصت را در اختیار شما قرار دادیم تا «لنبلونهم» برای اینکه شما یک گردونه رشد پیدا کنید. ایهم احسن عملا، بتوانید تجربه بهترین زیست را به ظهور برسانید. هستی یعنی خلق گردونهای است که شما در بستر آن تجربه بهترین زیست را داشته باشید.
اسلامی با بیان اینکه اسطوره ها نرم افزارهای تجربه انتقال زیست هستند، خاطرنشان کرد:اسطوره شناسی فهم امروزی از متن دیروزی است و مانند آینهای است که شما در تعامل آن «من» نزیسته خود را زیست کنید. لذا اسطوره اهمیت پیدا می کند.
او به بیان تفاوت قصه و اسطوره پرداخت و خاطرنشان کرد: قصه تاریخمند است اما اسطوره فرازمانی و فرازمینی است. در اسطوره کاری به زمان و زمین و جزئیات حادثه نداریم. بسیاری از ما وقتی داستان آدم را می بینیم دنبال این هستیم که ببینیم اینها چه کسی بودند و کجا بودند و چندنفر بودند، در اسطوره ما با این سوالها مواجه نیستیم و این سوالها نوعی غلط اندازی در صورت مساله است.
این پژوهشگر حوزوی در این زمینه به واقعه عاشورا اشاره کرد و افزود: عاشورا به مثابه یک اسطوره و آیینه، امروز برای ما تاریخ نیست و ما با حادثه مواجه نیستیم.
او ادامه داد: اسطوره تنقیص عاشورا نیست چون اسطوره با افسانه و قصه مرادف نیست بلکه بازخوانی حادثه است و وقتی آن را بازخوانی میکنید دیگر با حادثه مواجه نیستید، بلکه متن است.
اسلامی با بیان اینکه اسطوره واقعیتی است که باید رمزگشایی شود، گفت: اسطوره کلکسیونی از راز است و بازخوانی اتفاقات به عنوان اسطوره نیازمند متدولوژی است یعنی اینچنین نیست که ما روایتی را بر اساس منبع تاریخی پیدا کنیم و یک معنا به شکل کلان از آن بگیریم.
او شرط بهره گیری از اسطوره را تعامل عقلانی دانست و خاطرنشان کرد: تنها کسانی میتوانند از این اسطورهها فهم امروزی داشته باشند که تعاملشان با این اسطوره فهم عقلانی باشد.
این پژوهشگر با ذکر این مطلب که اسطورهها ناگزیر برای ماندگاری، آیینپذیر میشوند، گفت: اسطورهها هم آیینپذیر میشوند و ناگزیر، و این آیینها مدام که نقش صورت را برای هسته اسطوره بازی میکنند و به عنوان هنجار ملتی شناخته میشوند محترماند.
او در ادامه سخنان خود با بیان اینکه ما در مواجهه عاشورا با واقعیت تاریخی روبرو نیستیم، ابراز داشت: ما نباید فرصت خود را درگیر مولفههای تاریخی کنیم که مثلا اصحاب امام ۷۰ نفر بودند یا ۸۰ نفر. چه فرقی می کند؟!
علی اصغر ششماهه باشد یا شش ساله چه فرقی می کند؟! در این رویکردهای عمومی اینکه امام طفلی به نام رقیه داشته یا نداشته چه فرقی می کند؟! برخورد فرسایشی نکنیم. اینها مساله ما نیست.
اسلامی افزود: ما با وجه آیینی عاشورا هم روبرو نیستیم. اینها آییناند و محترم اما اصالت ندارد. این آیینها را همه ملتها دارتد. اینها امور ایدئولوژیک نیستند و دلیل بر ایدئولوژیک نبودن تغییر آنهاست. مراسمی که امروز برگزار می شود چقدر نسبت به گذشته افزوده دارد؟
او در رابطه با فرایند برخورد عقلانی با آیین عاشورا بیان داشت: برای حفظ آیینه عاشورا نکته این است که اولا ایدئولوژی زدایی با آیینها باید انجام شود. این آیینها محترمند اما مقدس نیستند. مثلا اگر کسی در محرم پیراهن مشکی نپوشید این به معنای بی اعتنایی به عاشورا نیست. مشکی پوشی یک هنجار است اما مقدس نیست.
این پژوهشگر عنوان کرد: آیینها امر طبیعی و مردمی اند و باید از دامنه قدرت فاصله بگیرند. حکومتها نباید در امر آیینها دخالت کنند و اهمیت و احترام آیین ها در خودجوشی و مردمی بودن آن است. عاشورا به طور طبیعی پاسداشته می شود.
او با ذکر این مطلب که آیینها تا جایی محترمند که غبار آیینه نیستند، گفت: متاسفانه در روزگار ما آیینه عاشورا مکدر شده و ما بدیهیترین و اصلیترین پیامهای عاشورا را در لابلای این هیاهوی آیینی گم کردهایم.
اسلامی خاطرنشان کرد: آیینها تا جایی محترمند که با سه گانه اخلاق، حقوق و قانون در تعارض نباشند. اینچنین نیست که اگر عاشورا مهم است ما مجازیم که مراسم منتسب به عاشورا هر ضد اخلاق را مباح بدانیم.
اسلامی با بیان اینکه خط قرمز آیین عاشورا اخلاق است، یادآور شد: خط قرمز آیین های عاشورا حقوق مردم است. آیا مجازیم از کیسه ملت برای عزاداری استفاده کنیم؟ ما مجاز به راهبندانیم؟ رفتارهای خلاف اخلاق و رفتارهای خلاف حقوق چه ربطی به آیین عاشورا دارند؟
این پژوهشگر اسلامی ادامه داد: ما با وجه اسطورهای عاشورا مواجه هستیم برای اینکه شما «من» نزیسته خود را در آیینه عاشورا کشف کنید. مواجهه ما با امر اسطوره ای فرازمانی و فرامرزی هستیم.
او ادامه داد: امام حسین مدل انسان است. جفا به امام حسین است که او را در حصار مذهب خلاصه کنیم. امام یک فرد مذهبی و شیعه است اما فراتر از این او یک مدل انسانی است لذا ملتهایی که با وجه اسطوره ای عاشورا روبرو شده اند فارغ از جنسیت و ملیت و مذهب، محبوبی به نام امام حسین را دارند. در همین ایران امام برای ارمنی ها هم محبوب است. ما حسین بن علی را در این شهر و آیینها خلاصه نکنیم. ما باید من نزیسته خود را در عاشورا ببینیم. وقتی که آیینها غبار بر عاشورا می شوند باید غبارزدایی کرد.