کد مطلب : ۵۴۳۸
تصویری از داستان عاشورا
طبیعی است که استمرار حرکتی ارزشمند نیز خود نیازمند تقویت نقاط قوت و جبران نقاط ضعف است. در این بخش به معرفی این کتاب و علل موفقیت آن میپردازیم.
این کتاب داستانی مصور (استریپ) و رنگی از واقعة عاشوراست؛ زمان داستان از مرگ معاویه و به خلافت رسیدن یزید آغاز میشود و با شهادت و اسارت سالار شهیدان و یاران و خاندان او پایان میپذیرد.
در مقدمة کوتاه کتاب میخوانیم: «کتاب حاضر روایتی مصور از داستان کربلاست که اگر چه به زبانی ساده بیان شده، اما با استناد به منابع معتبر تاریخی نگاشته شده است؛ این کتاب میکوشد تا حماسه جاوید کربلا را در ذهن و جان کودکان و نوجوانان به صورتی فراموش ناشدنی ترسیم کند.
امید که مطالعه این کتاب، تأثیری بلند بر ذهن و اندیشه مخاطبان خود داشته باشد و روح ایمان، جوانمردی و از خودگذشتگی را در سرشت پاک آنان پایدار سازد.»
کتاب حاضر به زبانهای، آلمانی، اسپانیولی، روسی، مالایی و ترکی آذربایجانی (با دو رسمالخط كريل و لاتین) نیز ترجمه شده است که ترجمههای عربی، انگلیسی و فرانسه آن تاکنون انتشار یافتهاند.
عوامل موفقیت
موفقیت «داستان عاشورا» مرهون علاقه، تعهد، تخصص و پیگیری نویسنده، تصویرگر و ناشر آن است و هیچ یک در این کار ارزشمند، تنها مجری، سفارشدهنده یا سفارشگیرندهای منفعل نبودهاند؛ نگاهی به ویژگیهای این سه تن و نقش آنها در آفرینش اثر میزان صحت این ادعا را روشن خواهد کرد:
۱. مؤلف و متن؛ حجتالاسلام محمدسعید بهمنپور را ایرانیان عادی با فیلمنامة «مریم مقدس» و مجموعة موفق تلویزیونی«مردان آنجلس» (داستان اصحاب کهف) میشناسند.
اهل فن فراموش نمیکنند که چگونه به همت و پژوهش او اطلاعات کوتاه قرآنی و روایی، با اطلاعاتی مستند از منابع غیر اسلامی و پژوهشهای باستانشناسانه و دینپژوهانه در نقاط دیگر جهان در آمیخت و دستمایة فیلمنامهای شد که هنر دیگر بهمنپور را به نمایش گذاشت.
مخاطبان اهل اندیشه نیز برنامههای تلویزیونی او را که در خارج از کشور تهیه شده بود و مصاحبههایی با فیلسوفان امروز جهان بود، به یاد دارند.
او رئیس کالج اسلامی لندن و استاد علوم قرآن و حدیث در این دانشکده است. متولد 1335 است؛ فوق لیسانس و لیسانس جامعه شناسی از دانشگاه علامه طباطبایی دارد و دانشجوی لیسانس همین رشته در مدرسة عالی اقتصاد لندن بوده است.
لیسانس مکانیک را نیز از کالج کوئین مری لندن ناتمام رها کرده است؛ دورة عالی حوزة علمیه قم را نیز گذرانده است؛ مقالات و کتابهای متعددی در کارنامة نوشتاری خود دارد.
بهمنپور متن «داستان عاشورا» را بر مبنای کتاب «الارشاد فی معرفه حجج الله علیالعباد» نوشته عالم مشهور شیعی در قرن چهارم و پنجم، محمد بن محمد بن نعمان ــ مشهور به شیخ مفید ــ پدید آورده است؛ این اثر که به «ارشاد شیخ مفید» معروف است یکی از آثار مشهور و معتبر دربارة دوازده امام به حساب میآید که از جملة آن، شرح ماجرای شهادت امام حسین (ع) است.
۲. تصویرگر و تصویر؛ پرویز اقبالی نامی آشنا در طراحی، تصویرگری و تصویرگری دینی است؛ تصویرگری بیش از پنجاه کتاب و دهها شماره نشریه را در کارنامه خود دارد.
متولد ۱۳۴۰در آبادان است؛ دیپلم نقاشی، کارشناسی و کارشناسی ارشد گرافیک دارد. مربیگری نقاشی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، ده سال همکاری با مجلات رشد، تقدیرنامه و دیپلم افتخار پنجمین، ششمین، هفتمین و دهمین جشنواره کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از جمله فعالیتها و دستاوردهای اوست.
در سال ۲۰۰۲ نیز از سوی کتابخانه ملی مونیخ آلمان برگزیده تصویرسازی متن شد؛ برخی از طرحهای او در «مجموعة کاریکاتور کاسنی» به سال ۱۳۶۸ از سوی حوزه هنری به چاپ رسید؛ او هم اکنون معاون پژوهشی دانشکده هنر دانشگاه شاهد و دانشجوی دکترای پژوهش هنر همین دانشگاه است.
پس از انتشار کتاب داستان عاشورا گفتوگوهایی چند از سوی چند رسانه با اقبالی صورت گرفت كه در رسانهها منتشر شد.
او دربارة انگيزه پيدايش اين اثر و ويژگيهاي كار خود در اين كتاب ميگويد: «رسم عاشقی در کربلا، رسم غریبی است؛ رسم مردان بیسری است که در میدان عشق بر سر یک ایمان تنها ماندند اما به عهد خویش وفا کردند و امام و ایمان خویش را تنها نگذاشتند.
در نظر من کربلا میدانی است که در آن میتوان هزاران هزار تصویر دید؛ هزاران هزار تصویر از یک راه، یک رسم و یک آیین که در آن عاشقان حق، تشنه و تنها در میدان بلا منتظر دیدار معشوقاند؛ در اینجا نور خدا صحنة این جنگ نابرابر را روشن کرده است و سربازان نور در پشت سر امام خویش آمادة نبردند.
نبردی سخت با دشمنی کوردل که به زیادی سپاه خویش مغرور است؛ این دشمن از دل سیاهی میآید؛ از دل حکومت شام و از میان مردمی خیانتکار میآید. از کوفه میآید؛ از شهر هزار رنگِ بیایمان... .
من همیشه در ذهن و روح خودم و با بهکارگیری همین کلمات، داستان عاشورا را به تصویر میکشیدم و در عین حال آرزو داشتم که یک روز بتوانم آن چه را که در خیال خود میبینم به تصویر بکشم؛. تا این که در حدود سال ۸۰، زمینه این کار در دفتر انتشارات دانشآموز فراهم شد.
پیشنهاد من در ابتدا بسیار ساده بود و آن این بود: تهیه کتابی درباره واقعه عاشورا به صورت تصویری و دنبالهدار که در اصطلاح به آن استریپ (strip) میگفتند؛ این پیشنهاد کار سادهای نبود؛ کاری بود که میدانستم در عمل با سختیهای زیاد روبهرو خواهد شد.
اما تکیهگاه ما خدا بود و ما امیدوار بودیم که بتوانیم مقدمات این کار را فراهم کنیم؛ برای شروع، داشتن یک متن خوب که راهگشای این کار باشد بسیار مهم بود و من میدانستم نویسنده این متن، باید کسی باشد که بتواند «تصویری» بنویسد و «تصویری» روایت کند.
در حقیقت کار نویسنده در اینجا به کار فیلمنامهنویس پهلو میزد و کار من بیشباهت به کار طراحان فیلمنامه (storyboard) نبود؛. به همین خاطر کشف نویسندة این کار، برای من در حد انجام یک معجزه، مهم بود؛ تا این که به طور باورنکردنی، بعد از گذشت چند هفته این معجزه اتفاق افتاد و نویسندة این کار پیدا شد.
آقای سعید بهمنپور همان کسی بود که ما منتظر او بودیم. او قبلاً تواناییهای خود را در فیلمنامة مردان آنجلس و مریم مقدس نشان داده بود؛ به همین خاطر میتوانست در نوشتن متن داستان عاشورا به صورت تصویری و دنبالهدار ما را یاری کند؛ او قبل از این کار، برای نوشتن فیلمنامهای دربارة عاشورا، مطالعات خوب و جامعی را پشت سر گذاشته بود. به همین خاطر در فاصلة زمانی حدود یک ماه توانست متن مقدماتی این کار را فراهم کند.
وقتی که من متن را خواندم دیدم که با توجه به ساختار خاص این گونه داستانها باید تغییراتی در آن انجام شود که البته با دو بار رفت و برگشت متن، نواقص نیز برطرف شد؛ حال من به عنوان طراح و تصویرگر، در مقابل متنی آماده قرار داشتم که میبایست به تصویر کشیده میشد.
در برخوردهای اولیه با این متن متوجة چند مسئلة خاص شدم. این مسائل از یک طرف بیشتر متوجة شیوة تصویرسازی و نحوة نگاه ما به داستان بود و از طرف دیگر به نحوة نشان دادن شخصیتهای داستان در تصویر بر میگشت.
با یک نگاه کلی به متن متوجه شدم که «واقعگرایی» بهطور کلی نیاز اصلی این متن است ولی در عین حال این بیان واقعگرا در تصویر و در نوع زاویة دید بیننده به آن، باعث از بین رفتن مضمون حماسی داستان میشد؛. به همین دلیل و برای حل این مشکل به نحوة نگاه نگارگران ایرانی رجوع کردم و با توجه به نگاه خاص و خیال پردازانة آنها در زاویة دید، سعی کردم با ترکیب در زاویة دید (روبهرو و بالا) بیانی گویا و حماسی به تصاویر دهم.
در این نوع نگاه، برای بیان راحت داستان باید با توجه به سطح دو بُعدی کاغذ، کادرها را به گونهای خاص در کنار هم چید تا روایت تصویری به بهترین نحو ممکن انجام شود و این امر با توجه به نوع طراحی خاص و واقعگرای بنده که بیتأثیر از نگارگری ایرانی نبود میتوانست به هویت ایرانی ـ اسلامی آثار کمک کند. بدین ترتیب نوع ساختار طراحی و ترکیببندی کار مشخص شد.
اما مشکل مهم دیگر، در ارتباط با شخصیتهای داستان بود که به طور عمده به دو گروه مقدس و غیر مقدس تقسیم میشدند. بر اساس این تقسیمبندی، ما مشکل خاصی با شخصیتهای غیرمقدس نداشتیم ولی بیشترین بحث ما در مقابل کسانی بود که نسبت به نشان دادن چهرة امام حسین(ع) و دیگر امامزادگان(س) از خود واکنش نشان میدادند.
باید توجه داشت که جایگاه این بحث در تاریخ هنر و مخصوصاً تاریخ نقاشی ما از اهمیت خاصی برخوردار است و هنر نگارگری ما در این ارتباط، شاهد آثاری متنوع است؛ آثاری با پوشش و یا بیپوشش در شمایل نگاری و نگارگری ما بسیار مرسوم بوده و هست ولی اصل بحث به این قاعدة خاص بر میگردد که اگر نشان دادن چهرة پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) باعث قداستهای منفی از نوع مسیحی آن نشود و یا باعث توهین و تحقیر آن بزرگواران نورانی نشود، این عمل نه تنها مکروه و ناپسند نیست بلکه باعث عزت و عظمت آن عزیزان روحانی است.
البته گفتن این نکته خالی از لطف نیست که نوع بیان تصویری در این گونه آثار، بیانکننده حرکت و حضور شخصیتها در کادرهای مختلف و موقعیتهای متفاوت است.
در اینجا گفتوگوی آنها در هر کادر و نشان دادن حالات چهره در هر فضا میتواند بازگوکننده معنا و مضمون حاکم بر هر صحنه باشد. پس بر همین اساس است که میگوییم نیاز به نشان دادن چهره در این گونه آثار امری لازم و ضروری است.
نکتة خاص دیگر در این کار، نحوة اجرای این اثر است، که به طور کلی در سه مرحله انجام شد:
در مرحلة اول، تمام تلاش ما متوجة طراحی و ترکیببندی خطی داستان بود. ما در این مرحله سعی کردیم روایت داستان را به صورت تصویری و دنبالهدار و در کادرهای مختلف انجام دهیم.
در اینجا ما در پی ایجاد دو نوع ترکیببندی خطی بودیم؛ یک نوع آن شامل ترکیببندی کلی کادرها در صفحه بود و نوع دیگر آن عبارت بود از ترکیببندی فضاها و فرمها در هر کادر.
در مرحلة بعد، هدف فقط قلمگیری و ایجاد تضاد سیاه و سفید در زمینهها و فرمها بود؛ به همین خاطر با استفاده از راپیدوگراف و رواننویسهای ضدآب زمینهای زیبا برای پلانبندی و بروز فرمها در هر کادر فراهم کردیم و در مرحلة آخر با استفاده از رنگهای اکولین (جوهر رنگ) و گواش به رنگآمیزی فضاها و فرمها پرداختیم.»
۳. ناشر و دقتهای تولید؛ جانباز علی جاسبینیا متولد ۱۳۴۶تهران، دارای لیسانس حسابداری است؛ افزون بر آشنایی بسیار با رایانه و نرمافزارهای گوناگون آن، مطالعاتی بسیار در زبان عربی، علوم قرآن، نشریات قرآنی و دیگر دانشهای دینی دارد.
نشر دانشآموز را از ۱۳۶۷ تأسیس کرده و موفق به چاپ حدود ۱۰۰عنوان کتاب شده است که اغلب آنها برای کودک و نوجواناند. مجموعه قصههای برگرفته از متون ادب پارسی، قصههای پریان و کتابهای آموزشی قبل از دبستان از جملة آنها هستند.
در سال ۱۳۷۷پیشنهاد نگارش متن «داستان عاشورا» را به محمدسعید بهمنپور داده است؛ متن را در همان سال به پرویز اقبالی پیشنهاد کرده است و جلسات متعددی در همین باره با یکدیگر داشتهاند.
کار اجرای تصویرگری به طور جدی از سال ۱۳۸۲آغاز شده و تا سال ۱۳۸۵به طول انجامیده است؛ در همین مدت ناشر در پی یافتن مترجمانی توانا و بومی برای ترجمة متن کتاب به زبانهای دیگر بوده است؛ متن را نیز به ویراستارانی متعدد سپرده است تا به لحاظ ادبی و به ویژه اعرابگذاری اسامی خاص آن را بازبینی کنند.
از این رو یکی از ویژگیهای مثبت کتاب حاضر این است که اسامی خاص اشخاص و مکانها (جز چند مورد که بسیار مشهورند و اسامی آنها بدون اعراب هم درست تلفظ میشود)برای نخستین بار که در کتاب مطرح میشوند، اعراب گذاری شدهاند و مخاطب، آنها را درست خواهد خواند؛ کاری که در بسیاری از نگارشهای تاریخی دینی دیده نمیشوند.
همچنین رجزها (که به شعر بودهاند)به صورت شعری هموزن یا با وزنی نزدیک به اصل رجز در آمدهاند؛ در سال ۱۳۸۶با سرمایة «ستاد عاشوراییان فجرآفرین» صفحات این کتاب به صورت ۷۰۰۰دوره پوستر به رایگان در مدارس کشور توزیع شد.