کد مطلب : ۶۹۶۶
روانشناس عزاداری- ۴
تخليه هيجاني و مراسم عزاداری
در نوشتار قبلي (افسردگي و عزاداري) اشاره شد كه مراسم عزاداري نوعي تخليه هيجاني را براي افراد فراهم ميكند. در اين نوشتار سعي میکنیم اين موضوع را مورد واكاوي قرار بدهيم كه آيا وجود منفذهاي تخليه هيجاني در جامعه با عزاداري صحيح و مناسب ارتباط دارد يا خير؟ به عبارتي ديگر اگر جوانان هيجان خود را در مكانهاي ديگر تخليه كنند همچنان عزاداریها به اين شكلي كه امروز هست، اجرا خواهد شد؟ نكته ديگري هم كه لازم به ذكر است اينكه در اين مقاله به مفهوم تخليه هيجانی بيشتر از منظر شادی نگريسته شده است.
تعريف شادی
شادماني را ميتوان چنين تعريف كرد: «هيجان مرتبط با احساساتي كه در گستره اي از رضايت و خشنودي تا لذت و شادي عميق تغيير ميكنند». به طور كلی ميتوان دو كاركرد را براي شادي در نظر گرفت:
الف) ايجاد اشتياق و انگيزه براي انجام دادن كار و تسهيل فعاليتهاي اجتماعي؛
ب) ايجاد آرامش و حفظ سلامت رواني. يكي از مولفههاي شادماني باورها و اعتقادات ديني و مذهبي است.
دكتر عاطف وحيد، روانشناس، در اينباره معتقد است: «يكي از مسائلي كه در مورد افراد شاد بارز و شاخص است ايمان و اعتقادي است كه دارند. يعني اعتقاد به نيروي ماورائي به آنها در موقع بروز مشكل كمك ميكند. البته شايد بعضيها اين تصور را داشته باشند كه پس چرا شادي در افرادي كه خيلي مذهبي هستند يا حداقل در ظاهر اينگونه به نظر ميرسند كم است. نكتهاي كه بايد در اينجا به آن اشاره كرد رعايت حد و تعادل است. از اين رو افرادي كه در حد متعادل مذهبي هستند از آرامش بيشتري برخوردارند و نگاه اين افراد به دين هم توأم با خوشبيني و شادماني است».
در ادبيات روانشناسي، سوگواري و گريه براي بهداشت رواني و شادابي فرد و جامعه زيان بخش است. دكتر احد نويدي در اينباره ميگويد: «در اين شرايط به نظر ميرسد عموم مردم بويژه نسل جوان دو پيام متعارض دريافت ميكنند و قاعدتاً با «ناهماهنگي شناختي» مواجهه ميشوند. ناهماهنگي بين پرداختن به عزاداري و حفظ بهداشت رواني». بر اساس يافتههاي روانشناسان اجتماعي از جمله لئون فستينگر اين ناهماهنگي شناختي به عنوان يك عامل انگيزشي عمل كرده و افراد براي حل تعارض به وجود آمده و كاهش ناهماهنگي، بر انگيخته ميشوند تا يكي از شناختها را به نفع ديگري تعديل كنند.
اين سوال مطرح ميشود كه آيا گريه و سوگواري براي امام حسين نشانه از رفتار افسردهوار و حالتي بيمارگونه است؟ آيا براي حفظ نشاط و شادي بهتر نيست از شركت در مجالس عزاداري امام حسين(ع) پرهيز شود؟ وي اظهار داشت: «به نظر ميرسد اين تعارض در اثر اداراك پديدارشناختي و درك ناقص موقعيت به وجود ميآيد. بدين معني كه در اثر عدم توجه به بافت و زمينهاي كه رويداد خاصي در آن واقع ميشود و نقش آن در معنا دادن به آن رويداد، ابهامها و سوءتفاهمهايي به وجود ميآيد و در پي آن تعارضهايي پيدا ميشود. تعارض يادشده هم از همين منظر قابل فهم ا ست چرا كه از روي تجربه مستقيم دريافتهايم كه هر گريهاي نشانه غم و اندوه نيست.»
تا اين جا بحث شد كه شادي يكي از ابزارهاي تخليه هيجاني است حال سوال اين جاست كه وقتي منفذي در جامعه براي شادي و تخليه هيجاني افراد وجود نداشته باشد و جوانان مجبور باشند براي تخليه نيروي دروني خود به مكانهايي پناه ببرند كه دولت و كلاً فرهنگ به آنها بها ميدهند، باعث نميشود كه عزاداريها به شكل مدرن امروزي كه همراه با پريدن، نورپردازيهاي غيرمتعارف و شورگرفتنهاي بيحد و حسر است، دربيايد؟
دكتر عاطف وحيد درباره اين سوال معتقد است: «سركوبكردن احساس شادي در فرد باعث تعارض دروني ميشود. يعني فرد از يك طرف نياز دارد كه خلق مثبت و عاطفه مثبت خودش را برآورده کند. اما از طرف ديگر جامعه اين اجازه را به او نميدهد. لذا در اين شرايط فرد دچار تعارض ميشود و همانطور كه ميدانيد، تعارض زيربناي اختلالات رواني محسوب ميشود. فرد براي اين كه تعارض خود را حل كند دو راه بيشتر ندارد؛ يا بايد از راه هاي نامتعارف اين نیاز خود را برآورده كند، يا به اين كه نبايد به شادبودن مساوي گناه كردن و مايه عقوبت و عذاب نگریسته شود، كه در اين صورت متضرر خواهد شد. بايد بگويم وقتي جامعه ابزارهاي لازم را براي شادي فراهم نكند، چه بخواهيم و چه نخواهيم انحرافات بروز پيدا ميكند».
وي همچنين در مورد تاثير فرهنگ جامعه و فرهنگ اظهار داشت: «در مجموع ميتوان گفت جامعه ما جامعهاي است كه حالتها و خلقهاي منفي را بيشتر پذيرا است. براي مثال اگر در محلهاي گروهي هرروز مجلس روضهخواني برپا كنند مسئلهاي پيش نخواهدآمد. اما وقتي در همان محله همان گروه جمع شوند و فوتبال بازي كنند صداي همه در ميآيد. در اين زمينه نيازمند توجه به عوامل تاريخي نيز هستيم، چون به هر حال كشور ما مدتهاي مديدي تحت فشار جنگ و تهاجم بوده و اين مسئله خود ميتواند موجب استرس شود. اما در حال حاضر بايد در سطح كلان برنامهريزيهايي كرد كه از اين وضعيت بيرون بياييم و اميد به زندگي را افزايش دهيم».
معاون نهاد رهبري در دانشگاه علامه نظري مخالف با آنچه گفته شد دارد. آقای رجبزاده ميگويد: «فكر نميكنم فردي كه دنبال تفريح ميگردد به عزاداري امام حسين(ع) بيايد. البته دولت بايستي فضاهاي فرهنگي- تفريحي بيشتري را براي تخليه هيجاني جوانان فراهم كند و اين گونه هم نباشد كه فقط يك راه وجود داشته باشد. بلكه بايستي شاهد تنوع در راههاي تخليه هيجاني باشيم. قرار نيست كه همه فوتبال نگاه كنند يا فلان ورزش را انجام دهند. قاعدتاً هر كسي علائقي دارد كه ميبايست از آن طريق هيجان خود را برآورده كند. ولي اين كه شما ميگوييد چون مسير تفريحي جوان باز نيست و اين كار را هيئت انجام ميدهد، بنده قبول ندارم. بلكه اينگونه مي توانم بگويم كه به هر حال اثرات زندگي ميتواند در اين افراد تبلور داشته باشد. يعني تبلوري از ناراحتيهاي اجتماعي را میتوانيم در هيئتها ملاحظه كنيم».
دكتر كاوياني استاد حوزه از جنبه ديگري با مسائل مطرح شده مخالفت ميكند و عزاداري را با شادي مرتبط ميداند. وي ميگويد قطعاً كساني كه با علاقه و انتخاب خود به مراسم عزاداري ميروند از آن لذت ميبرند و از آن احساس رضايت ميكنند. وي برخي از راههاي رسيدن به شادي را اينطور بيان ميكند: «اختصاص وقت بيشتر به روابط اجتماعي، شركت در فعاليتهاي معنادار پايين آوردن انتظارات، در حال زندگي كردن، برونگرا بودن و تخليه احساسات منفي».
وي سپس ميگويد: «با توجه به اين برنامه و دقت در كاركرد تك تك توصيههاي آن، نيز مي توان رابطه مراسم عزاداري و شادي را تشخيص داد. آيا در مراسم عزاداري تعداد قابل توجهي از اين توصيه ها اجرا نميشود؟ افراد فعالتر نيستند؟ روابط اجتماعي شان بيشتر نميشود؟ عزاداري كار با معنايي نيست؟ سطح انتظارات را تعديل نمي كند؟ برونگرايي را رشد نميدهد؟ پاسخ به همه اين سوالات مثبت است و عزاداري در واقع براي جامعه و افراد، شادي حقيقي ميآفريند».