کد مطلب : ۸۱۷۰
وقتي همه خوابيم؟!
نگاهي به بازخوردهاي پروندۀ «دستمزدهاي بالاي برخي از مداحان»
نكته جالب اينكه چند نفر هم مصاحبه ميكنند، به اين شرط كه متن تنظيم شده مصاحبه را قبل از چاپ ببينند و ما با وجود اينكه اين كار را «حرفهاي» نميدانيم، ميپذيريم. جالبتر اينكه يك نفر از همين گروه بعد از اينكه پس از دو هفته وعده دادن حاضر به مصاحبه شده است، بدون هيچ دليلي ميگويد که مصاحبهاش كار نشود و در برابر اصرار خبرنگار ما، او را تهديد به برخورد ميكند!
مواردي كه در بالا ذكر شد، مربوط به پروندۀ «دوپينگ»، «دلالي» و «تباني» در فوتبال ايران نيست، هر چند در آن مورد نيز مصاديق مشابهي ميتوان يافت! اين موارد حاصل دسترنج خبرنگاران خيمه است كه پروندۀ «دستمزد بالاي برخي مداحان» را دنبال ميكردند.
به راستي، در صورتي كه گرفتن دستمزد بالا توسط برخي از مداحان داراي توجيه و استدلال مناسب است، چرا افرادي كه براي ۱۵ دقيقه مداحي دو فيش حج عمره دريافت ميكنند يا افرادي كه براي دهۀ اول محرم حدود ده ميليون تومان پول ميگيرند، حاضر به دفاع از خود در برابر منتقدانشان نيستند؟!
عجيبتر آنكه تعدادي از مداحان مشهوري كه چنين مبالغي دريافت نميكنند با وجود اذعان به اين واقعيت كه چنين رويكردي باعث ضربه خوردن به جريان مداحي و انجام مراسم سوگواري اهل بيت(ع) ميشود، سكوت كرده و دم بر نميآورند و اين سوژه را عبور از «خط قرمز» ميدانند.
نميدانم و احتمالاً شما هم نميدانيد تاكنون چندين بار مداحان در برنامههاي خود، هدف اصلي قيام سيدالشهداء(ع) را به درستي اصلاح امت و احياي فريضۀ امر به معروف و نهي از منكر عنوان كردهاند، تا حدي که تعداد قابل توجهي از آنها حاضرند در محافل خصوصي از جريان ايجاد شده در مداحي به شدت گلايه كنند، ولي حاضر نيستند تبعات يك اظهار نظر ساده را بپذيرند!
مطالبي كه در شمارۀ پيشين نشريۀ خيمه در قالب پروندۀ «دستمزد بالاي برخي از مداحان» ملاحظه كرديد، با واكنشهاي متفاوتي ميان مداحان و جامعۀ مذهبي كشور بهويژه مسئولان هيئتها مواجه شد. كاش ميشد نام آن روحاني برجستهاي كه برنامهاش را به صورت مستمر از تلويزيون ميبينيم، عنوان كنيم.
ولي اينجا تنها به گفتهاش بسنده ميكنيم: «به شما چه مربوط كه در اين مسائل دخالت ميكنيد؟ اين يك مسئلة شخصي است. اگر كسي حقوق شما را بپرسد، خوشتان ميآيد؟ چرا اصلاً روي چنين سوژهاي كار ميكنيد؟ ديگر موضوعي نداريد كه به آن بپردازيد؟» و هنگامي كه خبرنگار نشريه با دعوت او به آرامش، پاسخ ميدهد كه اين سوژه، موضوعي است كه تعدادي از خوانندگان و مخاطبان نشريه خواستار پيگيري آن شدهاند، پاسخي ميدهد كه اين بار حتي بدون ذكر منبع نيز از درج آن معذوريم!
از سوي ديگر، با بازخوردهاي مثبت زيادي هم مواجه شديم. بيشتر اين واكنشهاي مثبت مربوط به مسئولان هيئتهاي مذهبي ميشد كه از بالا رفتن سرسامآور و بيروية نرخ تعدادي از مداحان گلايهمند بودند. دغدغۀ اصلي بسياري از آنها تأمين هزينههاي مداحان به عنوان اصليترين هزينۀ هيئت بود.
از يكي از آنها كه خود، پدر و پدربزرگش سالهاست افتخار خادمي اهل بيت (ع) بهويژه اباعبدالله الحسين (ع) را دارند، پرسيدم: «آيا هزينۀ مداح از هزينۀ شام هيئت هم بيشتر ميشود؟» او پاسخ داد: «بسياري از ملزومات پذيرايي توسط خود مردم در قالب نذري اعم از برنج، گوشت و ... تأمين ميشود و ما بيشتر در هيئتها شاهد كمكهاي غيرنقدي مردم هستيم كه با احساسات پاك خود، نذور خود را تقديم مجالس امام حسين (ع) ميكنند، ولي تأمين هزينهها و هماهنگي مداحان، شايد مهمترين مشكل ما در برگزاري مراسم باشد.»
از يكي ديگر از مسئولان هيئتها پرسيدم: «چه اجباري در استفاده از مداحان مشهور با نرخهاي نجومي داريد؟» او در حالي كه غم سنگيني در چشمانش مشاهده ميشد، سري تكان داد و چنين گفت: «آرزوي ما اين است كه مجالسمان با حضور گستردة مردم و باشكوه برگزار شود. به هر حال ميزان حضور مردم ارتباط مستقيمي با مداح دارد!»
مسئول يكي از هيئتهاي بزرگ تهران ميگويد: «موضوع دستمزد بالاي تعدادي از مداحان چند سالي است كه آغاز شده و تا چند سال پيش اصلاً چنين چيزي مشاهده نميشد. علت اصلي آن نيز چشم و همچشميهاي تعدادي از هيئتهاي مذهبي در كاشان بود كه با نرخهاي نجومي كه گاه نرخ يك دهۀ آن برابر كل دستمزد يا صلۀ يك مداح در طول يك سال و يا حتي بيشتر بود، اين رويه و بدعت غلط را در جامعۀ مداحي بنيان گذاشتند.»
به گفتۀ وي، ادامة چنين روندي باعث تعطيلي هيئتهاي كوچكتر و رونق گرفتن بيشتر تعدادي از هيئتها و مجالس بزرگتر ميشود كه از استطاعت مالي بهتري برخوردارند.» حرفهاي او را به دقت گوش ميدهيم و در پايان اميدوارانه از او ميخواهيم اجازه دهد، سخنانش را با ذكر نامش منتشر كنيم. چند لحظهاي سكوت ميكند، لبخند تلخي تحويلمان ميدهد و ميگويد: « لطف کنيد، مشكلات مرا زيادتر نكنيد!»
بسياري از مسئولان هيئتهاي مذهبي خواستار ساماندهي مداحان هستند و چند نفر از آنها ميخواهند مشابه آن چيزي كه اين روزها در فدراسيون فوتبال تحت عنوان «سقف قراردادها»ي بازيكنان مطرح ميشود، در جامعۀ مداحي كشور اعمال شود! حال اين پرسش اساسي مطرح ميشود كه اصلاً چيزي به نام «سقف قراردادها» يا به عبارت بهتر، «سقف دستمزدها»، «سقف صلهها!» يا هر اصطلاح مشابه ديگري ممكن است؟! و از آن مهمتر، چرا بايد اجازه دهيم، وضعيت معنويترين مسائل جامعه بهگونهاي پيش برود كه لازم ببينيم با فرمولهاي «مادي»، مسائل «معنوي» را حل كنيم؟