تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۶ ساعت ۰۸:۰۰
۰
کد مطلب : ۱۶۰۸

مناسک رسانه‌ای (2)

دکتر حسن خجسته
مناسک رسانه‌ای (2)
ماهیت متغیر رسانه‌ها در مقام نهاد
تاکنون نظریه غالب نظریه‌ای بوده که در آن رسانه، در وهله اول نهادی اجتماعی در میان دیگر نهادها به شمار آمده است. در این دیدگاه چنین فرض شده است که واقعیت یا هنجار اجتماعی مجزا و منسجمی وجود دارد که رسانه در بدو امر به عنوان ابزار توضیح و اشاعه آن عمل می‌کند. رویکرد غالب نیز بررسی تأثیر رسانه‌ها بر مردم بود. در این دیدگاه نهادهایی چون کلیسا توجهی ابزار انگارانه به رسانه نشان می‌دهند یعنی به این موضوع توجه می‌کنند که چگونه می‌توان برای تبلیغ خود به بهترین وجه از رسانه استفاده کرد اما در سالهای اخیر تحولات عمده‌ای در نوع بینش و تفکر درباره رسانه‌ها به وقوع پیوسته است.

* یکی از این تحولات، عدول از نظریه‌ای است که رسانه را صرفا یکی از ابعاد فرهنگ به شمار می‌آورد. اما امروزه بحث بر این است که رسانه، تشکیل دهنده و ایجاد کننده شبکه فرهنگ است یعنی مبدأ و سرچشمه‌ای است که اینک اغلب افراد از طریق آن بیشترین آگاهی‌ها، تأثیرات و ارزش‌ها و نیز معنای زندگی خود را اخذ می‌کنند. در تحول قدرتی که رخ داده است سایر نهادهای اجتماعی، رغبتی به استفاده از رسانه برای تبلیغ واقعیت خود ندارند، بلکه از طریق آن در جایگاههای مختلف فرهنگی قرار گرفته‌اند و اهداف متفاوتی را پیگیری می‌کنند.

* دومین تحول عمده، تغییر کانون توجه از رسانه و تأثیرات، به نقش مخاطبان در انتخاب و استفاده از رسانه‌های مورد نظر خود برای رسیدن به معنا و اهداف رضایت بخش است. رسانه‌ها که بخودی خود و نیز در مقام نهاد، بسیار گسترده‌اند تبدیل به اجزای اجتناب‌ناپذیر زندگی و فرهنگ مردم شده‌اند و ما اینک به تمام گروه‌های اجتماعی و دینی از منظر فرهنگ پذیری از رسانه‌ها توجه نشان می‌دهیم. تحول در تفکر درباره ارتباط مردم و فرهنگ با رسانه‌ها از این منظر بسیار مهم است و بر همین اساس می‌توان گفت رابطه بین مردم و رسانه، رابطه‌ای است ارادی و اختیاری، مردم براساس طرح و نقشه رسانه‌ها زندگی می‌کنند زیرا این گونه می‌خواهند و مهمتر اینکه این طرح و نقشه را موفق و قابل اعتماد می‌دانند، یعنی مردم دریافت کنندگان منفعل پیام‌هایی نیستند که در سازمانهای رسانه‌ای ـ تجاری تولید می‌شوند؛ مردم اینک در شبکه‌ رسانه‌ای فرهنگ حضور پیدا می‌کنند، نه به این دلیل که مجبور یا فریفته شده‌اند بلکه به سبب اینکه خود چنین خواسته‌اند.

همین مسائل در خصوص نهادهای دینی نیز صدق می‌کند. رسانه‌ها در مقام عوامل ایجاد تحول، به عرضه منبعی جایگزین برای اطلاعات و احساسات دینی، ارشادی و اخلاقی، آیین‌ها و گردهمایی‌ها، نه تنها برای جمعیتی عظیم که حتی برای اعضای نهادهای دینی خود می‌پردازند. به این علت شاید کلیساها و سازمان‌های دینی دیگر برای اعضا و پیروان خود تنها منبع اطلاعات، حقیقت و رفتار دینی نباشند. (هورسفیلد، 1382:222)

بدین ترتیب کلیسا و گروهای مذهبی در کشورهای غربی سعی کردند با استفاده از رسانه‌های مدرن بخصوص رادیو و تلویزیون تماس وسیع خود را با میلیون‌ها انسان برقرار کنند. پیدا شدن کلیساهای الکترونیکی بخصوص در آمریکای لاتین معلول دو امر است؛
ـ شکست مدرنیته و احیای دین
ـ نیاز کلیساها و گروه‌های مذهبی به تماس گسترده با مردم

رسانه‌های دینی در این کشورها معنا و مفهوم فرهنگی جدیدی بودند که این معنا را به نوعی از حوزه غیر مذهبی رسانه‌ها اخذ کرده‌اند.

* شهرت برنامه‌های تلویزیونی دینی در آمریکا معلول چد عامل است: ـ تلویزیون دینی در وهله نخست بر اثر تلاش رابرتسون(16) به ابزار ترقی جناح مذهبی در عرصه سیاست آمریکا تبدیل شده است. رابرتسون اولین ایستگاه تلویزیون دینی را در سال 1961 و اولین شبکه ماهواره‌ای دینی (CBN) را در سال 1977 دایر کرد. وی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1988 آمریکا توفیقی نیافت اما از آن پس از نفوذ زیادی برخوردار شد.
دومین عامل موثر در توجه به تلویزیون دینی، توانایی آن در به تصویر کشیدن و در نتیجه، فراهم آوردن امکان معرفی فراگیر ظرفیت جناح مذهبی است.
سومین عامل آن است که برنامه‌های دینی در بازسازی حوزه مذهبی به کار می‌روند. برنامه‌های دینی به عنوان عامل حفظ الگوهای فرهنگی دینی عمل می‌کنند. (کلارک، 31:1382)

البته اندک بودن تعداد بینندگان تلویزیون‌های دینی حاکی از ضعف مفرط جایگاه دین در این جامعه است. در حالی که در گذشته آمریکا جامعه‌ای عمیقا مذهبی بوده است؛ بینندگان برنامه‌های تلویزیون آمریکا در دهه 80 میلادی حدود 3/13 میلیون نفر یعنی 5 درصد از کل جامعه آمریکا را دربر می‌گرفته است. شکست پات رابرتسون برای رسیدن به ریاست حزب جمهوریخواه و توقف برنامه «اکثریت اخلاقی» جری فاول به دلیل حمایت‌های نادرست مالی از آن، حاکی از نشانه‌های شدید ضعیف این جریان دینی در آمریکا است. اما در آمریکای لاتین، تلویزیون دینی یا به تعبیر دیگر کلیسای الکترونیکی بخشی از انقلاب فرهنگی واقعی در این کشور بوده است که طی آن میلیون‌ها تن از مردم به فرقه‌های پروتستان تغییر دین دادند.(باربرو،144:1382)


مناسک رسانه‌ای
مدل تبلیغات دینی در حوزه عمومی همان‌گونه که پیش از این گفته شد، اگر در تبلیغ دینی، هدف جلب توجه مخاطبان عام باشد بهترین شیوه طرح مناسک و آیین‌های عمومی استفاده از رسانه‌های جمعی بخصوص رسانه‌های مدرن است. صدا و سیما در این زمنه تجربه‌های چند گانه‌ای دارد که البته در بعضی موارد با توفیق چندانی همراه نبوده است. «جشن نیکوکاری» اولین تجربه مناسک سازی سازمان صدا و سیما است که سال‌های گذشته یعنی اواخر دهه شصت در برنامه خانواده رادیو مطرح و به کمک کمیته امداد امام خمینی برگزار شد. در سالهای بعد این کار با شرکت تلویزیون دامنه بیشتری پیدا کرد و گستره آن وسیع‌تر شد. به دلیل رابطه ناپایداری که بین مردم و این مناسک وجود دارد، در صورتی که صدا و سیما از گردونه فعالیت خارج شود و یا دامنه فعالیتش را محدود کند، گستره مراسم نیز بسیار کم و محدود خواهد شد. حتی ممکن است کاملا متوقف شده و یا در نهایت در برخی شهرها به طور بسیار محدود برگزار شود.

بعدها کمیته امداد به پیروی از مدل آیینی، به برگزاری جشن‌های سالیانه‌ای نظیر «جشن عاطفه‌ها» و... پرداخت اما این جشن‌ها نیز همچنان همین ضعف ذاتی را دارند؛
عواملی که پیوند و رابطه مردم را با این مراسم سست و ضعیف می‌کنند عبارتند از:
* محدود بودن فعالیت مردم؛ زیرا مردم برای شرکت در این مراسم باید به نحوی با نهادی رسمی از قبیل کمیته امداد یا سازمان بهزیستی ارتباط برقرار کنند.
* متولی بودن یک یا دو سازمان رسمی؛ همانگونه که در بررسی انواع مناسک و آیین‌ها گفته شده این نوع مراسم یا مناسک فاقد پیوند و ارتباط قوی با مردم بوده و ضعف بنیادی دارند.

نوع دیگر مراسم یا مناسکی که باز هم سازمان صدا و سیما عرضه کرده و تا حد بیسار زیادی موفق بوده است، انتخاب بیستم جمادی‌ الثانی هر سال قمری«مطابق با سالروز ولادت حضرت زهرا(س)» به عنوان روز «مادر» است؛ این مراسم و مناسک به دلیل چارچوب مشروع و مقبول آن به سرعت در جامعه مورد پذیرش قرار گرفت اما به دلیل کمرنگ شدن نقش صدا و سیما، امروزه بیشتر وجه اجتماعی آن مورد توجه قرار دارد تا وجه دینی و عمل به تکلیف دینی. بدین ترتیب به جای مناسک دینی، آیین اجتماعی وجه غالب آن شده است که هر چند در جای خود بسیار مفید است و در حد ساده می‌تواند موجب اصلاح روابط اجتماعی و ترمیم ضعف‌های آن شود. متأسفانه به مثابه یک آیین دینی شکل نگرفته است؛ بنابراین افراد شرکت کننده در آن به تعریف جدیدی از خود در حوزه باورهای دینی دست پیدا نمی‌کنند. بلکه به باز تعریفی صرفا اجتماعی از خود می‌رسند و یا حتی ممکن است در باز تعریف هویت فردی خود، به اصلاحات مثبتی دست یابند.

نمونه‌های دیگری که سازمان صدا و سیما به آن پرداخته است استفاده از ذکر شریف صلوات است که در ابتدا، طرح آن در برنامه‌های سازمان بخصوص در بخش‌های خبری، توجه مخاطبان را کاملا جلب کرده بود اما چون تدبیر لازم برای مناسک شدن آن صورت نگرفت امروزه صرفا جزیی از بخش‌های خبری شده است و واکنشی در میان مخاطبان عام ایجاد نمی کند، هر چند بعضی از افراد، متدینان به آن توجه دارند؛ اما همان‌گونه که می‌دانیم برای مبدل شدن یک پدیده به مناسک رسانه‌ای توجه عامه مردم مورد نظر است نه افراد یا گروه‌های خاص. بنابراین تبدیل این ذکر به جزیی مکانیکی از مقدمه خبر(همچون سلام) را نمی‌توان یکی از مناسک رسانه‌ای دانست؛ زیرا فاقد تحرک و پویایی است و نمی‌تواند تحرکی را که آیین‌ها و مناسک رسانه‌ای نیاز دارند، ایجاد کند. برای ایجاد مناسک رسانه‌ای، طراحی ویژه‌ای مورد نیاز است؛ ضمن اینکه باید اقرار کرد این ذکر شریف ظرفیت بسیار خوبی برای تبدیل شدن به منسک رسانه‌ای دارد، زیرا شرایط مشروعیت و مقبولیت را دارد و فقط نیازمند طراحی مناسب است.

مناسک رسانه‌ای در حقیقت تدوین آداب و رسوم دینی خاص است که از طریق رسانه موجب ترویج و تعمیق و پایداری دین و رفتارهای دینی در جامعه می‌شود.
ابداع مناسک رسانه‌ای، مستلزم رعایت چند اصل است.
* پیدا کردن عناصر دینی که قابلیت فراگیری سریع داشته باشند. بهتر است این عناصر را در حوزه مستحبات جست و جو کرد. با محور قرار دادن امور واجب و یا واجبات دینی در مناسک رسانه‌ای ممکن است، ضرر بزرگی متوجه جامعه شود، زیرا هر نوع سهل‌انگاری و تسامح در اجرا و انجام آن فاصله افراد را با دین و دینداران بیشتر می‌کند و ممکن است منجر به باز تعریف ضد دینی افراد از خود شود. در صورتی که اگر انجام مناسک متکی بر مستحبات باشد، باز تعریف فرد از خود تفاوت چندانی با گذشته نخواهد داشت.

* عناصری از حوزه مستحبات مورد استفاده قرار گیرند که عمل به آنها سهل و آسان باشد، زیرا مستحبات اموری هستند که موجب تقرب بیشتر فرد به خداوند می‌شوند. این عناصر شامل امور و اعمال بسیار سخت که شباهت به نوعی ریاضت دارند تا اعمال و امور بسیار سهل و ساده مثل ذکر شریف صلوات می‌باشند. نتیجه بسیار مهم دیگری که استفاده از امور و اعمال مستحبی در مناسک رسانه‌ای دارد تبعات مثبت این اعمال در حیات دنیوی و اخروی افراد است، به گونه‌ای این اعمال حتی می‌تواند سعادتمندی دنیا و آخرت را تضمین کند.

* مناسک رسانه‌ای بهتر است طراحی ساده‌ای داشته باشند تا امکان مشارکت عامه مردم در آنها فراهم شود. برای مثال رادیو تهران در چند سال گذشته ذکر هزار صلوات را برای تعجیل در فرج امام زمان(عج) در ایام نیمه شعبان در دستور کار خود قرار داد. هر چند این تعداد ذکر را افراد مختلفی گفتند، احتمال پذیرش آن در حوزه عمومی به دلیل کثرت بیش از توان عامه مردم بسیار بعید و یا مشکل است. اما تعداد اندک از قبیل 5 یا 7 مرتبه می‌توانست به کمک رسانه در حوزه شنوندگان این رادیو فراگیر شود.

* تعدد مناسک رسانه‌ای برای پوشش اوقات مختلف: باید مناسک رسانه‌ای متعددی طراحی شود تا زندگی عموم را پوشش دهد و شنوندگان یا مخاطبان را از غفلت بازدارد. از این رو مناسک را می‌توان بر حسب زمان‌هایی که در میان مردم از قداست خاصی برخوردار هستند مانند ماه مبارک رمضان، محرم و... یا بر حسب شخصیت‌های مقدس بخصوص معصومان(ع) یا حتی امور روزانه و دغدغه‌های زندگی، که موجب ایجاد نیازهای روحی و روانی در افراد است، طراحی کرد و از این زمینه‌ها که کمک موثری به فراگیری مناسک رسانه‌ای است بهره گرفت.

بدین ترتیب می‌توان مناسک رسانه‌ای مختلفی را طراحی کرد که وجوه گوناگون زندگی افراد را پوشش دهد. ممکن است برخی از این مناسک سالیانه و برخی دیگر فاقد زمان اما دارای مناسبت ویژه باشند.


وظایف و نقش‌های رسانه در مناسک رسانه‌ای
رسانه‌ها سه وظیفه اصلی در پیش رو دارند؛ این وظایف از آغاز طراحی مناسک رسانه‌ای آغاز می‌شود و تا پایداری و بقا ماندگاری آن در جامعه ادامه می‌یابد.

* میانجیگری، رسانه‌های مدرن در وهله نخست فقط باید یک واسطه یا میانجی میان جامعه و مناسک مورد نظر باشند. در حقیقت آنها با میانجیگری خود از طریق مناسک رسانه‌ای بین حوزه عمومی جامعه و باورها، اعتقادات و ارزش‌ها و هنجارهای دینی ارتباط جدیدی برقرار می‌کنند که منجر به تعمیق و یا گسترش آنها در عرصه عمومی جامعه خواهد شد. اگر رسانه‌ها به این نقش خود توجه کنند به جای مرجع شدن و مرجع بودن، به واسطه و میانجی برای ارتباط جدید بین حوزه عمومی و حوزه دین بدل خواهند شد.

* نهادینه سازی برای نهادینه سازی مناسک رسانه‌ای باید از ظرفیت ذاتی رسانه‌ها حسب شرایط و الزامات جامعه بهره‌برداری شود. نهادینه سازی کار سخت و دشواری است اما در صورتی که قدرت بی‌انتهای رسانه‌های مدرن به خوبی به کار گرفته شود می‌توان بر این سختی‌ها فایق آمد. برای نهادینه سازی توجه به چند مسئله بسیار مهم است.
الف ـ فرهنگ عمومی جامعه: نوع ادراک مردم از موضوع یا عملی که در مناسک رسانه‌ای هسته اصلی را تشکیل می‌دهد، بسیار مهم است. پایه‌های فعالیت‌های رسانه‌ای و حتی فعالیت‌های بیرون از رسانه باید بر این اساس شکل گیرد.
ب ـ تفاوت میان ظرفیت‌های ذاتی رسانه‌ها: هر رسانه از ظرفیت خاصی برای تولید یا پوشش مخاطبان عمومی برخوردار است. در نهادینه سازی مناسک رسانه‌ای، باید از قدرت و ظرفیت ویژه هر رسانه استفاده مناسب صورت گیرد. برای مثال استفاده از صوت در رادیو، سرعت و قدرت انتقال اطلاعات را در این رسانه بی رقیب کرده است اما تلویزیون به دلیل استفاده توأمان از صدا و تصویر، هر چند فاقد سرعت در انتقال اطلاعات است، قدرت تأثیرگذاری بیشتری دارد.
ج ـ استفاده از گروه‌های پیشرو و توجه به گروه‌های دیرپذیر: هر پدیده جدیدی که در جامعه رخ می‌دهد با سه گروه از افرادی که دارای دیدگاه‌های مختلف هستند مواجه می‌شود: گروه اول گروه پیشرو زودپذیر هستند. افراد این گروه از هر چیز جدیدی به سرعت استقبال می‌کنند. گروه دوم دنباله روان هستند. این گروه منتظرند در صورتی که در جامعه عده‌ای از پدیده جدید استقبال کردند و نتایج آن روشن شد، آن را بپذیرند. گروه سوم گروه‌های دیرپذیر هستند که مقاومت بسیار زیادی برای پذیرش نشان می‌دهند.

گروه‌های پیشرو می‌توانند کمک مؤثری برای ترویج و گسترش مناسک رسانه‌ای باشند. تکیه بر این گروه بر حسب ویژگی‌هایشان تدابیر مناسبی را در حوزه برنامه‌سازی می‌طلبد تا از این توان بالقوه جامعه به خوبی استفاده شود.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما