مراسم محرم در اندونزی
به گزارش خیمه، رسول جعفریان عنوان ميكند: در سفر به اندونزی، آگاه شدم که مرحوم محمد ظفر اقبال (پاکستانیالاصل ساکن جاکارتا و استاد دانشگاه) پایان نامه دکتری دومش را که در تهران گرفته با عنوان «تأثیر زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی در زبان و ادبیات و فرهنگ اندونزی» نوشته و در سال 1384 هجري شمسي دفاع کرده است.
این اثر که به ملت شریف و نجیب و میهمان نواز ایران تقدیم شده تاکنون به زیور طبع آراسته نشده است، گرچه بخشی از آن به اندونزیایی ترجمه و منتشر شده است. به همین دلیل تصمیم گرفتم بخشی از آن را با یادی از وی که حدود دو ماه پیش درگذشته در این سایت بگذارم.
مرور بر این گفتار نشان می دهد که بخش هایی از آداب و رسوم ایرانی و عربی (برخی شیعی یا سنی) به تدریج راهی شرق آسیا شده و میان مردمان آن ناحیه جای خویش را گشوده است. بسیاری از این آداب و رسوم توسط اعراب یمنی و برخی از طریق هندی های شیعه یا سنی که همگی مهاجران دریایی از مناطق خود به جزایر اندونزی بوده اند، به این ناحیه منتقل شده است.
طبیعی است که در این انتقال، تغییرات فراوانی در این آداب و رسوم روی داده و گاهی دو سویه متضاد میان فرهنگ بومی با وارداتی یا حتی میان خود فرهنگ های وارداتی با یکدیگر آشتی داده شده است.
برای مثال، محرم برای بخشی از اهل سنت، به عنوان عید اول سال، آداب و رسومی در جهت شور و شادی داشته است. در حالی که همین محرم برای شیعیان همیشه ایام سوگواری با آدابی در این جهت بوده است. هیچ بعدی ندارد که این جنبههای متضاد به گونهای در ادبیات و فرهنگ نقطه دورافتاده ای چون شرق آسیا آن هم در چندین قرن پیش با یکدیگر درآمیخته شده باشد. از نوشته حاضر چنین به دست میآید که بخش عمده آنچه به نام محرم در مناطقی از اندونزی برگزار می شود برگرفته از آداب و رسوم شیعیان است و این خود برای سنجش نفوذ تشیع در این مجمع الجزائر نیز به کار میآید.
به هر حال آنچه خدمت خوانندگان عزیز ارائه می شود بخشی از پایان نامه آن مرحوم است که ان شاء الله خدایش بیامرزد. با تشکر از آقای حجت الاسلام حکیم الهی ریاست مرکز فرهنگی ایران در جاکارتا که نسخه ای از این پایان نامه را در اختیار بنده قرار داد.
برگزاری مراسم محرم در اندونزی، در شهر پاریامان نزدیك شهر پادانگ، پایتخت استان سوماترای غربی ؛ و در شهر بنگكولو در استان بنكلو، سوماترا ؛ و در شهر پیدی، استان آچه در سوماترا ؛ و در شهر گریسك و شهر بایون وانگی (Banyu Wangi)جاوه شرقی، و در شهرهای جاوه مركزی برگزار میشود. در گذشته مردم استان سوماترای غربی در شهر پادانگ پانجانگ (Padang Panjang) و شهر سولوك (Solok) هم مراسم تابوت را برگزار میكردند. مراسم تابوت گردانی در منطقه ساحلی پاریامان سوماترای غربی از مذهب شیعه است و به یاد شهادت امام حسین (ع) ، نواده پیامبر اسلام محمد (ص) كه در میدان كربلا شهید شده بود برگزار میشود. مردم سوماترا میگویند كه بعد از شهادت امام حسین (ع)یزیدیان سر آن حضرت را بریدند و بر نیزه آویخته در كوچه بازارهای كوفه میبرند كه در این حالت یك پرنده بزرگ بنام «براق» پدیدار شد و رأس آن حضرت را از سر نیزه برگرفته به طرف آسمان پریده بود. بین مردم پاریامان (سوماترا) در این زمینه قصههای مختلف وجود دارند. گفته میشود وقتی براق میخواست رأس امام حسین را به آسمان ببرد یك سپاهی عاشق امام حسین(ع) بر بال براق سوار شد و میخواست همراه رأس امام حسین (ع) به بهشت برود ولی براق او را از پر خود به زمین انداخت و از دنبالی كردن باز داشت و نصیحت كرد كه او در این جهان باید تابوت بسازد و در یاد امام حسین هر سال مراسم عزاداری برگزار كند. سپاهیان ازخانواده این سپاهی مراسم محرم را در عراق، هند، مدغاسكر(آفریقا) و اندونزی معرفی كرده بودند. مردم این مراسم را هر سال روز دهم محرم در پاریامان برگزار میكنند.
گرچه اسب مولا علی (ع) به اسم «دلدل» و اسب امام حسین (ع) «ذوالجناح» مشهور ولی در دنیای ملایو (خصوصاً در میننگكباو) اسب امام حسین (ع)را براق میدانند و اعتقاد دارند كه دلدل و ذوالجناح قدرت پرواز نداشتند، ولی براق قدرت پرواز داشته بود كه هنگام معراج، رسول اكرم (ص) را به بارگاه خداوند تعالی رسانده بود. بعداً همین براق بعد از شهادت امام حسین (ع) روح و رأس پاكش را به عرش پیش خداوند تعالی برده بود و به همین دلیل براق را اسب امام حسین (ع)میدانند. مردم اعتقاد دارند كه اسب رسول (ص) اسب نوه آن حضرت هم میباشد. در نظر من مردم به اشتباه ذوالجناح را براق میدانند.
در منطقه میننگكباو مردم اندونزی در مراسم ازدواج یك نوع رقص سنتی اجرا میكنند كه آن را رقص تابوت مینامند. دراین رقص سنتی دو گروه مردم با هم بازی مثل جنگ در میآورند و با موسیقی سنتی میرقصند و به یكدیگر حمله میكنند. در همین حال رئیس خانواده ظهور میكند و او بر سر چوب بلندی شبیه براق تزئین شده با اوراق رنگارنگ را به صدای دهل میجنبانند و گروههای متقابل را از یكدیگر جدا میكند. در پایان این رقص گروهها صلح میكنند و به یكدیگر سلام میكنند و مراسم را به پایان میرسانند. گفته میشود كه این مراسم به طور نماد جنگ دوستانه بین حضرت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و یك نوع كشتی بود كه در حیات این دو امامان پیش آمده بود تا بینند كدام یك بین آنها قوی است و پیروز میشود و در آینده خلیفه مسلمین میشود. مردم اندونزی اعتقاد دارند كه بعد از شهادت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) اروح این دو امام را براق به عرش خدا برده بود. بویژه مردم میننگكباو، عقیده دارند كه ارواح امام حسن (ع) و حسین (ع)نواده های رسول (ع) روزی با هم دیدار خواهند كرد. مراسم تابوت به طور خاص در پاریامان ، در یاد شهادت حضرت امام حسین (ع) دایر میشوند كه نمونه ای از تأثیر فرهنگ ایرانی در فرهنگ میننگكباو میباشد.
در میان مسلمانان اندونزی در سوماترا بنا بر سنت قدیم عزاداری سالار شهیدان كربلا حضرت امام حسین (ع) بنام تابوت است. ماه محرم را سورا (یعنی عاشورا)مینامند. مردم دراول شب محرم به به یكی از شواطی میروند و مقداری خاك به قصد خاكی را جسد امام حسین (ع) هنگام جنگ كه در خون آغشته شده بود از رودخانه بر میدارند و آن را در یكی از بیابان ها میگذارند و دورادور آن از چوب دیوار میسازند و آنرا تا روز نهم محرم آنجا ترك میكنند و روز نهم محرم سراغ آن میروند. در روز نهم محرم همه مردم بیرون میروند و طبل و طاس همراه خودشان میآورند و از شاخه های درخت موز بر میدارند و روی آن خاكی كه در بیابان گذاشته بودند مینهند. روز نهم محرم با تابوت كوچك بیرون میروند و از نیكوكاران صدقات میگیرند. آن تابوت را پسری بر میدارد كه لباس زرد پوشیده است ، اورا بچه مجنون (Anak Majnun)میگویند. و به خانه های مردم میروند. كودكان اطراف او را میگیرند و با صدای بلند ناله ای حسین! حسین! میزنند، گویا با این عمل مصیبتی را كه بر امام حسین (ع) وارد شده بود به مردم تذكر و یادآوری میشود. پی در پی تا ساعت یازده روز از خانه به خانه دیگر میروند و در ساعت دوازده ظهر به طبل زدن و شعرهای حزن آور خواندن و عاطفه ها را به هیجان آوردن، شروع میكنند. انگشت های امام حسین (ع) را از چوب میسازند و روی آن را با پارچه یا برگی میپوشانند و روی آن گل میگذارند و هنگام شب به همراه خود بیرون میآورند. با این وسیله شبیه انگشتان امام حسین (ع) را هنگامیكه ستمگران در كربلا بعد از شهادت حضرت حضرت بریده بودند، در میآورند. مردم قریه در این سوگواری حاضر میشوند. در آن شب مرثیههای غمبار كربلا را زمزمه میكنند. در شب دوم با انگشتها عمامه كه آن را سربان (كلاه) میگویند و این را از همان گل كه در بیابان گذارده بودند دوازدهم محرم تابوتها و طبلها را برمیدارند و به طرف خانه حاكم میروند و بعد از این از مردم شهر صدقات میگیرند. در شب همه اهل قریه تابوتهای خود را به طرف شط میبرند و رجزها میخوانند و ساعت شش وقت نماز مغرب تابوتها را در رودخانه یا دریا میاندازند و در آنجا وقتی كه تابوتها دفن میشود ناله و گریه به یاد امام حسین (ع) بلند میكنند و به خانههایشان برمیگردند.
در زبان جاوه، محرم الحرام را «بولان سورو» (Bulan Suro) یعنی ماه عاشورا مینامند. و در آچه، سوماترا ماه محرم را «بولان حسن و حسین» مینامند. مراسم محرم در جاهای مختلف مجمع الجزایر اندونزی، و خصوصا در پاریمان و بنگلكولو در سوماترا برگزار میشوند. گفته میشود كه این مراسم را سپاهیان شیعه هند كه در ارتش انگلستان ملازم بودند، (در زمان استعمار انگلیسی در سوماترا) از هند به اینجا معرفی كرده بودند. هر سال این مراسم در شهر كوتا راجا، آچه توسط مردم مهاجر پادانگ از سوماترای غربی اجرا میشوند و در شهر پیدی، شمال شرق آچه مردم كلنگ مسلمانان هند این مراسم را به طور ویژه برگزار میكنند.
الف) غذای كانجی عاشورا (Kanji Asura):
در مراسم دینی بیشتر مردم اندونزی مثل ایرانیان برای تشكر به خداوند تعالی غذا میپزند كه آن را كندوری (Kanduri) مینامند. در هندوستان این نوع غذا را كهچری (یك نوعی آش از برنج و لپههای مختلف) مینامند و در قاهره، مصر این غذا را حبوب مینامند كه از دانههای مختلف تهیه میشود. در جزیره جاوه مردم این نوع غذا را بوبور سورا مینامند كه از حبوبات مختلف مثل ذرت، بادام زمینی، نارگیل و برنج تهیه میشود. این نوع غذا را برای ارواح مقدس مثل نبی محمد (ص) و دیگران تهیه كرده بین مردم میبخشند. در آچه این غذای مخلوط را كانجی عاشورا مینامند كه مشتمل بر برنج، شیر، نارگیل، شكر، تكههای نارگیل، میوههای مختلف، بادام زمینی، خربوزه درختی (Pepaya)، انار، موز، نیشكر و ریشههای سبزیجات، مشتمل است. در آچه این غذا را در هر خانه نمیپزند بلكه در تمام روستا یك جای میپزند و به مسجد یا به چهار راه میبرند و بعد از دعا میخورند كه بعضیها به بیماری شكم مبتلا میشوند. همین طور در جاوه مردم غذای بوبور سورا میخورند. در ناحیه آچه ده روز اول محرم الحرام را محترم میدانند و مسافرت و كار و مسایل مهم را تعطیل میكنند. مردم آچه در این روزها ازدواج را ممنوع میكنند زیرا اعتقاد دارند كه این ازدواج ناكام و به طلاق تمام خواهد شد، خصوصا ازدواج دوشیزه یا باكره. سنت یا ختان بچه و كشت مزرع انجام نمیدهند و درو نمیكنند.
مردم آچه ماه محرم دور آتش چرخ میزنند و ماتم میگیرند. مردم اندونزی اعتقاد دارند كه حضرت امام حسن (ع) به دست حكومت بنی امیه مسموم شده بود و حضرت امام حسین (ع) به دست افواج یزید اموی در میدان كربلا روز جمعه، دهم محرم شهید شده بود، و میگویند كه این دو برادر مظلوم بودند و مردم از این رو شهادت امام حسن و حسین را با هم برگزار میكنند. در سوماترای غربی (میننگكباو) ماه محرم الحرام را «بولان تابویك» (ماه تعزیت یا تابوت) مینامند و در منطقه ترتاته مراسم تازیه را بادابوس (Badabus)مینامند.
مردم ملایو (اندونزی، مالزی، سوماترا و مردم شهر جاكارتا)حادثه كربلا را با جنب و جوش برگزار میكنند. این مراسم هر سال دهم محرم در شهرهایی مثل بنگكولو، آچه، بكیتنگی، شهر سولو (solo) جاوه مركزی، شهر جاكارتا، شهر مكاسر (سلاویسی جنوبی) به اسمهای مختلف برگزار میشود. مردم بتاوی (Betawi) در شهر جاكارتا دهم محرم را روز یتیم میدانند. در مناطق میدانند. در مناطق مختلف اندونزی، مردم روز دهم محرم نوعی آش میپزند و آن را بوبور میراه پوتی (آش قرمز و سفید) هم مینامند. میراه یعنی قرمز نماد خون حضرت امام حسین (ع) و پوتی (سفید) نماد روح پاك حضرت امام حسین (ع) میباشد. این غذا را از برنج، شكر و اقلام دیگر میپزند. مردم ملایو، روز یتیم را به یاد امام حسین و به یاد حضرت امام زین العابدین، یتیم اول از خانواده رسول (ص) برگزار میكنند زیرا در حادثه كربلا فقط حضرت امام زین العابدین زنده باقی مانده بود. در روزهای عاشورامردم ملایو در یاد شهداء كربلا خیرات هم میكنند.
ب) تابوت گردانی در میننگكباو (Minangkabau)پاریامان:
اسم میننگكباو از دو واژه تشكیل شده است. میننگ (Minang) به معنی فتح یا پیروزی، و كباو بمعنی گاو میش (Buffalo) یعنی منطقهای كه گاومیش آن پیروز شد. منطقه میننگكباو در جزیره سوماترا، اندونزی قرار دارد و اینك بنام استان سوماترای غربی شناخته میشود. این منطقه در طول تاریخ اندونزی فعالیتهای علمیو فرهنگی گوناگون داشته است. اسم این منطقه میننگكباو از قصه قدیمیریشه گرفته است. گفته میشود كه در زمان قدیم حكومت ماجاپاهت از جاوه به سوماترا غربی حمله كرد و میخواست كه منطقه سوماترای غربی را زیر سلطه خود بیاورد. مردم سوماترای غربی به سپاه جاوه التماس كردند كه به جای جنگ خونین باید از كار حكمت و فراست استفاده بكنیم و جنگ بین دو گاومیش در بیاوریم. اگر گاومیش شما پیروز شود ما زیر سلطه شما میآییم و اگر گاو میش ما بازی ببرد شما به جزیره جاوه برگردید. طرفین برای مسابقه گاو میشها موافقت كردند. سپاهیان جاوه یك گاو فربه و قوی برای مسابقه آوردندژ ومردم سوماترای غربی یك بچه گاومیش شیرخوار پیدا كردند و آن را چندین گرسنه داشتند و بر سر آن نیزههای مسموم شده بستند. سپاهیان جاوه تعجب كردند كه چطور بچه گاومیش با گاومیش فربه آنها مقاومت خواهد كرد. جنگ (مسابقه) شروع شدو مردم سوماترای غربی بچه گاومیش گرسنه را به طرف گاومیش جاوایی رها كردند. این بچه گاومیش كه خیلی گرسنه بود خیال كرد كه آن گاومیش فربه جاوایی مادرش است و به تندی زیر آن برای شیر خوردن رفت و در جستجوی شیر شد و سر خود را چندین بار جنبانید و بدن گاومیش جاویی را از زیر با نیزههای مسموم زخمی و پاره كرد و آن گاومیش فربه به زمین افتاد و مرد. پس ارتش جاوه شكست خورده به جاوه (Java) برگشت. مردم سوماترای غربی خیلی خوشحال شدند و از این روز به بعد منطقه خود را بنام میننگكباو یاد میكند و زنان میننگكباو در مراسم لباس سنتی میپوشند و بر سر آنان روسری به شكل رأسهای گاومیش میبندند. پاریامان شهر قدیم وتاریخی و بندر و مركز علم و ادب مشهور سوماترا بوده است.
سپاهیان هندی را ریفلس (دور حكمرانی 1811- 1816م) فرمانده و نماینده انگلستان به بنگكولو آورده بود. بعد از امضا شدن قرارداد امنیت بین هلند و انگلستان، در سال 1824م انگلستان منطقه بنگكولو، سوماترا به هلند واگذار كرد و هلند در جواب سنگاپور به انگلستان داد. سپاهیان انگلستان كه از هند و عراق به بنگكولو آورده بودند، بیشتر در بنگكولو و بعدا در پاریامان سكونت گزیدند، همه اهل تشیع بودند و آنها مراسم عزاداری و تابوت گردانی در بنگكولو و پاریامان را ادامه دادند. این سپاهیان را در پاریان به نام كلنگ یا سپاهی یاد میكنند. قوم سپاهی مراسم عزاداری و تابوت گردانی برای مردم محلی پاریامان یك فرهنگ تازه آورده بودند. قادر علی، ساكن پاریامان، میننگكباو در شغل تابوت سازی و تابوت مهارت عمدهای به دست آورد و از این به بعد مردم پاریامان در تابوت سازی و تابوت گردانی مشغول شدند و هر سال این مراسم محرم را برگزار میكند. پس اینطور مراسم تابوت گردانی بین مردم پاریامان رواج داشته بود و این قدر ریشه دار شده اند كه تمام افراد پاریامان هر سال برای برگزاری این مراسم از تمام مناطق اندونزی كه آنها به آنجا برای كار و معاش مهاجرت كردهاند، به محل تولد خود پاریامان برمیگردند. در ایام عاشورا در شهری مثل پاریامان سیل انسانها دیده میشود. در این روزها به علاوه تابوت گردانی مسابقات بازی مثل دابوس، سیلات (بازی محلی) مثل جودو كراته و كالسكه و كشتی رانی به عمل میآورند. هر كسی قصد دارد در این مراسم شركت كند. حتی این امر آن قدر ریشه دار است كه اگر كسی روز دهم محرم همسر خود را به این مراسم نمیبرد، بین آنها اختلاف و مشاجره میشود و گاه به طلاق منجر میشود. در این مراسم بچههای جوان از همه نواحی میننگكباو به پاریامان میآیند و به خاطر اعتقاد خاص به این روز محترم بنای زندگی خود را انتخاب میكنند. بین جوانان در زبان محلی میننگكباو مثلی مشهور است كه (Lain dibao tabuik tu pulang) آیا شما در برگزاری مراسم تابوت همسر خود را انتخاب كردید؟
درباره ادامه برگزاری مراسم تابوت اختلاف نظر است. گفته میشود در رواج مراسم تابوت در پاریامان سهم طریقت ستاریه مهم است. شیخ عبد الله ستار پیرو مولا حضرت علی (ع) طریقت ستاریه را در بغداد تأسیس كرده كه بر مذهب شافعی و حب اهل بیت و خاصه پنج تن پاك محمد (ص)، فاطمه (س)، علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را خیلی مقدم داشت. این طریقت به دست شیخ برهان الدین اولاكان در میننگكباو رواج یافت كه او اولین مبلغ اسلام به میننگكباو شناخته میشود. گفته میشود در عراق شیعیان پیرو طریقت ستاریه برگزاری محرم را ادامه داده بودند كه در پیروی آنان اهل تسنن پیرو طریقت ستاریه هم عزاداری را ادامه دادند. بعدا این مراسم عزاداری در ایران رواج داشته بود و از آنجا به هندوستان و از آنجا توسط ساهیان شیعه هندی از ارتش انگلستان در بنگكولو و پاریامان، سوماترا رواج داشت.
در زبان محلی میننگكباو مراسم تابوت را «باتابویك» یا «هویاك تابویك» (Batabuik, Hoyak Tabuik) میگویند. عموما در میننگكباو این مراسم را در پادانگ پاریامان یعنی در تمام منطقه كنار ساحل دریا سوماترا غربی و خصوصا در شهر پاریامان برگزار میكنند. به علاوه پاریامان بعضی اوقات اگر تعداد مردم پاریامان در شهرهای دیگر اندونزی زیاد باشد، آنجا هم مراسم را اجرا میكنند. مثلا تعداد مردم مهاجر پاریامان در شهر پالمباگ در سوماترای جنوبی زیاد است و آنجا هم این مراسم را برگزار میكنند. مردم میننگكباو در تلاش كار و معاش به مناطق دیگر اندونزی مهاجرت میكنند و تعداد زیادی از آنها در شهرهای دیگر اندونزی سكونت دارند. برای مردم میننگكباو در ایام عید فطر به زادگاه خود مسافرت نمیكردند ولی برای شركت در مراسم عاشورا و زیارت خانواده حتما به شهر پاریامان برمیگردند.
ساختار تابوت
تابوت نوعی بنا مثل برج یا میناره به شكل اسب بالدار است كه آن را براق، اسب امام حسین (ع) میدانند و از چوب آبنوس (Bamboo) و رتن (نخل روند) میسازند و بر سر آن عروسكی میبندند و با كاغذهای رنگین آذین میكنند. برای ساختن تابوت تقریبا یك ماه وقت نیاز دارند. بلند تابوت تقریبا 10 متر و طول و عرض تقریبا 5/2 متر مربع است. شكل براق مثل انسان است و دارای دو بال است. این بنا را متخصصین این كار تهیه میكنند و هزینه تهیه و تزیین این بنا به مبلغ 1500 دلار امریكایی میرسد. در محلههای شهر پاریامان تابوتهای كوچك هم میسازند. مردم شهر پاریامان تابوت برای نذر هم میسازند. مثلا اگر كسی بیمار میشود و برای مدت دراز شفا نمییابد، نذر میكند كه اگر شفا بیابد تابوت خواهد ساخت. تابوت مانند اطاق بزرگی به نظر میرسد كه بر آن براق ایستاده و به اندازه اسب حیوانی است. بر كمر این براق بنای مثل تاج میسازند و روی آن چتر كاغذی از گلهای رنگارنگ میآویزند. پاهای اسب را با میلههای چوب میبندند كه برای برداشتن این ساختار به كار میآیند. وقتی تابوت را در كوچه و بازار میبرند دهل و طاس را در صدا میآورند و با صدای بلند فریاد میزنند: یا حسین یا حسین. بعضی اوقات به موقع گرداندن تابوت صدای دهل و طاس خیلی تند و دهشتناك میشود و موجب نزاع بین گروههای مختلف میشود. از این نظر هر تابوت محافظ ویژهای برای سلامتی تابوت دارد كه اقدامی مینماید. این محافظ را در زبان میننگكباو چی منتو (Cimintu) مینامند. او در حالت خطر از گروه دیگر برای سلامتی تابوت خود از زد و كوب دریغ نمیكند. صورت و لباس او ترسناك است. روز دهم محرم سیل هزاران انسان به شهر پاریامان میآید كه در آن هر نوع انسان به لحاظ وضع و مرتبت دیده میشود. هزاران انسان با قافله عزاداران همراهی میكنند. مراسم تابوت فرصت عمدهای به جوانان میننگكباو برای معرفی و آشنایی فراهم میسازد و آنها بعد از انتخاب و موافقت نامزدی میكنند و ازدواج به عمل میآید. در ایام عاشورا عموما زن جوان از همسرش تقاضای لباس و كفش نو و لوازم آرایش میكند تا وضعیت خود را در زیارت تابوت به دیگران نشان بدهد. در صورت انكار همسرش بعضی اوقات كار به طلاق میرسد.
در پاریامان عموما دو تابوت میسازند، یكی در منطقه پاسار (بازار) كه بنام تابوت پاسار (Tabut Pasar) دانسته میشود. تابوت دیگری به نام تابوت كمپنگ جاوه (Kampung jawa) كه در منطقه پنجم شهرداری میسازند. از نظر تاریخ گفته میشود كه مراسم برگزاری تابوت به پاریامان از استان آچه و بعضی میگویند كه تابوت از بنگكولو به پاریامان به دست سربازان هندی رسیده بود و عدهای اعتقاد دارند كه روابط تجاری و دینی بین بنگكولو و سوماترای غربی موجب شد ه مراسم تابوت به پاریامان رسیده است. بعضیها اعتقاد دارند كه این مراسم از آچه به پاریامان و بنگكولو به دست مبلغان و تجار مسلمان در قرن شانزدهم میلادی با معرفی اسلام به اینجا رسیده است.
مراحل مهم مراسم تابوت گردانی در پاریامان:
خاك گرفتن
در شب اول محرم از رودخانه خاك میگیرند و در این مراسم تمام مردم شهر حاضر میشوند و این خاك را در دیگی كه آن را پایوك (Payuk) میگویند كه برای پختن برنج به كار میآید، میگذارند و با پارچه سفید میبندند. بعدا این خاك را در میان درگاهی به مساحت 3* 3 متری گذارند، و دورا دور درگاه پارچه سفید میپیچانند و این درگاه را مر قد امام حسین میپندارند. مقصود از گرفتن خاك از رود خانه نماد تولد و شهادت حضرت امام حسین را نشان میدهد و پیچاندن پارچه سفید روی دیگ و درگاه نماد پاكیزگی و طهارت و بزرگی و شهادت امام حسین (ع) در راه خدا است. دورا دور این در گاه را با سنگهای تمیز و پاك محكم میكنند كه نماد قوت قوم میننگكباو در برابر اقوام استعمار است.
گرفتن تن موز
در روز پنجم محرم در شب به جایی میروند تا تن موز را با شمشیر قطع بكنند و بیاورند. تن درخت موز را با یك ضربه قطع میكنند كه نماد دلیری و شجاعت بی مثال قاسم(ع) ابن امام حسن(ع) است كه در میدان كربلا با فوج یزیدی بی باكانه جنگیده بود.
برگزاری ماتم با پنجه
روز هفتم محرم ساعت 12 ظهر عزاداری خاصی بنام ماتم پنجه در میآورند كه در آن پنجه امام حسین (ع) و انگشت های آن حضرت را كه بدست سپاهیان یزیدی بعد از شهادت بریده شده بودند، در كوچه و بازار میگردانند و تذكر میدهند كه این دست سالار شهیدان امام حسین است كه تعداد زیادی كفار دشمن را كشته بود. در این مراسم انگشتها و درگاه نماد مرقد امام حسین (ع) را به احترام خاصی در كوچه و بازار میگردانند و گریه میكنند. انگشتهای امام حسین را در زبان محلی جاری – جاری (Jari- Jari) میگویند و آنان را به صورت دست یا پنجه روی ساختار گنبد نما میآویزند و روی این گنبد كه از چوب آبنوس و كاغذهای ملون تهیه شده است، شمعهای موم روشن میكنند و خانه به خانه میچرخند و مرثیههای غمبار میخوانند و همه را اشكبار میكنند.
گرداندن پنجه
در روز و شب هشتم محرم در كوچههای تمام شهر پنجه امام حسین (ع) را میگردانند و نشان میدهند كه ظلم و ستم یزید چقدر بزرگ بوده است.
گرداندن سربن یعنی عمامه امام حسین (ع)
روز نهم محرم دستار یا عمامه امام حسین (ع) را در كوچه و بازار شهر به عنوان بزرگی و سرفرازی امام حسین (ع) میگردانند.
گرداندن تابوت یا نخل برداری
روز دهم محرم صبح زود ساعت چهار صبح تمام لوازم عزاداری را آماده میسازند و ساعت 8 صبح تابوت را به همراه براق، علم و پنجه برای برگزاری مراسم به كوچه و بازار میآورند. در پشت گروه بازیگران دبوس (Debus) حركت میكند. این افراد بازی خاصی درمیآورند به گونهای كه در شكم خود سلاحهای آهنین فرو میبرند و چاقو و زنجیر كه در آتش گرم شده و شاخههای نارگیل كه در حالت سوختن است روی بدن خود میزنند و پیام این كار این است كه چرا به جای امام حسین (ع) ما شهید نشدیم. در عقب این جلوس گروهی با قوت تمام دهل و گروهی تنبور میزنند. شب دهم محرم با رباب (ربانه) قصههایی از شهادت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) هم میخوانند. برگزاری محرم در پاریامان بیانگر حضور مذهب شیعه در سوماترا میباشد. در این مراسم مردم شهر و بیرون شهر و از اطراف شركت میكنند. تابوت از دو مركز یعنی منطقه بازار و روستای جاوه حركت میكند و به یكدیگر در ماتم رقابت میكنند. مردم كار و تجارت را تعطیل میكنند. تابوتها را در تمام روز در كوچه و بازار با ماتم و عزاداری میگردانند و فریاد یا حسین! یا حسین! سر میدهند. در این مراسم دهل و طاس با حركت همخوان مناسب به هم میكوبند. دهل را از چوب و چرم گاو تهیه میكنند.
انداختن تابوت در دریا
در روز دهم محرم برگزاری عزاداری به اوج خود میرسد. هنگامشب دهم محرم تابوتها را در دریا میریزند. قبل از انداختن تابوت به آب دریا اشیاء مهم از تابوت را مثل انگشتهایی كه از طلا و پارچههای گرانقیمت و كاغذهای رنگین ساختهاند بر میدارند تا در تابوت سازی سال آینده به كار ببرند. وقتی از كنار دریا به خانه برمیگردند، تصور میكنند كه روح امام حسین (ع) با براق برای دیدار مولا علی (ع) به آسمان پرواز نموده است، و آنها گریه كنان با صدای بلند (Ali Bidaya… Ali Bidaya…yaa Husen) یا علی مدد! یا علی مدد! یا حسین! یا حسین! فریاد میكنند.
ج. تابوت گردانی در شهر بنگكولو
مراسم تابوت گردانی دربنگكولو و پاریامان زیاد تفاوت ندارند. تابوت بنگكولو از نظر ساختار از تابوت پاریامان فرق میكند. اینجا تابوت را كمی بزرگ و ملون و بلند میسازند. بلندی تابوت بنگكولو به 6 تا 16 متر میرسد. در سال 2002 م در شهر بنگكولو 34 تابوت ساخته شده بود. گفته میشود كه اینجا سپاهیان هند (از بنگال) آمده بودند تابوت را معرفی كردند اولین كسی كه اینجا تابوت را رواج داد حضرت شیخ برهان الدین ملقب به امام سنگولو بود. او در شهر بنگكولو وفات یافت و همینجا در منطقه پادانك جاتی (Padang Jati) در میدان كربلا محلی مقبره دارد.
ترتیب مراحل مراسم عزاداری در بنگكولو بدین گونه است:
جمع كردن خاك از رودخانه
این مراسم را در شب اول محرم انجام میدهند و برای مراسم تابوت قدیمی مشهور به تابوت بركس (Tabot Berkas) از یكجا و برای تابوت مشهور به نام تابوت بنگسال (Tabot Bangsal) از جای دیگر از رودخانه خاك پاك جمع میكنند و از این خاك پیكر مطهر حضرت امام حسین (ع) میسازند. وقتی خاك را از رودخانه برمیدارند نذر خاصی به نام بوبور میرا پوتی (آش قرمز) از شكر، 7 برگ فوفل یا سیری Sirih هندیان این برگ برای قوی كردن دندان میخورند و لب قرمز میشوند. در زبان هندی پان (Betel Leaves) و در زبان اندونزی Sirih مینامند 7 تكه سیگار؛ قهوه تلخ؛ شربت؛ شیرگاو خالص؛ شربت صندل؛ و شربت سلاسی (تخمها باریك مشكی برای شربت). این مراسم را با دعای خیر و بركت برای همه مسلمانان در ساعت 10 شب به پایان میرسانند و خاك را در جایی به نام گرگا Gerga یعنی درگاه یا بارگاه میگذارند و دور آن پارچه ابریشم سفید میپیچانند و این درگاه را قلعه دفاع امام حسین (ع) میدانند. از یكم تا چهارم محرم هر روز وقت عصر تا مغرب نزدیك این درگاه دهل و طاس (ا ٌدول Dol و Tasaتاشا) با صدای بلند میزنند و سه نوع موسیقی جنگ و ماتم درمیآورند كه نشان دهنده آمادگی سپاه امام حسین (ع) برای جنگ است و در زبان محلی این عمل را براوجی Beruji (آمادگی) میگویند.
مراسم پنجه امام حسین (ع) در بنگكولو
روز پنجم محرم از ساعت 3 بعد از ظهر تا وقت اذان مغرب نزدیك درگاه Gerga با صدای بلند دهل و طاس میزنند. در این مراسم انگشتها یا پنجه امام حسین (ع) را كه سالها پیش از فلزات و طلا درست كردهاند و در حفظ بابای تابوت میباشد با آب معطر (خوشبودار) و گلاب و عطریات میشویند و مردم این آب را در ظروف برای بركت و تبركو شفایابی بیماران به خانه میبرند. در این مراسم مردم برنج پلو زرد، 7 سطل آب خوردنی، میوههای خشك، موز نوع طلای و نیشكر، قهوه تلخ، شربت و شیر گاو، نذر میكنند بعد از دعا به مردم میبخشند.
مراسم حمله یا جنگ Acara Menjara/Jeruji
این مراسم بیانگر واقعات پنجم تا هفتم محرم بین امام حسین و ارتش یزیدی را نشان میدهند. روز ششم محرم گروه تابوت بركاس (Tabot Berkas) به گروه تابوت بنگسال (Tabot Bangsal) حمله میكند و روزهفتم محرم گروه تابوت بنگسال Tabot Bangsal به گروه تابوت Tabot Berkas حمله میكند. این مراسم را در میدان محلی شهر برگزار میكنند و هزاران نفر تماشا میكنند و این دو گروه شجاعت و دلیری لشكر امام حسین را نشان میدهند. در این مراسم تمام گروههای دهل و طاس علم، سلاحهای جنگی و شمشیر ذوالفقار همراه دارند كه مال مولا علی (ع) بود و بعدا به پسر آن حضرت علی حنفیه رسیده بود. گفته میشود علی حنفیه در میدان جنگ كربلا از حضرت امام حسین و قافله حسینی در مقابله یزید دفاع كرده بود. در این مراسم دهل و طاس را با قدرت تمام میزنند و این عمل تا نیمه شب ادامه دارد. با صدای دهل و طاس سازهای دیگر مثل طنبور و اورگن وگیتار و سازهای سنتی محلی را درمیآورند و با این موسیقی مردم رقصههای سنتی به پا میكنند.
مراسم گرداندن پنجه و عمامه Arak Jari- Jari dan sorban
در این مراسم بیشتر بچههای شهر در برگزاری مراسم شركت میكنند و این مراسم را در روز هفت و هشتم محرم با بیرون آوردن انگشتهای (پنجه) امام حسین (ع) را در پارچه ابریشم سفید از درگاه Gerga بیرون میآورند و در تابوت كوچك به نام چوكی (چهار گوشه) میگذارند. قبل از بردن این تابوت چوكی به درگاه، مراسم نذر و نیاز ادا میكنند مثلا برای پنجه: قهوه تلخ یا بدون شكر و شربت، و برای عمامه حسین: برنج پلو زرد، تخم مرغ سرخ كرده، خورش از 7 نوع سبزی، بعد از دعا نذر میكنند و میخورند و تابوت چوكی را در كوچه و بازار میگردانند. شب هشتم و نهم محرم مراسم گرداندن عمامه امام حسین است و تابوت چوكی هم همراه میبرند. در این مراسم دهل و طاس میزنند و وقتی كه گروه تابوت بركس (Tabot Berkas) و تابوت بنگسال (Tabot Bangsal) روبرو میشود، تابوت چوكی از دو طرف هدیه تبادل میكنند و به یكدیگر سلام و احترام میگذارند و جدا میشوند و به طرف محلههای خودشان میروند.
برگزاری بزرگ تابوت Arak Gedang
روز نهم محرم از ساعت 6 صبح تا ساعت دوازده بعد از ظهر هیچ برنامهای اجرا نمیكنند و این وقت یعنی از ساعت 6 صبح تا 12 بعد از ظهر وقت خاموشی است كه آن را Suasana Tenang یعنی وقت سكوت مینامند یا به ویژه آن را وقت غم میگویند. در روز نهم محرم بعد از نماز مغرب و عشاء ساعت هفت شب با اهتمام بزرگ مراسم عزاداری تابوت گردانی را شروع میكنند. این مراحل برگزاری را Tabot Naik Panagkek یعنی مراسم كامل میگویند. قبل از گرداندن تابوتها در كوچه و بازار باباهایی تابوت و مردم نذر و خیرات میكنند و برای شركت كنندگان و تابوتكشان غذا، قهوه، شربت و چای تهیه میكنند و دعای خیر برای همه میخوانند. تابوتهای بزرگ و تعداد زیادی تابوتهای نذر كه مردم برای شفا از بیماری و برای خیر و بركت میسازند به راه میاندازند. در این راهپیمایی گروه دهل بزرگ و طاس فضای تمام شهر را فرا میگیرد. تابوتهای بزرگ رنگین و تزیین شده در تمام شهر بنگكولو از كوچه و بازارهای مهم گذر میكنند. دورا دور تابوت شمع و چراغهای نفتی روشن میكنند كه نور آن زیبایی تابوتها را دو برابر میكند. در این مرام باباهای تابوت و خانوادههایشان و مردم شهر مانند سیل بزرگ همراه میشوند. بعد از گذر از كوچه و بازارهای مهم تمام گروه تابوت گردانی ماتم كنان به میدان آزادی شهر بنگكولو كه در وسط شهر قرار دارد میرسند و این عمل را Tabot Bersandang (استراحت تابوت) میگویند و گروه داوران هر تابوت از تمام ابعاد، یعنی ساخت و رنگ و تزیین و بلندی تابوت و صدای دهل و طاس میسنجند و گروه بهترین را انتخاب میكنند. این مراسم تقریبا ساعت 3 صبح به پایان میرسد.
انداختن تابوت در دریا Taot Terbuang
آخرین مراسم از تابوت گردانی انداختن آن در دهم محرم در دریا است. روز غم را به طور خاص برگزار میكنند اگر دهم محرم به روز جمعه میافتد، در این حال انداختن تابوت به دریا روز بعدی یعنی به یازده محرم به عمل میآید. در صورت عادی از صبح دهم محرم تمام تابوت در میدان آزادی شهر بنگكولو جمع میشوند. باباهای آنها و مردم شهر و هزاران زوار برای دیدار تابوت در میدان و كوچههای شهر جمع میشود تا با راه پیمایی تابوت به سوی میدان كربلا شهر بنگكولو كه در منطقه Padang Jati است و آنجا مقبره شیخ برهان الدین ملق به امام سنگولو Imam senggolo است در عزاداری یاری بكنند. قبل از ادامه ماتم و راهپیمایی همه تابوت برای تابوت گردانان خوراك جمع میكنند تا در میدان كربلا بخورند.
تقریبا بعد از ساعت دوازده ظهر همه تابوت به حركت در میآیند و جلوی همه تابوت بنگسال (Tabot Bangsal) و عقب آن تابوت بركس (Tabot Berkas) و بعداً دیگران حركت میكنند. همه تابوت در بازار به نام پاسار منگو Pasar Minggu (بازار یكشنبه) میرسند و استراحت میكنند. از اینجا تا میدان كربلا تابوت بركس (Tabot Berkas) در جلو همه حركت میكند. وقتی كه به میدان كربلا میرسند، تابوت بركس (Tabot Berkas) در میدان كربلا، مقبره شیخ برهان الدین سنگولو، وارد میشود و تابوت دیگر را مستقیما به دریا فرو میبرند. در احاطه میدان كربلا فقط خانواده بابای تابوت اجازه ورودی دارد و كسی دیگر اجازه ندارد. خاندانهای باباهای تابوت در میدان كربلا مراسم آخرین عزاداری به عمل میآورند و مجمع مردم از بیرون نگاه میكند. بعد از آخرین مراسم، ازتابوت بركس تمام لوازم مهم مثل اشیاء تزیینی برمیدارند وتابوت را مثل تابوتهای دیگر در آب دریا میاندازند و عزاداری به پایان میرسد. پس اینطور شام غریبان در ظلمت شب پنهان میشود و همه عزاداران اشكبار به شهر میروند و كربلای بنگكولو در سكوت شب تاریك تا سال آینده میخوابد. این تحقیق بعد از زیارت تعزیه و تابوت و نخل گردانی در تهران و یزد در ایران و در پاریامان و بنگكولو در اندونزی به نتیجه رسیده است كه مراسم برگزاری محرم در این دو كشور با هم شباهت كامل دارند، خصوصا تقسیم كار، مراسم تابوت گردانی، و موسیقی تابوت كه از دهل و طنبور و طاس در یزد و پاریامان و بنگكولو تقریبا مشابه است.