در آستانه فرارسیدن ماه محرم و برگزاری مراسم عزاداری شهادت اباعبدالله الحسین(ع) و هفتاد و دو تن از یارانش، بررسی اهمیت و نقش مجالس عزاداری امام حسین(ع) در جامعه اسلامی و به ویژه ابعاد سیاسی آن در نگاه امام خمینی(ره) ضروری است؛ امامی که معتقد بود، «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است».
به همین مناسبت برخی از مهمترین بیانات امام(ره) درباره مجالس روضه و عزاداری و وظایف خطبا و مرثیهسرایان در این رابطه ارائه میشود.
مجالس عزاداری به مثابه شبکه سراسری ضد ظلم
«اینکه در روایات ما برای یک قطره اشک برای مظلوم کربلا آنقدر ارزش قائلند، حتی برای تباکی ـ به صورت گریه درآمدن ـ ارزش قائلند، نه از باب این است که سید مظلومان احتیاج به این کار دارد و نه آن است که فقط برای ثواب بردن شما و مستمعین شما باشد. گرچه همه ثوابها هست، لکن چرا این ثواب برای این مجالس عزا آنقدر عظیم قرار داده شده است، و چرا خداوند تبارک و تعالی برای اشک و حتی یک قطره اشک و حتی تباکی، آنقدر ثواب داده است؟ کمکم مسئله از دید سیاسیاش معلوم میشود و انشاءاللّه بعدها بیشتر معلوم میشود.
اینکه برای عزاداری، برای مجالس عزا، برای نوحهخوانی، برای اینها، اینهمه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عبادیش و روحانیش، یک مسئله مهم سیاسی در کار بوده است. آن روزی که این روایات صادر شده است، روزی بوده است که این فرقۀ ناجیه مبتلا بودند به حکومت اموی و بیشتر عباسی و یک جمعیت بسیار کمی، یک اقلیت کمی در مقابل قدرتهای بزرگ در آن وقت، برای سازمان دادن به فعالیت سیاسی این اقلیت، یک راهی درست کردند که این راه، خودش سازمانده است و آن، نقل از منابع وحی[است]به اینکه برای این مجالس اینقدر عظمت است و برای این اشکها آنقدر در دور و برِ این اشکها و عزاداریها، شیعیان با اقلیت آنوقت اجتماع میکردند و شاید بسیاری از آنها هم نمیدانستند مطلب چه هست، ولی مطلب، سازماندهی به یک گروه اقلیت در مقابل آن اکثریتها[بود]. و در طول تاریخ، این مجالس عزا که یک سازماندهی سرتاسری[در]کشورها است، کشورهای اسلامی است و در ایران که مهد تشیع و اسلام و شیعه است، در مقابل حکومتهایی که پیش میآمدند و بنای بر این داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند، اساس روحانیت را از بین ببرند، آن چیزی که در مقابل آنها، آنها را میترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود».
«اینکه بعضی از ائمه ـ شاید امام باقر بوده، من الآن خوب یادم نیست ـ میفرماید که برای من یک نفر نوحهسرا در منا بگذارید که آنجا برای من گریه بکند و عزا بگیرد، نه این است که حضرت باقر ـ سلام اللّه علیه ـ احتیاج به این داشته است و نه اینکه برای او شخصاً فایدهای داشته است، لکن جنبۀ سیاسی او را ببینید. در منا آن وقتی که از همۀ اقطار عالم آدم میآید آنجا، یک کسی بنشیند یا اشخاصی نوحهسرایی کنند برای امام باقر و جنایت کسانی که با او مخالفت کردند و او را ـ مثلا ـ به شهادت رساندند، ذکر کند و این مسئله موجی باشد در همه دنیا. این مجالس عزا را دست کم گرفتند».
«ملت حماسه» یا «ملت گریه»؟
«شاید غربزدهها به ما میگویند که «ملت گریه» و شاید خودیها نمیتوانند تحمل کنند که یک قطره اشک مقابل چقدر ثواب است. یک مجلس عزا چقدر ثواب دارد. نتوانند هضم کنند و نتوانند هضم کنند آن چیزهایی که برای ادعیه ذکر شده است و آن ثوابهایی که برای دو سطر دعا ذکر شده است. نمیتوانند این را ادراک کنند و هضم کنند. جهت سیاسی این دعاها و این توجه به خدا و توجه همۀ مردم را به یک نقطه، این، این است که یک ملت را بسیج میکند برای یک مقصد اسلامی. مجلس عزا نه برای این است که گریه کنند برای سیدالشهدا و اجر ببرند ـ البته این هم هست و دیگران را اجر اخروی نصیب کند ـ بلکه مهم، آن جنبه سیاسی است که ائمۀ ما در صدر اسلام نقشهاش را کشیدهاند که تا آخر باشد و آن، این[که]اجتماع تحت یک بیرق، اجتماع تحت یک ایده و هیچ چیز نمیتواند این کار را به مقداری که عزای حضرت سیدالشهدا در او تأثیر دارد، تأثیر بکند».
«شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینهزنی و نوحهسرایی نبود، 15 خرداد پیش میآمد. هیچ قدرتی نمیتوانست 15 خرداد را آنطور کند، مگر قدرت خون سیدالشهدا. و هیچ قدرتی نمیتواند این ملتی که از همه جوانب به او هجوم شده است و از همۀ قدرتهای بزرگ برای او توطئه چیدهاند، این توطئهها را خنثی کند، الاّ همین مجالس عزا... این مجالس عزای سیدالشهداست و مجالس دعا و دعای کمیل و سایر ادعیه است که میسازد این جمعیت را اینطور، و اساس را اسلام از اول بنا کرده است به طوری که با همین ایده و با همین برنامه به پیش برود. و چنانچه، واقعاً بفهمند و بفهمانند که مسئله چه هست و این عزاداری برای چه هست و این گریه برای چه اینقدر ارج پیدا کرده و اجر پیش خدا دارد، آن وقت ما را «ملت گریه» نمیگویند، ما را «ملت حماسه» میخوانند».
چرا مجالس روضه باید حفظ شود؟
«این مطلبی که الآن القا کردهاند به جوانهای ما که تا کیْ گریه و تا کیْ روضه و اینها؟! بیایید تظاهر کنیم. اینها نمیفهمند روضه چیست؛ و این اساس[را]کی تا حالا نگه داشته است، این را نمیفهمند، و نمیشود هم بهشان بفهمانیم. اینها نمیفهمند که این روضه و این گریه آدمساز است؛ انسان درست میکند. این مجالس روضه، این مجالس عزای سیدالشهداء این آن تبلیغات بر ضد ظلم، این تبلیغ بر ضد طاغوت است. بیان ظلمی که به مظلوم شده تا آخر باید باشد. همینها در عین حالی که جوانهای خودشان که کشته شدند برایشان فریاد میزنند و چه میکنند، لکن بازی خوردند میگویند آن جوانها را از یاد ببرید! برای اینکه آنهایی که به اینها تلقین میکنند اساس را سیدالشهداء میدانند. اساسی که همه چیز را تا حالا نگه داشته، اوست. پیغمبر هم فرمود که «أنَا مِْن حُسَینٍ» یعنی دیانت را او نگه میدارد، و این فداکاری دیانت اسلام را نگه داشته است، و ما باید نگهش داریم. این جوانها توجه ندارند، البته یک دستهاند[که]تزریق به اینها شده از[طرف]اشخاصی که میخواهند نباشد، این اساس[نباشد] میخواهند روضه را از بین ببرند: روضه نخوانید دیگر! روضهخوانی نکنید دیگر؛ صحبت کنید. اینها نمیدانند که روضهخوانی است که عواطف مردم را همچو تهییج میکند که برای همه چیز حاضرند. وقتی مردم دیدند که سیدالشهداء جوانهایش را آنطور قطعه قطعه کردند و آنطور جوانهای خودش را داد، برای مردم آسان میشود که جوان بدهند. و با این حس شهادت دوستی این معنی را ملت ما پیش برد. و رمز همین معنایی بود که از کربلا منعکس شد به همۀ جهاتی که ما داشتیم، به همۀ ملت ما؛ و همه آرزوی شهادت میکردند؛ همان شهادتی که سیدش سیدالشهداء بود. اینها نمیفهمند که اینهاست که نگه داشته است. آنهایی که میفهمند تزریق میکنند و دیگران را گول میزنند».
معنای درست «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء»
«این کلمۀ «کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء» یک کلمۀ بزرگی است که اشتباهی میفهمند. آنها خیال میکنند که یعنی هر روز باید گریه کرد! لکن این محتوایش غیر از این است. کربلا چه کرد، ارض کربلا در روز عاشورا چه نقشی را بازی کرد، همۀ زمینها باید آنطور باشند. نقش کربلا این بود که سیدالشهداء ـ سلاماللّه علیه ـ با چند نفر جمعیت و عدد معدود، آمدند کربلا و ایستادند در مقابل ظلم یزید و در مقابل دولت جبار. در مقابل امپراتور زمان ایستادند و فداکاری کردند و کشته شدند، لکن ظلم را قبول نکردند، و شکست دادند یزید را. همه جا باید اینطور باشد. همه روز هم باید اینطور باشد. همه روز باید ملت ما این معنا را داشته باشد که امروز روز عاشوراست و ما باید مقابل ظلم بایستیم؛ و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین نداشته؛ انحصار به یک افراد نداشته. قضیۀ کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک زمین کربلا نبوده. همۀ زمینها باید این نقشه را اجرا کنند، و همۀ روزها غفلت نکنند».
«نمیدانند که گریه کردن بر عزای امام حسین، زنده نگهداشتن نهضت، و زنده نگهداشتن همین معنا[ست]که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد. دستور است. آن دستور عمل امام حسین، سلاماللّه علیه. دستور است برای همه: کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا؛ وَ کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء. دستور است به اینکه هر روز و در هر جا باید همان نهضت را ادامه بدهید، همان برنامه را».
مجالسی که «نه» گفتن به قدرتها را حفظ کردهاند
«امام حسین با عدۀ کم همه چیزش را فدای اسلام کرد؛ مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد و «نه» گفت؛ هر روز باید در هر جا این «نه» محفوظ بماند. و این مجالسی که هست مجالسی است که دنبال همین است که این «نه» را محفوظ بدارد. بچهها و جوانهای ما خیال نکنند که مسئله، مسئله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملتِ گریه»! آنها از همین گریهها میترسند، برای اینکه گریهای است که گریه بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. دستههایی که بیرون میآیند، مقابل ظالم هستند؛ قیام کردهاند. اینها را باید حفظ کنید. اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود. اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود. بازیتان ندهند این قلمفرساها! بازیتان ندهند این اشخاصی که با اسماء مختلفه و با مرامهای انحرافی میخواهند همه چیز را از دستتان بگیرند. و اینها میبینند که این مجالس، مجالس روضه، ذکر مصایب مظلوم و ذکر جنایات ظالم، در هر عصری[مظلومان را]مقابل ظالم قرار میدهد. اینها ملتفت نیستند که اینها خدمت دارند میکنند به این کشور؛ خدمت دارند میکنند به اسلام».
«حضرت سیدالشهدا ـ سلاماللّه علیه ـ به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد. با اینکه از اول میدانست که در این راه که میرود، راهی است که باید همۀ اصحاب خودش و خانوادۀ خودش را فدا کند و این عزیزان اسلام را برای اسلام قربانی کند، لکن عاقبتش را هم میدانست. اگر نبود این نهضت؛ نهضت حسین ـ علیهالسلام ـ یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه به مردم نشان میدادند. و از اول، اینها اعتقاد به اسلام نداشتند و نسبت به اولیای اسلام حقد و حسد داشتند.
سیدالشهدا با این فداکاری که کرد، علاوه بر اینکه آنها را به شکست رساند و اندکی که گذشت، مردم متوجه شدند که چه غائلهای و چه مصیبتی وارد شد. و همین مصیبت موجب به هم خوردن اوضاع بنیامیه شد، علاوه بر این، در طول تاریخ آموخت به همه که راه همین است. از قلّت عدد نترسید، عدد، کار پیش نمیبرد، کیفیت اعداد، کیفیت جهاد، اعدای مقابل اعدا، آن است که کار را پیش میبرد. افراد ممکن است خیلی زیاد باشند، لکن در کیفیت ناقص باشند یا پوچ. و افراد ممکن است کم باشند، لکن در کیفیت توانا باشند و سرافراز».
وظایف علما و خطبا در ماه محرم/ امام حسین(ع) را چگونه بشناسانیم؟
«تکلیف ما در آستانۀ شهر محرمالحرام چیست؟ تکلیف علمای اعلام و خطبای معظّم در این شهر چیست؟ در این شهر محرم، تکلیف سایر قشرهای ملت چی هست؟ سیدالشهدا و اصحاب او و اهل بیت او آموختند تکلیف را: فداکاری در میدان، تبلیغ در خارج میدان. همان مقداری که فداکاری حضرت ارزش پیش خدای تبارک و تعالی دارد و در پیشبرد نهضت حسین ـ سلاماللّه علیه ـ کمک کرده است، خطبههای حضرت سجاد و حضرت زینب هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تأثیر داشته است.
آنها به ما فهماندند که در مقابل جائر، در مقابل حکومت جور، نباید زنها بترسند و نباید مردها بترسند. در مقابل یزید، حضرت زینب ـ سلاماللّه علیها ـ ایستاد و آن را همچو تحقیر کرد که بنیامیه در عمرشان همچو تحقیری نشنیده بودند، و صحبتهایی که در بین راه و در کوفه و در شام و اینها کردند و منبری که حضرت سجاد ـ سلاماللّه علیه ـ رفت و واضح کرد به اینکه قضیه، قضیۀ مقابلۀ غیر حق با حق نیست؛ یعنی، ما را بد معرفی کردهاند؛ سیدالشهدا را میخواستند معرفی کنند که یک آدمی است که در مقابل حکومت وقت، خلیفۀ رسول اللّه ایستاده است. حضرت سجاد این مطلب را در حضور جمع فاش کرد و حضرت زینب هم... تکلیف همۀ روحانیون، چه خطبایی که منبر تشریف میبرند، یا ائمۀ جمعه و جماعت و هر کس که با مردم سروکار دارد و با آنها صحبت میکند، این است که وضعیت قیام حضرت سیدالشهدا را به مردم درست بفهمانند که قیام برای چی بود، چه بود و با چه عدهای قیام شد و با تحمل چه مصایبی آن قیام به آخر رسید ـ که به آخر نخواهد رسید».
وحدت کلمه ما از مجالس عزاداری است
«این را باید همۀ گویندگان توجه بکنند، و ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سیدالشهدا ـ سلاماللّه علیه ـ نبود، امروز هم ما نمیتوانستیم پیروز بشویم. تمام این وحدت کلمهای که مبدأ پیروزی ما شد، برای خاطر این مجالس عزا و این مجالس سوگواری و این مجالس تبلیغ و ترویج اسلام شد. سید مظلومان یک وسیلهای فراهم کرد برای ملت که بدون اینکه زحمت باشد برای ملت، مردم مجتمعند. اسلام مساجد را سنگر قرار داد و وسیله شد از باب اینکه از همین مساجد، از همین جمعیتها، از همین جماعات، از همین جمعهها و جماعات، همۀ اموری که اسلام را به پیش میبرد و قیام را به پیش میبرد، مهیا باشد و بالخصوص حضرت سیدالشهدا از کار خودش به ما تعلیم کرد که در میدان وضع باید چه جور باشد و در خارج میدان وضع چه جور باشد و باید آنهایی که اهل مبارزۀ مسلحانه هستند چه جور مبارزه بکنند، و باید آنهایی که در پشت جبهه هستند چطور تبلیغ بکنند. کیفیت مبارزه را، کیفیت اینکه مبارزه بین یک جمعیت کم با جمعیت زیاد باید چطور باشد، کیفیت اینکه قیام در مقابل یک حکومت قلدری که همه جا را در دست دارد، با یک عدۀ معدود باید چطور باشد، اینها چیزهایی است که حضرت سیدالشهدا به ملت آموخته است و اهل بیت بزرگوار او و فرزند عالیمقدار او هم فهماند که بعد از اینکه آن مصیبت واقع شد، باید چه کرد. باید تسلیم شد؟ باید تخفیف در مجاهده قائل شد؟ یا باید همانطوری که زینب ـ سلاماللّه علیها ـ در دنبالۀ آن مصیبت بزرگی که تُصَغَّرُ عِنْدَهُ الْمَصائِبُ، ایستاد و در مقابل کفر و در مقابل زندقه صحبت کرد و هر جا موقع شد، مطلب را بیان کرد و حضرت علی بن الحسین ـ سلاماللّه علیه ـ با آن حال نقاهت، آنطوری که شایسته است تبلیغ کرد».
حرف سیدالشهدا، حرف روز است
«خطای یزید این نبود که سیدالشهدا را کشته، این یکی از خطاهای کوچکش بود، خطای بزرگ این بود که اسلام را وارونهاش کرده بودند، و سیدالشهدا به داد اسلام رسید، سیدالشهدا اسلام را نجات داد. روضۀ سیدالشهدا برای حفظ مکتب سیدالشهدا است. آن کسانی که میگویند روضۀ سیدالشهدا را نخوانید اصلاً نمیفهمند مکتب سیدالشهدا چه بوده و نمیدانند یعنی چه؛ نمیدانند این گریهها و این روضهها حفظ کرده این مکتب را. الآن هزار و چهار صد سال است که با این منبرها و با این روضهها و با این مصیبتها و با این سینهزنیها ما را حفظ کردهاند؛ تا حالا آوردهاند اسلام را. این عده از جوانهایی که اینطور نیستند که سوء نیت داشته باشند خیال میکنند حالا باید ما حرف روز بزنیم! حرف سیدالشهدا حرف روز است، همیشه حرف روز است، همیشه حرف روز را سیدالشهدا آورده است دست ماها داده و سیدالشهدا را این گریهها حفظ کرده است و مکتبش را، این مصیبتها و داد و قالها حفظ کرده؛ این سینهزنیها و این دستجات، و عرض میکنم اینها حفظ کرده. اگر فقط مقدّسی بود و توی اتاق و توی خانه مینشست برای خودش و هی زیارت عاشورا میخواند و تسبیح میگرداند، نمانده بود چیزی، هیاهو میخواهد».
«هر مکتبی هیاهو میخواهد، باید پایش سینه بزنند، هر مکتبی تا پایش سینهزن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش توی سر و سینه زدن نباشد، حفظ نمیشود. اینها اشتباه میکنند، بچهاند اینها! نمیدانند که این نقش روحانیت و نقش اهل منبر چی هست در اسلام، خودتان هم شاید خیلی ندانید! این نقش یک نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته، آن گُلی است که هی آب به آن میدهند زنده نگه داشته، این گریهها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را؛ این ذکر مصیبتها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهدا را. ما باید برای یک شهیدی که از دستمان میرود عَلَم بپا کنیم، نوحه خوانی کنیم ، گریه کنیم؛ فریاد کنیم. دیگران میکنند، دیگران فریاد میزنند وقتی یکی از آنها کشته بشود. فرض کنید که از یک حزبی یکی کشته بشود، میتینگها میدهند؛ فریادها میکنند. این یک میتینگ و فریادی است برای احیای مکتب سیدالشهدا. و اینها ملتفت نیستند. توجه ندارند به مسائل».
«همین گریهها نگه داشته این مکتب را تا اینجا و همین نوحهسراییها، همینهاست که ما را زنده نگه داشته، همینهاست که این نهضت را پیش برده، اگر سیدالشهدا نبود، این نهضت هم پیش نمیبرد، سیدالشهدا همه جا هست: کُلُّ أرضٍ کربلا. همه جا محضر سیدالشهدا است، همۀ منبرها محضر سیدالشهدا است، همۀ محرابها از سیدالشهدا است».
خدمات منبر و محراب به کشور
«نمیدانند این قشرهای سیاسی که چه خدمتی این منبر، این محراب، به این کشور کرده.اینها چنانچه ملی هستند ـ ما کار نداریم که آیا به خدا هم کار دارند یا نه ـ اگر ملی هستند، اگر کشورشان را میگویند میخواهیم، اگر ملت را میگویند که ما میخواهیم، اینها باید دامن بزنند به این روضهخوانیها، برای اینکه این روضهخوانیها این ملت شما را حفظ کرده، این روضهخوانیها و مصیبت و گریه است که کشور شما را حفظ کرده. بله، چنانچه یک مردمی هستند که روی همان نقشهای که طرح شده است، که باید قدرت اسلام گرفته بشود و قدرت روحانی گرفته بشود و قدرت خطیب گرفته بشود تا راه باز بشود برای آنهایی که باید استفاده کنند و استفاده کردند، آنها یک مردم دیگری هستند که با آنها نمیتوانیم حرف بزنیم. اما سایر مردم، اینهایی که مسجد میآیند، منبر را گوش
میکنند، مطالب را گوش میکنند، همچو که به روضه میرسند، رد میشوند میروند، این از باب این[است]که ملتفت نیستند چه هست آن. روضه است که این محراب، که این منبر، را حفظ کرده. اگر آن روضه نبود، این منبر هم نبود، این مطالب هم نبود، آن حفظ کرده. ما باید به شهیدمان گریه کنیم؛ فریاد کنیم؛ مردم را بیدار کنیم».
«آقا قضیۀ روضهخوانی قضیۀ این نیست که من یک چیزی بگویم و یکی هم گریه کند، قضیه این است که با گریه حفظ شده است این، با گریه این حفظ شده، حتی «تَباکی» هم ثواب دارد. خوب، تبَاکی چرا ثواب دارد، برای اینکه تباکی کمک میکند به این مکتب ؛ کمک به مکتب میکند. اینها اشتباه است که اینها یک طرف قضیه را میبینند، یک طرف قضیه را نمیبینند و معالأسف ما همیشه ـ یعنی اسلام همیشه مبتلا بوده به این یک طرف دیدنها؛ همیشه مبتلا بوده. اینکه در روایت است که اسلام غریب است، از اول غریب بوده و الآن هم غریب است، برای اینکه غریب آن است که نمیشناسند او را. در یک جامعهای هست او، اما نمیشناسند، نمیشناسند اسلام را، هیچ وقت شناخته نشده به آنطوری که باید باشد. مگر پیش خودمان، همیشه یک ورق را گرفتهاند، آن ورق دیگر را حذفش کردهاند؛ یا مخالفت با آن کردهاند».
گریه امام حسین(ع) سند مکتب ماست
«این اجتماعات مساجد را زیاد کنید، مردم را دعوت کنید به مساجد، بفهمانید به آنها که نکتۀ گریه چیست. گریه فقط برای این نیست که ما عزادار هستیم. مردم برای پدرشان هم و فرزندشان هم دو، سه روز گریه میکنند و تمام شد، چرا این تمام نشد؟ برای اینکه مکتب تمامی ندارد، و این مکتب ماست، این سند مکتب ماست؛ ما میخواهیم مکتبمان را با این حفظش کنیم».