کد مطلب : ۳۱۷۰۵
نازل شدن کلام در نوحهها
دکتر اسماعیل امینی، عضو هیئت علمی بنیاد دعبل
محافل و هیئتهای مذهبی از دیرباز محل عرضه شعر، نوحه، مدیحهسرایی و منقبت خوانی بوده است. برخی از شعرها، نوحهها و سرودههای دیگر، از آغاز برای عرضه در محافل مذهبی ساخته میشود و برخی دیگر به تناسب حال و مقام مجلس مورد نظر از میان سرودههای موجود در دفترها و دیوانها انتخاب میگردد. در گذشته، ذاکران و نوحهخوانان به اقتضای کار خود، با ظرایف و دقایق سخنوری و شعر آشنا بودند و حتی گروهی از ایشان، ذوق سرودن داشتند و چه بسیار چکامههای مطول که از بر داشتند و در هیئتها به آوای خوش میخواندند و جانها را مینواختند.
در گذشته، ارتباط شاعران با نغمهخوانان مذهبی به گونهای بود که صلابت، سلامت و سلاست سخن، اولویت داشت و بر این بنیان، شاعران بودند که ذاکران را در برگزیدن کلام مناسب یاری میکردند. اما سالیانی است که مداحان و ذاکران، عمود خیمه محافل مذهبی شدهاند و نه تنها شاعران که حتی علما و منبریها، در زمره حاشیهنشینان و ملازمان ایشان محسوب میشوند. این است که در انتخاب کلام و حتی در هنگام ساخته شدن شعر و نوحه، منویّات و پسند مداحان بر همه چیز مقدم است، حتی بر ظرایف سخنوری و اصول اولیه هنر شاعری، و به جای آنها شورآفرینی، تأثیرگذاری آنی و سطحی، سهلالوصول بودن کلام و شگفتکاریهای دیگر برای جلب نظر مخاطبان پرشمار و کم حوصله، اهمیت یافته است.
این وضعیت، حاصل مجموعهای از تحولات اجتماعی است که احصای آنها نه در حوزه تخصص من است و نه در مجال و حوصله این نوشته کوتاه، اما این قدر هست که شرایط به گونهای فراهم آمده که اینک نازلترین سطح پسند و ذوق مخاطبان پرشمار، معیار اصلی شکلگیری بسیاری از سرودههایی است که در محافل بزرگ و با اجرای مداحان مشهور عرضه میشود.
نازل شدن تدریجی کلام در نوحهها و حرکت اشعار و سرودهها به سمت ابتذال زبانی و معنایی در سالهای اخیر شتاب بیشتری گرفته است و به نظر میرسد که جاذبه رسانههای جدید و سرعت، سهولت و نیز وسعت انتشار آثار و اجراهای سطحی و پرشور و هیجان چنان سرگرم کننده بوده است که مجالی برای تأمل و بازنگری در این موضوع خطیر باقی نگذاشته است.
فرهنگ شیعی و فضای حاکم بر محافل و هیئتهای مذهبی، ادامه سنتهای پسندیده بزرگانی است که قرنها پرچم محبت اهل بیت علیهمالسلام را بر دوش کشیدهاند و در این راه از جان و مال خویش دریغ نداشتهاند. پس موضوع خطیری از این دست، نباید دستخوش روزمرگی، پسندها و هوسهای این و آن شود.
اگر مداحی، منقبتخوانی و ذاکری با فرهنگ شیعی و میراث ارزشمند دفاع از حریمهای اعتقادی پیوندی نداشت، تبعیت برخی مداحان از پسند مخاطبان و مشتریانشان، چندان ناشایست نبود. چنان که در بازار موسیقی عامهپسند چنین است، خوانندگان چیزی را میخوانند که مورد پسند مشتریان است و خریدار دارد.
اما تحولات شکلی و محتوایی اشعار و نغمات هیئتهای مذهبی نباید تابع منطق سوداگرانه عرضه و تقاضا باشد، زیرا مداحی اهل بیت علیهمالسلام مانند موسیقی عامهپسند نیست، یعنی نه برای لذتبردن مخاطبان است، نه به قصد سرگرمی و نه برای چهرهسازی و کسب شهرت مداحان و ذاکران و رونق بازار این و کسادی بازار آن دیگری.
این شاخه از هنر شیعی، مانند دیگر نهادها و نمادهای فرهنگی شیعه، درخدمت ترویج معارف اهل بیت علیهمالسلام و احیای ارزشهای معنوی و اعتلای فرهنگی و فکری مخاطبان است. بنابراین نمیتواند از طریق آثار نازل و شیوههای مبتذل و تبعیت از پسندها و هوسهای مخاطبان پرشمار و کم حوصله، راه به جایی ببرد.
در گذشته، ارتباط شاعران با نغمهخوانان مذهبی به گونهای بود که صلابت، سلامت و سلاست سخن، اولویت داشت و بر این بنیان، شاعران بودند که ذاکران را در برگزیدن کلام مناسب یاری میکردند. اما سالیانی است که مداحان و ذاکران، عمود خیمه محافل مذهبی شدهاند و نه تنها شاعران که حتی علما و منبریها، در زمره حاشیهنشینان و ملازمان ایشان محسوب میشوند. این است که در انتخاب کلام و حتی در هنگام ساخته شدن شعر و نوحه، منویّات و پسند مداحان بر همه چیز مقدم است، حتی بر ظرایف سخنوری و اصول اولیه هنر شاعری، و به جای آنها شورآفرینی، تأثیرگذاری آنی و سطحی، سهلالوصول بودن کلام و شگفتکاریهای دیگر برای جلب نظر مخاطبان پرشمار و کم حوصله، اهمیت یافته است.
این وضعیت، حاصل مجموعهای از تحولات اجتماعی است که احصای آنها نه در حوزه تخصص من است و نه در مجال و حوصله این نوشته کوتاه، اما این قدر هست که شرایط به گونهای فراهم آمده که اینک نازلترین سطح پسند و ذوق مخاطبان پرشمار، معیار اصلی شکلگیری بسیاری از سرودههایی است که در محافل بزرگ و با اجرای مداحان مشهور عرضه میشود.
نازل شدن تدریجی کلام در نوحهها و حرکت اشعار و سرودهها به سمت ابتذال زبانی و معنایی در سالهای اخیر شتاب بیشتری گرفته است و به نظر میرسد که جاذبه رسانههای جدید و سرعت، سهولت و نیز وسعت انتشار آثار و اجراهای سطحی و پرشور و هیجان چنان سرگرم کننده بوده است که مجالی برای تأمل و بازنگری در این موضوع خطیر باقی نگذاشته است.
فرهنگ شیعی و فضای حاکم بر محافل و هیئتهای مذهبی، ادامه سنتهای پسندیده بزرگانی است که قرنها پرچم محبت اهل بیت علیهمالسلام را بر دوش کشیدهاند و در این راه از جان و مال خویش دریغ نداشتهاند. پس موضوع خطیری از این دست، نباید دستخوش روزمرگی، پسندها و هوسهای این و آن شود.
اگر مداحی، منقبتخوانی و ذاکری با فرهنگ شیعی و میراث ارزشمند دفاع از حریمهای اعتقادی پیوندی نداشت، تبعیت برخی مداحان از پسند مخاطبان و مشتریانشان، چندان ناشایست نبود. چنان که در بازار موسیقی عامهپسند چنین است، خوانندگان چیزی را میخوانند که مورد پسند مشتریان است و خریدار دارد.
اما تحولات شکلی و محتوایی اشعار و نغمات هیئتهای مذهبی نباید تابع منطق سوداگرانه عرضه و تقاضا باشد، زیرا مداحی اهل بیت علیهمالسلام مانند موسیقی عامهپسند نیست، یعنی نه برای لذتبردن مخاطبان است، نه به قصد سرگرمی و نه برای چهرهسازی و کسب شهرت مداحان و ذاکران و رونق بازار این و کسادی بازار آن دیگری.
این شاخه از هنر شیعی، مانند دیگر نهادها و نمادهای فرهنگی شیعه، درخدمت ترویج معارف اهل بیت علیهمالسلام و احیای ارزشهای معنوی و اعتلای فرهنگی و فکری مخاطبان است. بنابراین نمیتواند از طریق آثار نازل و شیوههای مبتذل و تبعیت از پسندها و هوسهای مخاطبان پرشمار و کم حوصله، راه به جایی ببرد.